قاضی درونتان را تربیت کنید!
کارشناسان معتقدند یک قضاوت بی دلیل و تند و تیز عواقبت بد و ناراحت کننده ای به دنبال دارد. هرچه نوک پیکان قضاوت تیزتر باشد، قضاوت کننده و قضاوت شونده آسیب بیشتری می بیند اما حتما راه هایی برای شناخت قاضی درون و هوشمندانه قضاوت کردن وجود دارد.
مجله همشهری تندرستی - پریا مهمان پذیر، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی: به احتمال زیاد این آگهی تلویزیونی را دیده اید که در مطب یک متخصص، پسر جوانی با تعجب به تابلوهای نصب شده روی دیوار نگاه می کند و گاهی با دست گذاشتن روی بعضی تصاویر از پدرش می پرسد: «این چیه؟» پدرش هم با خونسردی و لبخند برای مثال جواب می دهد: «کوه» و ماجرا ادامه پیدا می کند.
همه افرادی که در مطب نشسته اند با تاسف یا دلسوزی شاهد ماجرا هستند. بالاخره یکی شان طاقت نمی آورد و می پرسد: «چرا نمی بریدش دکتر» که منظورش روان شناس است. مرد با لبخند جواب می دهد: «امروز اولین روزیه که پسرم در زندگی می بینه. تازه پانسمان چشم هایش را باز کرده ایم.» شاید این یکی از خلاقانه ترین آگهی های اخلاقی است که بدون شعاد و نصیحت مستقیم، پیامش را می رساند. البته استثنائا چشم مان را روی این مساله می بندیم که این آگهی کپی یک آگهی خارجی است.
کار سخت و غیرقابل تحمل به نظر می رسد؛ اینکه یک گوشه آرام و بی حرکت بنشینیم و درباره دیگران قضاوت نکنیم. اینکه مردم برای مثال چطور می توانند این قدر بخوابند، چطور می توانند این طور بخندند، چطور این قدر بی پروا حرف می زنند، چطوراین همه پول در می آورند، چطور بچه هایشان را تربیت می کنند و... چطور این قدر کار می کنند. چطور این قدر شادند، چطور غم ندارند.
آخرش چطور می شود و... خلاصه اینکه تمام مدت این چطورها و مگرها ذهنمان را درگیر می کنند و تا یک حکم قطعی ندهیم هم خیالمان راحت نمی شود. شاید خیلی دشوار یا غیرممکن باشد که درباره دیگران یا موضوعی قضاوت نکنیم اما حداقل می توانیم طوری این کار را انجام دهیم که کارمان به قضاوت نادرست و عجولانه نکشد. بهتر است به قاضی درونمان فرصت بیشتری دهیم تا بتواند با درنظر گرفتن همه مدارک و شواهد قضاوت کند.
هیچ راه فراری وجود ندارد. ما همه جا بدون اینکه بخواهیم یا قضاوت می کنیم یا قضاوت می شویم.
از کودکی افراد تاثیرگذاری مثل پدر و مادر، خواهر، برادر و معلم مدرسه ما را قضاوت می کنند و در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی هم دوباره از طرف گروه همسالان، افراد فامیل، دوست و... قضاوت می شویم. این قضاوت کردن از کودکی در وجود همه ما جای خودش را پیدا می کند. از کودکی به دلیل رفتارهای تربیتی رگه هایی از وسواس فکری در بیشتر آدم ها به وجود می آید. تا ناخودآگاه در ذهنش دسته بندی و طبقه بندی هایی درست کند و همه چیز را براساس آن الگوی تربیتی در طبقه های ساخته شده جا دهد. اگر کسی با آن الگوها نخواند و در آن طبقه ها جای نگیرد، ناخودآگاه قضاوت می شود. ناخودآگاه از نظر روانی می خواهیم مدام محیط را کنترل کنیم، به همین دلیل شاید هیچ راهی برای قضاوت نکردن و قضاوت نشدن وجود نداشته باشد.
