۶ متهم ردیف اول طلاق دهه هفتادیها
نسل ازدواجهایی که به طلاق ختم شده به دهه هفتادیها رسیده و حدود نیمی از نسل ازدواجهای زنان که به طلاق منجر شده، مربوط به زنان دهه هفتادی است.
روزنامه خراسان - دکتر حسین محرابی: بر اساس آمارهای سازمان ثبتاحوال کشور، ۱۲.۲ درصد ازدواجهای صورت گرفته بین سالهای ۹۱ تا ۹۷ به طلاق ختم شده است و ۲.۸ درصد این زوجهای طلاق گرفته فقط یک سال زندگی کردهاند. به تعبیری، میزان طلاق ثبت شده نسبت به ازدواجهای ثبت شده حدود ۲۰ درصد است و میانگین سنی طلاق ۲۵ تا ۲۶ سالگی است یعنی نسل ازدواجهایی که به طلاق ختم شده به دهه هفتادیها رسیده و حدود نیمی از نسل ازدواجهای زنان که به طلاق منجر شده، مربوط به زنان دهه هفتادی است.
پر واضح است که همه دختر و پسرها به امید چشیدن طعم خوشبختی تصمیم به ازدواج میگیرند، اما چه اتفاقی میافتد که مهر تلخ طلاق بر زندگی مشترکشان حک میشود؟ به بهانه آمار اعلام شده توسط سازمان ثبتاحوال در ادامه به متهمان ردیف اول طلاق دهه هفتادیها اشاره خواهیم کرد و اینکه دختر و پسرهای دمبخت باید چه کنند که در آینده نزدیک به این آمار اضافه نشود؟
جدی نگرفتن جلسات خواستگاری
بعضی دختر و پسرهای دهه هفتادی بعد از گرفتن تصمیمنهایی برای ازدواج، نه تنها جلسات خواستگاری را جدی نمیگیرند بلکه اطلاعات خودشان را برای نحوه شناخت طرف مقابل و پرسیدن موارد کلیدی در این جلسه سرنوشتساز بالا نمیبرند. ازدواج بدون آگاهی کافی از خود و طرف مقابل، اولین دلیل برای بروز مشکلات در زندگی مشترک است چرا که وقتی دختر یا پسر از ویژگیهای فردی و شخصیتی خود شناخت لازم را نداشته باشد، نمیتواند چشم انداز روشنی از اهداف و برنامههایش ترسیم کند.
بسیاری از دخترها و پسرها هیچ گونه اطلاعاتی راجع به جنس مخالف ندارند و نمیدانند که ویژگیهای شخصیتی، سلیقه ها، انتظارات و دیدگاههای طرف مقابلشان با آنها فرق میکند بنابراین آنها را با دیدگاه خودشان در جلسات خواستگاری ارزیابی میکنند و اینجاست که نتیجه مطلوب حاصل نمیشود و این یعنی شروع اختلافات و ناسازگاریها.
تصمیم به ازدواج به محض عاشقشدن
یکی از مهمترین عوامل افزایش آمار طلاق در این سالها، ازدواجهای نامناسب و ناهمگون بوده است. جالب این که در یک ازدواج نامناسب و ناهمگون حتی اگر مهارت آموزی هم انجام شود، باز هم نتیجه تغییر نمیکند چراکه خانه از پای بست ویران است. به طور قطع دخترها و پسرها برای این انتخاب مهم، به کمک و همراهی نیاز دارند تا بتوانند به درک درستی از ازدواج برسند و درگیر انتخابهای احساسی و عجولانه نشوند.
بعضی دختر و پسرهای دهه هفتادی که به عاشق شدن در یک نگاه باور دارند، به محض مواجهه با آن، تصمیم به ازدواج میگیرند! حال اینکه چگونه به این دختر یا پسر کمک شود، میتواند سرنوشتساز باشد. در بسیاری از موارد حتی خانوادهها هم آگاهی و مهارت لازم را برای این کار ندارند یا به جای آنها تصمیم میگیرند.
