جذابیت دود و دم برای دانشجویان ایرانی
دودهاي حلقه شده پشتسر هم به آسمان ميرفت و پکهاي عميق ثانيهاي متوقف نميشد. بساط دود و دم آنچنان چشم را کور کرده بود که کسي تصور نميکرد که حلقه دوستان، جواناني باشند که در پک زدن از يکديگر گوي سبقت را ميربايند.
اگر تا پيش از اين افراد ضعيف ، براي گرم کردن محفلهاي دوستي خود دست به دامان دود و دم ميشدند. امروزه ميتوان در پس دودهاي به هوا برخاسته، جوانان تحصيلکردهاي را ديد که همچون عوام دست به دامان دود و دم شدهاند. بدتر اينکه در ميان اين افراد، ميتوان افرادي ازجامعه پزشکي را ديد که با وجود آگاهي نسبت به مضرات موادمخدر در استفاده گروهي، از يکديگر پيشي ميگيرند.
زمزمههاي درگوشي در مورد موج اعتياد بين نخبگان زماني نگرانکننده شد که حميد صرامي، مديرکل دفتر تحقيقات و آموزش ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرد که ۶/۲ درصد دانشجويان دانشگاههاي دولتي وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و ۶/۱ دانشجويان دانشگاههاي وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي مصرفکننده مواد هستند که متاسفانه اين ميزان در مقايسه با گذشته رشد داشته است.
بعد از اعلام اين خبر بود که نگرانيها قوت گرفت. بهخصوص اينکه هيچ مقامي باور نداشت قشر فرهيخته جامعه پزشکي که حداقل انتظار اين است که با توجه به آگاهي نسبت به مضرات موادمخدر از اين حوزه دوري کند، خود به دام اعتياد گرفتار شده باشد.
آمار مستند هستند؟
به محض انتشار آماري از اين دست موج تکذيب واصلاح خبر آغاز ميشود. از يک سو فرد مسئول بهدليل انتشار اخباري که به جامعه شوک وارد کرده، مورد بازخواست قرار ميگيرد و از سوي ديگر دانشگاههاي علوم پزشکي اين مسئله را ساخته و پرداخته ذهن گوينده دانسته و آمار را غيرواقعي ميدانند. دکتر سعيد صفاتيان، رئيس كارگروه كاهش تقاضاي مبارزه با موادمخدر تشخيص مصلحت نظام در گفتوگویی به اين آمار تشکيک وارد کرد و گفت: «نميدانم که منبع آمار دکتر صرامي کجاست؟ به همين دليل نميتوان به راحتي به اين آمار اعتماد کرد.
اين عدم اعتماد به اين دليل است که افراد به راحتي اعتياد خودرا اعلام نميکنند. مگر اينکه ظاهر بسيار بدي داشته باشند. به همين دليل من بر اين باورم که ميزان مصرفکنندگان موادمخدر در دانشگاههاي علوم پزشکي بيش از اينهاست.»
وي در ادامه افزود: «کدام دانشجوي پزشکي را سراغ داريد که در برابر اين سوال که آيا شما موادمخدر استفاده ميکنيد، واکنش منفي نشان نداده و واقعيت را بيان کند.»
وي پزشکان را بهدليل وضعيت کاري سخت بيشتر نيازمند توجه دانست و گفت: «پزشکان بهدليل درس سخت و نااميدي نسبت به وضعيت اجتماعي خود خيلي زود دچار سرخوردگي اجتماعي و افسردگي ميشوند به همين دليل بايد آنها را تحت آموزشهاي لازم قرار داد تا مبادا دچار اعتياد شوند.»
چرا اعتياد ؟
دکتر جهاني، قائم مقام پيشين ستاد مبازه با موادمخدر در گفتوگویی همچون دکتر صفاتيان، با ديده شک به اين آمار نگاه کرد و گفت: «نميدانم که براساس چه معياري اين آمار جمعآوري شده است، به هرحال بسياري از خانوادهها بعد از ۵ سال متوجه اعتياد ميشوند.»
وي در ادامه افزود: «بسياري از دانشجويان رشته علوم پزشکي بهدليل امتحانات سخت از ريتالين استفاده ميکنند که ميتواند بستر ساز شروع اعتياد باشد. هر چند در نظرسنجي بيش از نيمي از افرادي که سوالات را پاسخ ميدهند، اين موضع را کتمان ميکنند.»
مهدي طالبي، جانشين شوراي هماهنگي مبارزه با موادمخدر استان گلستان در گفتوگویی با بيان اينکه نميتوانيد منکر احساس لذت شويد، اظهار داشت: «بههرحال استفاده از موادمخدر لذت بهدنبال دارد، اگر قرار بود صرف آگاهي عضوي از جامعه پزشکي موادمخدر استفاده نکند پس پزشکان اصلا نبايد سيگار ميکشيدند.»
