این پدر و مادر به خاطر نمره ۲۰، کودکیِ فرزندشان را کُشتند
حالا را نبینید که بچهها فردیت دارند و حرفشان به قول معروف، برو دارد، آن روزها که خیلی هم دور نیست، من و همنسلهایم خرداد را به همین سادگیها طی نمیکردیم!
برترینها _ ایمان عبدلی: حالا را نبینید که بچهها فردیت دارند و حرفشان به قول معروف، برو دارد، آن روزها که خیلی هم دور نیست، من و همنسلهایم خرداد را به همین سادگیها طی نمیکردیم! ما خرداد را مثل بغض پایین میدادیم، اما خرداد شبیه اشک میشد و دائم به چشمانمان فشار میآورد. اصلا هر چه خردادِ دوران مدرسه بود، گس و تار و سمج و بد ذات بود. یک ماه نبود، واقعا چند ماه بود. امتحانات دمارمان را در میآورد، پدر و مادرها هم مثل افسران سختگیر ارتش نازی، ما پیاده نظام اساس را در حصر میکردند، نوع آرایش نظامی هر خانه با خانه دیگر فرق داشت، اوج خلاقیت پدران و مادران شریف بود و اوج فرمانبرداری و تبعیت ما! یکی یک ماه تلویزیون را جمع میکرد، چرا؟ چون فرزندان عزیز ماههای دیگر و سربازان مطیع خرداد، مباد حواسشان پرت شود و در نمرات پایان سال خللی وارد شود!
آن یکی ساعت خاموشی و ساعت بیدارباش تعیین کرده بود، که چی؟ که اشکت همراهِ اذان صبح دربیاید و مزه کودکی و نوجوانی در دهانت بماسد، اصلا من یادم هست، آن روز ۱۲ سالگی که بالشتم جاندار شده بود و در تاریکی صبح زود خرداد گریه میکرد، سَرَم را کم داشت، واقعا دلتنگ شده بود، بس که نخوابیده بودم، بس که نگذاشته بودم بخوابم.
خلاصه و راحت و شفاف، ما در تمام آن ۱۲ سال تحصیل، سالی یک ماه سرباز بودیم، افسران نازی فقط شکل پدر و مادر داشتند، وگرنه اگر آپارتمانهایمان جا داشت، کوره آدمسوزی هم جایی آن گوشهها تعبیه میکردند که با هر بار سرپیچی، صابون بسازند از ما.
گمان میکنید اغراق میکنم؟ خب حق دارید، این روزها، خرداد به خودش برگشته، آن روزها خرداد ماه سیزدهم بود، یادم میآید خرداد سال ۷۷ خورشیدی را، من ذوبِ تیم واقعا ملی آن روزها بودم، تیمی که عابدزاده اولش بود و دایی آخرش! آدامسهای خوشبوی عکسدارِ منقش به عکس آقا کریم و آقا زیدان و امثالهم، آسفالت تبدار کوچه که با دو آجر در نقش دروازه هر لحظه فراخوان میداد که به خیابان بیا، رویای نیمه شب در پاریس و آن جام جهانی فرانسه، شما ببین چقدر زیبایی بود! اما سهم من چه بود؟ تذکر و انذار و پند؛ کوچه نمیریها، امشب تلویزیون تعطیل، جمع کن اون عکسها رو... دوست داشتنیها ممنوع بودند، زیر سایه این توجیه که بچه جان فوتبال همیشه هست، بشین درست رو بخون، درس دیگه نیست!
