چطور با كسي كه خوشتان نميآيد كنار بياييد
تنفر فاجعه نیست
يك نويسنده ناشناس در جايي نوشته بود: وقتي براي دوست داشتن ديگران زمان كوتاهي لازم است، چرا بيشتر آدمها مدت زمان زيادي از وقتشان را صرف تنفر ورزيدن به ديگران ميكنند؟ اگر براي خلاص شدن از تنفر بهدنبال راه حلي هستيد راه حل هاي زير را حتما امتحان كنيد.
يك نويسنده ناشناس در جايي نوشته بود: وقتي براي دوست داشتن ديگران زمان كوتاهي لازم است، چرا بيشتر آدمها مدت زمان زيادي از وقتشان را صرف تنفر ورزيدن به ديگران ميكنند؟ جمله معقولانهاي بهنظر ميرسد اما اگر بنا باشد كمي با خودتان روراست باشيد متوجه ميشويد كه حداقل در سال ۲ ، ۳ بار يا اگر خيلي با خودتان تعارف نداريد بيشتر از تعداد انگشتانتان در شرايطي قرار گرفتهايد كه در آن حال خواستهايد سر به تن كسي نباشد يا با نهايت تخفيف به يك سيلي آبدار رضايت دادهايد و به قول معروف دلتان را حسابي خنك كردهايد. احساس تنفر و بيزاري در روزگاري كه بيشتر آدم ها بهدنبال يك وجب تنهايي هستند، موضوع خيلي غريبي نيست. فكر كردن راجع به كسي كه دوست نداريد او را ببينيد يا حتي صدايش را بشنويد خيلي آزاردهنده است حال چه برسد به اينكه مجبور باشيد در يك جاي مشترك مثلا محيط كار يا دانشگاه يا متأسفانه حتي در يك خانه با اين شخص آزاردهنده سر كنيد. خيليها اعتقاد دارند اين يك فاجعه است اما ما اين فاجعه را براي شما تبديل به يك معماي حل شده ميكنيم. اگر براي خلاص شدن از تنفر بهدنبال راه حلي هستيد راه حل هاي زير را حتما امتحان كنيد.
هيچ كس نميتواند ادعا كند كه تا به حال از دست كسي عصباني نشده و برايش دلخوري پيش نيامده است. وقتي از كسي عصباني هستيد يك حس قوي اما ناخوشايند در شما نسبت به فرد مقابل به وجود ميآيد كه بيشتر براي خودتان آزاردهنده است تا شخصي كه از او عصباني هستيد. اما ممكن است اين عصبانيت با خوردن يك آب سرد و يا بيتوجهي به اين حس و سكوت از بين برود و در بعضي موارد به خير و خوشي هم ختم شود اما گاهي اوقات شما از كسي آنقدر بدتان ميآيد كه تحمل نگاه كردن و حتي هم صحبتي با او را نداريد. در اين مواقع يك حس دشمني به سراغتان ميآيد كه بر آن اساس همه تلاشتان را براي سركوب كردن آن شخص به كار ميگيريد. يادتان باشد كه بين اين ۲ حس تفاوت قائل شويد. تنفر و عصبانيت ويژگي خاص انسانهاي دوپاست. اما تا به حال از خودتان پرسيدهايد كه چه دليلي باعث ميشود كه از كسي متنفر شويد؟ روانشناساني كه در حوزه روابط اجتماعي روي انسانها مطالعه كردهاند به اين نتيجه رسيدهاند كه عامل تنفر در جدا دانستن فرد از ديگران ايجاد ميشود. وقتي خودتان را از ديگران جدا بدانيد باعث بهوجود آمدن حس خودخواهي ميشويد كه كسي را جز خودتان نميپذيريد و تنها دنياي خودتان را به ديگران و نوع زندگي شان برتري ميدهيد. اما زماني كه شما خود را درگير گروههاي بزرگتر كنيد و با اعضاي گروه اهداف مشتركي را دنبال كنيد اين حس خودخواهي شما از بين ميرود. مفهموم من و تو؛ ما و ديگران را از بين ببريد و با ديگران خود را سهيم بدانيد و قبل از تنفر سعي كنيد كه براي افراد ديگر حقوقي مساوي با خودتان قائل شويد. چه خوب است كه از كودكي به فرزندانتان قانون جدايي بين ما و ديگران را نياموزيد تا در آينده تبديل به آدم هايي خودخواه نشوند.
در اطرافمان انسانهاي زيادي وجود دارند كه ما خيلي از آنها خوشمان نميآيد اما مجبوريم كه با اين آدمها زندگي كنيم و ارتباطاتمان را حفظ كنيم اما نكته آزاردهنده اينجاست كه درك نكردن اين دسته از افراد باعث ميشود كه احساسات ما بهتدريج حالت خصمانهاي بهخود بگيرد و تبديل به تنفر شود. براي رهايي از چنين موضوعي بايد در گام اول ياد بگيريد كه چطور افراد را درك كنيد. مثلا ممكن است يكي از افراد خانواده يا دوست و همكارتان مدام از شما در مورد يك رفتارتان انتقاد كند و شما حسابي از اين موضوع كلافه شويد مخصوصا اينكه بفهميد آن فرد خودش هم آن كار بهاصطلاح نادرست را انجام ميدهد. در اين شرايط شما مطمئنا حالت دفاعي بهخودتان ميگيريد و گاهي از اين مرحله هم جلوتر ميرويد و از آن شخص متنفر ميشويد. در اين شرايط بهتر است قدري بيشتر فكر كنيد. مثلا ممكن است آن فرد به خاطر اينكه خودش گرفتار يك عادت بد شده يا نتيجه يك رفتار بد را به روشني تجربه كرده، شما را از آن كار منع كند و انگيزه اصلي اين انتقاد در واقع مثبت باشد. براي همين قبل از اينكه از انتقاد و سرزنش كسي نسبت بهخودتان متنفرشويد سعي كنيد كه علت اصلي اين عمل افراد را درك كنيد.