اين نکته مورد تاييد دکتر فداحسين مالکي نيز قرار گرفت. دبير پيشين ستاد مبارزه با موادمخدر گفت: «اگر قرار باشد که آمار مصرفکنندگان موادمخدر در دانشگاههاي کشور و از جمله دانشگاه علوم پزشکي کاسته شود، بايد موضوع موادمخدر و مصرف آن در جامعه جدي گرفته شود. به نظر من مهمترين کاري که دانشگاههاي علومپزشکي ميتوانند انجام دهند اين است دانشجويان رشته پزشکي را با معضلي به نام اعتياد آشنا کنند.»
وي در ادامه افزود: «به نظر من ديگر زمان کار پژوهشي به پايان رسيده است، اگر باز وقت خود را صرف کار پژوهشي کنيم اين فرصت را از دست ميدهيم. ديگر زمان آن فرا رسيده که حساسيت معضلي به نام موادمخدر بهخصوص بين اقشار فرهيخته و دانشگاهي و حتي پزشکان لمس شود. اگر اين حساسيت در اولويت کاري قرار گيرد ضمن برگزاري نشستهاي متعدد بستري فراهم شود تا دانشجويان بيشتر با عواقب مصرف موادمخدر آشنا شوند ميتوان اميدوار بود که اين معضل در بين دانشجويان پزشکي جدي گرفته شود و ميزان اقبال به موادمخدر کاهش يابد .
ضرورت آشناسازي
ضرورت آشناسازي دانشجويان با مقولهاي به نام اعتياد مورد تاييد دکتر فاطمه رخشاني، معاونت سابق بهداشت وزارت بهداشت هم قرار گرفت. دکتر رخشاني در گفتوگویی ضمن بيان اينکه اشتباه بسياري از افراد اين است که صرف برخورداري از اطلاعات، بسياري از افراد از اعتياد پرهيز ميکنند، گفت: «يادتان باشد که آگاهي نميتواند تغيير رفتار را رقم بزند. اگر اين اتفاق ميافتاد پس ديگر معضلات اجتماعي مانند اعتياد معنا و مفهوم پيدا نميکرد.»
وي در ادامه افزود: «متاسفانه اين تصور در جامعه ما شکل گرفته صرف دادن اطلاعات، رفتار افراد نهادينه ميشود. البته دانش يک فاکتور است، اما شرايط اجتماعي و عوامل ديگر هم در اين تغيير رفتار نقش دارند. اگر قرار باشد که در محيطي موادمخدر در دسترس باشد، شما نميتوانيد به راحتي رفتار را کنترل کنيد بهخصوص اينکه مشخص نيست افراد در برخوردهاي اجتماعي خود از چه ميزان اعتماد به نفسي برخوردارند!»
استاد دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي با بيان اينکه دانشجويان با موادمخدر آشنايي ندارند، گفت: «من سال پيش که در معاونت بهداشت وزارتخانه مسئوليت داشتم، انواع موادمخدر را در ماکتي در برابر ديد دانشجويان قرار دادم. جالب اينجاست که بسياري از دانشجويان براي اولينبار اين موادمخدر را ديده بودند. بدتر اينکه در زمان حضور در دانشگاه سيستان و بلوچستان يکي از دانشجويان من روي آدامس پان و تاثيرات آن روي دانشآموزان کار کرده بود و در آمار مشخص شد که ۱۰ درصد از دانشآموزان يک بار از پان استفاده کردهاند، حتي در سميناري که اين مقاله ارائه شد و پان را نمايش دادند بسياري از افراد اعلام کردند که اين آدامس در جيب بسياري از اين افراد پيدا شده و به راحتي در خوابگاه استفاده ميشود!»
وي در ادامه افزود : متاسفانه ما قشر فرهيخته پزشک را به حال خود رها کرديم و بدون هيچ گونه آموزشي از او انتظار داريم که به سمت مواد مخدر گرايش پيدا نکند در حالي که قشر پزشک با انواع مخدر ها در تماس مستقيم است .
معاونت سابق بهداشت وزارت بهداشت تصريح کرد : اگر مسولان مربوطه تدابير جدي نينديشند بيم آن ميرود که آمار معتادان در بين پزشکان افزايش پيدا کند هر چند عده اي مي گويند اين آمار متعلق به کساني است که يک بار مصرف را تجربه کردند اما در پاسخ به اين دوستان بايد گفت فردي که يک بار لذت مصرف مواد را تجربه کرده باشد بار ديگر نيز به اين سمت گرايش پيدا خواهد کرد .
سخن آخر
به نظر ميرسد که استفاده از موادمخدر در بين دانشجويان و از جمله دانشجويان دانشکدههاي پزشکي مسئلهاي نيست که بتوان به راحتي از کنار آن عبور کرد. اگر قرار باشد که جلوي گسترش جمعيت پزشکان معتاد گرفته شود، بايد در اين زمانه بستري را فراهم کرد که به هيچ عنوان افراد براي استفاده تفريحي تحريک نشوند. درصورت تحقق اين مهم ميتوان اميدوار بود که بحراني که جامعه پزشکي در اين روزگار با آن دست به گريبان است، در آيندهاي نه چندان دور عميقتر نخواهد شد.
