چرا کرونا برایمان عادی شد؟
رکورد تعداد مبتلایان به کرونا در ۲۴ ساعت گذشته شکسته شد، اما چرا برخلاف قبل آمار را جدی نمیگیریم؟ این بی تفاوتی خطرناک دلایل روان شناختی دارد.
روزنامه خراسان: اعلام وضعیت قرمز در چندین شهر کشور مثل تهران و قزوین، گزارشهایی از بیمارستانها در شهرهای مختلف که ظاهرا دیگر تخت خالی برای پذیرش بیماران کرونایی ندارند و ... دیگر توجه مردم را مثل قبل جلب نمیکند. کرونا در کشور جولان میدهد و هر روز جان افراد زیادی را به خطر میاندازد، اما به نظر میرسد که حساسیت مردم به خبرهای ناگوار در این باره کمتر و کمتر شده است.
در آخرین مورد، روز گذشته «سیما لاری» سخنگوی وزارت بهداشت خبر داد که در ۲۴ ساعت گذشته بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، سه هزار و ۹۰۲ بیمار جدید مبتلا به کووید ۱۹ در کشور شناسایی شدند که هزار و ۹۵۳ نفر از آنها بستری هستند. این تعداد مبتلا متاسفانه باعث شد تا رکورد ابتلای کرونا در یک روز شکسته شود و رکورد فوتیها هم رکورد ۷ مرداد را به عنوان بالاترین رکورد تکرار کند و فوتیها به ۲۳۵ نفر برسند. همه این اتفاقات بهانهای شد تا در پرونده امروز زندگیسلام از یک روانشناس بخواهیم تا علتهای روان شناختی نگران نشدن مردم از شنیدن این آمارها را بررسی کند.
بیتفاوتی بعد از توجه زیاد و سوگیری تایید، شوکه نشدن مردم از آمارهای ترسناک مبتلایان و فوتیهای کرونا در چند وقت اخیر چندین دلیل روان شناختی دارد.
دکتر ساحل گرامی: با توجه به جدیدترین اخبار منتشر شده از وزارت بهداشت، آمار افرادی که به دلیل ابتلا به کرونا، جان خود را از دست دادهاند در روز دوشنبه به بالاترین میزان خود رسیده است، اما کمتر کسی از شنیدن این خبر شوکه یا حتی نگران میشود. انگار دیگر برای مان شنیدن تعداد مبتلایان و کشتهها، هشداری نیست تا پروتکلهای بهداشتی را با دقت بیشتری رعایت کنیم. در ادامه این مطلب در نظر داریم تا علتهای روان شناختی این مسئله را بررسی کنیم و درباره اینکه آسانگیری و برگشت به روال زندگی سابق بهرغم خطرهای زیادی که برایمان خواهد داشت، چه دلایلی دارد صحبت کنیم.
۲ دلیل بیتوجهی به آمارهای ترسناک کرونایی
دو دلیل از بهترین دلایلی که میتواند این آسانگیری دسته جمعی راجع به کرونا، بی توجهی به آمارهای ترسناک کرونایی در چند روز اخیر و رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی را در جامعه بعد از گذشت نزدیک به هشت ماه از شیوع این ویروس در کشورمان توجیه کند، مفهوم «سوگیری تایید» و «خستگی ناشی از توجه زیاد به یک مسئله» است که از روان شناسی اجتماعی وام گرفته شدهاند. احتمالا میپرسید که هرکدام از این مفاهیم، چه معنایی دارند و چطور باید کار کنیم تا در دامشان نیفتیم؟
بیتفاوتی بعد از توجه زیاد به یک موضوع
خستگی ناشی از توجه زیاد به یک موضوع، زمانی اتفاق میافتد که مردم از دیدن و شنیدن اخبار مربوط به یک موضوع خاص به حد اشباع میرسند و در نتیجه دچار بیتفاوتی میشوند. ماههاست که مردم به صورت مکرر در معرض اخبار مربوط به پروتکلهای بهداشتی، کشف واکسن کرونا، آمار مربوط به مبتلایان، بهبود یافتهها و فوتیهای ناشی از این ویروس در رسانهها، شبکههای اجتماعی، روزنامهها و ... قرار گرفته اند.
این امر برای بسیاری از مردم خسته کننده میشود، اینکه مدام به این فکر کنند که میتوانم ماسکم را در بیاورم؟ آیا باید دستهایم را بار دیگر ضدعفونی کنم؟ آیا خریدهایم را خوب شسته و ضدعفونی کردهام؟ همه و همه باعث نوعی فشار روانی و خستگی میشود. در نتیجه برای توجیه کردن این احساس فشار و بیعلاقگی، از سوگیری تایید استفاده میکنند.
