گفت و گو با یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس
کافی شاپ ها هیچ دستاورد فرهنگی ندارند!
نصرالله پژمانفر، از نمایندگان شهر مشهد و از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هرچند لحنی آرام و باطمانینه دارد، اما در عین حال یکی از سرسخت ترین منتقدان سیاست های فرهنگی وزارت ارشاد دولت روحانی است
هفته نامه چلچراغ - فرشید غضنفرپور: نصرالله پژمانفر، از نمایندگان شهر مشهد و از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هرچند لحنی آرام و باطمانینه دارد، اما در عین حال یکی از سرسخت ترین منتقدان سیاست های فرهنگی وزارت ارشاد دولت روحانی است. گفت و گوی با او از این منظر اهمیت دارد که از اعضای ناظر مجلس بر صدا و سیما بوده و در عین حال نقدهای تند و تیزی هم به رسانه ملی دارد. پژمانفر در مطرح کردن بسیاری از طرح های فرهنگی مجلس از قبیل حمایت از آمران معروف و ناهیان از منکر نقش کلیدی داشته و در عین حال از منتقدان سیاست های فرهنگی دولت اصلاحات سیدمحمد خاتمی است.
به اعتقاد او کافی شاپ و کافه گردی نه تنها هیچ دستاورد فرهنگی ندارند، بکله باعث رواج رفتارهایی است که او از آن با عنوان سبک زندگی غربی در برابر سبک زندگی ایرانی اسلامی یاد می کند. او می گوید هرچند در همان مرحله اول نباید بحث تعطیلی را مطرح کرد، اما وقتی نمی شود کنترلشان کرد، از تعطیل کردنشان دفاع می کند. هرچند انتظار نمی رفت که پژمانفر با سیاست های نیروی انتظامی درخصوص تعطیل کردن کافی شاپ های پایتخت مخالفتی داشته باشد، اما گفت وگوی با او می توانست به روشن تر شدن موضع مخالفان رواج کافی شاپ ها کمک کند.
پژمانفر در این گفت و گو خاطرنشان کرده برای این که تنها از دور درباره این مکان ها قضاوت نکرده باشد، خودش به کافی شاپ رفته و هرچند اصلا حس خوبی نداشته، اما فکر می کند لازم بوده که حتی برای یک بار هم که شده این مکان ها را از نزدیک مشاهده کند. آن چه در ادامه می آیاد، مشروح این گفت و گوست.
در یکی دو هفته اخیر چندین کافی شاپ در تهران به دلیل آن چه عدم رعایت برخی شئونات خوانده شده، تعطیل شده اند. سوال من از شما به عنوان یک روحانی و یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی این است که نظرتان درباره کافه گردی و کافی شاپ نشینی جوان ها چیست؟
- به اعتقاد من باید برای نیازهای مختلف جوانان برنامه ریزی داشته باشیم و به آن ها پاسخ مثبت بدهیم. این که فقط با ابزارهای منفی به این نیازها پاسخ بدهیم، نه تنها نتیجه مثبت ندارد، بلکه باعث عوارض فردی و اجتماعی زیادی خواهدشد. برای مثال ما چنان چه برای نیازهای جنسی جوانانی که به سن بلوغ می رسند، برنامه ریزی نداشته باشیم و فقط با راهکارهای منفی در مقابل آن ها قرار بگیریم، انحرافات اخلاقی و رفتاری میان افراد به وجود می آید. لذا اسلام مسیری به نام ازدواج را در یک کانون هدایت شده پیش بینی کرده است. درمجموع باید نیازهای واقعی افراد را ببینیم و در چهارچوب شرع به آن ها پاسخ بدهیم.
این نیازها را فقط در نیازهای جنسی خلاصه می کنید؟
- البته که نه. یکی از نیازهای جوان ها نیازهایی است که در حوزه جسمانی دارند، مثلا اگر امکانات ورزشی و تفریحی برای آن ها تدارک نبینیم و این نیازها را در اولویت قرار ندهیم، متضرر می شویم. ما برای نیاز افراد به عبادت مسجد درست می کنیم و برای نیاز آن ها به مطالعه کتاب خانه می سازیم. برای نیاز جوان ها به ورزش هم باید ورزشگاه بسازیم، وگرنه جوانی که می خواهد ورزش کند، راهی کوچه و خیابان می شود و توپش مدام به شیشه مردم می خورد و در نتیجه مسائل اجتماعی بعدی به وجود می آید.
اما سوال من درباره کافه نشینی و کافه گردی است. این موضوع را هم جزو نیازهای جوانان به حساب می آورید؟
- ببینید، گاهی در همان مسیری که گفتم انحرافاتی ایجاد می شود و این انحرافات را مسئولان فرهنگی باید مدیریت کنند و جلوی آن را بگیرند. درواقع این موضوعی که می گویید، نیازی منحرف شده است که در یک مسیر غیربومی هدایت شده. ما باید جلوی این را بگیریم، اما در مقابلش هم یک مسیر مثبت قرار بدهیم. در حال حاضر قهوه خانه ها و کافی شاپ هایی که می بینیم، باعث می شوند جوان ها در کنار هم جمع بشوند و سبک زندگی و اجتماعات غربی را ترویج می کند.