اما اما اما عجب فریبی بود، افسران نازی فریبم داده بودند، من شستشوی مغزی شده بودم، توان ایدئولوگ افسران نامبرده زیاد بود. آسفالت کوچه رفت، آن تیم واقعا ملی دیگر تکرار نشد، اصلا آن آدامسهای عکسدار کجاست؟ تنها چیزی که هنوز هست، همان درسِ بدسگال است و بس. ما خردادهایمان را از اردیبهشت باخته بودیم. حالا هر بار تقویم به خرداد میرسد، حس بازنده بودن یقهام را میگیرد، انگار همه تبانی کرده بودند، عمرمان را ببازیم، من عشق میکنم از آن چه در کافهها میگذرد، حظ میبرم آن وجودی را که وجود دارد و دستش را میگیرد، قدر لمس کردن را میداند. یکی گفته بود زور زندگی زیاد است، زور زیادش را در خیابانهای شهر میبینیم، در آینده نزدیک شما بیشتر و ما کمتر به هیچ ماهی و به هیچ خردادی بدهکار نخواهیم بود و من در آن روزِ روشن و مهربان، اشکهای بالشتم را پاک خواهم کرد و البته در انذار عمومی خواهم بوسیدش.
نظر کاربران
عوضش فیلسوف میشدن میرفتن آمریکا
شما که در ۷۷ دانش آموز بودید ، تازه دوران خوبی بوده !!! از سالهای قبل خبر ندارید !!
و خرداد هایی که نسلهای مختلف گذرانده اند .
و مگر نشنیده اید ضرب المثل قدیمی در مورد آخر سال تحصیلی را ؟؟ :
اردیبهشت مردم اردی جهنم ماست!
👏👏👏
آخر دانشگاه اکثریت میشه اسنپ
اگه طی سال درس میخوندی، لارم نبود اخر سال اینقدر زجر بکشی....منم مال همون دورانم، همه زندگیم سرجاش بود. قطعا والدین بچه خودشونورو خوووب میشناسن، میدونن بلزیگوش و درس نخون که توی دوران امتحانات منعش میکنن از همه چی که حداقل قبول بشه و بره سال بالاتر.....این متن کاملا هدفمندانه اس و برلی درس نخون کردن بچه ها و احمق بار اومدنشون که بعدا بشه رااااحت ازشون سواری گرفت، بی سر و صدا......
پاسخ ها
و در ادمه اینکه، به قول دوستمون خوبه سال ۷۷ بودی. من دیپلم رو ۷۵ گرفتم. دیگه فکر کن دهه ۶۰ دوران مدرسه ام بوده....همین الانم که خودم مادر هستم و معلم، ایمان دارم به بچه ایی که خودش وظیفه شناسِ و نیازی نیست بهش تحکم کنی....کسی که وظیفه شناس باشه خودش کارش رو انجام میده ولی امان از بچه ایی که بازیگوش و بی هدف و علاف....بعد اینکه با همین درس خوندن ها همهههه ما پزشک تحویل دادیم چه، چه به کشورمون چه به دنیا، اتفاقا همیشه جز بهترین ها هستن، توی همبن خاورمیانه ،کشور ما با وجود اتشی که دور تا دورمون رو همیشه گرفته، ببین چقدر افراد باسواد و کارامد بیرون داده.
ویه حقیقت دردناک اینکه، ایران جای یللی تللی بازی و بچه بازی و سوسول بازی و بی هدف زندگی کردن نیست، به خاطر اقلیممون، به خاطر مکانی که توی نقشه داره، ایران کشوریه که باااید افرادش خیلی زوود بزرگ رفتار کنن و بزرگ فکر کنن....مرزهای مشترکمون رو نگاه کنید تا خووب متوجه بشیم چرادباید خیلییی زوود خوومون رو جمع کنیم ووجدی باشیم تو زندگی...
آفرین کاملا درسته، منم مال همون سالها هستم و و دوران تحصیل بهترین سالهای عمرم بود، درسهام رو به موقع میخوندم تا شب امتحان به گفته این نویسنده ی با غرض عذاب نکشم، خدا رو شکر نتیجه اش رو هم دیدم
زدی به هددددددددددددف
کاربر ۸:۰۶
چقدر قشنگ گفته این معلم عزیزمان واقعا باید دست تو را بوسید من خاک پای تو هستم. ایران جای یللی و تللی نیست. ماها باید زودتر بزرگ شویم ایران ما اطرافش پر از آتش هست و ایران ابراهیم وار سالم از این آتش بیرون میاید به لطف معلمان دلسوزی مثل شما. شماهایی که کشور را میسازید.
هیچ کدوم از درس ها در یاد ها نمی مونه آموزش پروش معلم ها توضیح ندادن اون موقع
فشار بیخود به بچه ها نیارید بی فایده اس
پدر مادر ها بگن کدوم درس از کتابی یادشونه بچه ها هم همین
متن جالبی بود
مگه بقیه ماه ها را از شما گرفته بودن برای بازی وتو کوچه دنبال توپ دویدن .اگر پدرومادرتون شما را به امان فوتبال و...رهاتون کرده بودن حالا نویسنده نمی شدی که اونا را افسرای نازی خطاب کنی
قشنگ بود ولی الان اتفاقا سخت گیری ها برا دانش آموزا بیشتر شده
منهم درخردادسال ۱۳۴۳ باتجدیدشدن در درس زبان کلاس هفتم انهم بعلت بیماری وعدم شرکت درامتحان وباهزینه ۲۰ تومان درکلاس تابستانی موفق به قبول شدم ولی بخاطرهمان ۲۰ تومان یا ۲۰۰ریال ازادامه تحصیل محروم شدم واشک هاهم هیچ تااثیری نداشت تااینکه بعدازسربازی واستخدام دریکی ازادارات قم بجای سه نفرمهندس(باهمان مدرک کلاس هفتم) کارمی کردم و پولش رادیگران می خوردندوحسرتش رابدلیل فقط نداشتن مدرک دیپلم من. البته صفت نازی دادن به پدرراهرگزنمی پسندم ولوبقیمت نابودی آینده وسرنوشت خودم.که البته اکنون کاراز کارگذشته است. به هرحال خداراشکر.
پاسخ ها
الان بیشتر شده ؟!؟!؟
نه عمو جان الان هیچ بچه ای رو با شلنگ و کابل تنبیه نمیکنن الان هیچ بچه ای رو تا ی کار کوچیک انجام بده با ی سیلی محکم ردش نمیکنن و خیلی های دیگه اینارو گفتم ک بترسی و ازین که تو این دوران درس میخونی خوشحال باشی
بر بمیر بابا با این دلنوشته ات برای علافی ولگردی
گیرم دایی گل زد و تو دیدی ؛ تو رو سننه !!!! تو که تو درسات مثل خر در گل ماندی و علاف روزگار
اگه این چند خط هم نوشتی بخاطر همان افسران نازی در قالب پدر و مادره و گرنه باید خیابون گز میکردی !
کم زر بزن عبدلی
بچه تنبل
یه امتحانی هم دادی چقدر شلوغش میکنی
حتما ۱۱ ماه فوتبال بازی کردی مجبورت کردند حداقل یک ماه بشینی سر درست! دست افسران نازی درد نکنه! الان ۱۲ ماه سال پشت کنکور بچه ها مجبورند نه فوتبال بازی کنند نه تلویزیون نگاه کنند!
من با داشتن یه برادر بزرگتر در اواسط دهه ۶۰ که تو یه بازه زمانی شستشوی مغزی داده بودنش کل بچگیمو از دست دادم و حسرتش هنوز هم با منه. هنوز هم حسرت تیله بازی و گوش دادن به نوار کاست برام مونده چرا که این عزیز، همه اینا رو حرام میدونست.
سرتاسر سال تحصیلی درس نمی خونده بعد خرداد یادش می افتاده. کسی که پدر و مادرش رو اینگونه توصیف کنه همون بهتر که در قل و زنجیرش میکردند نمک خور نمکدون شکن .