درگیر سوگیری تایید شدیم
«سوگیری تایید» زمانی اتفاق میافتد که شما انتخاب میکنید تا مسائل را طوری ببینید که خواسته مد نظر شما را تایید کند. حال با مثالی بیشتر این مفهوم را توضیح میدهم تا به صورت منطقیتر با آن روبهرو شوید. انسانها دوست دارند که به زندگی طبیعی خود بازگردند که این میتواند برگشت به سرکار یا مهمانی رفتن و گشت و گذار با دوستان و خانواده در طبیعت بدون ترس از کرونا باشد.
حال آنها چیزهایی را جستوجو میکنند که این خواستهها را تایید و تصدیق کند مثلا به افرادی که داخل رستوران در حال غذا خوردن هستند نگاه میکنند، چشمشان افرادی را پیدا میکند که در حال انجام کارهای روتین و معمولی هستند، آنهایی که ماسک نمیزنند و سالم هستند و .... در نتیجه این باور در آنها تقویت میشود که کرونا چیز خطرناکی نیست چراکه آدمهایی که شرح حالشان مطرح شد، خیلی راحت در حال انجام کارهای سابق خود هستند. اگر کرونا خطرناک است پس چرا همه کسب و کارها و مغازهها باز است یا این همه انسان به مسافرت رفته و مبتلا نشدهاند؟
رعایت نکردن پروتکلها درست نیست، اما آرامشبخش است
نکته بعدی که این حجم از راحتی و بیتفاوتی راجع به آمارهای واقعا ترسناک مبتلایان و فوت شدههای کرونایی را توجیه میکند، جستوجو برای انجام کارهای متداول و معمول در زمانهای استرسزا ست. به همین دلیل است که مردم مثل گذشته به مسافرت میروند یا روال قبلی زندگی خود را از سر میگیرند.
برای مثال عید نوروز را در نظر بگیرید. ما در عید نوروز چه کار میکنیم؟ طبیعتا مسافرت میرویم و دید و بازدید میکنیم. با توجه به این که ذات ما انسانها به مسائل آشنا گرایش دارد، پس متاسفانه ترجیح میدهیم با وجود کرونا مسافرت برویم یا مهمانیها را ادامه دهیم حتی با علم به این که این کارها انتخاب درستی نیست، باز هم برای ما آرامشبخش است و با اضطراب ناشی از کرونا مبارزه میکند.
آسیبهای نبودن خط پایانی برای شکست کرونا
به عنوان آخرین نکته باید بگویم در اولین ماههایی که کرونا وارد ایران شده بود، هنگام گفتگو با مردم خیلی از آنها میگفتند اصلا چنین چیزی وجود ندارد، چون ما و نزدیکانمان به آن دچار نشدهایم. استدلال آنها این بود، چون ما، دوستان، نزدیکان و اطرافیانمان مبتلا نشده ایم پس کرونایی هم وجود ندارد و همه چیز رو به راه است. شیوه این افراد در برخورد با کرونا، دقیقا همان شیوهای است که برخی مردم با بلایای طبیعی مانند توفانهای شدید دارند. برخی از آنها توفان را جدی میگیرند و خانههایشان را ترک میکنند، در حالیکه برخی دیگر همچنان مصرانه در خانهشان میمانند.
اگر کسی بخواهد چنین توفانی را فاجعه بار تصور نکند و همچنان به سر کار برود و از خانه و کاشانهاش محافظت کند، ممکن است دچار سوگیری تایید شود و اتفاقات اطراف را طوری برداشت کند که این توفان مخرب نیست و همه چیز طبیعی است و تمام هشدارها مبنی بر تخلیه شهر را نشنیده بگیرد. اما تفاوت اصلی این توفان و کرونا در نقطه پایانی آن است. هم اکنون هیچ گونه تاریخ نهایی برای اتمام این ویروس وجود ندارد و به همین دلیل بسیار سخت است که از مردم بخواهیم سبک زندگی و رفتارهایشان را برای مدت طولانی و نامعلومی تغییر دهند. ما به عنوان یک انسان به شدت خواهان این هستیم که برای هر چیزی ابتدا و انتهایی در نظر داشته باشیم.
اطلاعات دقیق و واقعیتهای ملموس جزو ضروریترین نیازهای ماست که متاسفانه درباره این ویروس نوظهور این نیاز اساسی ما برآورده نمیشود و همین مسئله هم یکی دیگر از عواملی است که این ویروس و خطراتش را جدی نمیگیریم. در هر صورت تمام کاری که میتوان کرد، بالا بردن سطح تحمل ابهام و استرس و داشتن امید برای اتمام قطعی چنین پدیدهای است. هر چند که ممکن است بسیار دور از دسترس باشد، اما نشدنی نیست.