برای قضاوت هوشمندانه چه نکته هایی را باید رعایت کرد؟
کارشناسان معتقدند یک قضاوت بی دلیل و تند و تیز عواقبت بد و ناراحت کننده ای به دنبال دارد. هرچه نوک پیکان قضاوت تیزتر باشد، قضاوت کننده و قضاوت شونده آسیب بیشتری می بیند اما حتما راه هایی برای شناخت قاضی درون و هوشمندانه قضاوت کردن وجود دارد.
اول سوال های زیر را از خودتان بپرسید:
به من ربطی دارد؟ آیا موضوعی که می خواهیم قضاوت کنیم به ما مربوط می شود.
چقدر به موضوع اشراف و احاطه داریم؟ آیا شنیده هایمان همه مستند هستند یا فقط براساس یک سری حرف توخالی باید قضاوت کنیم.
خودمان چطور؟ آیا یقین داریم که موضوعی که می خواهیم قضاوت کنیم درست است یا نه؟
شخص قضاوت شونده را چقدر می شناسیم؟ اگر آن شخص از فامیل درجه یک مثل خواهر و برادر و پدر و مادر است قطعا کار راحت تری داریم اما نسبت به بقیه باید حتما این نکته اساسی را در نظر بگیریم و از خودمان بپرسیم آن شخص را چقدر می شناسیم.
چه عواقبی دارد؟ قبل از قضاوت و نتیجه گرفتن و حکم کلی صادر کردن حتما یک چشم اندازی از آینده هم داشته باشید. ممکن است با یک قضاوت نادرست دوستی چندساله را خراب کنید. شاید باعث رنجش و ناراحتی کسی شوید یا حتی ممکن است قضاوت شما عواقب سخت تر و غیرقابل باوری هم داشته باشد.
قاضی چه کسی است؟ مهم ترین نکته شاید همین است.اینکه خود قاضی کیست و چقدر صلاحیت دارد که درباره شخص و موضوعی قضاوت کند. اگر همه این نکته ها را در نظر بگیریم شاید هیچ وقت به فکر قضاوت کردن نیفتیم و شب خواب راحت تری داشته باشیم.
ریشه کنی!
میانه ایستادن بهترین روش برای از بین بردن قضاوت های سطحی و بی دلیل است. همیشه بیشتر قضاوت ها از ایستادن روی نقطه صفر و صد شروع می شود. اگر عادت کنیم بین این دو نقطه برای مثال ۵۰ بایستیم با تعادل بهتری می توانیم رای صادر کنیم.
مثال: شما امروز برای دوست تان پیامکی پر از مهر و محبت می فرستید اما اوفقط با یک کلمه ممنون جواب تان را می دهد. اولین رایی که صادر می کنید این است که؛ «چقدر خودش را می گیرد».
بعد از چند دقیقه به این نتیجه می رسید که حتما به خاطر آن حرفی که زده ام نااراحت شده؛ پس می گویید؛ «چقدر زودرنج و نازنازی است». بعد از چند دقیقه شدت ناراحتی تان بیشتر می شود و حتی برای خودتان حکم هم صادر می کنید؛ «او لیاقت دوستی مرا ندارد. پس دیگر کاری به کارش ندارم.» دقت کنید فقط در چند دقیقه و بدون دلیل و فقط با ایستادن روی نقطه صفر یا صد پایه و بنیان یک دوستی را با تبر قطع می کنید. در حالی که می توانید با یک راهکارساده بدون اینکه خودتان را به زحمت بیندازید و حکمی بدهید جواب بهتری از پیامک به دوست تان بگیرید. اما چه کار باید کرد؟
لطفا حرف بزنید
اگر فرهنگ گفت و گو و مذاکره را کمی جدی تر اجرا کنیم، شاید هیچ وقت سراغ قضاوت نرویم. برای همان مثال بالا اگر همان موقع که جواب درستی دریافت نکردید، قبل از هر نوع قضاوت و فکرهای بی دلیل، تلفن را بردارید و یک زنگ به دوست تان بزنید. برای مثال از او بپرسید که چرا این طوری جواب داده و مشکل چیست؟
مطمئنا در گفت و گو حرف هایی زده می شود که جایی برای قضاوت نمی گذارد. البته این گفت و گو باید روشن و شفاف باشد تا همه زوایای تاریک روشن شود و هیچ نقطه تاریکی برای قضاوت جا نماند.
