تغییر رشته ممنوع شد، همینقدر عجیب
سنجش تغییر رشته در دوره کارشناسی ارشد را ممنوع کرد
برترینها: تاکنون فقط ارتباط رشته کارشناسی ارشد برای ورود به مقطع دکتری مصوب شده بود و دانش آموختگان مقطع کارشناسی همه رشتهها امکان شرکت در آزمون کارشناسی ارشد رشته مورد نظر خود داشتند. اما بر اساس مصوبه اخیر شورای سنجش و پذیرش کشور از سال ۱۴۰۱ امکان تغییر رشته در ارشد وجود ندارد. این مصوبه موافقان و مخالفان زیادی دارد.
زهرا رمضانی در روزنامه فرهیختگان نوشت: بیتوجهی به استعدادها و عدم هدایت درست تحصیلی در نظام آموزشی کشور مسالهای است که از راهنمایی و دبیرستان بهراحتی میتوان آن را درک کرد. گویی این مقوله هیچجایگاهی در نظام آموزشوپرورش ندارد و دانشآموز تنها موظف است آنچه را برای او تعیینشده دنبال کند. این مهم در مقطع دانشگاه با انتخاب رشته تاحدی متفاوت میشود. دانشجو تصور میکند میتواند در رشته مورد علاقهاش تحصیل کند و حالا دیگر شرایط به نسبت تحصیل در دوران مدرسه برایش رنگوبوی کاملا متفاوتی پیدا میکند. امروز، اما با مصوبه جدید شورای سنجش و پذیرش بهنظر میرسد، مسئولان تصمیمگیر این نظام کمر به نابودی استعداد دانشجویان بستهاند؛ مصوبهای که امضای محمدرضا آهنچیان، مدیرکل دفتر برنامه ریزی آموزش عالی را دارد. طبق این مصوبه از سال آینده سنجش و پذیرش داوطلبان در آزمون کارشناسیارشد فقط از بین دانشآموختگان دوره کارشناسی «رشتههای مرتبط» امکانپذیر خواهد بود! یعنی این شورا تصمیم گرفته از سال آینده، تغییر رشته از مقطع کارشناسی به کارشناسیارشد را غیرممکن کند.
محدودکردن دست دانشجویان برای تعیین سرنوشت خود در مقطع کارشناسیارشد توسط مصوبه اخیر شورای سنجش و پذیرش بهاندازهای مهم بهشمار میرود که از همان ابتدای انتشار این مصوبه، در فضای مجازی جنجال بهراه بیندازد.
مصطفی زالی، استاد علوم انسانی دانشگاه تهران در حساب توئیتر خود در این باره نوشته است: «طبق مصوبه اخیر شورای سنجش و پذیرش دانشجو، رشته داوطلبان کارشناسیارشد باید با رشته کارشناسی آنها مرتبط باشد؛ مصوبهای در تعارض با روند جاری جهان که موجب کاهش رقابت در کنکور رشتههای علوم انسانی و افزایش مهاجرت فارغالتحصیلان فنی علاقهمند به تحصیل در علوم انسانی نیز خواهد شد.»
شاید یکی از جالبترین واکنشها به این مصوبه را بتوان مربوط به کاربری با عنوان حواس پرت دانست، فردی که پژوهشگر فیزیک نور بوده و در صفحه توئیتر خود اینطور نوشته است: «شورای سنجش تصویب کرده که شرکت در آزمون کارشناسیارشد رشتههای غیرمرتبط ممنوع بشه، مسخره است! تا ۱۸ سالگی هیچ سیستم استعدادیابی عمومی در کشور نداریم بعد یه جوون باید یهو انتخاب رشته کنه و اگر اشتباه کنه دیگه راه برگشت نداره! دنیا داره بهسمت آموزش میانرشتهای میره اونوقت ما...»
محمد امیدیفرد هم دانشجوی دکتری دانشگاه تهران است، در این باره نوشته است: «وزارت علوم در اقدامی عجیب، امکان تغییر رشته در آزمون کارشناسیارشد را محدود کرده، یعنی اگه طی دوره کارشناسی، علایق فرد تغییر کنه، راه تغییری وجود نداره و باید دوباره از ابتدای کارشناسی شروع کنه. این یعنی اتلاف حجم عظیمی از عمر و سرمایه فرد و منابع دانشگاهها.»
