تریپ موقت
ورود به انجمن لوکس سواران تهرانی
این یک واقعیت است که ماشین های لوکسی که تا حالا چشممان زیاد به دیدنشان عادت نداشته، به ویژه در خیابان های بالای شهر تهران دارند زیاد می شوند. ماشین هایی که آدم ترجیح می دهد نزدیک شان نشود، مبادا خطی رویشان بیاندازد..!
پشت فرمان این ماشین خفن، دوتا پسر جوان نشسته اند که روی هم ۴۵ سالشان نمی شود. عینک آفتابی هایشان در این هوای بارانی، مانع از این نیست که ندانی برق چه فخری در چشم هایشان هست. یک موتورسوار که معلوم است از پایان عمر موتوش ۱۰ سالی گذشته، از لای ماشین ها رد می شود و به جفت شان فخر می فروشد که: «آخرش هم که من می رم و تو می مونی تو ترافیک، بچه پولدار!» و گازش را می گیرد و می رود اما خودش هم می داند که حرفش فقط در این گیرو و ویر ترافیک درست است. چشم او این روزها از این ماشین ها زیاد می بیند که گازش را می گیرند و از کنارش، عبور موفت می کنند.
این یک واقعیت است که ماشین های لوکسی که تا حالا چشممان زیاد به دیدنشان عادت نداشته، به ویژه در خیابان های بالای شهر تهران دارند زیاد می شوند. لازم نیست آماری وجود داشته باشد تا یان جمله را تایید کند. کافی است در ترافیک شبگردی های خیابان های بالای شهر تهران گیر کنید تا از دیدن ماشین های عجیبی که قبل از این اسم و عکسشان را فقط در اینترنت دیده اید، جا بخورید.
ماشین هایی که آدم ترجیح می دهد نزدیک شان نشود، مبادا خطی رویشان بیاندازد و مجبور شود تمام زندگی اش را بابت خسارت بدهد. فکر می کنید خسارت یک خط روی ماشین یک میلیارد تومانی چقدر می شود؟! حتی اگر نخواهید نزدیکش هم شوید یا به عادت همیشگی خودمان درمورد آدم پشت فرمان کنجکاوی و تخیل کنید و بعد به اینجا برسید که اینها پول این ماشین خفن را از کجا آورده ایند، این اجازه را دارید که بپرسید این ماشین های از ما بهترون با آن پلاک های گذرموقت شان از کجا آمده اند؟
پولداری یکی، دو روزه
تعداد کمی از این ماشین ها پلاک ایرانی دارند. واردکردن و پلاک کردن ماشین های لوکس خارجی به قدری گران در می آید که کمتر کسی حاضر است این همه پول بالای آن بدهد. همین چند وقت پیش شایعه شده بود یک بوگاتی ویرون سیاه وارد کشور شده که ۶ میلیارد آب خورده اما بعد معلوم شد راست نبوده. غیر از این، تعدادی پورشه هم هسته که صاحبان خیلی خیلی پولدارشان حاضر شده اند تقریبا دوبرابر قیمت واقعی شان خارج کنند تا آنها را وارد ایران کنند و پلاک بزنند. این ماشین ها خیلی کم در خیابان ها دیده می شوند و معلوم است صاحبان شان دلشان نمی خواهد ماشین چندصدمیلیونی شان را در ترافیک همت معطل کنند!
در چنین شرایطی، پولداری یکی، دو روزه برای اغلب آدم ها به صرفه تر است. چند نفر مگر پول این را دارند که برای چرخیدن با یک ماشین لوکس، چندصد میلیون یا حتی یک، دو میلیارد بدهند؟ پولدارهای خرده پا(!) ترجیح می دهند برای نشستن پشت فرمان این جور ماشین ها، راه ارزان تر «اجاره ماشین» را امتحان کنند. اجاره یک شورلت کامارو زرد کروکی در تهران تقریبا شبی یک میلیون درمی آید؛ خیلی ارزان و به صرفه!
اغلب کسانی که ماشین را این طوری اجاره می کنند، آن را برای عروسی می گیرند. برای همین است که در فصل های داغ عروسی (مثل ماه های تابستان، ماه رجب و شعبان و قبل از محرم) تعداد این ماشین ها در تهران بیشتر می شود. کسانی هم هستند که ماشین را برای چند روز، مثلا برای یک سفر دورهمی به شمال، اجاره می کنند. یعنی چند روز حال کردن با یک ماشین لوکس و احتمالا درآوردن چشم بقیه همسفران و رقبا!
