زن امروز چه می گوید؟
زن امروز با زن دیروز فرق دارد. تمدن، فناوری، ماهواره، اینترنت، رایانه و ژنتیک، همه چیز را در هم ریخته است.
مجله راز - دکتر اصغر کیهان نیا: زن امروز با زن دیروز فرق دارد. تمدن، فناوری، ماهواره، اینترنت، رایانه و ژنتیک، همه چیز را در هم ریخته است.
پژوهش، تحقیق و به تعالی رسیدن، بخشی از خواسته های زن امروز شده است! دیگر دوره ای که علم و دانش منحصر به مردان باشد، به سر آمده است. زن امروز دیگر مثل گذشته مرد را خدای خود نمی داند. او به تکنیک، تخصص و فناوری بها می دهد.
او امروز برای خودش کسی شده است. وقتی زن امروز در نقش پزشکی حاذق ظاهر می شود و بیمارش را، که ممکن است مرد باشد، رنجور و فاقد قدرت تکلم می بیند، نقش او را به عنوان یک «مرد» که سمبل «قدرت و توانایی» است، فراموش می کند! پرستاری که با حرف زدن، به بیمارِ مرد آرامش و سکون می دهد، باورش نسبت به «قادر بودن» مرد، کم رنگ تر می شود.
وقتی خانم مهندس آستین ها را بالا می زند و در محل بنای آسمانخراش حاضر می شود و به معمار ساختمان و ده ها سرکارگر، تکنسین و کارگر عادی دستور می دهد که چنین و چنان کنید، طرز فکرش نسبت به مردان عوض می شود. وقتی زن امروز در نقش وکیل دعاوی ظاهر می شود و از موکلش که مردان را هم شامل می شود، دفاع می کند و مردان مجرم را به زندان می افکند یا آنان را از بند رها می سازد، دیگر خود را محتاج مرد نمی داند. به خصوص وقتی که موکلش را در مقابل خود عاجز و ناتوان و بی اطلاع از قانون می بیند، نقش یک مرد را به عنوان یک حامی زن فراموش می کند.
زنی که امروز استاد دانشگاه است و صدها دانشجو برای گرفتن نمره قبولی از او، «خانم دکتر! خانم دکتر!» می گویند و هروقت او را می بینند، با احترام در مقابلش می ایستند، با زن دیروز فرق دارد. حتی زنِ خانه دار امروز به خاطر دانشی که آموخته، با زنِ خانه دار دیروز فرق دارد. به چنین زنانی نمی توان گفت: «تو حق نداری برای فرزندت حساب باز کنی!» و «اگر شوهرت دست روی تو بلند کرد، کسی به شکایت تو رسیدگی نمی کند!»
زن امروز، پول سازی است که در اقتصاد خانواده نقش موثری دارد. زن امروز به مرز خودکفایی و استقلال رسیده و مانند زن دیروز نیازمند مرد نیست. در اغلب خانواده ها این زنان هستند که اقتصاد خانواده را تامین می کنند.
از زنان تحصیلکرد و متخصص که بگذریم و نگاهی به زنان زحمت کش محترم و کارگر که بیندازیم، می بینیم آنان هم در گیرودار زندگی، بخشی از اقتصاد خانواده را تامین می کنند و چه بسا از همسران معتاد و بیکار یا بیمار خود پرستاری کرده و به تنهایی بار زندگی خود را به دوش می کشند!
در گذشته وقتی مرد وارد خانه می شد، حس یک طلبکار را داشت، زیرا در سرما و گرما کار کرده بود، زحمت کشیده بود و زن حالت بدهکار داشت، زیرا از خانه بیرون نرفته بود، لباس راحتی به تن کرده و فرصت داشته از خودش پذیرایی کند و کار شاقی نکرده بود که احساس خستگی کند؛ برای همین آماده بود که برای شوهر خسته اش خدمتی بکند. زن از سر شوق، از مرد مراقبت می کرد، زیرا می خواست خستگی را از تن او خارج کند؛ ولی امروز زنی که کار می کند و پول در می آورد و به روند زندگی کمک می کند، خود را طلبکار می داند؛ زیرا او هم خسته و کوفته است و فکر می کند به استراحت نیاز دارد.
حالا شما تصور کنید دو نفر آدم طلبکار و خسته وقتی شب وارد منزل می شوند چه برخوردی خواهندداشت؟
امروز نقش مرد به عنوان یک برطرف کننده مشکلات، برآورنده نیازها و تامین کننده معاش زندگی از بین رفته است. او به تنهایی قادر به حل همه مسائل نیست و کمک رسانی زن یک وظیفه تلقی می شود.از استثنائات بگذرید! در بیشتر جوامع، زنان باید دوش به دوش مردان بدوند تا از پس خیل مشکلات برآیند، در حالی که در گذشته این مرد بود که خدایخانه و سکّان دار کشتی زندگی بود. زندگی اقتصادی امروز ایجاب می کند که زن و مرد دوش به دوش هم کار کنند، بنابراین نقش ها گاهی عوض شده و گاهی مرد وظیفه آرام بخشی و شادکردن زن را بر عهده می گیرد.
وقتی به کار کردن زن در خارج از خانه، مسئولیت خانه داری را هم اضافه کنیم، آن گاه به اهمیت نقش وی بیشتر پی می بریم. اگر یک قدم جلوتر بگذاریم و رسیدگی به درس و مشق بچه ها را هم به آن بیفزاییم، می بینیم زن امروز مجبور است که در سه جبهه متفاوت بجنگد. آیا جنگیدن در سه جبهه او را خسته و فرسوده نمی کند؟ آیا در چنین موقیعتی، همکاری و مساعدت مرد را در کارخانه ضروری نمی دانید؟
مردان امروز باید خود را با آنچه در طول پنج دهه گذشته به وقوع پیوسته، وفق دهند. وقتی مرد می داند که بدون کار کردن همسرش چرخ اقتصاد خانواده اش نمی چرخد، باید در طرز فکر قدیمی اش که ک ارخانه به عهده زن است، بازنگری کند. او باید رابطه ای که بین پدر و مادرش حاکم بود را فراموش کند، زیرا در آن زمان زن در خارج از خانه کار نمی کرد. پس تنها راه باقی مانده آن است که مردان ما، خود را با شرایط موجود تطبیق دهند؛ زیرا اگر چنین نکنند فاجعه آغاز می شود!
جنگ قدرت و سرجای خود نشاندن گاه به صورت پنهانی و گاه آشکار، خود را نشان می دهد و این اتفاق به صلاح هیچ کس نیست. نه نگارنده و نه هیچ کس دیگر نمی تواند فرمول خاصی ارائه دهد یا راه حلی قطعی پیشنهاد کند، بلکه این زن و شوهر هستند که به اقتضای وضعیت خود و با توجه به نوع و ساعات کاری که در خارج از خانه دارند، باید راهی مناسب برای حل اختلاف های خود بیابند تا استحکام خانواده به خطر نیفتد.
نظر کاربران
کاملادرست است
پاسخ ها
بله خیلیییییی درست است.