تصویر این دو بچه و ماجراهای دو خانم مجری صداوسیما
«مرگ کودکان غمانگیز است»؛ به ویژه آنکه طبیعی هم نباشد و در جنگ و منازعه دولتها قربانی شوند؛ فارغ از رنگ و نژاد و قوم و قبیله و دین و گرایش سیاسی. مهم نیست کودکی در غزه باشد، یا در افغانستان و عراق و یا در ایران.
روزنامه توسعه ایرانی نوشت: «مرگ کودکان غمانگیز است»؛ به ویژه آنکه طبیعی هم نباشد و در جنگ و منازعه دولتها قربانی شوند؛ فارغ از رنگ و نژاد و قوم و قبیله و دین و گرایش سیاسی. مهم نیست کودکی در غزه باشد، یا در افغانستان و عراق و یا در ایران. اما نقض این حکم کلی و مورداتفاق اهل نظر؛ یکی دو روزی است که در ایران به محل بحث و پرسش تبدیل شده است. مقامات رسمی کشور بعد از حملات موشکی و پهپادی پاکستان به ایران، کشتهشدگان این حملات که اکثرا نیز کودک بودند، اتباع غیرایرانی خواندند.
جانباختگانی که چهار تن آنها زیر 10 سال معرفی شدهاند، به تعبیر رسول خادم، کشتیگیر و قهرمان سابق ایران و جهان «کودکانِ بیشناسنامه بلوچی» بودند که در زنده بودن که هیچ، در مُردن هم به حساب نمیآیند.
سیدهادی کساییزاده نیز در شبکه ایکس نوشت: «چرا جانباختگان حمله در کرمان شهید هستند و جانباختگان حمله پاکستان به سراوان کشته محسوب شدند؟ چه کسی گفته دولت مسئول تعیین مرتبه افراد است؟»
بعد از حمله موشکی و پهپادی روز پنجشنبه پاکستان به خاک ایران، مسئولان جانباختگان را «اتباع خارجی» معرفی کردند و مجری صداوسیما هم با گفتن: «خب خدا را شکر»، واکنشهای منفی زیادی را در شبکههای اجتماعی برانگیخت. واکنشهایی که اغلب در مقام مقایسه برآمدند و به تبعیضهایی اشاره کردند که چند سالی است علنا به رخ شهروندان ایرانی کشیده میشود.
در همین رابطه لینک زیر را بخوانید:
شکرگزاری مجری سیما از کشته شدن افراد در حمله پاکستان
از سوی دیگر ادعای «اتباع خارجی» بودن کشتهشدگان در حمله پاکستان، از سوی برخی رسانههای حامی دولت نیز واکنشبرانگیز شد. سایت رویداد24 در گزارشی اعلام کرد که روستای حقآبادِ سراوان که مورد اصابت موشک قرار گرفته نه تنها متعلق به خاک ایران است که حتی اتباع آن نیز کاملا ایرانی هستند.
حتی این گزارش با اشاره به درگاه مرکز ملی آمار درباره این روستا نوشته که «براساس سرشماری مرکز آمار ایران سال ۱۳۹۰ دارای جمعیت کل ۱۱۱۳ و جمعیت مرد ۵۷۱ و جمعیت زن ۵۴۲ هستند و تعداد خانوار این روستا ۲۱۵ خانوار و دارای تعداد واحد مسکونی ۱۸۴ است». با این حال صدا و سیمایی که در جریان جنگ غزه خبرنگار به منطقه اعزام کرده بود، با وجود نمایندگی در این استان، تا ساعتها بعد، گزارش تصویری از آنچه بر خاک وطن رخ داده تهیه نکرد.
دیروز همچنین تصویری در شبکه اجتماعی ایکس به گستردگی منتشر شد که در آن روی پلاکاردی نوشته شده «ما مردم بلوچ فاقد شناسنامه، افغانی یا پاکستانی نیستیم. ما ایرانی هستیم. هویت ملی ما را برگردانید».
چطور بلوچها بی شناسنامه شدند؟
شاید عجیب به نظر برسد که هنوز در برخی نقاط ایران، اصلیترین خواسته مردم داشتن شناسنامه و هویت ایرانی باشد. آمار دقیقی از بیشناسنامهها ارائه نشده، اما تعدادشان در استانی مثل سیستان و بلوچستان آنقدر زیاد است که در حاشیه بیشتر شهرها و بسیاری از روستاها میتوان با این افراد مواجه شد.
جدای از این موارد الیاس براهویینژاد، شهروند بلوچ و فعال مدنی در این باره میگوید: «غالبا بیشناسنامهها «اتباع غیرایرانی» تلقی میشوند اما اتفاقا در سیستان و بلوچستان ایرانیهای بیشناسنامه بیشترند چون اتباع شناسنامه میخرند». به گفته او «بعضی دیگر از سر فقر شناسنامههایشان را فروختهاند».
او در حساب کاربریاش در ایکس نوشت: «از جمعه خونین تا حمله پاکستان هرکجا که کشته شدیم، غیرایرانی خطابمان کردند. حتی دوره کرونا هم خیلی از مرگ و میرهای مربوط به بلوچها در آن آمارها نمیآمد، چون شناسنامه نداشتیم».
کاربر دیگری هم به ماجرای رواج بیشناسنامگی در منطقه بلوچستان اشاره کرد و نوشت: «زمانی که در بلوچستان به عنوان پزشک خدمت میکردم پسر بچهای با پای برهنه توی مسابقه اول شد، ولی چون شناسنامه نداشت جایزه را بهش ندادند».