با افرادی که پروتکلها را رعایت نمیکنند چه کنیم؟
نرگس عزیزی: این روزها و با افزایش آمار ابتلا به کرونا، رعایت نکردن دستورالعملهای بهداشتی توسط اطرافیان، بیشتر از قبل باعث نگرانی ما میشود. اما چطور میتوانیم از افراد دیگری که در مغازهها و محیطهای عمومی نکات بهداشتی را رعایت نمیکنند، درخواست کنیم تا همراهی بیشتری داشته باشند.
متهم نکنید
یکی از اشتباهات در زمان تذکر دادن، وارد کردن قضاوت شخصی خودمان در باره رفتار دیگران است. مثل این که «میشه از خودخواهی خودتون کم کنین و ماسک بزنین» یا «یه ماسک مگه چقدر قیمت داره که استفاده نمیکنین.» چنین جملاتی احتمال همراهی را کاهش میدهد. در عوض میتوانید جمله خود را با بیان احساس خود شروع کنید و سپس درخواست خود را شفاف بیان کنید، به عنوان مثال: «با توجه به افزایش آمار ابتلا به کرونا، من نگران سلامت خودم هستم. میشه لطفا ماسک استفاده کنید تا همه در امان باشیم.»
تشر نزنید؛ دعوت کنید
اگر یک نفر در صف نانوایی فاصلهگذاری را رعایت نمیکند، در عوض تشر زدن و گفتن «فاصله رو رعایت کنین»، «برو عقبتر» و ... از او دعوت کنید تا دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کند. برای این کار از ضمیر «ما» استفاده کنید. به عنوان مثال: «حالا که همه ما لازمه به خاطر کرونا از هم فاصله داشته باشیم، لطفا فاصلهتون رو با من بیشتر کنید.» چنین جملاتی هم تنش کمتری ایجاد میکنند و هم همراهی را افزایش میدهند.
ماسک و مایع ضدعفونیکننده تعارف کنید
اگر کسی که ماسک نزده یا دستهایش را ضدعفونی نکرده، با شما آشناست، میتوانید به کمک تعارف کردن ماسک یا مایع ضدعفونیکننده، رعایت این موارد را به او یادآوری و به او کمک کنید تا همراهی بهتری با دستورالعملها داشته باشد. البته که میتوانیم حتی به غریبهها هم پیشنهادِ دادن ماسک و ... بدهیم. در ارتباط با غریبهها فقط باید حواسمان بیشتر جمع باشد تا لحن صحبت ما حالت نیش و کنایه نداشته باشد تا به همراهی بیشتر منجر شود.
به جای مشاجره، فاصله را بیشتر کنید
اگر با وجود تذکر شما یا دیگر افراد حاضر، فردی به هر دلیلی حاضر به رعایت دستورالعملهای بهداشتی نیست، به جای مشاجره و تلاش برای مجبور کردن او، بلافاصله محیط را ترک کنید یا فاصله خود را از او بیشتر کنید. یادتان باشد با دور شدن از افرادی که مسائل بهداشتی را رعایت نمیکنند، ما میتوانیم بهتر از خود محافظت کنیم.
ویروسی جهشیافته در حال چرخش است
وضعیت این روزهای کادر درمان و درخواست یک پزشک برای اینکه نگذاریم موج سوم به سونامی تدفین بدل شود.
دکتر مصطفی جلالیفخر: در چند روز اخیر با فراگیرترین حالت کرونا روبهرو شدهایم. این ویروس شبیه منفجر شدن یک بمب بزرگ در شهر شده. از رکوردهای خودمان عبور کردهایم. تخت خالی نداریم. آیسییوها، حتی در بیمارستانهای خصوصی پر شدهاند. اعضای خانوادهها به صورت دستهجمعی مبتلا میشوند. شمار ابتلای کادر درمان و خروج آنها از زنجیره خدمت زیاد شده است. به نظر میرسد ویروسی جدید یا چند ویروس جهشیافته در حال چرخش است. علایم بالینی متنوعی در برابر ماست.
موارد کشداریِ بیماری با علایم متوسط زیاد شده و گاهی بدحالی ناگهانی در بیماری با علایم خفیف، مراقبان را دستپاچه میکند.
