۱۲۷۴۲۱۱
۱۰۹ نظر
۷۶۰۳۸۰
۱۰۹ نظر
۷۶۰۳۸۰
پ

پوشش متفاوت دختران یک مدرسه که پربازدید شد

بوی نارنگی، بوی شیر، بوی کاغذ. فرقی ندارد چند سالتان باشد؛ مدرسه برای همه شما این بوها را داشته.

برترین‌ها _ المیرا فلاحیان: بوی نارنگی، بوی شیر، بوی کاغذ. فرقی ندارد چند سالتان باشد؛ مدرسه برای همه شما این بوها را داشته. برای بچه‌های دهه شصت اما مدرسه بوهای دیگری هم داشته. از بوی نفت بخاری نفتی بگیرید تا بوی فلز زنگ‌زده جامیزی‌ها. در آن سال‌ها مدرسه‌ها به مدرنی مدرسه‌های امروز نبودند. بچه‌های مظلوم دهه شصت قانع بودند به همان محیط کوچک و هرچند نامرتبی که در آن می‌توانستد هم‌کلاسی‌هایشان را ببینند و احتمالا از بینشان یک هم‌بازی هم پیدا کنند برای بازی‌های بعد از ظهرشان در کوچه.

دهه شصتی‌ها مثل بچه‌های امروز، برای هر زنگ تفریحشان یک خوراکی مخصوص نداشتند. در بیشتر مدرسه‌ها حتی بوفه‌ای برای خریدن خوراکی هم نبود. اکثر بچه‌ها قناعت می‌کردند به همان لقمه پنیری که مادرشان توی پلاستیک پیچیده بود. لقمه‌ای که حتی دلشان نمی‌آمد آن را تنها بخورند. مداد و خودکارهای آن سال‌ها به اندازه لوازم‌التحریر این روزها فانتزی و رنگی نبودند. به همین خاطر هم دهه شصتی‌ها مجبور بودند برای یک پاک‌کن بودار یا از آن جامدادی‌های قفل‌دار اشک بریزند یا حتی مدت‌ها به شکل‌های مختلف به پدر و مادرشان باج بدهند.

کوله پشتی‌هایی کارتونی؛ تاج سلطنت دختربچه‌های دهه شصت

پوشش متفاوت دختران یک مدرسه که پربازدید شد

کوله پشتی‌هایی که عکس یک کارتون رویشان بود در اواسط دهه 60 به بازار آمدند. در مدرسه‎های دخترانه هر کسی از این کوله‌ها داشت، به باقی هم‌کلاسی‌هایش فخر می‌فروخت و جوری در مدرسه قدم برمیداشت که انگار ملکه مدرسه است. منظورمان از تصویر کارتون تصاویر باربی و دختر کفشدوزکی که این روزها روی کوله‌پشتی دختر بچه‌های می‌بینید نیست. دختر بچه‌های دهه شصت جان می‌دادند برای همان یک عکس کیتی روی کوله‌پشتی.  در مدارس پسرانه اما این فخرفروشی‌ها کمتر جریان داشت. فرقی برایشان نداشت که با یک کوله‌پشتی طرح‌دار به مدرسه بیایند یا حتی با یک کوله‌پشتی ساده که از چند جا هم پارگی دارد! هرچقدر هم کوله‌پشتی‌های فوتبالیست‌ها تولید شد، کمتر پسربچه‌ای برای داشتن آن کوله‌پشتی که عکس سوباسا رویش بود، اشک ریخت.

کلاه‌های لبه‌دار زشتی که گرم بودند!

پوشش متفاوت دختران یک مدرسه که پربازدید شد

اگر اول یک صبح زمستانی وارد یک مدرسه ابتدایی پسرانه میشدید، احتمالا با صفی از پسر بچه‌هایی که کلاه‌های لبه‌دار بافت گذاشته‌اند و فقط چشم‌ها و دماغشان از کلاه بیرون بود، مواجه میشدید. نوک دماغ‌های اکثرشان قرمز میشد و خیلی‌هایشان هم آبریزش بینی داشتند. شلختگی در پوشش اکثرشان موج میزد. انگار به هر چیزی فکر می‎کردند به جز اینکه چه چیزی پوشیده‌اند و مرتب هستند یا نه! در همین تصویر زیر به پسر بچه‌ای که کلاه بافت گذاشته و آن را به نامرتب‌ترین شکل ممکن تا زده، نگاه کنید. احتمالا این کلاه هم از همان کلاه‌های پرطرفدار و گرمی است که کل صورت را می‌پوشاندند. کلاه‌هایی که جذاب و شیک نبودند ولی آنقدر گرم بودند که در کمد لباس اکثر پسربچه‌ها و حتی بعضا دختر بچه‌های دهه شصتی پیدا می‌شدند.