پس لازم است که تا فرصت از دست نرفته است، متوليان امر حساسيت امر را دريابند و برنامههايي کارشناسي شده با مشارکت دانشجويان تدارک ببينند تا شايد پزشکان فردا از اين معضل به دور بمانند. به هرحال حداقل انتظار از جامعه پزشک اين است که از اين معضلات دور بماند وگرنه ميتوان اين سوال را مطرح کرد که چرا رطب خورده منع رطب ميکند؟
وقتي مهارتهاي زندگي به فراموشي سپرده ميشود
رئيس اداره پيشگيري و درمان سوءمصرف مواد مخدر وزارت بهداشت
دکتر عليرضا نوروزي - درگير بودن عدهاي از دانشجويان دانشگاههاي علوم پزشکي با مصرف مواد مخدر نشان ميدهد که اتفاقا صرف آگاهي داشتن و مطلع بودن از خطرات مصرف، زمينهاي را فراهم نميکند که افراد به سمت موادمخدر گرايش پيدا نکنند. شما بايد به اين نکته توجه کنيد که عوامل پيچيدهاي در تجربه مصرف مواد مخدر و تداوم آن نقش ايفا ميکنند. بسياري از اين عوامل ريشه در سنين کودکي دارد و بسترهاي شکلگيري و رشد و نمو شخصيت رواني و تاثيرپذيري فرد از محيط افراد ميتواند در ميزان گرايش فرد نسبت به مواد مخدر موثر باشد.
اگر در سالهاي اوليه رشد و نمو کودک، شرايط به گونهاي فراهم شود تا هيجانات کودک به خوبي کنترل شود و خانواده بتواند اين هيجانات را در مسير درست هدايت کند، در آينده اين احتمال تقويت ميشود که فرد کمتر به سمت موادمخدر تمايل نشان بدهد. خانواده به موازات اين اقدام بايد شرايطي را فراهم کند که ميزان ارتباط اعضاي خانواده افزايش يابد و تعلق خاطر بين اعضا تقويت شود. در کنار افزايش تعلق خاطر، بايد نظارت کامل و دقيقي روي رفتار فرزندان از سوي والدين صورت بگيرد تا فرزندان به سمت موادمخدر، گرايش پيدا نکنند. بحث ديگر پسزمينههاي اجتماعي است که فرد در آن قرار ميگيرد. به همان ميزاني که محيط اجتماعي بتواند امکان نشاط را براي فرد فراهم کند يا اينکه محيطي فراهم شود که فرد در تصميمگيري و تصميمسازي مشارکت داشته باشد، به همان ميزان ميتوان اميدوار بود که از تمايل آنها نسبت به استفاده از موادمخدر کاسته ميشود و ميتواند به عنوان يک عامل پيشگيري عمل کند.
برخي از کارشناسان در سخنان خود بارها به اين مساله اشاره کرده اند که اگر دانشجويان با موادمخدر از نزديک آشنايي پيدا کنند و همان زمان در مورد مضرات آن آموزشهاي لازم داده شود، ميتوان اميدوار بود که ميزان مصرف کاهش چشمگيري پيدا کند اما نظر من کاملا در نقطه مقابل اين دوستان قرار ميگيرد. من بر اين باورم که ديدن اين مواد نهتنها اثرات پيشگيرانه ندارد بلکه در بسياري از موارد اثر معکوس به همراه دارد. بهگونهاي که افراد با ديدن موادمخدر تحريک ميشوند که حداقل يک بار آن را تجربه کنند که خود اين مساله، بستر مصرف دائم را فراهم ميکند. اداره پيشگيري و درمان سوءمصرف موادمخدر وزارت بهداشت برنامهاي را به منظور ارتقاي سلامت روان دانشجويان در نظر گرفته است. اين برنامهها تلاش دارد تا از حالت تکبعدي خارج شود و بستر مشارکت دانشجويان را فراهم کند.
يادتان باشد که اين برنامهها نبايد به صورت مستقيم عنوان پيشگيري از اعتياد را داشته باشد. وقتي برنامهاي اين نام را به خود ميگيرد دانشجويان از مشارکت در برنامه خودداري و اين مساله را عنوان ميکنند که مگر ما معتاد هستيم که در اين برنامه شرکت کنيم؟ اگر قرار باشد که انتخاب عناويني به جز اين موثر باشد پس شما ميتوانيد در يک اداره برنامه پيشگيري از اختلاس تدارک ببينيد و به کارمندان اعلام کنيد که شما بايد در اين برنامه مشارکت داشته باشيد. قطعا کارمندان استقبال نميکنند و همان زمان ميگويند مگر ما ميخواهيم اختلاس کنيم که بايد در اين برنامه شرکت کنيم!