این ها باید مدیریت شود تا در جامعه ما این اتفاقات رسوخ نکند. ما نباید به راحتی بپذیریم این مدلی که با فرهنگ ما سازگار نیست باب بشود که دختر و پسر به صورت مختلط در آن فضاهایی که بستر خیلی از اتفاقات نامناسب است، هم زمان حضور داشته باشند. اما بله ما هم قبول داریم جوان ها باید در فضای سالمی جمع بشوند و گفت و گوی سالم داشته باشند و ما باید به ایجاد چنین فضاهایی کمک کنیم.
به عنوان یکی از مسئولان فرهنگی کشور چه مکان هایی را پیشنهاد می کنید؟ یعنی فکر می کنید این اتفاقاتی که می گویید در کجا می تواند بیفتد؟
- ما باید بتوانیم فضاهایی را که داریم توامان داشته باشیم، یعنی فرض کنید تفرجگاه های سالمی داشته باشیم که جوان ها به طور مدیریت شده با هم در ارتباط باشند، یعنی مثلا با حضور خانواده ها یا به طریق دیگری کنترل شوند. امروز یکی از مشکلات ما این است که جوان های ما نیاز به گفت وگو و ابراز احساسات دارند، اما چون در مسیر ازدواج قرار نمی گیرند، این نیاز را در مسیر دیگری جست و جو می کنند. اما اگر به جوانان کمک کنیم ازدواج کنند، می توانند بهترین لذت ها را در کنار خانواده و همسر خود تجربه کنند.
معتقدم همان طور که مواد مخدر حس خوشایندی را ابتدا در افراد ایجاد می کند، اما انتهای آن مسیر کاملا غلطی هست، این کافی شاپ ها هم افراد را در یک مسیر کاملا غلط قرار داده افراد را از کانون هایی که باید نیازهای عاطفی خود را به طور مشروع برطرف کنند، دور می کند. یعنی به جای این که فرد به سراغ تشکیل خانواده برود، به صورت مجردی زندگی می کند چند ساعتی را کار می کند یا درس می خواند و بعد هم نیاز عاطفی پیدا می کند که باید برود یک جایی این نیاز را برطرف کند که به سراغ کافی شاپ می رود و متاسفانه دختر و پسر به صورت مختلط یا حتی غیرمختلط در یک فضای حبابی و غیرواقعی این نیاز خود را برطرف می کنند.
به عنوان یک منتقد، خودتان تا به حال به کافی شاپ رفته اید؟ البته نه برای بازدید، بلکه بروید و از نزدیک فضای کافه نشینی را درک کنید و ببینید قضاوتتان تا چه اندازه درست است.
- بله کافی شاپ هم رفته ام، رستوران های سنتی و مدرن هم رفته ام.
در تهران یا مشهد؟
- هم در تهران و هم شهرستان.
واکنش ها به حضور شما با لباس روحانیت در کافی شاپ چطور بود؟
- خب تعجب کردند، گاهی وقت ها یک روحانی را در سینما هم که می بینند تعجب می کنند، اما به هر حال زیاد هم نرفته ام، به این دلیل که فقط نشنیده باشم و از نزدیک هم دیده باشم و این فضا را تجربه کنم رفتم.
فکر نمی کنید اگر حضورتان به عنوان یک روحانی در مکان هایی مثل کافی شاپ که خیلی از جوان ها به آن جا می روند بیشتر بود، شاید بهتر نتیجه می گرفتید؟
- نه. این ایراد نیست، ما بنا نیست برای کاری که می خواهیم انجام بدهیم، در هر مسری قرار بگیریم. ما بنا داریم به افراد کمک کنیم، اما در فضایی که مدیریتش با ما نیست و نمی توانیم در آن فضا نقش آفرینی کنیم، مسئولیتی هم نداریم که در آن قرار بگیریم.
بپذیرید من در آن فضا نمی توانم نقش مثبت هدایت گری داشته باشم و افراد را هدایت کنم، چون آن فضا به هیچ وجه مستعد نیست. این که ما تلاش می کنیم افراد را به فضاهای دیگری هدایت کنیم، به این دلیل است که بستر برای نقش آفرینی ما و هدایت جوان ها بیشتر فراهم است. در آن مکان دختر و پسر با تعهدات و مراقبت های کمتر دور هم نشسته اند، حالا من بروم و بگویم که شما یک نیازی دارید و این نیاز را باید در مسیر ازدواج قرار بدهید، خب معلوم است که اثر ندارد.