سرهای تراشیده و موهای کوتاه

پوشش متفاوت دختران یک مدرسه که پربازدید شد

چند روز پیش از جلوی یک مدرسه ابتدایی پسرانه رد میشدم. پسر بچه شیک و مرتبی با موهای پرپشت بور از ماشین مدل بالای پدرش پیاده شد و به سمت در مدرسه رفت. فارغ از پوشش و ماشینی که پسربچه از آن پیاده شد حواسم فقط و فقط به موهای پرپشتش جلب شد. دلم کباب شد برای تک‌تک پسربچه‌های دهه شصت که مجبور بودند موهایشان را کچل یا کوتاهِ کوتاه کنند. حتی با وجود کچل کردن موها هم روی سر اغلب بچه‌ها، شپش‌ها فوتبال بازی می‌کردند! معلوم نیست اگر کچل نمی‌کردند، وضعیت قرار بود چطور باشد.

مقنعه‌هایی که از خود بچه‌ها بلندترند!

پوشش متفاوت دختران یک مدرسه که پربازدید شد

تصویر اول صبح در یک مدرسه دخترانه کمی متفاوت از یک مدرسه پسرانه بود. اگر صبح زود وارد حیاط یک مدرسه ابتدایی دخترانه می‌شدید احتمالا با صفی از کوچولوهایی که قد و قواره‌شان گم شده زیر بلندی مقنعه‌شان مواجه می‌شدید. هرچقدر این روزها مقنعه‌های دختر بچه‌های دبستانی سفید و کوتاه و مدل‌دار است، مقنعه دهه شصتی‌ها تیره و بلند بود. آنقدر بلند که خیلی از بچه‌ها حتی نمی‌توانستند آن را مرتب کنند!کوچولوهایی که با ذوق و شوق کوله‌پشتی‌های طرح‌دارشان، که هم اندازه خودشان بود را انداخته بودند و حواسشان بود که کوله‌پشتی را به رخ تک تک هم‌مدرسه‌ای‌هایشان بکشند. کوله‌پشتی‌هایی که رنگ‌های مختلفی داشتند و برخلاف تیپ‌های امروز، اصلا هم با کفش‌های بچه‌ها ست نبودند! مدرسه دخترانه خودش یک کمپانی رنگ بود. رنگ‌های شادی که بچه‌ها را هم شادتر می‌کرد.

کفش کتانی سفید؛ نمادی از ثروت

پوشش متفاوت دختران یک مدرسه که پربازدید شد

کفش‌های کتانی سفید از رایج‌ترین کفش‌های این روزها به حساب می‌آید. این کفش‌ها معمولا با استایل‌های مختلفی ست می‌شوند و به همین خاطر هم آن‌ها را پای قشرهای مختلفی از مردم می‌بینید. بسیاری از دانش‌آموزان هم کفش‌های کتانی سفید را برای مدرسه انتخاب می‌کنند. فرقی ندارد روپوش مدرسه چه رنگی باشد، رنگ سفید با هر رنگی تناسب دارد. در دهه شصت اما کتانی‌های سفید پای هرکسی دیده نمی‌شدند. مادرم می‌گوید در آن سال‌ها، خوشتیپ مدرسه کسی بود که کتانی‌های سفید داشت. فرقی نداشت که این کتانی‌های سفید چه مدلی بودند یا اینکه حتی گران بودند یا ارزان! فقط سفید بودن و تمیز بودنشان کافی بود برای اینکه خودت را یک دختر لوکس از یک خانواده ثروتمند نشان بدهی و اصطلاحا با شاه هم فالوده نخوری!

هرچه بود، همه‌چیز در آن سال‌ها زیباتر بود. انگار خنده‌ها واقعی‌تر بودند و دغدغه‌ها کمتر. الان یک بچه دبستانی نیستم که با قطعیت بگویم بچه‌های امروز دیگر شاد نیستند، ولی با یک بچه دبستانی از نزدیک مواجهم و می‌بینم که به اندازه بچه‌های دهه شصت بی‌دغدغه و شاد نیستند. می‌بینم که مدام فکر می‌کنند به وضعیت جامعه و می‌بینم که سر اختلاف‌های طبقاتی چقدر با هم‌کلاسی‌هایشان به مشکل می‌خورند. احتمالا دهه شصتی‌ها کمتر با این مشکلات مواجه می‌شدند و حتما بیشتر خوش می‌گذرانند. سال‌هایی که بوی فلز زنگ‌زده می‌دادند قطعا زیباتر از سال‌هایی بودند که بوی شیرقهوه و کیک شکلاتی می‌دهند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • مهدی شاعری