حامد قدوسی، فارغالتحصیل دکتری مالی مدرسه تحصیلات تکمیلی فاینانس وین (VGSF) و استاد اقتصاد مالی دانشگاه پلیتکنیک کالیفرنیا نیز در کانال شخصیاش با انتقاد از این مساله نوشت: «ظاهرا شایعات مربوط به محدودکردن انتخاب رشته ارشد به رشته کارشناسی، واقعیت داشته و دیدم که واکنشهای منفی گستردهای هم ایجاد کرده است، ولی اجازه بدهید کمی به عمق موضوع برویم: چنین مصوبههای عجیبوغریب و محدودکنندهای از کجا ریشه میگیرند؟ یک پاسخ این است: از سلطه یک نظام بروکراتیک و دولتی بر استانداردها و فرآیندهای آموزش عالی! این نظام بروکراتیک اجازه میدهد که چند نفر مدیر و کارشناس دولتی در یک جلسه بسته برای انتخابها و سرنوشت تحصیلی و تعامل هزاران فرد عاقل و بالغ و درسخوانده، استادان آنها و نهایتا بازار کار متقاضی آنها تصمیم بگیرند و بگویند که افراد حق دارند در چه چیزی تحصیل کنند و نکنند.
میگویید تحصیلات تکمیلی نیاز به پیشنیاز آموزشی دارد؟ درمورد این موضوع باید خود فرد، دانشکدهای که او را پذیرش میکند، کارفرمایی که او را استخدام میکند و جامعهای که او را بهعنوان متخصص میپذیرند تصمیم بگیرند. شاید فرد متقاضی حاضر است زحمت مضاعفی بکشد و پیشنیازها را کسب کند، شاید دانشکدهای که او را پذیرش میکند، تدبیری برای رفع این مشکل پیدا میکند و شاید کارفرما و جامعه مخاطب فرد اساسا مشکلی با این موضوع ندارد و این پیشنیازها را لازم نمیداند!
حالا به این سناریوی متضاد فکر کنیم که دانشگاههای ایران هم مثل خیلی کشورهای دنیا اجازه داشتند خودشان هر رشتهای دوست دارند، با هر اسم و عنوانی و هر ساختار درسی و هر نوع امتحان ورودی و هر پیشنیازی و هر نوع هیاتعلمیای و... را عرضه کنند و متقاضیان و بازار کار تصمیم بگیرند که چه ارزشی به این مدرک متنوع بدهند. چه پیش میآمد؟ دنیای زیبا و البته شلوغی از دورههای تحصیلی مختلف: ششماهه/یکساله/دوساله/...، حضوری/آنلاین، کمی/کیفی، با یا بدون کارآموزی اجباری، با یا بدون پیشنیاز... که هرکدام در خدمت بخشی از یک بازار کار پویا و متنوع و جمعیت دانشجویی ناهمگن و با علایق و توانایی مختلف بودند.
درمورد کیفیت و اعتبار این مدارک چهکسی تصمیم میگرفت؟ «بازار کار و واقعیتهای دنیای بیرون!» چهبسا بازار کار و نیازهای عملی جامعه، خروجیهای یک دوره کاربردی و سنگین و یکساله و بدون کنکور را به یک دوره مشابه دوساله با کنکور سخت، ولی با محتوای غیرمفید ترجیح بدهد. کسی چه میداند؟ البته معمولا هروقت چنین پیشنهادی مطرح میشود، یک واکنش رایج این است که «اینطوری دلبهخواهی که نمیشود! یک حساب و کتاب و نظارتی لازم است! نمیشود هرکسی هرجوری دلش خواست یک دوره آموزشی را ارائه کند!» واقعیت این است که اتفاقا بهتر است حساب و کتاب و نظم و اعتبار این نوع ماجراها را واقعیتها و نیازهای جامعه و رقابت تعیین کند تا بروکراسی.»