به هر حال کافه ها جزو مکان های عمومی محسوب می شوند. اگر این طور که می گویید چون مکان های مناسبی نیستند، تعطیل شوند و این روابطی که معتقدید روابط صحیحی نیست به مکان های خلوت تری مثل خانه ها منتقل شود، فکر نمی کنید در همان فضای گفتمانی که ترسیم کرده اید دفع فاسد به افسد شده و دیگر به هیچ وجه نمی توان آن را کنترل کرد؟
- من اصلا پیشنهاد نمی کنم که کافی شاپ نروند و بروند به خانه، در آن صورت شرایط خیلی پیچیده تر می شود. اما آیا ما باید در رابطه با یک نیاز فضا را صفر و صدی ببینیم؟ یا این که تلاش کنیم مسائل را براساس واقعیت های موجود پیش ببریم. یکی از این واقعیت ها این است که اجتماع تغییر کرده و جوان های ما براساس الگویی رفتار می کنند که نه با فرهنگ ایرانی ما سازگار است و نه با فرهنگ اسلامی.
این که جوان های ما تا پاسی از نیمه شب بیدارند، آسیب های جسمانی و روحانی دارد. این سبک متعلق به ما نیست، یعنی شما اگر به ۵۰ سال پیش بروید، این نوع سبک زندگی وجود نداشته است، این تعاملاتی که امروز میان جوان ها به وجود آمده نبوده. ما نمی توانیم در فضایی که به این صورت تغییر پیدا کرده و سبک آن عوض شده فعالیت کنیم.
البته این جوان هایی که می گویید سبک زندگی شان تغییر کرده، همه از نسل پس از انقلاب هستند، دوران شاه را درک نکرده و پشت نیمکت های آموزش و پرورش جمهوری اسلامی نشسته اند، صدا و سیمای جمهوری اسلامی را دیده و شنیده اند. این که می گویید سبک زندگی شان تغییر کرده و مورد تایید ما نیست، به نظرتان نوعی سلب مسئولیت از خود محسوب نمی شود؟
- این حرف را قبول ندارم. این که می گویید همه مسئولیت تغییرات فرهنگی با ما بوده، بی انصافی است. ببینید چند درصد این عواملی که باعث تغییر زیرساخت های فرهنگی می شود، در اختیار ماست.
خودتان چه تخمینی می زنید؟
- به نظر من متاسفانه درصد ناچیزی است. مسائلی که فرهنگ را می سازد، بخشی در فضای مجازی شکل می گیرد، بخش دیگری متاثر از ماهواره ها و حتی خود صدا و سیماست. ارتباطاتی که افراد در خانواده ها دارند هم جزو همین هاست. سهم ما در ارتباط با این موضوع کم بوده. ما مدیریت مسائل را در دست گرفتیم، اما به این معنا نبود که اجرای برنامه ها را هم در دست بگیریم. ما گفتیم مدیریت صدا و سیما با ما، اما تولید محتوا و ممیزی که آثار فرهنگی را تایید می کرد، دست ما نبوده است و اگر هم بوده بسیار ناچیز بوده است. لذا می بینید که صدا و سیما به عنوان یک دانشگاه مثبت رفتار نکرده، بسیاری از رفتارهای نامناسب در جامعه ما متاثر از همین رفتارهایی است که در صدا و سیما تبلیغ شده است. همین میل به تجملات را صدا و سیما به وجود آورده است.
به بحث کافه ها برگردیم. در برخی موارد یک کافه تا زمان راه اندازی ۱۰۰ میلیون تومان هزینه بر می دارد و به طور متوسط هم برای سه تا چهار نفر اشتغال ایجاد می کند. به نظر شما همین تعطیل کردن کافه ها و احساس عدم امنیت شغلی برای افرادی که در آن ها کار می کنند، گزینه مناسبی برای برخورد با رفتارهایی است که سبک زندگی دیگری را ترویج می کنند؟ فکر می کنید آن دوستی ها در غیاب کافه ها فراموش می شوند؟
- این که عده ای ممکن است در اثر سیاستی بی کار شوند خوب نیست، اما باید دید این افراد کار اصلی انجام می دادند یا مشغول به فعالیتی بودند که هیچ دستاورد فرهنگی نداشته است. آیا با وجود این کافه ها آورده فرهنگی به جامعه اضافه می شود و دختر و پسری که به کافه می روند، در نهایت به نتیجه ای فرهنگ می رسند؟ همین حالا هم رستوران های زیادی با این خصوصیاتی که شما گفتید در حال فعالیت هستند.
بعد ما هم در ابتدای امر نمی گوییم این ها باید تعطیل شوند، ولی می گوییم یک مکانی هیچ آثار مثبت فرهنگی ندارد و در کنار نداشتن آثار مثبت فرهنگی مشکلاتی هم بر جامعه تحمیل می کند، مسئولان انتظامی و فرهنگی هم نمی توانند این مکان ها را مدیریت کنند و تنها راه تعطیل کردن است طبیعتا من این گزینه را تایید می کنم.
ارسال نظر