    چرا از ما دهه ی سی ها نمی گیرد که همان نان و پنیر مختصر رو هم برای میان وعده ها نداشتیم. گاه حتی با دمپایی به مدرسه می رفتیم، و از چرم و سیاهی زیر ناخن‌های پاهام خجالت هم نمی کشیدیم. شاید کل فصول مدرسه به تعداد انگشتان یک دست هم حمام نمی رفتیم. خاطرات من یکی که از این ایام زیاد است ولی با همه ی کمبودها شادی کودکانه را داشتیم.

    پاسخ ها

    • ناشناس

      خیلی جالبه خاطرات بچه های دهه پنجاهی را به نام دهه شصتی ها که در شروع جنگ چندماهه و در پایانه جنگ 8 ساله بودن به نام دهه شصتی ها سند میزنند. بیچاره دهه پنجاهی ها بودند که تلویزیون سیاه و سفید با دو کانال میدیدن

  • ناشناس

    کاملا موافقم

  • ایرانی

    رفتیم به دوران شیرین کودکی.
    یاد باد آن روزگاران یاد باد.
    ممنون خانم فلاحیان،که خاطرات شیرین بچگی رو دوباره زنده کردید

    پاسخ ها

    • ناشناس

      اخه کجاش خوب بود حسرت همه چی به دلمون بود فقر و جنگ و تعداد بچه ها زیاد و مواد غذایی کم سختگیریهای بیخود کیفامونا میگشتن موقع ورود به مدرسه لباس رنگ روشن هم ممنوع همه سیاهپوش و پریشان

  • خلیلی

    واقعا عالی بود هیچ نداشتیم و همه چیز داشتیم

  • مریم

    الانم داریم برمیگردیم به اون دوران با این سیاست ها...خیلی دور نیستیم

    پاسخ ها

    • علی

      اون زمان قناعت داشتیم خوشبختی داشتیم، الان با همه زرق و برق و تکنولوژی و....... قناعت نداریم هیچوقت احساس خوشبختی نمی‌کنیم.

  • زیبا بود ولی من بعنوان یه معلم باسابقه لازمه که یادآوری کنم در دهه شصت ( بعد از فراگیر شدن و بالا رفتن سطح بهداشت و استفاده از شامپو و ... ) شپش خبلی کمتر از امروز بود متاسفانه الان در مدارس آلودگی شپش بوفور دیده می شه یکی از علتاش هم مسافرت و اینجور چیزاست که نسبت به گذشته خیلی زیاد شده

  • فاطمه

    با وجود جنگ و استرس های موشک باران و پناهگاه رفتن، با وجود تمام کمبودهای آن سالها مثل نفت و مواد غذایی ، تو صف حمام عمومی ایستادن تا صف نان و شیر و ....، چون همدلی و یکرنگی بین مردم بود، اعتماد بود، احترام به بزرگتر بود، ریش سفید محل همپای یک نماینده مجلس احترام و عزت داشت، همه اینه کنار هم بودن ها و یکرنگی ها باعث شد علی رغم ‌تمام مشکلات آن روزها بهترین روزهایی بشوند که حالا حسرتش را میخوریم، من یک دهه شصتی هستم،انگار تمام روزهای خوبم جا مانده در اون دوران، انگار نمیتونم از اون روزها دل بکنم، بسنده کردم به نگهداری وسایل آن روزها، که شاید یادآور آن دوران شیرین باشه، هرچند که شنیدن صدای آژیر خطر هنوز هم وحشتناکه، اما انگار همون باهم پناه گرفتن ها شیرین بود، شیشه زیز زمینها رو پتو میکشیدند تا نو چراغ بیرون نره و توی اون لحظات دیدن اوشین که خودش اسطوره صبر بود

  • .