ای بابا چرا انقدر شلوغش کردین من خودم العا پایه یازدهم هستم. 9 ماه سال خوندم العا هم دارم با جدیت میخونم چون هدف دارم همش فکر دویدن بازی و بیرون رفتن بودی یک ماه تازه یادت افتاده بخونی
پاسخ ها
اشتباه نکن تو چون هم سن اینا نیستی متوجه نمیشی اینا چی میگن تو الان تو سن رشدی و توهم قوی ای در مورد آینده داری پس مطمئن باش اینا شلوغش نمیکنن بلکه اون تویی ک هنوز به سنی نرسیدی ک اینارو درک کنی و برات عجیبه
چسناله های یک فیلسوف نمای بی سواد
هر بچه ای برای آینده اش حق تصمیم بگیره هر چیزی با زور حل نمیشه باید براساس منطق جلو رفت به نظر من هر بچه ای باید مطالعهی آزاد داشته باشه نه فقط در رابطه با نمره گرفتن ما باید به بچه ها درست زندگی کردن و خوب رفتار کردن رو یاد بدیم هر بچه ای برای خودش آرزو هایی داره نزارید بچه ها فدای خودخواهی های خودتون بشه .
بعضی ها دوست دارن صبح تا شب ول بچرخن؛ فقط زر بزنن؛ همه چی هم از آسمون براشون نازل بشه. تهش هم بگن ما خاور میانه ای ها خیلی بدبختیم. من حقم زندگی مدل اروپا و ژاپن هست.
قرار نیست هم فیلسوف بشن یه جامعه به یه موزیسین، به نقاش، خواننده، ورزشکار نیاز داره باید طرز فکرها عوض بشه همه چی که درس خوندن نیست سواد فقط به نمره گرفتن سواد نمیشه بلاخره اون بچه دوست داشته یه مسابقه فوتبال رو نگاه کنه دنیا که آخر نمی رسه لطفا یه کم روشنفکر باشید.
حالا دیگه مجبوریه دیگه اونایی ک درس خواندن رو دوست دارن واقعا ن الکی که موفق میشند قطعا ولی بعضیا هم هستن درس خواندن رو دوص ندارن و حوصله سر بر میپندارند و اینا نمیگم موفق نمیشن ولی بهشون سخت میگذره
البته من برای پدر و مادرت متاسفم اگر این همه که وقت گذاشتن درس بخونی تربیتت میکردن ، اینطور درباره پدر و مادرت حرف نمیزدی و خودت میفهمیدی که به موقع درست رو بخونی به موقع هم بازی فوتبال ببینی
ماکه الان هم همین طوریه کل سال برای کتاب تست التماس میکنی روز قبل امتحانات برات میخرن و ۲ روزه می خوانش
من اتفاقا زمان امتحان بیشتر خوشحال میشدم چون یه ساعت امتحان میدادیم و میرفتیم فوتبال ، عمرا درس نمیخوندم، ولی چون همیشه قبول میشدم کاری بهم نداشتن ، کاش سیه بار دیگه تکرار میشد
یادش بخیر دهه چهل
همسایه ای داشتیم ،پدرش کاسب دوره گرد بود .با یک دوجرخه موتور دار .
یک روز پسرش دوان دوان آمد به مادرش گفت .ننه ننه امروز بیست گرفتم .
مادرش گفت خاک بر سرت بیست هم شد نمره .
حتما امروزه برای خودش کسی شده .
عوضش ۱۱ماه دیگه سال رو می تونسته فوتبال بازی کنه البته به اضافه تابستون
اگر همین پدر و مادر نازی نبودن باید میرفتی مثل بچه های کار خودت خرج زندگیتو در میوردی از تحصیلم خبری نبود !!!
حاجی خیلی اغراق کردی نگاه خب ۹ ماه سال رو برای امتحان ها و پرسش ها و مستمر و همه اینا خوندیم خب برای خرداد کارمون راحته دیگه فقط یک مرور میکنیم و امتحان میدیم و امکان اینکه ۲۰ بشیم هم هست .
