تهرانیها حداقل یک بار آغوش این مادر مهربان را تجربه کردهاند
میدان مادر، میدان خوش آوازهی شهر است که ۶۰ سالی میشود وسط یک بلوار محبوب جا خوش کرده و غم و شادیهای زیادی را به خودش دیده.
برترینها: میدان مادر، میدان خوشآوازهی شهر است که ۶۰ سالی میشود وسط یک بلوار محبوب جا خوش کرده و غم و شادیهای زیادی را به خودش دیده. از روشن کردن شمع برای حادثهی ۱۱ سپتامبر تا بُرد تیم فوتبال در جام جهانی و یک خوشحالیِ دیوانهوار دستهجمعی...
تا زمان قاجار، تپههای جنوبی دههای قلهک و زرگنده، اثری از آبادی و سکونت نداشتند. در دوره ناصرالدینشاه، وقتی میرزا آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدینشاه، مالک این اراضی شد، آبادی به این محدوده هم رسید و قریه کوچکی شکل گرفت که به نام پسرش (میرزا داوود)، به داوودیه معروف شد. میرزا آقا خان نوری چنان عمارت پر شکوه و باغ پُر دار و درختی برای خودش بنا کرد که تا سالها، باغ داوودیه مورد توجه قاجاریها قرار گرفته بود و رفتهرفته اسم «تپههای داوودیه» سر زبانها افتاد.
اواسط دههی ۳۰ شمسی، وقتی تهران گسترش پیدا میکرد و روستاها یکی پس از دیگری به محله تبدیل میشدند، سکونت به شکل محلهای مدرن به داوودیه هم رسید و کمکم پای بافت شطرنجی به اینجا باز شد. در همان زمان بود که میدان مادر کنونی با اسم پهلوی در میانه مسیری خاکی (میرداماد امروزی) پدیدار شد و در دههی ۵۰ به افتخار تلاشهای مهندس محسنی (کارمند شهرداری و مالک بخشی از زمینها)، در آبادانی و توسعهی بیشتر محله، میدان پهلوی، «محسنی» نام گرفت. حالا در هوای خنک صبح تابستان، در حوالی میدان مادر همقدم میشویم و پرسه میزنیم.
حدود سی سال است که مجسمه مادر بخشی از هویت میدان شده. پرسه مان را از پای مجسمه شروع میکنیم. روی انبوهی از سبزینگیها، مادری دیده میشود که کودکش را دردمندانه در آغوش کشیده و از حفره میانی آن هم آسمان عبور میکند. ترکیبی از مادر عشق و آسمان ... چه کسی میتواند گذر این همه سال را باور کند؟
بلوار میرداماد با مسیرهای سبزش، یک محور پررنگ و قوی در ذهن هر شهروند تهرانی است مهندس محسنی طرح بلوار شدن این مسیر را در دهه پنجاه ارائه داد. بلواری که قرار بود با الهام از الگوهای شهرسازی آلمان، مسیری برای گردش و گذری برای عبور کالسکه و عابرهای پیاده باشد. درست است که این طرح به صورت کامل محقق نشد و چرخ به نفع اتومبیل دوستها چرخید اما هنوز هم میرداماد یک محور دوستداشتنی برای قدم زدن از شریعتی تا ولیعصر است مخصوصا اگر حوالی پاییز باشد.
میرداماد پاساژهای ریز و درشت قدیمی کم ندارد مکانهایی که اکثرا در دهه هفتاد و قبل از عصر مالهای سر به فلک کشیده نمادی از تجدد بودند. یکی از این پاساژهای معروف مرکز خرید میرداماد است جایی برای قرارهای عاشقانه، برندهای خارجی و هر چیزی که نمایشی از تغییرات سریع فرهنگ طبقه متوسط شهری در دوره خودش بود.
هزاران مانکن عروس و داماد شاد نشسته و ایستاده پشت ویترینهای شیشهای ... همه سفیدپوش ... بعضی با تورهای بلند بعضی با دامنهای پفی. خاطره این محل پر از قدمهای نوعروسان و تازه دامادهای دهه شصت و هفتاد است که اولین قدمهای زندگیشان را با هم برمیدارند ... خیابانی به سوی خوشبختی!
وقتی اطراف میدان و بلوار خوب قدم زدیم میرویم به سمت شریعتی یا جاده قدیم شمرون. اصلا هفتاد سال پیش به لطف همین خیابان بود که میردامادی کشیده شد و میدانهای مادر، کتابی و مینا پا به عرصه وجود گذاشتند. پس زیر سایه درختهای چنار پرسهمان را به سمت پایین ادامه میدهیم.
اینجا (تقاطع شریعتی و کوشا) اولین شعبه کاخ جوانان است؛ مرکز فرهنگی هنری و ورزشی دوران پهلوی که جنجالهای بزرگی هم داشته. بعدها این کاخ برای همیشه تعطیل شد و کاربری متفاوتی پیدا کرد.
همین که از هیاهوی خیابانهای میرداماد و شریعتی فاصله بگیریم و به دل محله برویم آرامش خانهها و حس عمیق قدم زدن کنار یک رودخانه خنک را تجربه میکنیم. رودخانه ای سبز با دورنمایی از چند پل کوچک که ما را به کشف کردن خود دعوت میکند ... . هنوز هم میتوانیم در این حوالی چشمهایمان را به دیدن بناهای عصر طلایی معماری دعوت کنیم؛ البته قبل از اینکه یکی پس از دیگری به ساختمانهای چند طبقه بیهویت و برجهای اداری تبدیل شوند.
اگرچه این محله را با راستههای تجاریاش میشناسیم اما یادمان نرود که اینجا قبل از هرچیز محلهای برای سکونت آدمهاست خاطره شادیهای کاخ جوانان، مجسمه عاشقانه میدان مادر، صدای رودخانه و به هم خوردن برگ درختها نشان میدهد که داوودیه نباید از ساکنان اصیل و قدیمیاش خالی شود. اینجا پیش از هرچیز محلهای مسکونی بوده و جایی برای کشف زندگی در دو سوی پل و مفهوم عمیق سکونت و روییدن پیچک سبز روی دیوارهای آجری.
نظر کاربران
چقدر بعضی از خونه ها باروح وروان آدم بازی میکنن
عالی بود من تهرانرو زیاد نگشتم ولی الان با این توصیفات انگار وسط میدانم