    چگونه مردم تغذیه بچه‌ها یشان را تامین کنن وقتی فقر غذایی باشد عدم یادگیری عقب ماندن بچه‌ها یعنی عقب ماندن جامعه در آینده بیدارشوید اون بالاها

    پاسخ ها

    • النا

      آه آه.... کاش میشد برگشت ب گذشته 😥😥😥

  • طوفان

    یادش بخیر هی اژیر خطر میزدند میرفتیم تو سنگرای مدرسه ای خدا چه عشق و صفایی بود😔

  • ناشناس

    یاد باد آن روزگاران یاد باد 😭😭😭😭😭😭😭😭😭

  • ناشناس

    توروخدا خدایا یک لحظه برگردم به دوران کودکیم. یه حیاط خیلی خیلی پراز گلهای بنفشه ...پر از درختهای پرتقال ونارنگی نارنج .باغچه ها پر گلهای شمعدونی ومیخک.... صدای دریا صدای بارون .صدای صیادهانیمه شب تو کوچه ها..قایق ها ...بوی رودخونه .بوی ماهی ..برای جوونی پدرومادرم ...دلم برای زندگی تنگ شده .

    پاسخ ها

    • ناشناس

      خوش به حالت چه جای خوبی بودی

  • دادا

    خوب بود
    دمت گرم


    فقط ی دهه شصتی می‌فهمه

  • ناشناس

    برکت تو همون سال ها بود با این که خودم یه دهه شصتی ام و حسرت خیلی چیزها به دلم موند

  • شهرستان

    سلام خسته نباشیدواقعا کییف کردم

  • ناشناس

    نسل ما فقط سوخت همین مگه الان در چه وضعی هستیم با این همه مدرک بیکار نشستیم و رو به افسردگی هستیم

  • رها

    خیلی زببا

  • ابی

    دمت گرم.یاد ابتدایی خودم افتادم.دبستان سلمان فارسی منطقه ١٨.

  • نوید تورک

    ای کاش اون زمان بود ای کاش

  • ناشناس

    چیزهایی که شما میگید زشت بودن اصلا زشت نبودن

  • ناشناس

    چرا دروغ میگید ما بوفه هم داشتیم که ساندویچ وتنقلات وخیلی چیزای دیگه داشت یه وقتایی هم به بابای مدرسه پول میدادیم از بیرون برامون ساندویچ وشیرینی یا چیزای دیگه بخره کفشهای خوشگل مقنعه های زیبا هم سرمون میکردیم به خدا من خاطراتم رو به بچه هام میگم کیف میکنن اون موقع ما یه جورایی با کج سلیقه ای های مدیرا وناظما میجنگیدیم وشاد بودیم هر زمانی برای خودش اخرین مد هارو داشت وما سعی میکردیم به روز باشیم یادش به خیر کلاسهای باشور وشوق معلمهای خوب وصبور گردش علمی های ماهانه بخاری سوزی های قبل امتحان که از قصد انجام میشد تا امتحان کنسل بشه و آژیر وضعیت قرمز وسفید پناه گاه ها و.....😇😇🥰

    پاسخ ها

    • سیدتقی

      الکی

  • ناشناس

    مزخرف نگید بدترین سالهای عمر من مدرسه رفتن در دهه شصت بود خدارو شکر بالاخره تموم شد.و ضمنا نه تنها کتونی سفید نماد ثروت و ممنوع بود حتی جوراب سفید هم ممنوعیت پوشش داشت.

    پاسخ ها

    • ناشناس

      کی گفته ممنوع بود، عکس کلاس اول من ک ی گلایل دادن دستم، با کتونی سفیدم تازه شلوارم هم لی هستش!

  • ناشناس

    از وقتی دهه هفتادیها مدرسه رفتن دیگه مانتوها رنگهای روشن شد زمان ما نبود اما سختگیریهای زیاد برای ماولدان نیمه دوم دهه ۵۰ و اوائل دهه ۶۰ بود

  • س

    خوشا آن روزها...یادش بخیر

  • ناشناس

    هر چه بشریت بیشتر به مادیات و طمع در زندگی مادی روی بیاورند و تلاش کنند بیشتر ناراحت و پر دغدغه خواهند بود . تا به داشته هایشان شاد و خرسند.

  • ناشناس

    یادش بخیر

  • ناشناس

    خیلی متن زیبایی بود یاد روزهای مدرسه افتادم که چقدر دلمون خوش بود با اینکه هیچی از چیزایی که الان دارم‌و‌نداشتم

  • ناشناس

    همینا خوب بودند.همین مقنعه‌های بلند بهشون حیا وعفت میداد.هرچی کوتاه تر شدند،حیا و عفت هم رفت.

  • ناشناس

    برای این که خودتو ناراحت نکنی میگم همه از فردا با دایره و تنبک برن مدرسه

  • یلدا

    آخی ک چقدر دلم گرفت یادش بخیر قدیما 😔😔😔😔

  • غزل رنجبر

    من با اینکه دهه شصتی نیستم ولی تک تک کلمات این مقاله منو به اون دهه برد خیلی زیبا بود.