قانون راه را باز کرده
تا چند سال پیش قوانین سفت و سخت واردات ماشین، اجازه ورود را فقط به ماشین هایی می داد که نمایندگی رسمی در ایران داشته باشند و برای واردات همین نمایندگی ها هم کلی شرایط دیگر وجود داشت؛ مثلا خودروی بیشتر از ۶ سیلندر اجازه ورود نداشت. قیمت این ماشین ها (مثلا انواع بنز و بی ام و) هم بیش از دو برابر قیمت کمپانی بود که خیلی گران درمی آمد. چند سال پیش وقتی وزارت صنایع اعتراف کرد کیفیت پایین تولیدات داخلی از مهم ترین دلایل آلودگی و حوادث رانندگی است، تغییراتی در قوانین مربوط به واردات ماشین رخ داد. به این ترتیب قرار شد هر شرکتی که بتواند خدمات پس از فروش خودرو را ارائه کند، در سال تعداد مشخصی ماشین با چند معیار اصلی وارد کند که مهم ترین هایشان نوبودن (کمتر از یک سال از ساخت ماشین گذشته باشد)، داشتن گواهینامه یورو ۲ یا بیشتر، داشتن خدمات پس از فروش و البته تعرفه ۹۰ درصدی بود. تبصره مهم این قانون این جا بود که واردکردن ماشین به این شکل فقط برای ماشین های لوکس است. از آنجا که قرار است شرکت های خودروسازی داخلی ضرر نکنند، ماشین های معمولی که جایگزین ماشین های داخلی می شوند، اجازه ورود ندارند و فقط ماشین های لوکس که مشتری خاص (همان از ما بهترون!) دارند، وارد می شوند. همین قانون باعث شد کلی ماشین لوکس در تهران و شهرهای بزرگ دیگر دیده شود که موج حضور سانتافه اولین نشانه اش بود. با این حال قیمت این ماشین ها بسیار بالا درمی آمد (تعرفه ۹۰ درصدی، یعنی تقریبا دوبرابر قیمت واقعی) و در نتیجه ملت دنبال راه های ارزان تری برای سوارشدن به این ماشین های لوکس پیدا کردند.
ارسالی از مناطق آزاد
وحید، یکی از آنهایی است که ما شین های لوکس را از کیش می آورد تهران و اجاره می دهد. خودش صاحب ماشین ها نیست. صاحب شان یک بچه پولدار ساکن کیش است که هفت، هشت تا ماشین لوکس دارد و از راه اجاره دادن همین ماشین ها روزگارش می گذرد و بد هم نمی گذرد!
کیش، قشم و چابهار مناطق آزاد تجاری هستند. یعنی قیمت ماشین در این مناطق، برابر با قیمت جهانی است. این طوری یک ماشین لوکس را که در تهران ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون درمی آید، می شود با ۷۰ تا ۸۰ میلیون خرید. منتها این ماشین ها پلاک مناطق آزاد می شوند و فقط در همین مناطق می توانند تردد داشته باشند. با این استثنا که هر ساکن کیش (یا مناطق آزاد دیگر) با داشتن کارت مخصوص کیش وندی، می تواند ماشین اش را هر سال برای یک تا دو ماه از کیش خارج کند.
روش کار صاحبان این ماشین ها همین است که با داشتن چند ماشین لوکس، هر کدام را دو ماه به تهران (و شهرهای بزرگ دیگر) می آورند و شبی یک تا چند میلیون اجاره می دهند و پول حسابی به جیب می زنند؛ «همین لامبورگینی معروفی که در تهران اجاره داده می شود، طرف می رود دوبی و ۳۰۰ میلیون می خرد، بعد می آورد تهران و شبی ۳ میلیون اجاره می دهد. بعد از دو ماه هم برمی گرداند و می فروشد. می دانی چقدر درآمد دارد؟»این را وحید می گوید؛ «اگر دو ماه بگذرد و طرف به منطقه آزاد برنگردد، جلویش را می گیرند و ماشین را می خوابانند. معمولا هیچ کس این کار را نمی کند، چون نمی خواهد ماشین چندصد میلیونی اش را ول کند توی پارکینگ پلیس.»
واردات از مرز هم راه دیگری است. تا چند سال پیش طبق قانون هرکسی می توانست ماشین را فقط از کشور سازنده اش وارد کند؛ یعنی بزن را فقط باید از آلمان می آورد که کلی هزینه داشت. از چند سال پیش و با تغییر قانون می شود از هر کشوری ماشین ساخت کمپانی های مشخص شده را وارد کرد، البته به شرط پرداخت گمرکی سنگینی که گاهی تا چندبرابر قیمت خود ماشین می رسد.
راه در روی ماجرا واردکردن ماشین برای مدت موقت و گرفتن پلاک گذر موقت است. از هر مرزی، می شود ماشین را برای مدت دو ماه وارد کرد. قانون برای واردکردن ماشین توسط یک ایرانی پیچیده است. شخص با ید مجوز خاص گرمکی (به آن می گویند کارنه دو پاساژ) داشته باشد و خلاصه آن قدر سخت است که فقط تعداد اندکی از افراد در آن می گنجند.