مسئولیتپذیر نبودن
یکی دیگر از دلایل شکست در ازدواج و رسیدن به جدایی در چند سال گذشته، نداشتن بلوغ فکری و عاطفی و کاهش چشمگیر حس مسئولیتپذیری بین جوانان است. به نظر میرسد هر قدر شرایط ازدواج و انتخاب همسر، انتخاب شغل و اداره زندگی مشترک مشکلتر و سختتر شده، به همان نسبت وابستگی افراد به خانوادههایشان بیشتر شده است، زیرا احساس میکنند به تنهایی از عهده این مسئولیت سنگین بر نمیآیند. به تدریج نداشتن استقلال باعث میشود که فرد بخشی از مسئولیت خود را به گردن خانواده و دیگران بیندازد و به محض قرار گرفتن در تنگنا به طلاق فکر کند.
درگیر شدن با یکسری توهمات درباره مسائل زناشویی
ما نمیتوانیم درک متقابل زن و شوهر از یکدیگر را که سبب آرامش آنها میشود، از غرایز جنسی تفکیک کنیم. اینها درهم تنیده هستند و روی هم تاثیر میگذارند. درک جنسی و عاطفی همسر، انسان را به آرامش میرساند و اگر در ارضای غرایز جنسی هر یک مشکلی وجود داشته باشد، روی روابط زناشویی آنان تأثیر فراوانی میگذارد.
باید توجه کرد که ارضای غرایز جنسی در زندگی زناشویی شبیه چسب زندگی است و باعث میشود زن و شوهر بیشتر در کنار هم احساس صمیمیت و آرامش کنند و از یکدیگر لذت ببرند. عدهای تصور میکنند که با خواندن چند مطلب یا دیدن چند کلیپ از این ماجرا اطلاعات کافی کسب کردهاند در صورتی که نحوه ارضای غرایز جنسی در زن و مرد کاملا با هم متفاوت است و متاسفانه بعضی جوانان به خصوص دهه هفتادیها، یک سری توهمات و باورهای اشتباه درباره مسائل زناشویی دارند که برایشان دردسرساز خواهد شد.
آشنا نبودن با مهارتهای همسرداری
یکی دیگر از دلایل شکست خوردن یک ازدواج، نداشتن مهارتهای لازم از سوی زن و شوهر است. همان طور که اگر یک کارگر بدون ابزار کافی وارد محل کار شود، نمیتواند کار خود را پیش ببرد، زن و شوهر هم اگر بدون داشتن مهارت و تواناییهای کافی در زمینههای ارتباطی و حل مسئله وارد زندگی مشترک شوند نمیتوانند با یکدیگر ارتباط موثر برقرار کنند و در نتیجه مشکلات به جای حل شدن روز به روز پیچیدهتر و گستردهتر میشود.
زوجها برای ادامه یک ارتباط رضایت بخش باید از مهارتهای زندگی مانند گفتگو، گوش دادن و توانایی حل مسئله آگاهی داشته باشند چرا که وجود مشکل و اختلاف سلیقه در زندگی طبیعی است، ولی نکته حائز اهمیت نحوه برخورد با این مشکلات است. گفتگو یک عامل مهم در ازدواج موفق و زندگی مشترک است. زوجهایی که بیشتر اهل گفتگو هستند، توانایی حل مسئله را نیز دارند.
کم اهمیت دانستن معتاد بودن طرف مقابل
اگر مخاطب همیشگی صفحه خانواده و مشاوره باشید، به خصوص در چند وقت اخیر حتما پیامکهای زن و شوهرهایی را دیدهاید که یکی از آنها معتاد است و پایداری زندگی مشترکشان به خطر افتاده است. اعتیاد همواره در صدر دلایل جدایی زن و شوهرها قرار داشته و دارد. به همین دلیل به هیچوجه نباید به امید ترک کردن با مرد یا زنی ازدواج کرد و به قدرت عشق برای اصلاح طرف مقابل، ایمان آورد.
وقتی یک عضو و به خصوص مرد خانواده گرفتار اعتیاد میشود، نمیتواند وظایف خود را در محل کار و محیط خانواده به درستی انجام دهد بنابراین نتیجه این کاهش عملکرد در محل کار ممکن است اخراج و بیکاری باشد و در خانواده هم بیتوجهی به همسر و فرزندان که این بیتوجهی مقدمهای است برای بروز اختلاف و درگیری بین زن و شوهر.