از آغاز ورود این ذره مرموز به کشورمان، شاهد انواع و اقسام شکایتها و نشانههایی بودهایم که کرونا از آب درآمدهاند. نکته مهمتر این که همپوشانی علایم زیاد است. آنفلوآنزا، سرماخوردگی، حساسیت، سینوزیت و ویروسهای گوارشی میتوانند علایمی ایجاد کنند که شبیه کروناست و همین باعث خطای بزرگ استراتژیک میشود. بیمار نمیخواهد تشخیص کرونا را بپذیرد و وارد فاز انکار و چانهزنی میشود. چرا؟ هم به دلیل ترس از عنوان کرونا و هم به علت نگرانیهای شغلی و درآمدی به دنبال قرنطینه، در حالی که هیولای تورم و گرانی روز به روز ترسناکتر شده است.
متاسفانه خستگی مردم و واکنشهای دفاعی روانی باعث اقبال برخی به تفکر ویرانگر «جدی نگرفتن کرونا» و ایجاد لنگرگاههایی برای سهلانگاری شده است. تمام ایران در وضع هشدار است. تبیین ابعاد نگرانکننده بیماری برای رعایت حداکثری اصول سهگانه پیشگیری ضروری است. وقتی در پاندمی حضور داریم هر شکایت و نشانه منتسب به کرونا را باید کرونا فرض کرد، نه تشخیصهای دیگری مثل آنفلوآنزا و سرماخوردگی و حساسیت.
به ویژه در شرایطی که شاهد جهشهای متعدد و شکل عوض کردنهای نگران کننده و گاه اسرارآمیز ویروس هستیم. همچنان هیچ داروی قطعی برای کرونا وجود ندارد و هنوز واکسنی که در مسیر علمی درست جلو آمده باشد به تایید نهایی نرسیده است و البته همه امیدواریم. تا آن موقع، تنها راه کاهش فراگیری مخوف فعلی، استفاده از ماسک، فاصله اجتماعی و ضدعفونی مکرر دستهاست.
خبرهای خوب درباره واکسن کرونا، این امیدواری را تقویت کرده که از اواخر بهار سال آینده، شاهد پایان «کابوس» کرونا باشیم و البته شاید ویروس تا همیشه با ما باشد و به واکسن سالانه، نیاز داشته باشیم. شما را به سلامت سوگند، بیشتر مراقبت کنیم تا موج سوم به سونامی تدفین خود یا عزیزانمان بدل نشود.
نظر کاربران
اول همه ماسک میزنن
بعدش نمیدونم چرا نمیخواین بفهمین مردم مجبورن , برن بیرون , برای کار تو, این وضعیت گرونی , والا ما مجبوریم والا ما خدا زده هستیم .
وقتی حادثه ای پیش میاد همه مردم مقصرند ,همه مردم آشوبگرن ولی دولت و ... پاک...
پاسخ ها
خیلی ها هم بیخودی میرن بیرون به بهانه ایکنه دلمون گرفت انگار بقیه دل ندارن ،حتی اکثرشون بدون ماسک و رعایت فاصله با دیگران.وقتی از این موضوع حرف زده میشه منظور سرکار رفتن و خرید
واجب منزل نیست
بلای آسمانی ملت قدر نشناس همین جناب روحانی و دارو دسته اش هستن. خدا این بلا را از سر ملت کم کنه
خود من شخصا حس کسی رو دارم که وسط یه اقیانوس گیر کردم . اوایل توان داشتم دست و پا زدم تا بلکه به یه خشکی برسم ولی هر چی بیشتر دست و پا زدم ناامید تر شدم. الان مطمئنم که این بیماری به سراغ من هم میاد و فرار ازش فقط ممکنه ابتلا رو به تعویق بندازه. حالا یا میگیرم خوب میشم یا میمیرم. حداقل اگه قراره بمیرم این روزها رو انقدر سخت نگذرونم.
در واقع من مقابل کرونا دستها رو بالا بردم و تسلیم شدم.
ضمن اینکه شوق به زندگی ندارم و از زندگی تو این مملکت با این مسئولین و این وضع موجود و آینده مطمئنا تیره وتار لذت نمیبرم و برای دو روز بیشتر هیچ تلاشی نمیکنم و ترجیح میدم نباشم تا روزهای سخت تر رو تجربه کنم.
پاسخ ها
حرف دل خیلی از مارو زدی
شاید حرفی که میزنی درست باشه اما فقط خودت نیستی که راحت بشی بلکه اگر خودت بگیری به صدها نفر انتقال میدی اگر فقط به خود انسان بود می گفت یا خوب میشم یا میمیرم حتی ممکن است به افرار مسن یا کودکان هم انتقال بدهیم
لطفا ماسک بزنید شاید یک بچه ای دور و بر شما هنوز شوق زندگی واسش مونده بود
بچه ای که تک فرزنده و نمیتونه با کسی بازی کنه شوق هیچی رو نداره اگه میخایی بدونی برو تو اینساگرام پستاشون رو نگاه کن بفهمی نسل جدید از ماها زودتر مردن
من که عادت کردم. بدون ماسک بیرون نمیرم خانه هم برمیگردم همه ی وسایل رو ضد عفونی میکنم.