به نظر ميرسد که وجه مثبت ارتقاي سلامت و مهارت و کاهش آسيبهاي اجتماعي در گرو مشارکت فعال دانشجويان است. برنامهاي از چند سال گذشته بهمنظور پيشگيري از مصرف موادمخدر در خوابگاهها اجرايي شد که در طول اين برنامه مقرر شده تا به دانشجويان مهارتهاي زندگي از جمله مهارت حل مساله و نه گفتن و جراتمندي آموزش داده شود. البته تلاش ما اين است که به جاي آموزش دادن، فرصتي را فراهم کنيم که دانشجو در برنامه مشارکت داشته باشد. از سوي ديگر تلاش ما اين است که نگاه فردمحوري به نگاه جمعمحوري تغيير وضعيت بدهد. براي تحقق اين امر يک جلسه ۱۵ نفره تدارک ديده شده و افراد به عوامل خطرساز اشاره ميکنند. مبناي کار کلاس بر training يعني آموزش مهارت و نه education يعني انتقال اطلاعات .
چرا جامعه علمي درگير اعتياد ميشود؟
دکتر محمدباقر صابريزفرقندي، مديرکل سابق درمان و حمايتهاي اجتماعي دبيرخانه ستاد مبارزه با مواد مخدر:
پرسشي مطرح شد که چرا بايد اعتياد در بين دانشجويان شايع باشد و احيانا مقصر اين معضل ملي کيست و در اين مورد چه بايد کرد؟
فارغ از صحت و سقم آماري که در مورد ميزان مصرف مواد مخدر در بين دانشجويان اعلام ميشود آنچه در اين زمينه شايد بيشتر از ميزان شيوع اهميت داشته باشد اين مطلب مهم است که ظاهرا سوءمصرف مواد مثل ساير بيماريها بخشي جداييناپذير از وجود انسان است. به عبارتي افراد مستعد که هميشه وجود دارند و احتمالا خواهند داشت، وقتي در محيط مناسب قرار گيرند، دير يا زود به اين بيماري دچار خواهند شد.
مانند همه بيماريها، ميتوان ادعا کرد که در طول تاريخ مواد مخدر به اشکال مختلف توليد، توزيع و مصرف شده است چراکه تقاضا براي مصرف همواره وجود داشته است. آنچه معضل اعتياد را در مقايسه با ساير بيماريها پيچيدهتر ميکند موضوع سودهاي کلاني است که نه در قبال بهبود مبتلايان که در ساير بيماريها وجود دارد بلکه در ابتلا و آلودگي هرچه بيشتر آنها عايد سوداگران ميشود.
اعتياد به مواد مخدر برخلاف اعتقاد عاميانه در همه نژادها و در هر ۲ جنس و فارغ از ميزان تحصيلات يا برخورداري از مناصب اجتماعي و اقتصادي وجود دارد. به عبارتي هيچکس به اندازه فرد معتاد از مضرات و آسيبهاي مصرف مواد آگاهي ندارد. معتادان نهتنها در تئوري بلکه به صورت عملي و عيني عواقب مصرف مواد را با پوست و گوشت خود لمس کردهاند و با وجود همه اين نکات، به سمت مصرف سوق پيدا ميکنند.
شايد نظر يکي از کارشناسان اروپايي که تاثير مداخلات و اقدامات پليسي و قضايي در کاهش شيوع اعتياد و ممانعت از گرايش افراد مستعد به مواد مخدر را به اندازه آب و هوا ميدانست، خيلي هم سخن بيجا و ناثوابي نباشد. تجربه نيز اينگونه نشان ميدهد که دخالت حکومتها در سير عادي سوءمصرف مواد چه له يا عليه آن نهتنها کاهشي در ميزان مصرف و شيوع اعتياد نداشته بلکه صرفا منجر به پيچيدگي و معضل شدن پديده اعتياد شده است. نمود واضح مداخلات سختگيرانه به جاي کاهش مصرف، تغيير الگوي مصرف از روش کمخطر به پرخطر بوده است.
از جمله اقداماتي که مورد توجه افراد و سازمانهايي که در حوزه آنچه پيشگيري از اعتياد مينامند بوده و بسيار پرطرفدار است و با صرف هزينههاي بيحساب و کتابي در همه جا و خصوصا در کشور ما رونق دارد تلاش براي افزايش آگاهيهاي جامعه در مورد مضرات اعتياد است به اين اميد که با افزايش آگاهي از زيانها و عاقبت اعتياد، افراد کمتري به سمت اعتياد بروند. شايد تعداد قابلتوجهي از دانشجويان و دانشآموختگان دانشگاهي و حتي حوزوي که با مشکل مصرف مواد مخدر دست به گريبان هستند پايههاي اين تئوري را سست کند تا علل اعتياد را در عوامل ديگري جستجو کرد.