بهنظر شما دلیل رسیدن سن طلاق به دهه هفتادیها چیست؟
نظر کاربران
اینا چه ربطی به دهه هفتادی ها داشت دقیقا ؟بقیه دهه ها هم دقیقا به همین علت ها طلاق میگیرن
پاسخ ها
دهه شصتیا بدبخت شدن نوبت هفتادیاست. وقتی یه مشت کودک تربیت میکنن همین میشه دیگه.پسرک هنوز درساش تموم نشده کار نداره یه ماشین باباش میندازه زیر پاش هوا برش میداره فکر میکنه میتونه زن بگیره. دخترکا هم که از بس فیلم کره ای دیدن توهم زدن فکر میکنن الان دوست پسر سسولشون براشون کاخ میسازه. بدون اینکه درکی از زندگی مشترک داشته باشن تصمیم به ازدواج میگیرن.خانواده ها هم که تریپ با فرهنگی و روشن فکری برمیدارن موافقت میکنن در نتیجه بعد چند وقت خوشگزرونی خانمی یادش میاد شوهر میخواسته نه جنس نر. یادش میاد شوهرش اصلا مسعولیت بلد نیست مدیریت بلد نیست. در نتیجه طلاق
دقیق بخوون..نبود جلسات خواستگاری و پرسش و پاسخ بین طرفین در جهت شناسایی بیشتر
طلاق مختص یک دهه نیست
بلکه به شرایط جامعه
و اقتصاد و شرایط روحی و روانی دارد.
تو این شرایط سخت زندگی
چطور میخوای یک جوان
خام و بدون تجربه بتوته
زندگی رو بچرخونه
وقتی همه چی هست؟
بیکاری،، فقر
گرانی ،،و تجملاتی زندگی کردن
پس شک نکن به دهه هیچ ربطی نداره
الل
الان اینایی که گفتی چه ربطی به دهه هفتاد داره همه آدما تو تمام سنین و دهها میتونن درگیر این مشکلات بشن
کاربر ۱۲ : ۲۷ عالی گفتی
علت تیتری که مجله زده امار وخشتناک بلای طلاق دهه هفتادی هاست که بین تمام دهه ها تا الان رکورد دار بوده
سوالی که اینجا پیش میاد این است که پدر و مادر دهه هفتادی ها متولذان چه دهه ای هستند که این افراد را اینطور بار اورده اند؟ با بررسی مشخص میشه متولدین دهه 30 و 40 تا سال 55 هستند!
پس مقصر اونها هستند باید هم اموزش میدادن هم کنترل می کردن هم نظارت و هم مسئولیت قبول می کردن
اشنا نبودن با مهارت های همسرداری؟بعد دهه های قبلی خیلی همسر داری بلد بودن شوهراشون همه یا خیانت کارن یا دست بزن دار یا خسیس؟!
پاسخ ها
دهه های قبلی خیلی زود تصمیم ب طلاق نمیگرفتن
اصلا طلاق رو زشت میدونستن ،عاقا،،، میسوختن ومیساختن
مجله جان لطف کن بنویس که علت تیتر مستندات اماری بوده که طلاق بین متولدین این دهه بسیار بالاست چون یه عده نگرفتن قضیه چیه
از من بهتون نصیحت دختریکه حقوقیه وکیلاش یا ... یا تو سالن زیبایی و مدلینگه انتخاب نکنید برای ازدواج بماند بقیه دخترا ایرانی هم دسته کمی ندارن ولی این چند قشر بدرد زندگی نمیخورن اخرش طلاقه
دلیلش تربیت بد خانوادگیه. پدر مادرها فرزندانشون رو برای همسر داری تربیت نمیکنند.و چون متاسفانه خود والدین هم این مهارتها رو بلد نیستند فرزندان حتی به صورت تجربی هم یاد نمیگیرند. پدر مادرها یک سری بچه لوس عقده ای تن پرور بار آئردن که فقط فکر این هستند که بهشون بد نگذره
پاسخ ها
کاملا درسته...
