تصمیم گیری های عشقی!
آیا در شرایط بحرانی ترسهایتان به جای شما و برای شما تصمیم میگیرند یا علایقتان؟
![برترین مجله اینترنتی ایران](https://static0.bartarinha.ir/servev2/DQzMGY1MjY4Z/5Uwvb7W7Zm0,/file.jpg)
تصمیم درست، تصمیم اشتباه
«جو شرین» در مجمع جهانی مدیریت میگوید: طبق بررسیهای بهعمل آمده و بعد از گذشت چند سال مشخص شده70 درصد از تصمیمات شرکتها و سازمانهای بزرگ مانند: سازمان ملل ، اپل و... که در جلسات توسط مدیرانشان گرفته میشود به نتایج دلخواه منتهی نمیشود، درحالیکه این سازمانها از مجربترین مشاوران در فرآیند تصمیمگیری استفاده میکنند و از مهمترین سازمانها و شرکتها هستند. این تحقیق حامل این نکته است که اصولا اتخاذ تصمیم اشتباه است که ماجرا ایجاد میکند. یعنی بین تصمیم درست و غلط آنچه هزینه بیشتری دارد، تصمیم نگرفتن است. درواقع بیشتر ما وقتی میگوییم تصمیمی غلط است که نتایج آن را از منظر بیرونی و اجتماعی بررسی میکنیم نه از منظر درونی و هنگامی که تصمیم مورد نظر با نتایج دلخواه بیرونی مغایرت داشته باشد آن را نادرست ارزیابی میکنیم اما باید از خودمان بپرسیم: آیا آن تصمیم اشتباه در مقیاس درونی و فردی هم اشتباه بوده است؟چون ممکن است یک تصمیم اشتباه 10 برابر بیشتر از یک تصمیم درست به رشد و بلوغ درونی یک فرد کمک کرده باشد. مثلا اگر فردی در موضوع انتخاب همسر بین دو نفر قرار گرفته است حتی اگر انتخاب او منجر به طلاق شود، میتواند باعث رشد روانی و روحی عمیقتری در فرد شود.
نتیجه : آنچه اصالت دارد تصمیم گرفتن است و آنچه ماجرا ایجاد میکند تصمیم نگرفتن است.
باید تصمیم گرفت، حتی اگر این تصمیم اشتباه باشد چراکه تصمیم اشتباه هم حق انسان است و این در صورتی است که تردید همیشه در انتخاب وجود دارد و مهم آن است که یاد بگیریم حتی با تردیدهایمان تصمیم بگیریم و خود را از حالت فرسایشی بیتصمیمی و تعلیق رها کنیم و تحت هر شرایطی ایمان داشته باشیم که نتایج بیتصمیمی بدتر از نتایج تصمیم اشتباه است.
وقتی که ترسها و تصمیمهایمان تصمیم میگیرند
یک نکته و محک بسیار درونی برای انتخاب و تصمیم وجود دارد و آن اینکه تصمیمهای ما براساس کدام دو نیروی حیاتی زندگی هستند؛ نیروی عشق، میل و انگیزه یا نیروی ترسها. ما در هر انتخابی براساس یکی از این دو نیرو تصمیم میگیریم.
یعنی هر تصمیمی از ما به صورتی کاملا مشخص تحت تاثیر عشقها یا ترسهای ماست. برای مثال هریک از شما که در حال انتخاب رشته هستید اگر بخواهید براساس ترسهایتان- مانند ترس از آینده یا ترس از عدم امنیت مالی- تصمیم بگیرید از خود میپرسید:
- بهتر است چه رشتهای بخوانم؟
- در حال حاضر چه رشتهای مهم است؟
- الان چه رشتهای مهم نیست؟
- با چه کسانی کار کنم خوب است و با چه افرادی کار نکنم بهتر است؟
- براساس این سؤالات منشأ صمیمگیریهای شما ترسهای شماست نه علایق شما.
