روایت هولناک از ترسناکترین شهر خاورمیانه در ایران
منابع آگاه به خبرنگار اعتماد گفتند ابتدای دی امسال، از ورود ۱۲ کارگر مجتمع گاز پارس جنوبی به محوطه کار جلوگیری شده که دلیل این اقدام، تصمیم کارگران برای برگزاری تجمع صنفی بوده است.
برترینها: منابع آگاه به خبرنگار اعتماد گفتند ابتدای دی امسال، از ورود 12 کارگر مجتمع گاز پارس جنوبی به محوطه کار جلوگیری شده(طبق اخبار تکمیلی ممنوعالورودی ده نفر از اینها لغو شده است) که دلیل این اقدام، تصمیم کارگران برای برگزاری تجمع صنفی بوده است.
طبق گفته منابع آگاه، 12 کارگر ممنوعالورود به محل کار، که طی ماههای گذشته، همراه با سایر کارگران نسبت به انباشت مطالبات مزدی، اجرا نشدن قانون اشتغال مناطق ویژه اقتصادی درباره اضافهکاری و ساعت کار و طبقهبندی مشاغل، کیفیت نامطلوب غذا و محرومیت از امکانات رفاهی، اعتراض کردهاند. با این حال، 12 کارگر معترض، هفته اول دی ماه در مراجعه به محل کار با ممنوعیت ورود به محوطه مواجه شدهاند و از برخی اعضای انجمنهای کارگری مجتمع گاز پارس جنوبی شنیدهاند که اعتراض صنفی در زمان نامناسب»، علت ممنوعالورود شدن این کارگران بوده است.
یک فعال کارگری میگوید:«در سراسر نوار جنوبی کشور و به مدت 9 ماه از سال، کارگر در دمای بالای 50 درجه کار میکند. در شهرهای امیدیه و آغاجری هم، دمای هوا به بالای 50 درجه میرسد اما تفاوت دمای 50 درجه در عسلویه و امیدیه این است که در عسلویه، رطوبت موجود در هوای داغ، بهشدتی میرسد که تنفس را دشوار میکند طوری که کارگر، هوا برای تنفس کم میآورد. کارگر پارس جنوبی در هوای داغ ترکیب شده با بخار آب و آلوده به آلایندههای پتروشیمی کار میکند و در تمام ساعات کار، گازهای سمی نفس میکشد
این فعال کارگری میگوید: خوابگاهها و کمپهای کارگران، فضاهای فرسوده و غیرقابل سکونت و آلوده به شپش و ساس و سوسک و موشهای فاضلاب است.. به دلیل کیفیت بسیار بد غذا، آمار مسمومیت غذایی و سوءتغذیه کارگران بالاست و سوءتغذیه ناشی از غذای بیکیفیت، توان جسمی کارگران برای انجام کارهای سخت را هم کاهش داده که اغلب کارگران، این کاهش قوای بدنی را با مصرف مواد جبران میکنند.
توصیف این فعال کارگری از محل سکونت برخی از کارگانِ عسلویه: در بازدید از یکی از این خانههای مخروبه شاهد بودم که این خانه، حیاطی بود با 4 اتاق و 80 کارگر بلوچ در این خانه زندگی میکردند. این خانه فقط یک دستشویی داشت و دستشویی، در نداشت و کارگران با تکهای پارچه، برای دستشویی در درست کرده بودند. کف اتاقها، خاکی و گلی و دیوارهای خانه پر از سوسک و ساس بود و صاحبخانه بابت کولر گازی اجاره جداگانه میگرفت در حالی که در عسلویه، زنده ماندن بدون کولر ممکن نیست.
این فعال کارگری میگوید: «مواد در عسلویه، هم بسیار ارزان و هم بسیار در دسترس است. خاصیت مواد برای کارگران این است که فشار خردکننده 12 ساعت کار روزانه در هوای آلوده و سمی را از یادشان میبرد. از یکی شان پرسیدم چطور میتوانید روزی 12 ساعت جوشکاری کنید؟ گفت با کمک مواد. گفت ما باید برای زن و بچهمان پول بفرستیم. گفت اگر کار نکنیم یا اگر کم کار کنیم یا اگر حواسمان پرت شود و نقطه جوش، حباب هوا داشته باشد و ببُرد، ما را اخراج میکنند. گفت پیمانکار برای ما تریاک میآورد و هر روز قبل از شروع کار، تریاک میکشیم تا توان کار داشته باشیم.»