بسياري از کارشناسان بر اين عقيدهاند که افزايش آگاهي الزاما به تغيير رفتار نميانجامد و اگر اينگونه بود ما بايد برخلاف انتظار، کمترين مصرفکننده سيگار يا الکل يا مواد مخدر را در بين جامعه علمي ميداشتيم همچنانکه اعتياد و سوءمصرف مواد يا سيگار و الکل در بين گروههاي پزشکي -که قاعدتا بيشترين آگاهي از مضرات مصرف مواد را دارند - با جمعيت عمومي تفاوت چنداني نميکند. در کارا نبودن صرف هزينه، صرفا براي افزايش آگاهي نبايد دچار ترديد شد. از طرفي برخي بر اين عقيدهاند که دادن اطلاعات غيرضروري براي مخاطبان به صورت نامناسب خود ميتواند نقضغرض نيز باشد.
اين مهم در مورد اصرار برخي از دستاندرکاران بر گنجاندن موضوع اعتياد در کتب درسي يا بردن موضوع اعتياد در مدارس نيز صادق است و تحقيقا بايد مستندات غيرقابلخدشهاي - که در حال حاضر وجود ندارد - بر موفقيت اينگونه اقدامات صحه بگذارد. براي پاسخ به سوال چرايي ابتلاي دانشجويان به مصرف مواد مخدر از طرفي بايد به وجود زمينههاي ژنتيکي و استعداد فردي افراد توجه کرد و از طرف ديگر به عوامل مستعدکننده که استرسها در راس آن است.
منشا استرس ميتواند در سبک زندگي فرد، ساختار خانواده، وضعيت اقتصادي کشور و به تبع آن وضعيت معيشتي فرد، وضعيت فرهنگي و تعلقخاطر به مليت، نظام آموزشي و در مراتب پايينتري حس کنجکاوي يا اغواي ناشي از ديگران باشد.
در پاسخ به سوال چه بايد کرد نيز بر حسب ماهيت بيماري وجود مشاوران قوي و مورد اعتماد و آگاه در بين دانشجويان که عوامل خطر اعتياد را به خوبي و به درستي بشناسند، افراد مستعد را به سرعت شناسايي کنند، با مداخلات بهموقع و مستمر بتوانند اعتياد فرد را به تاخير اندازند يا حداکثر در مصرف به صورت کمخطر از حيث ميزان، نوع مواد و الگوي مصرف افراد را نگه دارند ضروري است.
برخوردهاي تبليغاتي و غلوگونه در مورد اعتياد دانشآموزان و دانشجويان خود آسيبي است که بايد بيش از پيش مورد توجه نخبگان دانشگاهي قرار گيرد و اين امر زماني قابلتحقق است که موضوع تخصصي کاهش تقاضا اعم از پيشگيري و درمان با توليت دانشگاهها و مراکز علمي باشد. اجتماعي کردن موضوع اعتياد نيز اگر مراد ارتقاي سلامت اجتماعي و توجه به عوامل اجتماعي موثر بر اعتياد باشد البته راهکار مناسبي خواهد بود که اين مهم نيز به جز از بستر دانشگاهي امکان ظهور و حضور نخواهد داشت.
تحقيقا آنچه امروز مردم شاهد هستند که هر صنف و گروهي خصوصا اهل منبر و مداحان محترم يا هنرمندان و سينماگران عزيز از اعتياد سخن ميگويند و هر کدام نيز به زعم و تفسير خود به موضوع تخصصي اعتياد ورود پيدا ميکنند نشاني از مفهوم اجتماعي کردن ندارد بلکه شايد ايجاد التهاب و غليان احساسات اجتماعي براي موضوعي است که علت آن بايد در عوامل و جاهاي ديگري جستجو شود.
دکتر نارنجيها در گفتوگویی به دلايل اعتياد جامعه پزشکي اشاره کرد:
در دسترس بودن مخدرها عامل خطر است
واکسن پيشگيري از اعتياد، مهارتهاي زندگي و آموزش مقابله با مواد مخدر، تغيير نگرشهاي غلط مصرف و تربيت صحيح در محيط خوب خانوادگي است. واکسني که دکتر هومان نارنجيها، مدير سابق فرهنگي و پيشگيري ستاد مبارزه با مواد مخدر و کارشناس ترک اعتياد بر اين باور است که اين واکسن از دانشجويان پزشکي دريغ شده. البته دکتر نارنجيها اين سوال را مطرح ميکند که اگر به دانشجو واکسن نميدهيد چطور انتظار داريد که معتاد نشود؟
در اخبار آمده بود که ۶/۱ درصد از دانشجويان پزشکي به مواد مخدر اعتياد دارند. اصولا ميتوان به اين آمار اعتماد کرد؟
اين عدد آمار بالايي است. اول بايد اين نکته روشن شود که اين آمار اعتياد و اجبار به مصرف روزانه است يا مصرف تفنني، چون در آمار چند معيار مورد توجه قرار ميگيرد. مصرف در طول عمر، مصرف در طول سال گذشته، مصرف ماه گذشته و مصرف هر روزه. حالا بايد ديد اين گزارش مربوط به کدام روش محاسبه بوده اما به نظر من اين براي اعتياد دانشجويان پزشکي عدد بالايي است چون در جامعه، اين عدد حداکثر ۳ درصد گزارش ميشود. اگر هم روزي اين عدد محاسبهشده ثابت شود بايد گفت براي دانشجويان پزشکي و همکاران آيندهام بسيار متاسفم بهطوري که رقم شيوع در آنان نبايد به عنوان يک گروه فرهيخته در جامعه به اينجا ميرسيد.