قيافه هارو
دقیقا درست میگه ما دهه 60 تی یا به سوختن ساختن عادت داشتیم احسنت من یکی از همونا هستم
پاسخ ها
شما شستیها اولین نسل ننر ایران هستید.پنجاهیها آخرین نسل سوخته ایران
تو ایران همه نسل سوخته اند. فقط درصد و محل سوختگی فرق می کنه
... مشکلی که من حس میکنم اینکه درکی از تعهد ندارن. متاهل بودن رو میخوان نه متعهد. واینکه گرونی. که الان شما بخوای یه مشاوره بری باید جلسه ای خداتومن بدی.در صورتیکه حداقل وظیفه مسعولین اینکه تو این شرایط تو هر مقطعی بشه مشاوره رایگان گرفت از یک متخصص.
پاسخ ها
زن گرفتن رو هم به مسئولین ربط می دید شما دهه شصتی ها!!!!!!!!
زن گرفتن رو هم به مسئولین ربط می دید شما دهه شصتی ها!!!!!!!!
دعوای تهرانی و شمالی تموم شد، حالا دعوای دهه شصت و هفتادی انداختین وسط???!!!
چقدر بی جنبه این ، بعد انتظار دارین توی زندگی مشترک موفق هم باشین
گذشت گذشت ندارن
از نظر من دلیل اصلی برمیگرده به اختلاف فرهنگی نسل پدر مادر با نسل فرزند. یعنی چی ؟یعنی که وقتی خانواده سنتی تربیت شده وقتی با نسل جدید روبه رو میشن توانایی انتقال مهارتهای خانواده داری و مسعولیت پزیدی به فرزند نداره و برا پر کردن این ناتوانی تریپ روشنفکری میگیرن در نتیجه اشتباهات فرزندان و خطاهای فرزند رانمیتونن درک کنن و تن به پزیرش اشتباه میدن درنتیجه بدون هیچ راهنمایی و مشورت صحیح ازدواج میکنن که نتیجش طلاق میشه.عامل بعدی نبود نهاد اجتماعی.
خخخخخ دهه 70چسب شون ضعیفه مثل جسب موکت های الان چسب های قدیمی باکاردک هم پاک نمیشدایناچسب نیست آبن خخخخخ
مسائل اقتصادی
من دهه پنجاهی(اواخر 50) هستم به نظر من نسل ها روز به روز دارن بهتر میشن و الان دهه هشتادی ها خیلی نسل خوبی هستند و من کلا میبینم خیلی سریع مسائل رو میگیرن و احتمالا دهه نودی ها هم از هشتادی ها بهتر باشن
در کل ایراد گرفتن از نسل های بعدی به نظر من ایراد گرفتن از خودمون هست چون ما اونها را به دنیا اوردیم و تربیت کردیم
طلاق هم چیز بدی نیست
دهه هفتادی ها هم خیلی بچه های خوبی هستند
جهان در حال تغییره
پاسخ ها
دهه هفتادی به بعد جان زیاد خودتو اذیت نکن توام خوبی ببم جان، راستی گفتی اواخر دهه ی پنجاه بدنیا اومدی خخخخخ
۱۳:۱۴
دوست عزیز لزومی نداره دروغ بگم
من در اواخر دهه 50 به دنیا اومدم و همه مشکلات از جمله جنگ کمبود خیلی چیزها کوپن و بمباران و..را به چشم خودم دیدم بچه های دهه 70 و 80 رو هم باهاشون سروکار دارم از دید من نسل های فوق العاده خوبی هستند دهه 90 ها رو سرکار ندارم ولی میدونم که نسل بهتری خواهند بود
در کل همانطور که گفتم اگر می خواهیم نسل های بعد را زیر سوال ببریم خودمون رو زیر سوال میبریم چون خودمون اونها را تربیت کردیم
از دید من نسل های خوبی هستند نظر من مثل نظر بقیه نیست که مدام نسل های بعد را سرزنش می کنند به نظر من باید بهشون اعتماد به نفس داد و بهشون افتخار کرد
نسل ما بسیار محافظه کار بود چون شدیدا تنبیه مبیشد و اعتماد به نفس ازش گرفته شد
پسرها بچه ننه تشریف دارن و دخترا هم فکر میکنند ازدواج یعنی تاج پادشاهی بر سر نهادن. خلاصه دو طرف با توهم ازدواج میکنن و آخرش طلاق
پاسخ ها
دخترها چون تو خونه بابا ننشون ندیدن انتظار دارن طرف بریزه پاشون دنبال معاملن بنده دختر از باکو گرفتم از زندگیم کاملا راضیم
بیشترین مشکل جامعه ما , نبود کار و درامد برای جوانان و نبود امنیت اقتصادی و نبود آینده روشن که باعث مشکلات عصبی و روانی میشود و چشم و هم چشمی و نبود درامد کافی در مقابل هزینه های سر سام آور افسار گسیخته !! و مهمتر از همه مردم ایران از فرهنگ غنی , احترامها , مهربانی , گذشت و ارزش و اهمیت دادن به خانواده دور شده اند و همه بدنبال پولدار شدن هستند و این شده آفت جامعه که مقصر اصلی مسئولین و حکومت هستند
پاسخ ها
نبود کار چون قانونی نیست که جلو این بازنشسته هارو بگیره برای چندشغلی طرف نمونه سادش کارمند دادگستری + استاد دانشگاه + کارشناس امورحقوقی + منتظره 15سال زسابقش جور شه بعد وکالتم بکنه بدون ازمون اونم!!!!!!!!!سن هم 48 جوانه تحصیل کرده این وسط هم دست تو جیبه
البته كه يكي از دلايل مهم هم پول و اقتصاده....