پاسخ ها
شما پول خریدن ماسک و ضدعفونی را داری اما خیلی ها ندارن. جماعت دستفروش برای تامین پرداخت هزینه های کمر شکن مجبورن بیان توی خیابون.حالا ماسک کمی ارزان شده ان موقع ماسک یکبار مصرف دانه ای 15 تا 20 هزارتومان بود
برای اینکه ماسک می زنیم و دلیلی برای نگرانی نداریم. به اندازه کافی دلایل دیگه برای نگرانی داریم
چون دلار 30 تومنی و تورم دورقمی و سکه 14 میلیونی و خودرو مسکن سر به فلک کشیده برامون عادی شد
جماعت همه چی عادی شو
نیروهای شرکتی رو دریابید
پاسخ ها
فردا خودم به مشکلت رسیدگی میکنم.خوب شد که همین جا مشکلت را نوشتی الان به مسئول دفترم گفتم پیگیری کنه
چون مردم از زندگی ناامیدن بخاطر گرانی فقر . نبود خوشی و تفریح
پاسخ ها
دقیقا مردم دلیلی برا زنده موندن ندارن وچیزی برا از دست دادن ...
واسه ما خیلی وقته همه چی عادی شده الخصوص مرگ
پاسخ ها
علی الخصوص
کرونا باشه یا نباشه زندگی کردن نون خوردن وآب خوردن لازم داره نه این همه تورم وبدبختی .مشکل ما کرونا نیست مشکل بزرگ ملت ایران بی عرضگی مسؤلین
پاسخ ها
خب یادت باشه بدون فکر ، مشت ها را به هوا پرتاب کردن نتیجه اش همین میشه
خوب خیلی ها از زندگیشون سیر شدن.چند نفر اسم بیارم؟کویت سالی یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون یارانه میده به هر نفر ما هم سالی ۵۵۰هزار تومان
پاسخ ها
نمیده. نظر سنجی کردن که راضی هستید این مقدار بدیم، یارانه ها رو برداریم. مردم قبول نکردن
قرار نیست که کلاهبرداری دولت را مردم بگن.یارانه 45هزارتومانی احمدی نژاد در زمان دلار هزارتومانی 45 دلار بود خب الان 1/5 دلاره یک و نیم دلار به همین راحتی روحانی و دار و دسته اش دارن حق مردمو میخورن
یک نفرد بگو از گرسنگی نرده باشه از اطرافیانت
خبر مرگ شنیدن تو ایران عادی شده....
پاسخ ها
الهی مسبب ورودش به این کشور بمیره
تلاش کنیم زنده بمونیم که چی بشه، هر روز این مملکت اوضاع اش بد و بدتره. به چه امیدی زنده بمونیم
تازه یه راهکار به این خوبی اومده
والا تو این مملکت جایی واسه موندن نیست .کرونا باشه یا نباشه تورم بدبختی از سر و کول ادم بالا میره دیگه ادم براش مهم نیستت زنده باشه یا نه .ضمن اینکه دهن مردمو سرویس کردن دیگه زندگی برای مردم نزاشتن همش امار ابتلا رکورد شکست افتخار هم میکنن به این امار دستکاری شده خودتونینن عواقب این استرس و بازی کردن با روح و روان مردم بعدا معلوم میشه مثل شما که امار سه هفته قبل رو میدید خدا ازتون نگذره قاتل های بی کفایت ویروس های پلید
چرا همه چی رو به گرونی و مسئولین و افسردگی و... ربط می دید؟!
خدا گفته اگه باعث بیماری یا مرگ کسی بشی گناهکاری و مجازات میشی
همه هم میدونیم که مجازات خدا چقدر سخت و اجتناب ناپذیره
حالا دیگه اگه مسلمان هستید که خودتون بقیه اش رو میدونین
وقتی حضرات از همون اول با سفر به چین این ویروس را به مردم هدیه کردن و نه الکلی و نه ماسکی و نه قرنطینه ای برای قم و بعد هم سایر شهرها و نه جلوگیری از سفرهای نوروزی و بعدش هم سفرهای تابستانی شد و هفته پیش هم با برنامه حضور دو سوم کارکنان مخالفت شدو گفتن همه باید هر روز بیایند چه انتظاری میشود داشت