مگر دانشجويان پزشکي با مواد مخدر و عواقب آن آشنايي ندارند که به سمت استفاده از اين مواد ميروند؟
معمولا دانشجويان بهويژه پزشکان از عوارض دارويي و ... اطلاعات بيشتري دارند اما مشکل همان مسيري است که عوام را هم معتاد ميکند، اين باور که من معتاد نميشوم. من براي اعتياد مصرف نميکنم. بهخاطر همين مصرف لذتآور مواد آنها را نيز گرفتار ميکند. در زمينه پيشگيري از اعتياد ما واکسن اعتياد ميخواهيم اما دانشجويان پزشکي ما هم اين واکسنها را دريافت نميکنند. مگر نميشود يک پزشک که واکسن کزاز نزده به صرف پزشک بودن، کزاز نگيرد؟ در مورد اعتياد نيز وضع به همين منوال است.
واکسن اعتياد، مهارتهاي زندگي و آموزش مواد مخدر، تغيير نگرشهاي غلط مصرف و تربيت صحيح در محيط خوب خانوادگي است. اگر دانشجوي پزشکي ما نگرش مثبتي به مواد داشته باشد احتمال مصرف در او کمتر از يک فرد عادي در سطح جامعه نيست. ما در حال حاضر در کلينيک شاهد مراجعان پزشک، دندانپزشک، جراح و ساير متخصصان هستيم. چرا بايد اين قشر را بدون دريافت واکسن در امان بدانيم؟ البته اين نکته نيز وجود دارد که در دسترس بودن خودش عامل خطر است. پزشکان در بخشها با دسترسي به مورفين و پتيدين و در داروخانهها با داشتن ارتباطات خود قادر به تامين اکثر اين داروها هستند.
بنابراين خود مساله دسترسي ميتواند زمينهساز مصرف در اين گروه از جامعه شود. افسردگيها، اضطراب و بيشفعالي دوران کودکي نيز زمينهساز است. براي غربالگري دانشجويان از نظر بهداشت رواني طرحي در دانشگاه اجرا نميشود.
اگر دانشجويان پزشکي از مواد مخدر استفاده ميکنند اين مواد مخدر سنتي است يا مدرن؟
در گذشته آمارها بيشتر در کل کشور مواد سنتي بود اما در حال حاضر آمار مصرف بيشتر در بين دانشجويان پزشکي متمرکز بر قرصهاي ترامادول و ريتالين است. در مراحل بعد مصرف ترياک و آمپولهاي مورفين و پتيدين تزريقي نيز وجود دارد. مصرف هروئين و شيشه در اين گروه از سطح کل جامعه کمتر است. ترامادول در دوز بالاي ۶۰۰ ميليگرم تشنج ميدهد. مقالهاي را مطالعه ميکردم نوشته بود: خيلي از همکاران نميدانند که ترامادول همان کپسول ترياک محسوب ميشود.
من تا به حال براي هيچ بيماري ترامادول تجويز نکردهام. برخي از همکاران براي سرماخوردگي و بدندرد بيمار ترامادول توصيه کردهاند. افسردگيهاي منجر به خودکشي در ريتالين نيز بايد مدنظر قرار گيرد. امروزه موارد توصيه به ريتالين بايد به دقت بررسي شود.
اين مساله را قبول داريد که دانشجويان پزشکي به دليل افسردگي ناشي از امتحانات سخت و کار مداوم به سمت مواد مخدر کشيده ميشوند؟
من معتقدم مواد مصرفي دانشجويان جهت کسب لذت و بيبرنامگي براي سرگرميهاي سالم مصرف ميشود. ممکن است شبهاي امتحان براي بيدار ماندن يا براي شبهاي بعد امتحان براي برگزاري جشن و دور هم بودن، قرص مصرف شود اما دليل مصرف افسردگي بعد امتحان يا آزمونهاي سخت رشته پزشکي نيست. در بالين، وقتي يک معتاد پزشک مراجعه ميکند ميفهميم که کارکردهاي مختل اعتياد در ايشان نيز به چشم ميخورد و اعتياد مسيرهاي درست رفتاري و زندگياش را مختل کرده است يا شايد بهتر باشد بگوييم مختل بوده که اعتياد بر اين سيستم مسلط شده است.