تمام مشکلات این جامعه نبود امنیت اقتصادی است و هزینه های وحشتناک حتی یک زندگی معمولی !!من دهه شصتی هستم که بعد از بیست و اندی سال کار کردن شبانه روزی هنوز بسیاری مشکلات اقتصادی دارم و الانم بیکار شدم و هر روز هم اوضاع بدتر میشه , و روز به روز عصبی تر و افسرده تر !! بطوریکه روی زندگی مشترک ده ساله ام تاثیرات منفی زیادی گذاشته و فقط میسوزم و میسازم و هیچ امیدی به بهبود مملکت نیست ! دیگه بیچاره دهه هفتاد و هشتاد !! مگر آنهایی که خانواده هایشان بتوانند از آنها حمایت کنند که درصد کمی هستند
منم متولد 75 ام نمی دونستم خواستگارم شراب خواره چون به قیافه اش نمی آمد مرد زرنگ و کاری هستش ولی شراب خواره چند بارهم رفتیم مشاوره چه قبل از ازدواج چه بعداز ازدواج ولی نتیجه نداشت دوست ندارم طلاق بگیرم موندم چه کنم تازه شوهرم هم بچه میخاد که من حاضر به بچه آوردن نیستم
پاسخ ها
شراب و تریاک مشکلشون چیه؟؟ م
شکل از اینها نیست. مشکل از شخصیت مصرف کننده اینهاست عزیز.
من ی دهه شصتیم اشتباه ازدواج کردم هر روز احساس بدبختی میکنم ولی میسوزم و میسازم
دلار 30000 توماني يعني :
ازدواج تعطيل
خوشي تعطيل
زندگي تعطيل
ارامش تعطيل
سلامت تعطيل
اقتصاد تعطيل
طلاق گسترش
اولین ویژگی ای که باید طرف مقابلت داشته باشه شخصیت مستقله . کسی که شخصیت مستقل داره نه دهن بین میشه نه بچه ننه و بهتر میتونی باهاش کنار بیای
متاسفانه خیلیا فقط ظاهرا بزرگ شدن ولی شعور درک خیلی مسائل رو ندارن به همین خاطر بهتون پیشنهاد میکنم حتما ۶ ماهی رو با هم نامزد بشین یا اگه رسم نامزدی ندارین با هم دوست بشین در حد کافی شاپ رفتن و.. صحبت هایی که با هم میزنین میتونه خوب شخصیتتون رو نمایش بده . اونوقت میتونین بفهمین طرف به درد میخوره یا نه
یه نظرمن تنها علت طلاق ازدواجه
پاسخ ها
دقیقا
ازدواجی نباشه طلاقی هم وجود نخواهد داشت
متهم ردیف اول و آخر میل جنسی است..همسر میخوان دیگه، چکار کنند! وقتی هم ازدواج میکنند تازه متوجه میشن ادب و اخلاق و آموزش و پول و شغل و خونه هم مهمه.