  • ناشناس

    هر چه بود که خیلی شیرین تر از امروزه بود و محصول ان افراد با هدف تر در زندگی بودند

  • م

    از دست ما کاری ساخته نیست دولت ما باید به فکر اینا باشه خیلی ناراحت کننده هس

  • ناشناس

    با این گریم گرفت رفتم به اون موقعها چقدر مظلوم بودیم معلمها تنبیه میکردن خانواده ها میگفتن کار خوبی کردین بزار تربیت بشن الان خودم دختر ده ساله دارم نمیزارم اب تو دلش تکون بخوره و کسی بهش تو بگه.درسته داریم از اون ور بوم میفتیم ولی شاید به خاطر همه ی کمبودهایی هست که خودمون داشتیم و صدامون در نمی اومد.ولی یک چیز اون زمان رو دوست دارم ۹۰ درصدمون یه جور بودیم و شاد بودیم چون فکر میکردیم همه همینطورین پس زندگی کردن همینه.ولی الان بچه ها از تک فرزند بودن و اختلاف طبقاتی و خونه های اپارتمانی دیگه شادی ما رو ندارن

  • ناشناس

    یادش بخیر دلم گرفت

  • حمید

    کاش دخترامون حجابشون مثل دهه شصت بود...الان بی حجابیشون مصونیتشون درمقابل مردهای هوسران وچشم چران راازبین برده.

    پاسخ ها

    • فاطمه

      اره بزرگوار الان بی‌حیایی موج میزنه ،زنها اکثرا تمکین نمیکنن و طلاق بیداد میکنه ،خدا امام زمان عج و برسونه

  • فامیل دور

    جمله اخر دقیقا درسته.. من به عنوان یه دهه شصتی تصدیق میکنم که اون موقع تو مدرسه اصلا چشم و هم چشمی نبود و بچه ها راحتتر بودن. تقریبا همه شبیه هم بودن و اینقدر لباسها و کیف و ظاهرشون با هم متفاوت نبود.. هرکی هرچی داشت می پوشید و الزامی به روپوش و لباس فرم نبود.. البته از کچل کردنش خوشم نمی اومد خخخ
    الان اختلاف طبقاتی تو مدارس موج میزنه دقیقا شده مثه جامعه بیرون که برای بچه خیلی بده..

  • ناشناس

    واقعا..

  • محبوب

    یادش بخیر روزهای خوشی بود چون بچه بودیم خوش بود

  • ناشناس

    کاش میشد برگردیم همون دوران

  • سید محمد رضا

    چقدر روزهای خوبی بود ولی اون کلاه آفتابگیر داشت کلاه بود شال هم بود اگه بیاد تو بازار فروش خوبی داره

  • ناشناس

    دمت گرم واقعا حرف های دل منو گفتی امروز افتادم یاد مدرسم واقعا یادش بخیر چقد خوب بود نه غمی نه غصه ای

  • ناشناس

    ولی باز قدیم بهتر بود سطح توقعات کم احترام ب معلمها و مدیران و...
    اما الان چی بی فرهنگی بی داد میکنه

  • ناشناس

    منم میخواستم همینو بگم

  • مادر

    منم یه دهه شصتی ام، مطالب و که خواندم دلم ضعف رفت، یادش بخیر...روزهای سخت، اما خیلی خییییلی شیرینی داشتیم، خوش بحالمون با اون بچگی کردنمون، اون همه خوشی به روز های سخت الان در...

  • دوست ندارم بگم ببخشید

    اینکه دختر ها به زور مقنعه های بلند و شلوار و مانتوی گشاد حتی از سن کم بپوشن خوبه؟؟ اینکه باید زیر یه مشت پارچه پنهان بشن خیلی خوبه ها؟

  • نسیم

    من خودم یه دهه شصتی هستم خیلی دلم تنگ شده برای اون روزا من دلم برای بچه های امروز میسوزه همش گوشی تبلت کامپیوتر ما با اینکه اینارو نداشتیم خیلی بهمون خوش می‌گذشت یادش بخیر😊

  • نسل سوخته

    زمانیکه ما دانش آموز بودیم نه تنها مقنعه‌های دارای و سیاه و تیره باید میپوشیدم، بلکه کفش های رنگی هم نمی ذاشتن که به پا کنیم.من خودم یه کفش ورزشی آبی کمرنگ داشتم که مجبور بودم روزای ورزش اونو تو کیفم بذارم و فقط زنگ ورزش بپوشم.
    الان یک دبیر هستم ،خدا میدونه وقتی کفش ها و جوراب های رنگ و وارنگ بچه‌ها از زیر میز میبینم چقدر خوشحال میشم و چقدر خدارو شکر میکنم که سخت گیری های احمقانه زمان ما برای این نسل دیگه نیست .
    بچه‌های دهه ۵۰ و ۶۰ نسل سوخته و آرزو به دل خیلی چیزا هستیم.