مرداد سال آینده، عسلویه در حالی 20 سالگی شهر شدنش را جشن میگیرد که زیرساختهای علیلشهر، نه برای اقامت و آسایش درازمدت جمعیت 15 هزار نفری کارگرانی که از شهرهای دور و نزدیک به امید نان به عسلویه میآیند مناسب است و نه برای جمعیت بومی. به سبب محرومیت مشهود، جمعیت بومی و غیر بومی به انواع آسیبهای اجتماعی دچارند در حالی که از حداقلهای توسعه متناسب با حجم درآمدزایی استخراج و فرآوری بزرگترین میدان گازی جهان محروم ماندهاند. آمار بالای کودکهمسری، ازدواج اجباری دختران در سن کودکی و پیش از 14 سالگی، طلاق به دلیل خیانت همسران، آزارهای ناشی از چند همسری، خشونت خانگی و همسرآزاری، فرار از خانه به دلیل تحمیل تعصب و تحدیدهای فرهنگی و خرافی و محرومیتهای اجتماعی و اقتصادی در شهر همیشه ملتهب از داغی و رطوبت هوای مسموم، عسلویه را به منطقهای با شرایط نگرانکننده در چشم نهادهای حمایتی و مسوولان رصد آسیبهای اجتماعی تبدیل کرده است. مشاهدات «اعتماد» نشان داد که زنان بومی در شهر عسلویه، به انزوای دردناک ناشی از تعصبات فرهنگی تن دادهاند و زنان غیربومی هم اگر به عنوان کارمند، مامور به خدمت در عسلویه باشند، ناچارند از شرایط مشابه تبعیت کنند. مددکار کمیته امداد شهرستان عسلویه، به «اعتماد» میگفت در مدت 6 ماهی که مامور به خدمت در شهر بوده، جرات پیادهروی در ساحل عسلویه را نداشته چون مردم شهر، پیادهروی زنانِ تنها را به مسائل غیر اخلاقی نسبت میدهند.
عسلویه یک بندر با دسترسی به آبهای آزاد است و از اواخر دهه 1380، قاچاق مواد روانگردان از مبدا حوزه خلیجفارس از طریق مرز دریایی و همچنین ترانزیت مخدرها از نوارساحلی ایران به این کشورها، مشکلات مزمنی برای منطقه محرومِ در ظاهر ثروتمندِ عسلویه ایجاد کرده و البته کارگران غیربومی که جمعیتشان از جمعیت شهر عسلویه هم بیشتر است، در صف اول قربانیان قاچاق مواد هستند. طبق مشاهدات «اعتماد»، در زمین وسیع متروکهای نبش جاده اصلی و معروف به سه راه عسلویه، در هر ساعتی از روز میتوان سراغ از مردان ویرانی گرفت که در گذشتهای نه چندان دور، کارگر متخصص و ماهر در مجتمع گاز و پتروشیمی عسلویه بودهاند اما به دنبال پایان قراردادهای کوتاهمدت 6 ماهه و یکساله، در نوبت انتظار برای تسویه معوقات مزدی قرار گرفتهاند و برای تامین مخارج زندگی خانواده، به ناچار به خرید و فروش مواد متوسل میشوند چون در سطح شهر، شغلی نصیب غیر بومیها نمیشود و آسیب این خردهفروشی، اول گریبان خودشان را میگیرد که رنج از دست دادن شغل را با مصرف همان موادی که میفروشند تسکین میدهند.
تعداد زیادتری از معتادان ساکن در این بیابان هم، کارگران اخراجی به دلیل اعتیاد هستند که به دنبال وابستگی به مصرف، نه تنها توان کار و درآمدزایی برای خانوادهای که کیلومترها دورتر در استانی دیگر ساکن است را از دست میدهند، به دلیل اخراج بعد از اعتیاد، امکان بازگشت به شهر خود را هم ندارند و به کارتنخواب عسلویه تبدیل میشوند. مواد موجود در عسلویه که در واقع، ایستگاه اول تخلیه مواد قاچاق از مبدا حوزه خلیج فارس به ایران است، نسبت به ایستگاههای بعدتر، خلوص بسیار بالاتری دارد و بنابراین، تخریب بیشتری در مدت کوتاهتری ایجاد میکند آنهم برای کارگرانی که همگی، نیروهای پیمانکاری و با قراردادهای موقت و امنیت شغلی ناپایدار هستند. هر ماه، جسد مردانی با هویت معلوم، غیر بومی، فوتشده به دلیل مصرف مواد، متعلق به استانهایی در فاصله 500 و 700 و 400 کیلومتری عسلویه، کفن پیچ به فرودگاه میرود تا به مقصد ایستگاه آخر اعزام شود. تنها وسیله همراه این اجساد، پرونده و سابقه کارگری آنها در فازهای مجتمع گاز پارس جنوبی است.