راه ساده تر این است که به جیا یک ایرانی، یک خارجی (یا یک ایرانی ساکن خارج از کشور) ماشین را وارد کند. این افراد می توانند زمینی به ایران سفر کنند و با گرفتن مجوزهای خاص، ماشین را برای سه ماه صاحب پلاک موقت کنند. این طوری دلال های داخلی با طرف خارجی از کشور همسایه مرتبط می شوند و واسطه های عراقی و ترکیه ای و آذربایجانی یا حتی از افغانستان و پاکستان، ماشین ها را سه ماه به یک ایرانی می سپارند. طرف ایرانی هم ماشین را به شهرهای بزرگ می آورد و با درآمد حاصل از اجاره آن هم خودش و هم طرف همسایه را به نوایی می رساند. به این می گویند یک معامله کاملا رضایتمندانه که در آن هم واردکننده و هم صادرکننده و هم اجاره کننده، همه راضی اند و قانونی هم به نظر می رسد.
بگو کدام ماشین را بیاورم؟
پرطرفدارترین ماشین ها، آنهایی هستند که اصلا امکان پلاک شدن در ایران را ندارند. لامبورگینی و پورشه و بوگاتی، هرچند ماشین های بسیار لوکسی هستند اما به هر حال کسانی هستند که پولش را داشته باشند تا از کشور مبدا آنها را وارد کنند و برایشان پلاک ایرانی بگیرند. برای همین است که ماشین های آمریکایی (ساخت کمپانی های فورد، شورلت، اینفینیتی و جنرال موتورز) که در ایران پلاک نمی شوند، خاص تر و توی چشم تر هستند. کادیلاک از جنرال موتورز، موستانگ و اج از فورد و کامارو و کوروت از شورلت ماشین هایی هستند که تهرانی ها بیشتر بریشان سر و دست می شکنند. این جور ماشین ها را معمولا یک شب برای عروسی می گیرند اما ماشین های شاسی بلند به خصوص هامر را چند روزه و برای سفر و به خصوص اسکی کرایه می کنند. قیمت اجاره این ماشین ها تقریبا شبی یک میلیون است و معمولا از مناطق آزاد به تهران می آیند.
قرارداد رسمی ای برای اجاره این طور ماشین ها بسته نمی شود و اگر وجود هم داشته باشد، کسی حوصله ثبت و محضر و این کارها را نمی کند. طرفین ترجیح می دهند با گرفتن چک و سفته و مدارک سر و ته ماجرا را هم بیاورند. قرارداد برای تعداد ساعت معین بسته می شود و اجاره کننده معلوم می کند که می خواهند چند ساعت ماشین را داشته باشد. برای ماشین های ارزان تر مثل کرایسلر که ساعتی ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان کرایه می شوند، یک چک معتبر همراه با یک سند ملکی به عنوان گرو گرفته می شود، اما برای ماشین های گران تر مثل کامارو و هامر که ساعتی ۹۰۰هزاهر تا یک میلیون تومان می ارزند، صاحب ماشین باید اجاره کننده را بشناسد و به هر کسی اجاره اش نمی دهد.
وحید می گوید «معمولا مشکلی پیش نمی آید. اگر هم اتفاقی بیفتد، طبق قرارداد باید خودش همه هزینه ها را بدهد. برای عروسی معمولا صاحب ماشین پشت سر ماشین اش می رود اما این کارها هم لازم نیست. ماشین های این طوری خودشان سیستم GPS دارند و می شود اینترنتی چک کرد که دقیقا کجاست، چه مسیری را رفته و با چه سرعتی. بعضی از ما لک ها هم خودشان یک فرستنده به یک جای ماشین که معلوم نباشد نصب می کنند تا کاملا آن را چک کنند. این طوری حتی اگر طرف بیشتر از ۱۲۰ تا سرعت هم برود، برایشان SMS می آید. یعنی همه چیز را تحت نظر دارند.»
نظر کاربران
یادش بخیر . من سرباز راهنمایی رانندگی بودم و هر شب توی ولیعصر-زعفرانیه این ماشینا رو میدیدم. و واقعا میگم صاحبای این ماشینا مثل خود ماشینا انسان هایی سنگین و متشخص بودن و من به همه آنها احترام قاءلم.
خدا بیامرز سعدی گفته بود
تن آدمی شریفست به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
منظور از لباس زیبا شاید همین ماشینا بوده
باور کنید فقط به همین پولدارها میاد که سوار این ماشینا بشن.
مبارکشون باشه
یعنی میشه منم یه روزی خرم
خداکنه حلال باشه.
خداوکیل خوش به حالشون
خدایا کاش به روزی تو کل جهان فقر نباشه کاش همه ماشین داشتند کاش پراید نبود فقط کاش چرا کاش اعصابم خورده