این دهه شصتیا خیلیییی رو دارن بخدا همه سرکار دولتی هستند و وضعیت شون خوب اونوقت میگن ما بچه جنگیم بچه فلانیم! موقعی که جنگ بود شما ها فکر میکردین دارن به جای تفنگ موسیقی میزنن
پاسخ ها
دهه ۶۰ تو کار دولتی؟؟؟ دهه ۶۰ بخاطر جمعیت زیادی که داره نصفشون هنوز مجردن ...فک میکنید چرا مجرد موندن ...دوره دهه ۶۰ ایی ها دوره ایی که جمعیت جووان جویایی کار بالاترین
امار داشت ولی َشغلی نیس اکثرا تحصیلات بالا داریم ولی....بگذریم هر دهه مشکل خودشو داره کل کل نکنید... ی
دهنشون بو شیر میده
بزرگترین دلیل طلاق ازدواجه
ازدواج نکنید نه طلاق پیش میاد نه معضلی به نام بچه طلاق
چون زندگی و تشکیل خانواده یه اصولی مثل گذشت وفاداری صبر اخلاق و امثال این نیاز داره که ربطی نداره الان آیفون پرومکس دستتون هست یا با کفتر نامه میزنید. سوار الاغ میشین یا فلان شاسی بلند
اما متاسفانه مردم ما (نمیدونم بقیه دنیا چه خبره) را توهم برداشته که حالا چون ظواهر زندگی فرق کرده دیگه به اون اصول اولیه و اساسی زندگی هم نیاز نیست و مال گذشته ها بوده.
از منظر طنز (چون هنوز نوبت به ده هشتادی ها نرسیده) و اما نویسنده محترم مشکل اصلی جامعه امروز بیکاری و دروغ و بی کفایتی مسولین هست .نمیخواد انگشت اتهام به ده هفتادی ها نشونه بگیری . اگر صادق هستی و درستکردار پس درستگفتار باش و واقعیتهارو بنویس
اگر یک نسل همه با هم مشکل پیدا کنند دیگه اون از جامعه و قوانین و اقتصاد و..هست مثلا اگر بگیم طلاق بین دهه هفتادی ها خیلی زیاد شده پس عامل بیرونی باعثش بوده حالا یا آموزش بد هست یا وضع اقتصادی و فرهنگی و..مثلا اگر دهه 60 ها مدارسشون چن شیفته شده نمیشه گفت نگاه کن چقدر اینها پرجمعیت شدن و چقدر بد هستن علتش افزایش جمعیت بوده
طلاق چیز بدی نیست اگ نمیتونی زندگی کنی بچه به دنیا نیار جدا شو
سلام. من خودم معتاد هستم. هیچ نوع کم کاری در محل کار و کم محلی به افراد خانواده ام ندارم.بیشتر حرفهایی که نوشته بودین رو قبول دارم. اما میخواستم یه مورد دیگه روهم اضافه کنم. به نظر من عدم وجود چهارچوب شخصیتی، نداشتن یک شخصیت رفتاری مناسب و البته آگاه نبودن به اینکه چی از زندگی میخوان و یا ندانست راه بدست آوردن خواسته های خود از زندگی دیگر علتها میتونن که باشن. یه واقعیته که امروزه اغلب افراد جامعه از شعور و درک اجتماعی پائین برخوردار هستند. دیدگاه مضحکی از جامعه و افرادش دارن. حتی از منطق درستی برای قضاوت جامعه و مردم برخوردار نیستن.
همسر به هرچیزی اعتیاد داشته باشه زندگی رو نابود میکنه ...اعتیاد به مواد مخدر یک بخش از اعتیاد که فرد بیشتر به خودش آسیب میرسونه
فعلا که همه دهه ها بدبخت وگرفتارن
نه خیرم داداش چرابه دهه هفتادی ربط میدی من متولد۷۱وقتی ۱۹سالم بود ازدواج کردم همسرم ازمن سه سال بزرگتره ومن تازه میرفتم دانشگاه بعدیه هفته نامزدی عروسی گرفتم یه سال که خونه پدری موندم بیرونم کرد خونه اجاره کردم هم دانشگاه رفتم بعددانشگاه هم آژانس کارمیکردم یه دخترهم دارم ولی همدیگروخوب وبددرک کردیم و.....ولی اینم بگم ماعاشق همدیگه بودیم بااین که هردوخانواده مخالف بودن چون همسرم خواهره دامادمون هستش بااین که درآمد کمی دارم ولی دوس داشتن ومحبت به پول نیس