محققان در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که ساختوساز سریع و تراکم جمعیت کارگری، کار طاقتفرسا در شرایط آبوهوایی نامطلوب، کاهش امکان کنترل محیط، وفور و دسترسی آسان به مواد، اعتیاد کارگران حین ورود به مجموعه، بالا بودن ساعت کار روزانه، تاخیر در دریافت حقوق و دوری از خانواده، کمبود تفریح و سرگرمی، بیتوجهی پیمانکاران به مصرف مواد توسط کارگران و کمبود خدمات پیشگیرانه و درمانی، عوامل مهم شیوع اعتیاد در جمعیت کارگری منطقه پارس جنوبی بوده و یافتههای این تحقیق، موید زمینگیر شدن تعداد زیادی از کارگران معتاد در عسلویه بود و تایید شد که کارگران معتاد بهشدت در معرض اخراج هستند و «اغلب اخراجیها، مصرفکننده هرویین بودهاند.»
نظر کاربران
چرا رسیدگی نشده؟
واقعا متأسفم که تو این سرزمین انسانیت رو حراج کردند
رئیسی ناهار خورده؟
چطور همه به یاد عسلویه افتادن.وضع از این بدتر هست
بیان تهران منشی شورای شهر بشن ماهی ۳۳ تومن حقوق بگیرن،دیدم که میگم
برسید به داد این مردم ، برسید به داد حق و حقوق این مردم که کمترین حقشون هست، اینها برادرامون هستن
ببشترشون ایذه ای هستن
همه مشکلاتو که مسعولین نباید حل کنند،چرا مردم اینقدر پرتوقع اند؟؟؟؟
افغانی بیارید
وضعیت عسلویه خراب تر از این حرفها ست
ابن همه نفت و گاز استخراج می کنید و میفروشید پولشو چکار می کنید خداوکیلی کشورهایی که این ثروتها رو ندارن چرا اینقدر زندگیشون خوبه
ایران وایرانی رو ارزان میفروشن
هی داد وهی بیداد ازاین غم ازاین غمگساری
تنها چیزی که دراین کشور ارزشی ندارد جون انسانهاست چقدر برای این زندگی معمولی بهای انسانی دادیم
خدایا داریم به کجا میرسم از این هم بدتر خواهد شد
همش الکیه همه شرکت گازی و نفتی ها پولدارن
این دولتی که میخواست به داد مستضعفین برسه این بود برعکس شد که
هولناک هست، خیلی هم بد هست ولی ظاهرا از وضع بیغوله های قطر و کویت که رسما برده داری می کنن بی خبری. البته چون این مردمان هموطن ما هستن باید گفت هولناک ترین، ولی اون شهرای دیگه هم واقعا مستثنی نیستن
خدایا این مردم عزیز را از شر مسئولین نالایق در امان بدار،آمین
چرا کارگر بیشتر نمیگیرن تا چند شیفت استاندارد وایسن به جای اینکه بخاطر کار بیش از حد نابود شن
سلام زمانی که وزارت نفت طی فرایندی تصمیم گرفت اززمین های عسلویه برای پیش بردپروژه های خود استفاده بکند واین موضوع به بیرون ازحیطه کاری درزپیداکردواشخاص بانفوذوفرصت طلب که اصلا نمیدانستن قضیه چیست وعسلویه گیلویی چنده رفتن با سیاست کاری وباندبازی برای این بیابانهای برهوت که اگرحیوانی دریکساعت درآن منطقه نگهداری تلف میشود. باساخت سند مالکیت اقدام به فروش وسپس خریدوفروش دربین خـودشان ودست آخربابت فروش زمین ها به وزارت نفت چون افرادوزارت نفتی بودن که ازپروزه عسلویه سازی باخبربودن که درنهایت باساخت سندمالکیت وسپس فروش به وزارت نفت پول های سنگینی به جیب زدن لذا هرکسی پادرآن منطقه میگذاردبه مرورزمان ازاینجارانده وازآنجامانده میشود کارگران پاک وساده وباداشتن تبحروحرفه برای کسب روزی حلال پابه آنجامیگذارند زیرستم یوغ پیمانگاران که آنان هم اسماپیمانگارندولی ازافراداولیه ای هستن که گفتم ضمن بهره گشی ازآنان دست آخربندگان خدایامعتادبه خانه برمیگردن یاروی برگشت نداشته بااتمام پایان قراردادوباآوردن وگرفتن نیروی کارجدید کارگران قبلی میشوندکارتن خواب
برای همینه قطری ها با تمام توان مشغول بردن نفت وکاز خودشه ...قسمت ایرانی هم مشغول مواد و بدبختی...چطور میشه با این وضعیت ...واقعا باید تاسف خورد