  • محمد

    مردم ۳۰ و۴۰ سال پیش قصه بالا پایین امدن دلار نداشتن ماشین نداشتن باغ نداشتن تو خونه هاشون مبل نبود ولی یک دل با صفا داشتن حساب نمیکردن اگه فلانی رو دعوت کنی اینقدر هزینه میشه چون بقیو رو مثل خانواده خودشون حساب میکردن و البته هر چی هم که سر سفره میزاشتن با هم میخوردن و شکر خدا میکردن مثل داستان کوکب خانم تو کتاب های درسی بچگی مون

  • الیاس

    من خودم دهه شصتی م و پسرم مدرسه ابتدایی میره واقعا اون ذوقی که ما داشتیم برای مدرسه الان بچه ها اینطور نیستند.
    مطالب جالبی بود و خاطراتم تازه شد....

  • ناشناس

    ای بابا بردیمون به دوران دبستان یادش بخیرررر

  • .

    😂😂😂😂یادش بخیر

  • ناشناس

    اتفاقا همون دهه شصتی خیلی از بچه های الان بیشتر احساس خوشبختی می کردند ودر زندگیشون موفق تر بودند تا بچه های ناز پرورده الان

  • ناشناس

    من یک قربانی دختر دهه پنجاهیرهستم زفر خاطرات جبر و زور مدعرس . و به فرزندم آموختم فوی باشد و زیر بار حرف رور نرود. تمیز لگردد و للاس شاد بپوشد

  • .......

    مطلب خیلی قشنگ و الهام بخشی بود:)..

  • ناشناس

    یادش بخیر حیف خواستیم تموم بشه و زود بزرگ شدیم..... بهترین روزای زندگی بود مدرسه...

  • تاجی اهوازی

    یاداون دوران بخیر😔😔😔

  • درسا

    اره والا یادش بخیر😔

  • .

    آره ولی بابای من که زمان انقلاب دوازده سالش بوده میگه اون زمان مدارس خیلی بهتر از الان بوده
    مدرسه ما که دولتیه ویدیو پرژکتور نداره، شیشه پنجرش شکسته، شوفاژ خرابه و میز ها درب و داغون.... در ها هم که خرابن و هی باز میشن واسه همینم یه آجر میذاریم جلوش... کلاس ها میز کم میارن و میان از واسه ما میگیرن، حتی بعضیا مجبور میشن سه نفره بشینن!

  • .

    اینم بگم که بر خلاف مدارس دیگه واسه ما سالن نداره و مجبوریم تو حیاط که کلی آشغال توش ریخته ورزش کنیم

  • حقیقت

    دقیقا همینجوریه و بوده یادمه کلاس دوم ابتدایی بودم چقد شلوغ بودم اصلا با رفیقام انگار توو دنیای دیگه زندگی میکردیم خاک بازی فوتبال با توپ پلاستیکی هفت سنگ توو محله یادش بخیر بابام صد تومان بهم میداد انقدر باهاش بسکویت میخریدم ب کل کلاس میرسید واقعا چه دورانی حیف و هزار حیف که گذشت

    پاسخ ها

    • ..

      پس بابت خیلی پولدار بود ۱۰۰ت برای پول توجیبی یه دبستانی دهه شصتی خیلی زیاد بود

  • ناشناس

    سلام ، عالی بود

  • ناشناس

    دقیقا موافقم و ممنون به خاطر یادآوری خاطرات خوش روزای ساده بچگیمون

    پاسخ ها

    • ناشناس

      اره یادش،بخیر

  • رزالی

    یادش بخیر

  • لیلا

    یاد باد آن روزگاران یادباد

  • ناشناس

    من که متولد دهه سی هستم هیچ دغدغه ای در این مورد نداشتم چون زمان ما در همه مدارس دولت تغذیه رایگان میداد و همه خوراکی شان مثل هم بود و سالم . نان و کره با یک لیوان شیر داغ. خدا بیا مرزدش...