من نه دهه شصت بودم نه دهه هفتاد.تا اونجایی که یادمه داشتم درس میخوندم همش درس بوده و نمره خوب و شاگرد اول بودن. البته همش با زور و اجبار مامانم بوده. مدرسه نمونه دولتی متوسطه دوم قبول شدم و از همون سال اول که تو این مدرسه بودم دیدم آدمایی که مثلا دو سه نمره با من اختلاف دارن الان با من تو یه مدرسه هستن. دیدم چه خاطراتی دارن از بازی های بچگیشون دیدم چقدر قشنگ با همسن هاشون ارتباط برقرار میکنن و تازه اینجا بود که فهمیدم ای داد این همه درس میخوندم وقتی صدای همسن هام از بیرون خونه میومد این همه استرس امتحان داشتم ولی الان با این آدم ها که مطمئنم بیست سال دیگه هم موقعیت شغلیشون با من تفاوت چندانی نداره تو یه مدرسه هستم با یه تفاوت بزرگ. من فقط بلدم سوال ریاضی و فیزیک و... رو حل کنم ولی وقتی یه آدم جلوم میبینم دستپاچه میشم و نمیتونم مثل یه آدم 17 ساله حرف بزنم و از بازی های دوران کودکی هم فقط حسرتشونو دارم. نمیگم والدین کلا بیخیال بچه ها باشن ولی نمره مثلا 17 با 20 فرقی نداره وقتی چیزای خیلی مهمتری برای یادگرفتن هست :)
تصمیم کبری!!!!
حالا که دکتری گرفتن هم با پول میشه گرفت ، هرچی بیسواد تر بهتر ، پست های بالا میگیری ، البته پارتی باید داشته باشی و خواص هم باشی و یک دکتری و یا چند تا دکتری هم میگیری ، بهت میدهند، میخری و .....دنبال سواد داشتن واقعی نباشید آخر و عاقبت نداره ، عاقبت اش بیکاری است ، علم بهتر است یا ثروت ؟ صد البته ثروت
خب نظرات زیادی دیدم ولی واقعا ایا شما حال بچه های امروز رو درک میکنید حال کسایی که برا نمره۲۰ دارن به یه مشت ادم عصبی که لرزش بدن درست کرده از استرس تبدیل میشن یا بچه ۱۰ ساله ای که با اینکه نمره اول کل مدرسه اس و درست درس میخونه ولی به خاطر ترس از نمره ۱۹ فکر خودکشی میکنه ...همه اینا برا چیه مگه این درسا برا اگاهی نیست ؟!یا ما اشتباه میکنیم و اون رو با طنابی دور گردنمون اشتباه گرفتیم ... ده ۶۰ زندگی کردن رو حس میکردی دهه۷۰ ازادی رو چشیدی دهه ۸۰ فهمیدی که هیچی عادلانه نیست و فقط باید بمیری دهه ۹۰ داره تو دستای ما اب میشه ظاهر خوبی دارن پول دارن اسایش دارن ولی ذهنشون خرابه به خدا که بچه های دهه۹۰ همشون از لحاظ روحی بیمارن و...
پاسخ ها
بچه ده ساله و خودکشی؟
برادر من الان ده سالشه و هنوز خیلی بچست واقعا این فکر خودکشی که راجبش میگی برای درسه؟
من چند سال پیش دوستم توی مدرسه تیز هوشان قبول شد آنقدر زجرشون میدادند که خود.شی کرد
البته بگویم که خیلی ها سواد نداشتند اما پارتی داشتند و الان به جاهایی که حقشان نبود است رسیده اند
پاسخ ها
چرا از مدرسه رو عوض نکرده بود ؟
مدارس تیز هوشان واقعا فشار زیادی به بچه ها وارد میکنن که درست نیست ولی اگه کسی بتونه تحمل کنه احتمال موفقیتش بالاست
همون فشارها باعث شد کمی تحصیلکرده بیشترباشن حالا به کاردارن ندارن،کاری ندارم ولی بین بد وبدتر ،بهتر از بیسوادی و دزد ومعتاد بودنه که ریشه در بی تحصیلی داره
به بچه ها فشار نیارید.
بچه ها نباید نمره گرا باشند .
میدونید اکثر معدل 20تا بیکار
و اکثر رضعیفا و متوسطا شاغل
پس بزارید بچگی کنند .
بذارید خودشون انتخاب کنند دنبال چه راهی برن