با دیدن این چشمها، گریه نکردن محال است برادر
دیروز فرماندهی انتظامی ایران از شهادت ۶ نفر از نیروهای مرزبانی، به دنبال حمله «افراد مسلح» به برجک مرزبانی «مزه سر» در سراوان واقع در استان سیستان و بلوچستان و در مرز با پاکستان خبر داد.
برترینها: دیروز فرماندهی انتظامی ایران از شهادت 6 نفر از نیروهای مرزبانی، به دنبال حمله «افراد مسلح» به برجک مرزبانی «مزه سر» در سراوان واقع در استان سیستان و بلوچستان و در مرز با پاکستان خبر داد. خبری که بلافاصله بازتابهای وسیعی در شبکههای اجتماعی و رسانهها پیدا کرد و بازار ارزیابیها درباره ابعاد گوناگون آن گرم شد.
احسان هوشمند تحلیلگر مسائل منطقهای اما از منظر متفاوتی مشکلات استان سیستان و بلوچستان را مورد ارزیابی قرار میدهد. این تحلیلگر معتقد است بخش قابل توجهی از مشکلات مناطق مرزی برآمده از نگاهی است که نسبت به توسعه در این مناطق وجود دارد. هوشمند با استفاده از اعداد و ارقام آماری، معدل توسعه در استان سیستان و بلوچستان و برخی دیگر از استانها را از متوسط کشوری پایینتر میداند. عاملی که یکی از ریشههای اصلی بروز بحران و نارضایتی در این مناطق است. به اعتقاد این تحلیلگر، حاکمیت برای عبور از چالشهای استانهای مرزی باید تلاش کند، گزارههای رشد در این مناطق را به معدل کشوری نزدیک سازد. به اعتقاد هوشمند، زخم برآمده از رخدادهای اعتراضی تابستان و پاییز 1401 در استان سیستان و بلوچستان علیرغم همه تلاشهای صورت گرفته هنوز التیام پیدا نکرده است. وضعیتی که نه به نفع کشور است و نه به نفع مردم منطقه و تنها بدخواهان، تروریستها و تجزیهطلبان از آن نفع میبرند. این تحلیلگر معتقد است قرار دادن سربازان و نیروهای مرزبانی بدون تجهیزات و امکانات مناسب عامل مهمی است که آنها را در خطر قرار میدهد و باید هرچه سریعتر برای آن فکری شود.
حادثه تلخ و نگرانکننده شهادت 6 نفر از نیروهای مرزبانی ایران در سراوان، بازتابهای گستردهای در افکار عمومی داشت؛ پس از این رخداد تلخ بسیاری از ایرانیان، نگران وضعیت امنیت مرزبانان ایرانی در منطقه مهم شرق کشور شدند.
مهدی یزدانی خرم، روزنامه نگار نیز با انتشار عکسی از داستان زندگی یک سرباز شرافتمند در دوران دفاع مقدس گفت و نوشت: خواستم بگویم «او» را ببینید. یکی از بینظیرترین قابهای بهرام محمدیفرد عکساش از این سرباز است. سربازی پیچیده در نوری آبی. اونیفورماش از فرطِ وزن کمکردن به سختی بر تناش است و لایههای خاک و عرق و دود پوستاش، صورتاش را پوشانده.
روی لباس لکههای روغن، خون، عرق و... ماسیده و کلاهخودش هم ناسور است. سلاح بر دست با نگاهی خسته به جایی مینگرد. لبها نیز پوسته شده. این پیکرهی خسته اما ایستاده با آن نگاهِ معناساز روایتیست از بدنی که تا سر حدِ توان و شاید فراتر از آن جنگیده. نه درجهای دارد، نه نشانی از گروه و اُرگانی. بهمعنای کاملِ کلمه «سرباز» است و تا انتهای هول و خون و رنج را دیده. او «دیده» و حالا نگاه میکند. بدنِ تحلیلرفته و در معرضِ خطر قرارگرفتهی او همان چیزیست که به آن «بدنِ تاریخمند» میگوییم. بدنی که در یک سیرِ تاریخی به شکلِ مستقیم حضور داشته و حالا واجدِ تفسیرهای مختلف است. بسیاری از شما که این متن را میخوانید و عکس را میبینید شاید میپرسید او «حالا» کجاست؟ این یک برخوردِ طبیعیست با عکسهای کسانی که در وضعیتهای اضطراری حضور داشتهاند اما نکتهی مهم این است که او «در زمانِ» برداشتهشدن عکس زنده مانده و تکثیر میشود.
احمد دهقان داستانی دارد که چند بار دیگر هم به آن اشاره کردم، داستانی در کتابِ «من قاتل پسرتان هستم» که در آن کهنهسربازان منتظر آمدنِ قطاری هستند تا آنها را «برگرداند» و هیچ قطاری برای آنها نمیایستد. این عکس برای من چنین معنایی دارد. بدنی که خود را صرفِ دفاع از وطن کرده و برای همین با وجود تمامِ تبلیغات و امیالی که میخواستند قهرمانان جنگ را به نامِ گروه خاص و محدودی بزنند، او بدنِ ایران است. یکی از بدنهای متعدد ایران. بدنی که به جایی دور نگاه میکند و نورِ آبی تاریخ، تاریخمندیاش را دو چندان میکند. هیچ «سربازی» از جنگ بازنمیگردد و هیچ بدنی که فاجعه و مرگ و خونِ مدام را دیده نمیتواند خود را «معاصر» کند. آنها که از جنگ برگشتند عمدتا دوتکه هستند و گاه این دو تکه هیچ ارتباطی با هم ندارند. این سربازِ میانسالِ جانسخت همان روایتی از ایران است که با آن میشود زمان را درنوردید. همان بدنی که کم نیاورد و همان شمایلی که تلاش شد به جایاش فقط «حماسه» تصویر شود. اما این ایستاده در نورِ آبی آنقدر واقعیت در خود دارد که بتوان بارها روایتاش کرد. عکاس در فرصتِ کوتاه و درکِ عمیقاش از کار پرتره «خستهگی» وطنی را نشان داده که نگرانِ فرزنداناش است. نگرانِ زمانی که میگذرد. نگاهای که درش میخوانم بگذارید «این وطن دوباره وطن شود»...
متاسفانه هر از گاهی تعدادی از مرزبانان غیور کشور به دلیل حوادث تروریستی، جان عزیز خود را از دست میدهند. ضمن اینکه با خانواده این عزیزان همدردی کرده و این رخدادهای تروریستی را محکوم میکنیم، اما در عین حال باید از مسوولان امر گلایه کنیم که در ارتباط با مرزهای ایران زیرساختهای لازم را فراهم نکردهاند. به عبارت دیگر، مرزبانان ایرانی با کمترین امکانات از نظر فناوری، تجهیزات، ایمنی، زیرساختها و... در حال تامین امنیت کشور هستند.
ارسال نظر