یقه گیری
یکی از کارهایی که جلوی قضاوت سریع را می گیرد این است که اول با خودمان دست به یقه شویم. اینکه قبل از هرگونه قضاوت کردن و حکم دادن خودمان را در شرایط آن فرد و عملی که انجام می دهد بگذاریم. باید با دقت و موشکافانه به موضع نگاه کنیم و از خودمان بپرسیم که اگر ما در این موقعیت بودیم چه می کردیم. یک ضرب المثل قدیمی می گوید قبل از اینکه درباره راه رفتن کسی قضاوت کنی کمی با کفش های او راه برو. شاید همان کار را انجام می دادیم یا حتی عمل و واکنشی بدتر از آن فرد از خودمان نشان می دادیم. تحقیقات نشان داده بعد از این یقه گیری ها قضای درون کم زورتر می شود و بی رمق تر سراغ قضاوت می رود یا شاید اصلا توانی برای قضاوت نداشته باشد.
قضاوت گرها را بشناسید
افراد بی اعتماد، عجول، عیب جو، حسود، بی اعتماد به نفس، کمرو و افرادی که دچار وسواس فکری هستند بیشتر از بقیه قضاوت می کنند. افراد حسود البته در صدر این گروه قرار می گیرند. این افراد همیشه به دلیل ضعف شخصی طرف مقابل را قضاوت می کنند. افراد کمرو همیشه کسانی را که به راحتی در جمع صحبت می کنند قضاوت کرده و معتقدند آنها به دلیل پررویی خیلی راحت حرف می زنند و آنها را به نمایش بازی کردن و جلب توجه کردن متهم می کنند و نتیجه می گیرند که این افراد متوهم و خودبین هستند.
افراد عجول همیشه قاضی آدم های صبور و با برنامه هستند. بی اعتماد به نفس ها هم مدام دنبال لغزش از طرف کسانی هستند که اعتماد به نفس بالایی دارند تا قضاوت شان را انجام دهند. برای مثال اگر کسی زیبایی های خود را نمی بیند در مواجهه با یک فرد زیبا سریع سراغ کارهایی که کرده می رود اولین جمله ای که این افراد درباره فرد موردنظر می گویند این است؛ «این آدما رو باید صبح که از خواب بیدار میشن تماشا کرد. اون موقع است که قیافه شون دیدن داره».
وقت قبلی برای فکر کردن
برای خودتان وقت و زمان کافی بخرید. قرار نیست به قضاوت سریع شما جایزه و پاداشی بدهند. مهمترین نکته در رعایت فرهنگ گفت و گو و بعد قضاوت کردن این است که از طرف مقابلتان وقت بخواهید؛ برای مثال اگر با او صحبت کردید و به نتیجه ای نرسیدید، همان جا و با قاطعیت لازم نیست حکم تان را صادر کنید با جمله های «من به این موضوع فکر می کنم» یا «شاید شما درست بگویید»، می توانید با فرصت و حوصله بیشتری موضع را واکاوی کنید. اگر در فرهنگ محاوره ای این جمله «شاید زود قضاوت کردم» جا بیفتد، نصف مشکلات روابط انسان ها حل می شود. اگر بچه ها این رفتار را در خانه از پدر و مادر و در مدرسه و دانشگاه از معلم و استاد ببینند، دیگر آن طبقه های ذهنی را فراموش می کنند.
یک قدم مورچه ای
آن بازی قدیمی «مادام، یس» را یادتان می آید. همان که برای رسیدن به هم باید از قدم های فیلی و مورچه ای و خرگوشی استفاده می کردیم. اگر بدون ترس قدم فیلی بر می داشتیم و مثل خرگوش می پریدیم، می باختیم و از بازی بیرون می رفتیم اما در پایان کسی برنده بود که با قدم های مورچه ای همه مسیر را طی می کرد و زودتر به خط پایان می رسید. برای قضاوت درست هوشمند هم باید مراقب قدمهایمان باشیم. اگر با قدم های فیلی خیلی زود به پایان ماجرا برسیم چیزی جز پشیمانی نصیب مان نمی شود.