استادی در این باره به روزنامه آفتاب یزد گفت: «لیسانس من مهندسی برق است. فوق لیسانس تعلیم و تربیت دارم. دکترا و یک مدک فوق لیسانس انسان شناسی هم دارم. الان در یکی از بهترین دانشگاههای جهان انسان شناسی و دین پژوهی تدریس میکنم. ایجاد موانع بروکراتیک بر راه تحصیل علم و پژوهش غلط است.» فرد دیگری در این باره گفت: «این مصوبه در صورتی مناسب است که به همراه آن امکان تغییر رشته دادن در دوره کارشناسی راحت شود. تمام مشکل آن این است که این مصوبه یک نفر را به تصمیمی که در ۱۸ سالگی گرفته است محدود میکند.
از طرف دیگر هم شخصی از رشتههای فنی نباید به راحتی به رشتههای علوم انسانی وارد شود پس باید بتواند در کارشناسی رشته خود را تغییر دهد.» دانشجویی در این باره به آفتاب یزد گفت: «من در رشته خودم ۴ سال درس خواندم و با معدل بالا بدون کنکور در ارشد همان رشته مشغول به تحصیل شدم. اما متاسفانه در کلاس با حجم بالایی دانشجو مواجه شدم که لیسانس غیر مرتبط داشتند و با مطالعه چند منبع محدود کنکور بدون سواد وارد مقطع فوق لیسانس رشته ما شده بودند. زمانی که استاد با این دانشجویان مواجه میشد که بسیاری مبانی رشته را نیز بلد نبودند خود به خود کیفیت کلاس پایین میآمد و کلاسهای فوق لیسانس با کلاس لیسانس برای من تفاوتی نداشت.»
محمدتقی احمدی، رئیس دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با همشهری در اینباره میگوید: «مشکل حادی که در پذیرش دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی داشتیم، تغییر رشته نابهنگام از رشتههای غیرمرتبط به رشتههای تخصصی خاص بود که موجب تلاطم جدی در کلاسها و همچنین آزار خود دانشجو بهخصوص در مرحله پایاننامه میشد و در عمل تجربه پرخسارتی بود. فارغالتحصیلانی که از رشته هنر وارد گروه مهندسی یا از کشاورزی وارد علوم انسانی میشدند، به مشکلات عدیدهای برخورد میکردند؛ بنابراین به این جمعبندی رسیدیم که باید سنخیت رشته کارشناسیارشد با رشته کارشناسی که فرد از آن فارغالتحصیل شده است رعایت شود.» او میافزاید: «بعضی دانشجویان در کلاس درس کارشناسیارشد اصلا درسها را نمیفهمیدند و پیشنیازهایی که باید میگذراندند حجم زیادی پیدا میکرد و همین موضوع برای خود دانشجو مشکلساز بود. بهعنوان مثال، فرد در مقطع کارشناسیارشد یک رشته غیرمرتبط با رشته کارشناسیاش پذیرفته میشد و باید ۱۵ درس بهعنوان پیشنیاز طی میکرد که این اصلا منطقی نیست؛ بنابراین باید بین رشتهای که داوطلب در ۲ مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد میگذراند سنخیت وجود داشته باشد.»
خبرگزاری ایسنا در این باره نوشت: دکتر محمدرضا آهنچیان مدیرکل برنامهریزی آموزش عالی با ارسال نامهای به معاونان آموزشی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در خصوص مصوبه تغییرات احتمالی آزمون کارشناسی ارشد در رشتههای مرتبط، اعلام کرد: تصمیمگیری درباره تغییر در رشتههای مرتبط برای داوطلبان ورود به دوره کارشناسی ارشد، به انجام مطالعات و بررسیهای بیشتر موکول شده است.
نظر کاربران
حماقت در این کشور و در تصمیم گیری های مسوولین انتها ندارد
اوج بی برنامگی و بلاهت .
در ایران هر مسئولی برای آنکه نشون بده داره کار انجام می ده دو تا کار رو حتما انجام می ده 1- برگزاری یک جشنواره بی سرو ته و پول دور ریز، 2- ایجاد یک ممنوعیت که بگه بله من هستم
در كل چه فرقي داره؟