مشكل اصلی همه انسانهایی كه به نوعی از یكدیگر متنفر هستند حرف نزدن است. البته نمی شود گفت كه حرفی بین این افراد ردوبدل نمی شود بلكه حرفها یا به موقع گفته نمی شوند یا برای دو طرف غیر قابل درك است. قبل از هرچیز سعی كنید كه تفاوت دیدگاه و افكار خود و فردی كه از او متنفر هستید را درك كنید. در قدم دوم باید بهدنبال زمان مناسبی برا ی گفتوگو باشید.
اگر در زمانی كه با شخص مورد نظر گفتوگو میكنید او عصبی و كسل باشد، حرف شما تاثیر خوبی را بهدنبال نخواهد داشت. باید سعی كنید زمانی را انتخاب كنید كه هردو نفرتان در بهترین شرایط روحی و جسمی باشد و از آن به بعد در مورد مشكلاتتان با یكدیگر گفتوگو كنید اما برای گفتوگو بهتر است كه تنها بهدنبال نقاط منفی نباشید و حداقل یكی، دو مورد از خوبیها و نقاط قوت فرد را در نظر داشته باشید. یادتان باشد كه شما هرگز نمی توانید آن شخص را نادیده بگیرید. كسانی كه ادعا می كنند افكار و نوع احساسات دیگران برایشان اهمیتی ندارد یك دروغ بزرگ و آشكاری را به زبان میآورند. همه ما بهدنبال حس تحسین و مورد پسند واقع شدن هستیم و حتی اگر از كسی متنفر هم باشیم از این حس آزار می بينیم. پس بهتر است به جای نادیده گرفتن افراد سعی در اصلاح روابطمان داشته باشیم.
فراموش نكنید كه این انسانهای روشنفكر و دارای ذهن باز هستند كه كمتر از دیگران حس تنفر به دل می گیرند. وقتی ذهن خود را به پذیرفتن دنیاهای متفاوت افراد دیگر باز می كنید و انسانها را همانطور كه هستند می پذیرید دیگر بهدنبال جدا كردن خود از دیگران نیستید و سعی می كنید آنها را هم دوست داشته باشید. اما افرادی كه ذهن بستهای دارند و تنها به عقاید و روشهای خاص زندگی خود پایبندند، متاسفانه هیچ انسانی را وارد دنیای خود نمی كنند و به همین دلیل خیلی زود احساس كینه و نفرت را در خودشان رشد می دهند. ممكن است در طول زندگی با افرادی برخورد كنید كه خیلی از آنها خوشتان نیاید اما نباید نام این حس را تنفر بگذارید. شما ممكن است گاهی از آنها عصبانی شوید اما بهدنبال پایداركردن این حس و نامیدن آن به نام«تنفر» نباشید. اگر نمی توانید یك جمله مثبت به كسی بگویید حداقل آن را با جمله منفی جایگزین نكنید. به جای اینكه از افرادی كه متنفر هستند فرار كنید و مانند یك ترسو عمل كنید، سعی كنید از همین حالا ذهنتان را تغییر دهید و با افرادی كه از آنها متنفر هستید ارتباط برقرار كنید.
اين موضوع قابل درك است كه بيشتر از 3بار نميشود كسي را بخشيد. البته كساني هم هستند كه به همان بار اول كفايت ميكنند اما فراموش نكنيد كه هيچچيزي به اندازه بخشيدن شخصي كه از او متنفر هستيد نميتواند به شما كمك كند. شايد این جمله خنده دار بهنظر برسد اما سعی كنید تا 10بار انسانهای اطرافتان را كه برایتان مشكلی بهوجود آوردهاند ببخشید. بخشش های شما روزی نتیجه می دهد. مخصوصا اگر در حق یكی از نزدیكانتان باشد. البته این مسئله باز هم به انتخاب شماست كه بین تنفر و آزار دادن خود و بخشش یكی را انتخاب كنید.
يكي از دلايل اصلي كه باعث تنفر شما از افراد ميشود رفتار بيادبانه و خارج از نزاكت است. حتما شما هم با اين دسته افراد پرخاشگر برخورد كردهايد. اين دسته از افراد براي برپا كردن يك جنجال بهدنبال بهانه هستند و به محض اينكه بهانهاي هرچند كوچك دستشان آمد چنان آشوبي را به پا ميكنند كه پاياني برايش نيست. اما باز هم دست نگه داريد، قبل از متنفر شدن قدري بيشتر فكر كنيد. شما به اين اعتقاد نداريد كه شرايط انسانها را تغيير ميدهد؟ اگر به چنين جملهاي اعتقاد نداريد بهتر است بيشتر روي آن فكر كنيد. هيچ انساني بيدليل گستاخ و بينزاكت نيست. ممكن است دوران كودكي اين شخص سرشار از ناملايمات و زندگي بدون محبت بوده باشد يا آن شخص در حال حاضر مشكلات زيادي داشته باشد كه از او چنين شخصيتي ساخته است. يك نكته ديگر اينكه ممكن است پرخاشگري جزو عادات اين فرد باشد و در ته دلش هيچ حس خشن و بدي نسبت به شما نداشته باشد. فكر كردن راجع به اين مسائل باعث ميشود در مورد واكنش افراد بيشتر فكر كنيد و به جاي تنفر علت رفتارهايشان را ريشه يابي كنيد. يكبار ديگر ميگوييم: شرايط زندگي ذات افراد را تغيير ميدهد.
اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir
نظر کاربران
منظورشون بیشتر با خانم هاس..