آنها از خود میپرسند:
- دوست دارم چه رشتهای بخوانم؟
- دوست دارم کجا بخوانم؟
- دوست دارم پیش چه کسانی بخوانم؟
نتیجه اینکه؛ هریک از ما که براساس ترسهایمان رشتههای مختلفی را انتخاب و در آن رشته تحصیل کردهایم در آن رشد کرده و قد کشیدهایم ولی احساس خوبی نداریم.
دست به انتخابی تحلیلی و خلاقانه بزنید
یکی دیگر از چیزهایی که در مورد تصمیمگیری مهم است، این است که همه ما دوست داریم بتوانیم سریع تصمیم بگیریم چراکه معمولا از سریع تصمیمگرفتن بهعنوان خصوصیتی مثبت یاد میشود، مانند افرادی که میتوانند در شرایط بحرانی خیلی روشن و سریع فکر کنند یا وقتی تصمیمی گرفتند تا آخر کار پای آن بایستند. اما تصمیمگیری سریع همیشه هم درست از آب درنمیآید، البته روشهای تصمیمگیری افراد با هم فرق میکند مثلا برخی محتاطانه و بعضی نسنجیده و تحریک شدهتصمیم میگیرند و به عبارت دیگر، افراد در شرایط مختلف روشهای متفاوتی را اتخاذ میکنند؛ مثلا شاید شما در مورد تصمیمهایی که مربوط به شغلتان میشود، منطقی باشید اما درباره قضاوت مردم به گونهای دیگر رفتار کنید یا در مورد فرزندانتان به شیوهای دیگر.تصمیمگیری کاری تحلیلی و خلاقانه است.
خلاقیت شامل فرآیندی است که تفکر متفاوت نامیده میشود. تفکر متفاوت به معنای قبول ریسک هنگام فکر کردن است؛ به گونهای که شاید طرز فکر شما مغایر با منطق باشد، به نظر دیگران درست نباشد و بیمعنی جلوه کند. بنابراین تفکر خلاقانه اغلب بیانگر کنار گذاشتن موقتی تفکر عاقلانه است تا در فکر شما ایدههای جدیدی بتوانند ظهور کنند و دیدگاههای جدیدی پدید آیند. درواقع تغییر کردن، در گرو مخاطره کردن است. خطر کردن به شما امکان میدهد تا به خود اعتماد کنید و باوجود تمام مشکلات، خودتان را باور داشته باشید. امیدتان را از دست ندهید، از اشتباهات خود درس بگیرید و شانس و امکان رسیدن به اهداف مهم را فراهم کنید. تردید در تصمیمگیری جلوی خطر کردن را میگیرد و تصمیمگیری نسنجیده شما را از خطر کردن و جسور بودن میترساند،البته منافع و مضرات هرکاری باید به دقت بررسی شود. در تصمیمگیری باید خلاق بود. بنابراین باید تمام جنبههای کار را بررسی کرد و به اصطلاح بدون ترس و دودلی دل را به دریا زد.
آنچه من پس از مشاوره با بسیاری از افراد دیدهام این است که آن دسته از افرادی که براساس ترسهایشان تصمیم میگیرند در انتخابهایشان اسیر میشوند و در عوض کسانی که براساس عشق و انگیزه و میل فردی تصمیم میگیرند در انتخابهایشان رشد قابلتوجهی را تجربه میکنند یا حداقل از احساس رضایت درونی برخوردار هستند. بنابر آنچه تا اینجا گفته شد چیزی که به آن احتیاج داریم؛ رسیدن به درجهای از هوشیاری است برای اینکه منشأ تصمیمگیریهایمان را بفهمیم. اگر در حال تصمیمگیری برای ازدواج هستید بدانید اگر مبتنی بر ترس از تنهایی تصمیم بگیرید ناکام خواهید شد یا اگر در شرف راهاندازی کار خدماتی هستید ولی به خدمت کردن و ارائه خدمات علاقهای ندارید و صرفا با ترس از عدم امنیت مالی این کار را شروع میکنید یعنی ترسهایتان به جای شما و برای شما تصمیم میگیرند و نه علایقتان.
ارسال نظر