همین موضع بهانه ای شده است تا روزنامه سازندگی به نقد و بررسی این موضوع بپردازد که میخوانید:
* تاکید بر غیرایرانی بودن کشته شدگان وقایع اخیر میان ایران و پاکستان واکنشهای متعددی داشت و گروه زیادی با اشاره به مشکل وجود صدها هزار فرد بدون شناسنامه در سیستان و بلوچستان گفته های برخی مسئولان را نوعی کوچک جلوه دادن حملات پاکستان دانسته اند.
* نجمه بلوچ، ماهکان بلوچ و چراغ، نوازد چند ماهه به همراه بابر کودک دو ساله و هانی کودک سه ساله در کنار خانم جان بی بی از جمله قربانیان حمله نظامی پاکستان به خاک ایران هستند که هنوز مشخص نیست آیا این افراد به واقع جزو اتباع خارجی یا جزو بی شناسنامه ها بودند.
* محمد تقی رخشانی، استاد تاریخ و مدیر مسئول روزنامه زاهدان معتقد است که مساله هویت ایرانی اتباع افغان سبب معضلات امنیتی شدید در این خطه شده است. او می گوید: مساله فاقدان شناسنامه، مساله جدیدی نیست و از پیش از انقلاب تاکنون ادامه داشته است. دلیل عمده این مساله به جدا شدن طوایف از هم بعد از جدایی بلوچستان از ایران بر می گردد. در نتیجه وقتی یک افغان یا پاکستانی می گوید پسر عموی من در ایران است یا در افغانستان اشتباه نمی گوید.
* حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس اما از زاویه دیگری به موضوع می پردازد و می گوید: نوع برخوردی که با شهادت این افراد بی گناه صورت گرفت، برخورد انسانی نبود و برخی مسئولان اعلام کردند که ایرانی کشته نشده و یک سری تروریست کشته شدند؛ این رفتار غیر انسانی است و عضویت همسر یا پدر و برادر در یک گروهکهای خاص سبب تروریستی دانستن زن و بچه های بی گناه آنها نمی شود چه در سمت پاکستان و چه ایران که بیشترین تلفات از افراد بی گناه بودند. این موضوع نشان می دهد که دو طرف اشراف نداشتند و اصل بر حمله بوده است. او ادامه میدهد در دنیای امروز انسانیت از تابعیت، تبعیت نمی کند. هر چند در دنیا نیز رفتارهای مشابهی با مهاجران و در رأس آنها آمریکا و انگلستان صورت می گیرد به طوری که گارد ساحلی اجازه می دهد تا یک کشتی غرق شود زیرا هزینه جنازه از انسانهای زنده بیشتر است.
کاش مردم سیستانوبلوچستان توییت خانم خبرنگار را ندیده باشند
روزنامه فرهیختگان در این رابطه نوشته است: روز گذشته آمنهسادات ذبیحپور، خبرنگار پرحاشیه و شناختهشده صداوسیما در توییتی عجیب نوشت: «اصلا هم معلوم نبود ایران و پاکستان با هم هماهنگ بودند!»، توییتی که با واکنشهای متعددی بهخصوص از سوی اهل رسانه مواجه شد و این توییت را خلاف امنیت ملی و به ضرر دستگاه دیپلماسی کشور دانستند. این ژست «من خبر دارم»های فراتر از شأن و جایگاه یک خبرنگار سیاسی از کجا آمده است؟ آیا جمهوری اسلامی ایران با دولت پاکستان برای مورد هدف قرار دادن یک گروهک تروریستی هماهنگ بوده است؟ آن وقت ذبیحپور که مدعی این هماهنگی است و با لحن شیطنتآمیز و زنندهای از آن حرف میزند، نظرش درباره پاسخ این حمله که منجر به کشته شدن کودکان و زنان شده چیست؟
آیا این موضوع را هم هماهنگی تلقی میکند؟ خبرنگار صداوسیما که در سالهای اخیر ادعای بصیرت و انقلابیگری داشته از اثرات این توییت خود و مخاطرات امنیتی که برای ایران دارد خبر دارد؟ نظر مردم سیستانوبلوچستان که بارها قربانی حملات تروریستی شدهاند نسبت به توییت این خبرنگار چیست؟ در روزهایی که تمام رسانهها تلاش میکنند فضای آرامی را به نفع امنیت روانی کشور رقم بزنند توییت نسنجیده این خانم چه معنایی میتواند داشته باشد جز آنکه سوژه را دودستی تقدیم رسانههای ضدایرانی کند؟ آیا خبرنگار صداوسیما سخنگوی جمهوری اسلامی است که بتواند اینطور درخصوص مسائل امنیت ملی کشور اظهارنظر کند؟
نظر کاربران
خدا از من بدش میاد من از این زن غیر قابل تحمل
این خانم ، فقط یه سابقه تهوع آور از خودش تو ذهن مردم به جا گذاشته !منفور و غیرقابل تحمل . ازین که مردم چشم دیدنت رو ندارند خوشحالی ؟؟
دمش گرم خانم ذبیح پور مجری باتعصب ایرانی
بچه های مظلوم وطنم..
عجب .....
این مجریه همون نیست که گفته بود خارجی ها منو تحریم کردن. شما باید به من خودرو شاسی بلند بدین؟
آاااخ ! خدااااااا !
فقط می تونم بگم متاسفم