  • تارا

    یادش به خیر خیلی از الان شادتر بودیم

  • ناشناس

    ده شصت نابود‌ شد چون کسی درکش نکرد
    دهه هشتادم همین طور :)

  • ناشناس

    میگم چقدر ما دهه شصتی ها گناه داریم اون زمان بچگی مون می‌گفتیم باشه بزرگ بشیم مامان بابا میشیم خوب می‌پوشیم هرجا بخوایم میریم لازم نیست به کسی جواب پس بدیم .....با کلی آرزو به دل مونده بزرگ شدیم .....حالا بچه هامون شدن رییس، بازم باید همیشه گوش به حرف اونا باشیم که ازمون هر روز یه لباس جدید ،،هرروز هزاااااارتا توقع دارن که نوبت به خودمون نمی‌رسه......
    بچه بودیم باید چشم می‌گفتیم ...بزرگ شدیم م باز باید چشم بگیم🥺🥺🥺

  • سمیه

    یادش بخیر ، با اینکه رفاه نبود و معلمامون اکثرا بددهن و بداخلاق بودند ولی دلمون خوش بود ، حاضرم ده سال از عمرم کم بشه ولی برگردم به همون روزا

  • ناشناس

    همه موارد تقریبا درست است جز شپش با وجود اینکه هر خانواده پنج فرزند به بالا داشتند ولی هرگز شپش دیده نشد بلکه شپش الان دوسه سال که در مدارس دیده میشه وجای تاسف داره وایکاش دولت‌ها بجای هزینه های اضافه واعطینا به بهداشت خانوادها ومدارس بیشتر برسند نه شپش از سر وکله بچه ها بالا بره از گرانی بدبختی وبیماری وفساد بیرون می آد تمام مملکت شده معرکه گیری

  • مهدی موسوی نژاد

    قوربون نجابت های همون زمان

  • ف‌

    یادش‌بخیر

  • مهدی

    احسنت درست گفتی ،،یادش بخیر 😔😔😔

  • محمد

    با سلام خداییش دمت گرم مرا بردی به خاطرات شیرین دهه شصت و مدرسه من خودم متولد ۶۵ هستم و وا قعا با این که امکانات ان موقع نبود ولی مدرسه رفتن یه طعم شیرینی داشت سرهای کچل شده فوتبال داخل مدرسه با بچه ها و زنگ آخری که به صدا در میامد و با صدای بلند و خنده من و همه بچه ها از کلاس و مدرسه به سمت خانه خارج میشدیم و عکس یادگاری که در پایان سال تحصیلی میگرفتیم من هنوز عکسهای دوران ابتدایی مدرسمو دارم یادش بخیر

  • موسوی

    یادش بخیر روستا درس میخوندیم مخصوص دهه ی چهلی هاهم هست مقنعه هامون بلندمانتوهای گشاد کیفمون پلاستیک بود ویاکتابامون روباکش می‌بستیم منتظربودیم یه نفر ازشهر سیمان بخره کاغذ سیمان رو ازش بگیریم براجلدکتاب و.......اماچه صفایی داشت نه دروغی بود ونه کلکی خیلی ساده می‌زیستیم وامنیت داشتیم هرجامیرفتیم ومیومدیم مردم خیلی هوای همو داشتن همه چی روبین هم تقسیم میکردن و.... اما الان همه چی برعکس شده تمام امکانات روداریم اما انگار همیشه یه چیز کمبود داریم ترس و دلهره داریم و.....به جای اینکه هوای همو داشته باشیم ریشه به تیشه ی هم میزنیم

    پاسخ ها

    • فاطمه

      دقیقا همینطوره

  • فرخ ولی زاده

    واقعا چه دوران خوبی بود همه یجور بودیم.فکر کنم اغلب دهه پنجاه ودهه شصت تیا پوشیدن لباس بزرگترها یادشونه.وتجربش کردن.

  • اصغر

    پلیس وقتی فکرش را میکنم میبینم زمان ما بهتر بود هر روز یا یک عدد موز درجه یک یا یک سیب لبنانی البته پنیر و یک پاکت شیر که سه گوش بود هرروزه بود فرقی نمی‌کرد تغذیه رایگان چی باشه

  • سید

    آخی دلم تنگ شد😢

  • نیلو

    یادش بخیر چه روزای خوشی داشتیم اصلا معنی غصه رونمی تونستیم زنگ تفریح با بچه ها لی لی بازی ویک قل دوقل بازی میکردیم چقدر خوش بودیم🥺🖤

  • سید

    الان هرچیز بزرگی هم که تو زندگی بدست میاریم خوشحالمون نمیکنه ولی اون موقع ها حتی با یه چیز کوچیک تا مدت ها خوشحال بودیم

    کجا رفتند اون زمان ها😢

  • فاطمه

    چه ظلمی بهمون شد با این پوشش و قوانین

  • بورا

    خوب این کاملا طبیعیه کذشته ، مخصوصا دوران کودکی برای هر نسلی نوستالژی ویاد اوری ان حتی با وجود سختی هایش یاد اوریش خاطره انگیز وخوش ایند باشه.