دانشجوي پزشکي نميداند که او هم معتاد خواهد شد و مصونيتي بيش از افراد جامعه برايش وجود ندارد. دوستان مصرفکنندهاش به او تعارف ميکنند و فشار جمع او را هم تحت تاثير قرار ميدهد و در نهايت استمرار لذت و مصرف منجر به اعتياد وي ميشود.
راهکار کاهش ميزان استفاده از مواد مخدر در بين دانشجويان پزشکي چيست؟ آيا اين مساله را توصيه ميکنيد؟
روشهاي پيشگيري از اعتياد در دانشجويان پزشکي مبتني بر افزايش دانش اعتياد، تقويت مهارتهاي زندگي، تغيير نگرش مثبت به مصرف و داشتن نگاه منفي، قدرتمندسازي رواني و رفتاري آنان، اخذ مشاوره در بزنگاههاي زندگي، تقويت امکانات رفاهي و تفريحي و غربالگري بيماريهاي روانپزشکي است. البته لازم است که برنامه هر دانشگاه با توجه به بافت فرهنگي هر دانشگاه و محيط شهري همان منطقه تغييراتي کند.
در يک منطقه خوابگاه وجود دارد، در جاي ديگر خانههاي مجردي دانشجويي شايعتر است، در يک منطقه شهر کوچک و امکانات تفريحي محدود است، جاي ديگر دانشجويان غيربومي غلبه دارند و در منطقهاي اعتياد در همان شهر بين مردم بسيار شايع است بنابراين با توجه به اين گوناگونيها لازم است تا برنامه نيز متفاوت و مبتني بر شرايط موجود طراحي و اجرا شود.
روشهاي عملياتي شما چيست؟
طرحي از سوي وزارت بهداشت در کشور در اين مورد در حال تدوين است. در اين طرح که دکتر حاجبي و دکتر نوروزي آن را سفارش دادهاند و به لزوم اجراي آن در کشور معتقدند، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي با مديريت و اجراي عملياتي دکتر حسن رفيعي، روانپزشک در حال اجراست. بهطوري که تيمهاي متخصص از کل کشور گرد هم آمدهاند تا برنامه عملياتي پيگيري از اعتياد در دانشگاههاي علوم پزشکي کشور به مرحله اجرا درآيد.
کارگاههايي بهصورت عملياتي برگزار و مدلهاي مداخله برگرفته از تجربيات کشورهاي موفق به بحث و تبادلنظر گذاشته شده است. مقرر شده که اين طرح تا پايان شهريور آماده شود تا در اجراهاي آزمايشي در طول سال تحصيلي در دانشگاههاي کشور روند اجرايي آن و رفع عيوب و شکافهاي اجرايي در عمليات مشخص شود.
مصرف مواد با اعتياد فرق دارد
دكتر فرهاد طارميان، استاديار روانشناسي باليني، مدير گروه روانشناسي باليني دانشگاه علومپزشكي زنجان:
مصرف مواد (مخدر) به يكي از آسيبهاي جدي رواني و اجتماعي سالهاي اخير ما تبديل شده است. اگر در گذشتهاي نهچندان دور تنوع مواد، كم بود و گروههاي خاصي از افراد اجتماع مواد مصرف ميکردند هماكنون چهرهاي پيچيده به خود گرفته و گسترش قابلتوجهي نيز در بين افراد اجتماع يافته است. دانشجويان نيز در كنار ساير گروههاي در معرض خطر از اين آسيب دور نيستند. دوران دانشجويي با تغييرات بسيار فراواني براي دانشجو همراه است، تغييراتي كه مقابله با آنها نيازمند تواناييهاي مقابلهاي و مهارتهاي فردي و اجتماعي ظريف و متعدد است.
اعلام مصرف ۶/۱ درصدي مصرف مواد در دانشجويان پزشکي براي نگارنده اين سطور تعجبآور نيست چراكه تاكنون در چند برنامه پژوهشي تعيين شيوع مصرف مواد در بين دانشجويان به صورت مجري اصلي يا همكار مشاركت داشتهام و مضامين دقيق اين اعداد را به خوبي ميشناسم.
آنچه كه سبب تعجب من ميشود يكسان گرفتن مصرف مواد با اعتياد به مواد است. وابستگي به مواد يا همان اعتياد، فرايندي تدريجي است كه با مصرف تفنني و اجتماعي (همراه با دوستان) شروع ميشود، با مصرف منظمتر ادامه مييابد و در نهايت با اجبار به مصرف و اعتياد به انتها ميرسد بنابراين عدد ارائه شده از سوي جناب آقاي صرامي درصد دانشجويان معتاد نيست بلکه بيانگر كساني است كه مواد مصرف ميكنند.
نكته دوم به نوع ماده برميگردد. در حيطه تخصصي نگارنده يعني روانشناسي باليني، مواد دامنه بسيار گستردهاي دارند كه از چاي و قهوه شروع ميشوند، با سيگار و مشروب الكلي ادامه مييابند و به گروه مواد سخت و بسيار اعتيادآوري نظير حشيش، ترياك و شيشه ميرسند. از اين رو بايد به شمول و دربرگيرندگي بسيار وسيع كلمه مواد (مخدر) نيز توجه داشت. حال سوالي كه پيش ميآيد اين است كه در عدد اعلام شده دامنه مواد از چه مادهاي شروع شده و به چه مادهاي ختم شده است. بديهي است كه چاي و قهوه در اين عدد قرار ندارند ولي گنجاندن سيگار يا مشروبات الكلي در عدد ۶/۱ سبب برجستگي و چشمگير شدن آمار ميشود.
نكته سوم مربوط به زمان شروع مصرف مواد است. يكي از اطلاعات منحصربفرد برخاسته از پژوهشهاي اخيري كه در بين دانشجويان انجام دادهايم پرسش درباره زمان شروع مصرف مواد بوده كه قبل از ورود به دانشگاه بوده است يا پس از ورود به دانشگاه. نكته جالب آن است، بين ۴۰ تا ۶۰ درصد دانشجويان اعلام ميدارند زمان شروع مصرف مواد در آنها قبل از ورود به دانشگاه بوده است. نكتهاي كه تفسير آن را به عهده خوانندگان هوشمند اين بحث واميگذارم.
نكته چهارم مصرف مواد در بين دانشجويان دانشگاههاي علومپزشكي است و نه دانشجويان رشته پزشكي. در اين دانشگاهها دانشجويان در رشتههاي متعددي مشغول به تحصيل هستند براي مثال پرستاري، ميكروبشناسي، روانشناسي باليني، بيوشيمي، دندانپزشكي، آموزش بهداشت، هوشبري، داروسازي، پزشكي و... بنابراين نسبت دادن اين عدد به دانشجويان رشته پزشكي اشتباهي فاحش است.
در تمام پژوهشهاي شيوعشناسي مصرف مواد در بين دانشجويان همواره تلاش شده است تا در گروه نمونه تحقيق از تمام گروهها و رشتههاي تحصيلي مشاركت داشته باشند تا نتايج دچار سوگيري و انحراف نشود. موضوع ديگر اين است كدام برنامه پيشگيرانه دنبالهدار و علمي در دانشگاههاي علومپزشكي در حال انجام است كه نبايد انتظار مصرف مواد را در بين دانشجويان آن دانشگاهها داشت.
نكته پنجم درستي و صحت اعداد و ارقام ارائه شده است. بديهي است كه برآورد كمتر از واقعيت شيوع اولين سوالي است كه ذهن هر خوانندهاي را ميآزارد. محققان اين پژوهشها نيز خود به اين امر واقف بودهاند. از اين رو با به كار بردن روشهاي متفاوت سعي كردهاند تا صحت اطلاعات به دست آمده حداكثر ممكن باشد. در اين قبيل پژوهشها نمونههاي مورد تحقيق نيازي به نوشتن نام خود ندارند. اجراي پرسشنامهها در كلاسهاي بزرگ انجام ميشود.
دانشجويان مختارند در تحقيق شركت داشته باشند يا جلسه را ترك كنند و ميتوانند پاسخها را با خودكار يا مداد علامت بگذارند. بديهي است كه محققان اين رشته بر اين باور نيستند كه اعداد به دست آمده كاملا درست و عاري از خطا هستند ولي بر اين باورند كه اين ارقام با رعايت اصول پژوهش در موضوعات حساس، نزديكترين ارقام به واقعيتهاي موجودند.
نظر کاربران
برای من که جذاب نبود.من حتی سعی کردم سیگاری بشم ولی نشد! یه مدت کشیدم ولی نه وابستگی بش پیدا کردم نه لذتی بردم.
با خودم گفتم حتما خیلی احمقم که نمیفهمم چه لذتی داره؟ اما به هر حال نشد
فقط نتیجه عجیبی که داشت این بود الرژیم بر عکس اونچیزی که فکر میکردم کمتر شده بود!
منم دانشجوام.ولی خدا رو شکر هیچ علاقه ای به سیگار و قلیون تا الان نداشتم!وقتی با بعضی از دوستام حرف میزنم ک چرا سیگار و قلیون میکشید بعضی هاشون میگفتن به خاطر اینکه از ژست و فرم سیگار خوششون میاد!بعضی هاشون میگفتن خیلی کلاس داره!خلاصه همشون از این جوابا!
تو دانشگاه ما اکثر بچه های دهه هفتاد مخصوصن دخترا سیگاری ان و ازاینکه پاکت سیگار دستشونه افتخار میکنن. اینا همش بخاطر اینه که ما تو کشورمون فرهنگ سازی نداریم و جوونا از بازیگراوچهره های سرشناس خارجی تقلید میکنن