قدم های مورچه ای شاید خسته کننده و حوصله سربر باشند اما می توانند باعث قضاوتی هوشمندانه و درست و بی عواقب ناراحت کننده باشند. همیشه حواستان باشد برای رفتن از نقطه الف به نقطه باید مسیر را با فکر و دلیل طی کنید. یک قاضی در محکمه عدالت بدون عجله و با اشراف به همه مستندات تصمیم می گیرد و با صبر جلو می برد. نتیجه گرفتن مهم نیست. حکم دادن کار سختی نیست. این مهم است که چه نتیجه ای گرفته می شود و چه حکمی از آن محکمه درونی بیرون می آید.
من عذر می خوام!
بعد از همه این داستان ها اگر باز هم دلتان خواست یا هر کاری هم کردید نتوانستید جلوی خودتان را بگیرید و باز به قضاوت کردن عجولانه و نادرست ادامه دادید، معذرت خواهی را فراموش نکنید.
عذرخواهی یکی از ارکان اصلی گفت وگو و مناظره چهره به چهره است.
اگر قضاوت اشتباهی داشتید حتما باکسی که قضاوت کرده اید صحبت کنید و از او بپرسید برای جبران این اشتباه چه کاری می توانید انجام دهید.
چرا؟ چون با یک قضاوت نادرست ممکن است کسی را برای همیشه از کار بیکار کنید، اعتماد دیگران را نسبت به او سلب کنید، او را بدنام و خلافکار جلوه دهید و...
پس یادتان باشد حق بزرگی به گردنتان می ماند که برای جبرانش چاره ای جز حداقل معذرت خواهی ندارید.
اگر آدمی هستید که به سختی معذرت خواهیم می کنید قبل از اینکه کسی را قضاوت کنید به این روز و روز عذرخواهی نیم نگاهی بیندازید. شاید اصلا هیچوقت از صد کیلومتری اش هم رد نشوید.
قضاوت از دید مشاهیر
* افراد مشهور جمله های جالبی درباره قضاوت، به خصوص قضاوت های عجولانه و نادرست دارند که چند نمونه از آنها را مرور می کنیم.
بگذارید هرکس بر مبنای باور، فکر، آرزو، مطالعه و دانسته های خود قضاوت کند، نه اینکه مانند شخصی طوطی صفت گفته های دیگران را بازگو کند. دیل کارنگی
* از روی سوال های فرد، بهتر از جواب های او می توانید درباره اش قضاوت کنید. در این دنیا هیچ کس نمی داند که در پشت پرده ظاهری حوادث چه می گذرد. به خوبی بر من ثابت شده که درباره هیچ چیز نباید از روی اسناد و ظواهر قضاوت کرد. فرانسوا ولتر
* اگر نمی خواهی در حق تو داوری شود، درباره دیگران داوری نکن. آبراهام لینکن
* محاکمه کردن خود از محاکمه کردن دیگران خیلی مشکل تر است. اگر توانستی درباره خودت قضاوت درستی بکنی، معلوم می شود یک فرزانه تمام عیاری. آنتوان دوسنت اگزوپری
* با قضاوت کردن درباره دیگران، درحقیقت به بیان و شرح خود می پردازید. وین دایر
* از قضاوت کردن دست بکش تا آرامش را تجربه کنی. دیپاک چوپرا
* نتیجه گیری زود پس از رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است. ارد بزرگ
* وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جست و جو کنیم و به قضاوت درباره دیگران بنشینیم. ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم. گاندی
* مبادا او که دارای اشتیاق و نیرویی فراوان است، به کم شوق طعنه زند که: «چرا تو تا این حد خمود و دیررسی؟!» زیرا، ای سوته دل! فرد صالح هرگز از عریان و لخت نمی پرسد: «لباس ات کو؟» و از بی پناه سوال نمی کند «خانه است کجاست؟» جبران خلیل جبران
* ای خدای بزرگ به من کمک کن تا وقتی می خواهم درباره راه رفتن کسی قضاوت کنم، کمی با کفش های او راه بروم. دکتر علی شریعتی
ارسال نظر