  • ناشناس

    خاطرات بیاد ماندنی

  • ناشناس

    اصلا خوشم نیامد خاطره هایی که برامون شیرین نبود یادمون اومد زندگی نکردیم که جنگ شد واسترس ها وکمبودهای زمان جنگ خیلی اذیتمون کرد بعد از اون هم تحریم‌ها وهر روز گرانی ها گریبان ماها رو گرفت
    برمی گردم به گذشته می بینم جوانی نکرده پیر شدم

  • ناشناس

    واقعا چه عکسای زشتی داشتن خجالت میکشیم به بچه‌ها نشون بدیم هر زمانی برای خودش خوب بود با پیشرفت جهان همه چیز تغییر می کنه خوبه دهه شصت واقعا نسل سوخته است

  • ناشناس

    ما دهه شصتی ها چقدر بدبخت بودیم یادم میاد کفشهام یه روزشستم. کتانی نخی بود مانندگیوه گذاشتم رو بخاری ذغالی سوخت هر روز که مدرسه میرفتم خیس میکردم که کسی متوجه نشه. که کفشم سوخته پدر نداشتم دلم نمیامد به مادرم بگم کفش ندارم که غصه بخوره خودمان خجالت میکشیدم. کمبود داشتیم ولی نمیزاشتیم مادرمان بفهمد چقدر بدبخت بودیم. از دنیا بی خبر. اما بجه های امروزی چشم. پدرومادر با این همه امکانات درمیارن اگه یه چیزی کم. داشته باشن امزش پرورش بی ریا ودلسوز

  • لیلی

    چه مسخره والا مدارس دخترانه اصلا اجازه پوشیدن کتونی سفید نمیدادند

  • نیایش

    اره بخدا چقدر دلتنگ اون روزام بدون دغدغه

  • رضا

    سلام ممنون از لطف شما. دقیقا من لقمه نون و پنیرم رو با دوستم نصف میکردم. البته اونم همینطور

  • یاس

    یاد‌باد‌ان‌روز‌گاران‌یاد‌باد‌دیدن‌‌دوستان‌جانان‌‌یاد‌باد

  • بی نام

    وای یادش بخیر من یه خاطره شیرین دارم ..دهه شصتیا اگه خیار میبردی مدرسه به عنوان خوراکی کاملا ممنوع بود و تنبیهه داشت ..من یه روز خوراکی نداشتم خیار بردم مدرسه یهو دیدم دم مدرسه دارن کیفارو میکردم خیارامو یواشکی پرت کردم تو جدول که کسی نبینه

  • فتحی

    سلام دلم گرفت کاش هیچ وقت بزرگ نمیشدم اون موقع امکانات نداشتیم ولی دلمون خوش بود در کلاسمون قوطی ۱۷ کیلوی روغن بودالان دل خوش کجاست راضیم یک لحظه برگردم به اون دوران وقتی به فکرش می رم اشکم در میاد
    رحمو ومروت مررررررده نسل سوخته ما نیستیم بچه هامونن

  • سارا

    دلم سوخت ،جگرم خون شد یادش یخیر

  • سهیل

    بله اون دوران خیلی با صفا بود. من خودم الان معلمم ولی بچگیمون ۵ تا بجه بودیم توی روستا و همگی محصل ولی مامانم به نظافت همه مون می رسید و یکبار هم شپش نگرفتیم ولی الان تو شهرم و دانش آموز خودم را می بینم که شپش داره و متاسفانه مادر هم علی رغم هشدار های زیاد اصلا اهمیتی نمیده.

  • ناشناس

    دلم هم گرفت،هم سوخت،ولی خوب،بودصفا،صمیمیت،سادگی،یک رنگی،یادش بخیر،😭😭😭

  • امیر حسین

    چقدر دلم قدیم میخواد دلم واسه اون روزا خیلی تنگ شده کاش اصلا بزرگ نمیشدیم

  • بهمن

    سلام
    ای کاش اون روزها اصلا تموم نمی شد آخ که چه دوران خوشی بود
    بوی ماه مهر یک بوی خاص بود و از جنس خاصی

  • شجاع

    سلام
    کجا بردیمون یادش به خیر

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج