تاریکترین رازی که از همسرت پنهان کردهای
احتمالا یکی از مهمترین بخشهای ازدواج در هر فرهنگ و کشوری که باشد، این است که رازی بینتان نباشد و هیچچیز را هر چقدر هم که ناراحت کننده و تکان دهنده باشد، از همسرت پنهان نکنی.
برترینها: احتمالا یکی از مهمترین بخشهای ازدواج در هر فرهنگ و کشوری که باشد، این است که رازی بینتان نباشد و هیچچیز را هر چقدر هم که ناراحت کننده و تکان دهنده باشد، از همسرت پنهان نکنی.
همه ما اما میدانیم که زندگی گاه پیچ و خم هایی غیر قابل پیشبینی دارد و وفادار ماندن به همین تعهد ساده هم برای بسیاری از ما سخت یا نزدیک به غیرممکن میشود.
داستان این مقاله سوالیست که یکی از کاربران ردیت از بقیه پرسید و در ادامه برخی از جالبترین پاسخها را با هم مرور خواهیم کرد. u/dusty_ninja از دیگر کاربران ردیت پرسید: تاریکترین رازی که از همسرتان مخفی نگه داشتهاید، چیست؟
" اتفاقات تلخ دوران کودکیم"
البته همسرم اطلاع دارد که من تا 10 سالگی در پرورشگاه زندگی میکردم و حتی تا حدی از وضعیت بد محل زندگیِ آن دورانم هم آگاه است. با این حال اگر روزی حتی ذرهای از حقیقتِ دوران کودکیم را برایش افشا کنم، جدا از غمِ شدیدی که هیچوقت رهایش نخواهد کرد، فکر میکنم نگاهش به من برای همیشه تغییر کند. هرچند که میدانم یکی از خوششانسترین کودکان آن مرکز بودم که موفق شدم فقط تا 10 سالگی اسیر آن مکان باشم( چون از سرنوشت بسیاری از هم دورهایهایم خبر دارم میگویم من خوش شانسترین بودم) اما اتفاقات آن 10 سال حتی اگر 1000 سال هم زنده باشم هرگز من را در خواب و بیداری رها نخواهد کرد.
از طرف کاربر u/lHeartdana
" شرایط بد روانی و اعتیاد به قرصهای مختلف"
پیش از هر حرفی بگویم که به خوبی از وخیم بودن شرایطم، همچنین از نیازی که به کمک گرفتن دارم، آگاهم. گاهی فکر میکنم کاش در پنهان کردن مشکلاتم چنین مهارتی نداشتم و به معنی واقعی کلمه از این که چنین رازی را از شوهرم پنهان کردهام، غمگینم و عذاب وجدان دارم اما اینکه ناگهان به فردی که فکر میکند از همهچیزِ زندگیت آگاه است بگویی به چندین قرص اعصاب اعتیاد داری، دست کم در حال حاضر در توان من نیست.
از طرف کاربر u/Yasha666
" همسرم من را با همسر قبلیاش مقایسه میکند و نمیدانم چقدر بتوانم این مسئله را تحمل کنم"
از این موضوع متنفرم که من باید بهای اشتباهات گذشته دیگران را بپردازم. همسرم( که به شدت و از ته قلبم دوستش دارم) مرتبا کارهای من را با اشتباهات همسر قبلیش مقایسه میکند و بخش بزرگی از انرژی من هر روز صرف این میشود که ثابت کنم اشتباه میکند. با وجود علاقهام به او، وقتی صادقانه با خودم فکر میکنم به این نتیجه میرسم که مدت زیادی این شرایط را تحمل نخواهم کرد و همسرم هنوز روحش هم خبر ندارد این عادت هر روزهاش نزدیک است زندگیاش را نابود کند.
از طرف کاربر u/important_scratch_72
" آزار جنسی از طرف مادربزرگ ناتنی"
یادم هست که روزی همسرم( ما به تازگی از هم جدا شدهایم پس همسر سابقم) شروع به در میان گذاشتن رازهایی از زندگی گذشتهاش کرد، رازهایی که به قول خودش هیچوقت به کس دیگری نگفته بود. حتی پیش از تمام شدن حرفهایش به خوبی میدانستم که قرار نیست او رازِ بزرگِ من را بشنود. رازی که در طول زندگیم به هیچ آدمی در دنیای واقعی نگفتهام ( چند بار مثل حالا در اینترنت با نامهای مستعار مطرحش کردهام) این است که در سالهای پیش از نوجوانی و نوجوانیام توسط مادربزرگ ناتنیام بارها مورد آزار جنسی قرار گرفتم. به خوبی میدانم که من تقصیری در آن اتفاقات نداشتم اما نمیدانم هیچوقت بتوانم رو در رو درباره این اتفاق حرف بزنم.
از طرف کاربر u/BESTER_P۱۲
" نمیدانم هیچ علاقهای به همسرم دارم یا نه؟"
به معنی واقعی کلمه نمیدانم همچنان در این ازدواج هستم چون شوهرم را دوست دارم یا به این دلیل که از تنهایی و شروع یک رابطه جدید میترسم. میدانم که پنهان کردن چنین شکی از شوهرم اخلاقی نیست اما واقعا نمیدانم چه باید بکنم.
از طرف کاربر u/imtryingmydude
" اینکه پیش از ازدواج، دقیقا چقدر آدم بدی بودم"
البته همسرم خبر دارد که سالها درگیر مواد مخدر و چیزهایی از این قبیل بودهام اما حتی روحش هم از عمق کثافتی که در آن زمان دورم را گرفته بود خبر ندارد. رفتارهای روزانهای که حتی فکر کردن به آنها باعث شرمم میشود و حالا به خوبی میدانم تنها به خاطر همرنگ شدن با جمعی که دورم بودند، به آن رفتارها دست میزدم. گاهی فکر میکنم اگر از این بخش از زندگیام آگاه شود، دیگر نمیتواند مثل حالا با مهربانی نگاهم کند.
از طرف کاربر u/boondockslasher
" راز من رازی است که پدر همسرم با من در میان گذاشت"
چند سال پیش در یک تعطیلات به همراه همسرم و خانوادهاش به منطقهای ییلاقی رفتیم و چند روز آنجا بودیم. در یکی از همین روزها پدرزنم بدون هیچ مقدمهای به من گفت به شدت از ازدواج با مادرزنم و پس از آن بچهدار شدن پشیمان است و اگر دوباره به آن زمان برمیگشت مرگ در جوانی را به ازدواج و داشتن چنین فرزندانی ترجیح میداد. چند سال پس از آن روز من و همسرم از هم جدا شدیم و هرچند در روند طلاق حرفهای بدی به هم زدیم، میدانستم که هرگز دلم نخواهد آمد با فاش ساختن این راز قلب همسر سابقم را بشکنم.
از طرف کاربر u/deliciouscactus
" رابطه با دخترعموی همسرم"
اول این را بگویم که کاملا هم از اشتباه بودن آن یک مرتبه رابطه و هم از نادرست بودن پنهان کردنش از همسرم آگاه هستم. این اتفاق در طول ازدواجم فقط یک بار افتاد و آن هم زمانی بود که دخترعمویش به دلیلی خانه ما مهمان بود و زنم به خاطر کارش تا دیروقت به خانه نیامد. راستش را بخواهید وقتی چندوقت بعد من و همسرم در پروسه طلاق بودیم به خاطر سبک شدن وجدانم قصد داشتم همهچیز را بگویم اما وقتی فهمیدم همسرم در این مدت بارها و بارها( به قول خودش چند ده بار) به من خیانت کرده است به این نتیجه رسیدم که کار من چندان هم مهم نبوده است.
از طرف کاربر u/Emcee_Such_N_Such
نظر شما چیست؟
شما مخاطبان وفادار برترینها جدا از پاسخ دادن به سوال اصلی مقاله ( تاریکترین رازی که از همسرت پنهان کردهای) به ما بگویید به نظر شما تا چه حد باید با همسرتان صادق باشید؟ آیا موافق این موضوع هستید که به صورت مطلق نباید رازی بین شما و همسرتان وجود داشته باشد یا فکر میکنید گاهی ( مانند بعضی از موردهای مقاله) مخفی نگه داشتن یک راز به نفع همه است؟ بیصبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستیم.
نظر کاربران
عجب راز های ادم جرات نمیکنه ازدواج کنه
پاسخ ها
به نظر من اگر لطمه به زندگی بزنه نباید گفت قرار نیست. همه چیز رو به همسر خود بگوییم. من هم. راز دارم. ولی اصلا به همسرم نگفتم. نمیخوام. افکارش رو نسبت به خودم خراب کنم
ادم دائما در حال تغییر و شدنه ، بودن مهمه درسته تاثیر هم داره اما اون چیزی که ادم داره میشه اون راهی که ادم داره میره مهمتره ، من شخصا با هر نوع گذشته ایی کنار میام البته بشرطی که رفتار طرف حاکی از تغییری اساسی باشه ، نظر شخصیمه و هیچ اصراری به درست بودنش ندارم فقط ترجیح میدم رازها و گذشته رو بگم و طرفم هم همینطور ، البته اینم بگم راز ها رو وقتی گفتم برام تبعات بدی داشت ولی بهترین و فوق العاده ترین حسنش این بود که دیگه برای من ذاز نبود و عادی شد و رها شدم و حتی دیگه خوابش هم نمیبینم ، خلاصه نفعش بیشتر از ضررش بود
انتقال کلی پیام غلط در لفافه آموزش.
شطینت.!
من عزب اوغلی هستم و اگر خدای نکره یه روز مجبور بشم تن به ازدواج بدم فقط یه راز دارم که صادقانه با همسرم به اشتراک می زارم اونم راز بقاء ، راز بقاء مهم ترین راز بشردوپا و حیات وحش چهار پا ست
من موافق نیستم بعضی رازها سربه مهر بمونن خیلی بهتر چون اگه گفته بشن رابطه هاخراب میشه زندگیا میپاشه.
تو بچگی ازطرف برادرم آزار دیدم چندین بار همسرم نمیدونه و دوست ندارم هرگز بهش بگم
پاسخ ها
درسته بعضی اتفاقات که برای یک فرد می افته ناخواسته و از روی ناآگاهی بوده و خود اون فرد در وقوعش نقش اصلی نداشته و اگر این راز زندگی زناشویی رو خراب می کنه اصلا نباید گفت.
آره وقتی تاثیری تو زندگی حال حاضر ما نمی ذارن اصلا بهتره که فراموش بشن
مگه آدم ابله باشه ازدواج کنه تو این اوضاع
پاسخ ها
واقعا گل گفتی
واقعاخریت هست ازدواج اونم باقوانین مدنی ایران که مردفقط تعقیب کیفری میشه
همه برای خیانت برای خودشون دلیل تراشی میکنن.
رازی ندارم خدارو شکر
پاسخ ها
بیشتر فکر کن یادت میاد
به نظر من آدمی که قبل ازدواج بودیم مهم نیست همین که برای حفظ خانواده وهمسرمون حاضر باشیم عادت های بد رو کنار بذاریم و پارو نفس خودمون بذاریم کافیه ولی به هیچ عنوان اشتباهات بعد ازدواج بخشیدنی نیست.
پاسخ ها
احسنت
موافقم عالی بود
کاش کسایی که مشکلات حل نشده دارند یه جو وجدان داشتن اصلا وارد این موضوع اشنایی با کسی نمیشدن
یا وقتی یه موضوعی در زندگی داشتن که میدونن هر کسی نمیتونه باش کنار بیاد احتیاط میکردن.
چون با زندگی یه ادم دیگه که هیچ کاره بوده هم تحت تاثیر قرار میگیره
بنظر من کسی که راز پدر همسرش را تحمل میکرد بدترین اینها بود وحشتناک بود
به نظرم زندگی گذشته آدما به خودشون ربط داره بعد ازدواج نباید پنهان کاری باشه
پاسخ ها
کاملا موافقم
اين ديگه چه بازيه برتريرينها را انداخته ؟!! مطلب ديگه اي نبود ؟؟! كسي اينارو بخونه ديگه ازدواج نميكنه
بعد از چندین و چند بار خیانت، هیچ علاقه ای باقی نمانده. خودش فکر می کنه من فراموش کردم ولی خیانت دیده می فهمه که نمیشه بخشید و مثل قبل ادامه داد
پاسخ ها
منم با شما هم دردم
بعد خیانت ادامه بدی بی عرضه و حقیری.
بحث بی عرضه بودن یا حقارت نیست
گویا در ایران زندگی نمی کنی؟!
زن حتی با درامد مستقل و امکانات نمی تونهه اگر مرد نخواد جدا بشه. یاد بگیر بدون دانش حرف نزنی کاربر 15:41
کابر ۱۵:۴۱
ب نظر من ول کردن و رفتن و جدا شدن کار راحتیه
اگه خیانت دیدی از اول بسازی و زندگی کنی قوی هستی
به نظرم پیش روانشناس برید با همسرت،جور دیگه ای نمیشه تحمل کرد،من تجربه دارم و فقط با کمک روانشناس تونستیم ازش عبور کنیم،خیلی سخته،آدم له میشه
بستگی به آرامش ذهن خود آدم داره. اگر با گفتن راز هاتون فکر میکنید راحت تر میتونید باهاش کنار بیاید بگید و اگر میدونید گفتنش باعث به هم خوردن رابطتون میشه پس عنوان نکنید. اینکه بخواید راز هاتون رو به همسرتون بگید یا نه به شخصیتتون بستگی داره
اگه از یه ایرانی بپرسید ممکنه بگوید هنوز اینکه یک زن دیگر دارم را به همسرم نگفته ام! اگر از زن ایرانی هم بپرسید باز حرفهای بدتری خواهند زد
پاسخ ها
ذهنت خیلی خرابه
خودت جزوه کدومشونی؟؟
هر زن ایرانی با زن دیگر فرق دارد. هم مرد هم مرد دیگر متفاوت هست. نمیشه یک مطلب رو در مورد تمام مردان یا تمام زنان بیان کرد.
خیلی حرف چرتیه.اکنون که چهل و یک سالم هست تا به حال با چنین مواردی برخورد نداشتم .خودم از شوهرم ناراحتم اما به پاکیش ایمان دارم.جز اینکه هر اشتباهی بکنه خدا میزاره تو کاسه اش زود لو می ره . اشتباهاتش همه مالیه
کدوم مردی رازی رو پنهان نمیکنه؟
پاسخ ها
مرد سالم
واقعا
همشون باهم ریز همفکری میکنن و دور میزنن طفلی خانمها رو
همون آقايي كه راز پدر خانمش رو به خانمش نگفت حتي بعد از طلاق.
و زيادن مردهايي كه براي آرامش زن و فرزند رازهاي سر به مهر دارند و هميشه انگشت اتهام به سمتشون هست.
بهتره قبل از اينكه واسه خودشيريني حرفي بزنيد قبلش اندكي تامل كنيد و از تعصبات زنانه و خاله زنك بازي دوري كنيد
امیر : باشه تو خوبی
امیر: چقدر باشعور:))
زنان رازهاي به مراتب بيشتري براي پنهان كردن دارن بخصوص تو كشور سنتي مثل ايران.
احتمال اينكه يه دختر به سن بالاي 25 سال برسه و تجربه جنسي نداشته باشه كمتر از يك درصده و از اون طرف تمام خانم ها معتقدن با عشق اويشون ازدواج كردن!! اين راز نيست؟؟؟
راز هر مرد ایرانی
تریاک
خدا آخرو عاقبت هممون رو بخیر کنه
بابا ازدواجای ایرانیا که شوخیه.زنه اصلا نمیدووووونه چخبره. شوهرش واقعا کیه. کجاها میره. کلا در توهم زندگی میکنن. خیلی از زنها تا مرگشون هم واقعا نمیدونن زندگیشون شریکیه
پاسخ ها
بدونی یا ندونی قانون اجازه نمیده رها کنی
مرد ایرانی تا در گور دنبال هرزگیه
بچه که بودم توباغمون مورد ازار واذیت پسری از همون روستا قرار گرفتم شوک بدی بود حالا ک ازدواج کردم رازمو نمیتونم به همسرم بگم چون دیدش نسبت بهم تغییر میکنه ولی میدونم تااخر عمرم همش کابوس میبینم و تاصبح بیدار میمونم از ترس اون روز.
پاسخ ها
نمیخواد این و بگی خدا رو شکر که بزرگ شدی ازدواج کردی خیلی از دخترا مورد آزار هم قرار نگرفتن اما مجرد موندن
مطمئن باش که خدا جزای کار اونو میده و محاسبه میکنه، شماهم با یاد خدا آرام باش...باید از گذشته بیای بیرون و به خدا واگذار کنی...
به نظرم باید پیگیری کنی و اون پسر را به سزای عملش برسونی یا دیه بگیری البته شوهرت نفهمه بهتره
من و همسرم رازی داریم که هردومون به روی هم نمیاریم و ۲۰ ساله داریم فرض میکنیم فراموش کردیم و هر لحظه از زندگیم بابت این راز ، زجر آلوده و پر از عذاب بوده. کسی جای ما نیست که راحت نسخه بده. منو همسرم پاک و بدون هیچ خلاف قانون و شرع و عرف با هم ازدواج کردیم و با عشق شروع کردیم و هنوز هم با عشق داریم ادامه میدیم ولی خانواده هامون اینجور فکر میکنن و همیشه زیر نگاه و متلک و کنایه های اونا له شدیم. همسرم قبل از آشنایی با من، با کسی رابطه داشت که اون شخص سابق دوست من بود ولی بعد از مدتی منکه شاهد خیانتهای دوستم بودم بدون اینکه به همسر فعلی ام بگم، شاهده قطع شدن رابطشون بودم . دو ماه بعد از قطع ارتباطشون ما به هم علاقه مند شدیم و ازدواج کردیم و الان سه تا بچه داریم. ولی اون نا رفیق همه جا نشست و گفت فلانی بینمون رو بهم زد و عشقمو دزدید. در حالی که من و زنم و خدا هر سه میدونیم که هیچوقت اینجوری نبوده و همسرم ازش با تنفر جدا شد.
پاسخ ها
مهم خودتونید.حرف مردم همیشه هست
حتماً اونها قسمتشون به هم نبوده وگرنه جور میشد کارشون. به حرف مردم هم توجه نکنید اگر مرد بود که به هم نمی زدند از حسسودیشون می گند. ه
من با این طرح سوال مخالفم چون در خارج از کشور و فرهنگ اونا متفاوت هست
هدف شما از عنوان کردن این همه تناقض فرهنگی و رابطه و ... چی میتونه باشه
جز اینکه خط بدید به نوجوانان و جوانان کم اگاه به نظر بنده بهتر بود تقدس ازدواج رو یاد اوری کنید .
و حریم و حرمت ها
ازدواج در فرهنگ اروپا و رابطه ها مسلما با نوع ایرانی قابل قیاس نیست .
پس تلاش بیهوده شما در مسموم کردن ذهن جوانان رو خبر میدم
پاسخ ها
احسنت
این نظر پخته تری بود
هر موضوع را باید در بستر مناسب خودش طرح کرد
دقیقاً به موارد مهمی اشاره کردید.
فرهنگ اسلامی برای ازدواج اهمیت و نکته های دقیق دارد، که با فرهنگهای دیگر تفاوت دارد . پس جای مطرح کردن آن در این رسانه نیست.
هر کس واسه خودش سری ( رازی) دارد که باید تا آخر عمر در قفسه سینه نگهداری شود حتی پیش همسرش، سری که فاش شود دیگر سر ( راز) نیست.
فضا رو عوض کنم ؛)
من موهام اگر بریزه تو غذا و ببینم، میارمش بیرون و به همسرمم نمیگم تا بخوره خخ. خیلی از غذا که توش مو باشه متنفره ولی من بهش گفتم که قبل جنون کندن مو داشتم و مو هم میخورم خخخ
اگر قاشق هم رو کف اشپزخونه بیفته و همسرم دور و برم نباشه، دوباره ازش استفاده میکنم ولی اون خیلی بدش میاد و مچم رو هم گرفته.
پاسخ ها
خونت حلاله.کپ شوهر منی .گاهی احساس می کنم خون به مغزم نمی رسد از بس بی نظمه .تازه خیال می کنه خدای بهداشته
خخخخخخ توخیییییلییییییی باحالی یه همچین آدمی هیچ وقت پیر نمیشه و استرس نمیگیره دمت گرم
چه بانمک
به نظرم رازها را قبل از ازدواج به طرف نگی هیچ اشکالی نداره ولی مهم اینه درآینده هیچی ازش مخفی نکنی مگر نه گذشته ها گذشه
به نظر من رازهاییی که گفتنش با همسر یا دوستت باعث سبک شدن و آرامشت بشه خوبه اما رازی که نظر همسرت را تخریب کنه و خودت حس بدی پیدا کنی باید در گذشته بمونه و مدفون بشه
هیچ رازی نداشتم که پنهان کنم اما با یه مارموز زندگی می کنم بعد از بیست و یک سال هنوز ناشناخته مونده .من ساده دل خیلی روش حساب باز کردم اما زهی خیال باطل.
نباید بگی چون ذهن طرف مقابل رو بهم میریزه و نسبت به طرف مقابل همیشه شکاک خواهد ماند و با کوچکترین خطایی ذهنش به اون طرف کشیده خواهد شد و باعث ناراحتی و حتی انتقام و جدایی خواهد شد البته اگر مطمئن باشید که کس دیگه ای از راز شما خبر نداشته باشد که روزی رازتون رو برملا کنه خصوصاً مردها هيچوقت رازشون رو به زناشون نگن چون بی جنبن
همسر چیه همه ما یک سری راز هایی داریم که حتی پدر و مادر و خواهر و برادرمونم خبر ندارن، بعضیاشونم جالبه کسایی از اون راز خبردارن که اصلا باهاشون در اتباط نیستیم ....
خب پرونده ی ازدواج واسه من 22 ساله بسته شد
پاسخ ها
چه ترسو
گذشته هر کس به خودش مربوطه. وقتی اتفاقی که تو گذشته افتاده قرار نیست تاثیری رو رابطه بذاره برای چی بگیم. کلا خوبه یه سری چیزها پیش خود ادم بمونه
من فک میکنم همچنان یه سری مسایل رو ادم به کسی نگه بهتره. البته باید یادمون باشه مسایل خیلی خصوصی و خیلی هم کم باشن در ضمن حتما مربوط به قبل از آشناییایندونفرباشه
وقتی پیمان می بندی دیگه رازی که مربوط به زندگی مشترک هست نباید باشه ،قبلش مهم نیست ونباید گفت گذشته
وقتی پیمان می بندی دیگه رازی که مربوط به زندگی مشترک هست نباید باشه ،قبلش مهم نیست ونباید گفت گذشته
وقتی پیمان می بندی دیگه رازی که مربوط به زندگی مشترک هست نباید باشه ،قبلش مهم نیست ونباید گفت گذشته
من هم میگم لازم نیست همه چیز گفته بشه به شرط اینکه واقعا یه راز باشه وکسی از بیرون ندونه که البته اگه بدونن که اسمش راز نمیشه چون گفته شدنش از گوشه و کنار ممکنه منجر به اتفاق وبدبینی وبی اعتمادی بشه.
خدا خودش ستارالعيوب هست چرا ما با افشاي مشكلات و مصائب پردع ستر الهي رو پاره كنيم؟؟
نيازي به بيان همه چيز نيست
راز وقتی رازه هیچ جا نتونی بگی باخودت ب گور ببری