از کجا شروع کنم؟
سالها است تمایل زیادی به تاسیس شرکتی تشریفاتی دارم و رویاهای بسیاری در مورد اینکه شرکت خدماتی من چگونه خواهد بود، در سر پروراندهام.
در صورتی که به شما بگویم راه برداشتن اولین قدم آن است که آن را انجام دهید، تصور نکنید که با شما همدرد نیستم. میدانم که در بسیاری از اوقات ترسناک است. خودم بارها اقدام اولیه را بهدلیل نبود اطمینان یا ترس به تعویق انداختهام، اما آموختهام که برای حرکت رو به جلو و زندگی بر اساس رویاها باید تمایل داشته باشید که قدمی راسخ بردارید.
در حال حاضر ممکن است به سختی در مورد هر بخشی از کار فکر کنید و خود را مستاصل و ناتوان تصور کنید. این اتفاق برای من زمانی افتاد که روی این کتاب کار میکردم. طی فرآیند نوشتن، گاهی در مورد بهترین راه گفتن آنچه میخواهم بگویم به قدری نگران میشدم که به رها کردن کل پروژه فکر میکردم. ترس همیشه باعث میشد از خودم بپرسم من که هستم که بخواهم وانمود کنم یک نویسنده الهامبخش و انگیزشی هستم؟
اگر شما غالبا انسانی نگران مانند من هستید، به یاد داشته باشید که بهرغم آنکه افکار محتاطانه و برنامهریزی خوب است، نمیتوانید اجازه دهید که ترس از شکست مانع اقدام کردن شود.
ترسیدن نشاندهنده آن نیست که در مسیری اشتباه قرار دارید. فقط به ترس خود اذعان کرده و به حرکت ادامه دهید. اگر متوجه شدید که بهانههای زیادی برای برنداشتن قدم بعدی میآورید، احساسات خود را روی یک برگه نوشته و به حرکت رو به جلوی خود ادامه دهید؛ پاسخ مورد علاقه من به خودم در این موارد «در حال حاضر وقت فکر کردن به این دغدغهها را ندارم» است. من زمانی که در حال کار کردن روی کتابم خود را مستاصل میدیدم، مینشستم، مطلبی در وبلاگ خود در مورد ترس مینوشتم و به این ترتیب دوباره قادر بودم که ادامه بدهم.
از طرف دیگر، گاهی آنقدر در مورد ایدههای خود مشتاق هستیم که بیگدار به آب میزنیم. هر چند این شور و شوق و اشتیاق را میتوان یک موهبت دانست، اما فقدان برنامهریزی میتواند رویاهای ما را به خطر بیندازد. اگر انسان هیجانی هستید، مطمئن شوید که قبل از آنکه ریسک بزرگی بکنید، تحقیقات و برنامهریزیهایی انجام دادهاید. انرژی و هیجان میتواند ما را به پیش ببرد، اما اگر برنامه نداشته باشیم، خود را آماده مواجهه با مشکلات گریزناپذیر مسیر نمیبینیم. در این صورت وقتی که با این مشکلات و اتفاقات مواجه میشوید، احتمالا آنچه انجام میدهید آن است که دستانتان را به نشانه تسلیم بالا گرفته و فرار کنید.
فرآیند برداشتن اولین قدم دقیقا به معنای ایجاد تعادل بین عمل و برنامهریزی است. شما نیاز به آمادهسازی کافی بهمنظور پیشگیری از یک شکست سنگین دارید، اما باید قدم اول (که بسیار مهم است) را هم بردارید. در غیر این صورت متوجه خواهید شد که بعد از چند ماه یا حتی چند سال هنوز در حال در جا زدن هستید و کاری نکردهاید.
زمانی که من کار طراحی و برنامهریزی تشریفات را شروع کردم، به اندازهای که میتوانستم تدارک دیده بودم؛ بدون آنکه کاری را بیش از اندازه انجام دهم. خودم را تبدیل به یک اسفنج اطلاعاتی کرده بودم و به دنبال هر اطلاعات و آموزشی در هر کجا که میتوانستم آنها را به دست بیاورم، بودم. به یاد میآورم حتی زمانی که یک فیلم تماشا میکردم یا مجلهای میخواندم، چشمانم بهطور اتوماتیکوار به دنبال این میرفتند که چگونه محیط آراسته شدهاست و چگونه با فضا انطباق دارد. اما این موضوع را میدانستم که نمیتوانم همه چیز را پیش از انجام اولین سفارشهای بزرگ شغلیام بیاموزم؛ بنابراین اول آموختم که چگونه اقدام کنم، سپس نحوه پرواز را یاد گرفتم.
من عاشق این هستم که در فرهنگهای جدید غرق شوم؛ مکانهای جدید را ببینم و شیوه جدیدی از زندگی را زیسته و تنفس کنم تا طرحی به دست آورم که مشتری من به آن وابستگی فرهنگی دارد. اما آیا باید به خودم میگفتم که باید قبل از قبول کردن اولین کارم تمامی این تحقیقات را انجام دهم؟ البته که نه. من هنوز هم در حال تدارک و آماده شدن هستم.
با یک ایده خلاقانه آغاز کنید؛ هر چقدر که کوچک باشد. نفسی عمیق کشیده و در آن غوطهور شوید. همانطور که به اولین قدم و نگرانی و دلشوره ناشی از آن فکر میکنید، تلاش کنید تا تعادل حیاتی را بین برنامهریزی و اقدام کردن حفظ کنید. این موضوع کمک میکند به این موضوع توجه بیشتری کنید که آیا یک فرد گریزان از ریسک هستید که باید خود را به سمت اقدام کردن هل دهید یا اینکه یک فرد بیش از اندازه ریسکپذیر هستید که باید پیش از اقدام کردن بیشتر مهیا شوید.
زمانی که اقدام کردن را آغاز کردید، بقیه کارها انجام خواهند شد. به یاد داشته باشید: رویاها به تنهایی به واقعیت نمیپیوندند؛ شما باید آنها را مجبور به رخ دادن کنید.
ارسال نظر