آنچه که از کبودِ صبحهای اعدام نمیدانید
همیشه باید یک راهرو را تا ته رفت. راهرو آخر، رفتنِ آخر، دیدنِ آخر. بعد شل شدن پاهاست و به شماره افتادن نفسها و زانوهایی که خم میشوند.
وبسایت شبکه آفتاب - الناز محمدی: همیشه باید یک راهرو را تا ته رفت. راهرو آخر، رفتنِ آخر، دیدنِ آخر. بعد شل شدن پاهاست و به شماره افتادن نفسها و زانوهایی که خم میشوند. طناب دار که پیدا میشود، تازه انگار باور میآید که واقعاً اعدام میشوم. واقعاً مرگ تا این نزدیک، کنار گردن، تا زیر چانه بالا آمده؟
تا همین نزدیک، تا کنار گردن، تا زیر چانه بالا آمده و چند دقیقهی دیگر کار تمام است. کار را کلاهبهسرهای جوان، که هنوز خواب صبح زود از چشمشان نپریده و شکمشان خالی است، تمام میکنند. کلاهبهسرهایی که به هم میگویند «آشخور» در آن صبحهای زود به صف میشوند. هنوز متصدی توی راهرو است که دلهره میافتد به جانشان، به جان بعضیهاشان. آنها سربازان زندانند. «کشتن سخت است.»
سربازان وظیفهی یگان حفاظت سازمان زندانها، که دو سال پشت درها و دیوارهای بلند زندانها خدمت میکنند، خاطرات غریبی دارند. آنها، اما با همهی سربازها یک فرق دارند: یک روز هم ممکن است نوبت آنها باشد؛ هر صبح، قبل از سپیدهی آفتاب، ممکن است متصدی بگوید حاضری؟ و دست بزند روی شانههایشان که «امروز نوبت توست، اجرای حکم داریم».
صبحهای اجرای حکم، چه قصاص باشد چه اعدام، کسی از نام و نشان آنها نمیپرسد. از ترسشان سراغی نمیگیرد. سربازان مأمور اجرای حکم میشوند و اگر دلشان به «کشتن» رضا نباشد، فرقی نمیکند؛ وگرنه پای تمرد که در میان باشد، اضافهخدمت است و سخت شدن کار. آنها مأمورند و معذور؛ آنقدر معذور که نه التماس اعدامیها به کارشان میآید و نه اشکهای آنها میتواند جلو مأموریتشان را بگیرد. سربازان اعدام آن روز ساکتترین هستند و بیطرفترین؛ کار که تمام میشود، زودتر از همه باید میدان اجرای حکم را ترک کنند. بعد میروند که صبحانه بخورند؛ اگر بخورند.
خاطرات صبحهای اعدام را با آن لحظههای عجیبوغریبش تا سالها نمیشود از یاد برد. مثل میلاد که این همه سال، در این ۱۰ سالی که از روزهای سربازیاش گذشته، از یاد نبرده است. «تن که تکان خورده باشد، تکانش تا همیشه هست.»
میلاد حالا سیوچهارساله است و سخت راضی میشود تا از روزهایی که از ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ سرباز زندانهای استان تهران بوده و مأموریتهایش بگوید. او در آن دو سال و چند ماه، سی بار یا مأمور اجرای حکم اعدام بود یا متصدی انتخاب سربازان برای مأموریت اعدام. برای همین هم حرف از آن روزها زیاد است؛ دلهره و صدای لرزان و چشمهایی که هر چند دقیقه یک بار پر اشک میشوند، اگر بگذارد.
«روزی که رفته بودم میدون سپاه واسه کارای سربازی، گفتن هرکی میخواد بره سپاه، ارتش، سازمان زندانها و … بره جاهای مخصوص بشینه. من خیال کردم تو زندون آدم راحتتره، بهش میرسن. رفتم قسمت سازمان زندانها و سرباز زندان شدم. دو سال و خردهای توی همهی زندانای استان تهران خدمت کردم. اوین، قزلحصار، رجاییشهر، قصر. با اینکه همهی این زندونا اعدام نداشت، ولی اعدام زیاد دیدم؛ هم اعدام، هم قصاص. توی حکمای قصاص، اگر خانوادهی شاکی نمیپذیرفت که حکم رو اجرا کنه، سربازا باید حکم رو اجرا میکردن. یه سری حکم هم بود مثل قاچاقچیای مواد مخدر که کلاً شاکی وجود نداشت و سربازا باید این کار رو میکردن.»
میلاد در آن دو سال چند بار هم مأمور انتخاب سربازان اعدام بود. «توی هر زندانی سربازها متصدی داشتن. وقتی زندون رجاییشهر بودم، من متصدی سربازا بودم. وقتی که مسؤول قرارگاه نبود، متصدی همهکارهی زندان میشد و اون انتخاب میکرد که کدوم سربازا واسه اجرای حکم برن. اعدام صبح زود قبل اذان اجرا میشه. اون موقع برای هر اعدام پانزده هزار تومن به هر سرباز میدادن. یه سری از سربازا به این پول فکر میکردن، اما خوب یه سری هم بودن که دوست نداشتن این کار رو بکنن.»
صدا، کمکم، شروع میکند به لرزیدن. «اولین بار که مأمور اجرای اعدام بودم، زندون قصر بودم، یه بنده خدایی رو اعدام کردن، بعد گفتن باید بیاریش پایین. وقتی خفه شده بود، هوا توی گلوش گیر کرده بود، وقتی آوردمش پایین، هوا از دهنش اومد بیرون، منم ترسیدم و فرار کردم. برای همین فرار، پونزده روز اضافهخدمت خوردم.
یه بار دیگه توی همون زندان، وقتی رفتم طناب رو بندازم گردن یکی از اعدامیا، توی صورتم تف کرد. منم گفتم آخه به من چه، چرا این کار رو میکنی. گفت ببخشید، تو انگشتش یه انگشتر داشت، درآورد داد به من و معذرتخواهی کرد. واکنشای اعدامیا با هم فرق داره. یکی فحش میده، یکی گریه میکنه، یکی غش میکنه و یکی … حال خوبی نیست. نه برای کسی که اعدام میشه و نه برای کسی که مأمور اجرای حکمه. شما تصور کن که یکی میخواد چند دقیقه دیگه بمیره و شما باید مقدمات مردنش رو درست کنی. این حس خوبی نیست.»
و اخمهایش را بیشتر توی هم میکند که «توی زندان رجاییشهر، یه راهرو خیلی بزرگی هست که وقتی این راهرو رو میپیچی، یهو طنابهای دار و سکوها رو میبینی. اکثر زندونیا وقتی از اون پیچ میگذشتن، پاهاشون سست میشد و میخوردن زمین کهای داد، دیگه تموم شد، دارن میکُشنم. این حسی نیست که من خیلی بفهمم مگه اینکه بخوام اعدام بشم. توی خیلی از موارد بود که شاکی میگفت من خودم میخوام زیر پای اعدامی رو بکشم، که دیگه این قاضی اجرای حکم بود که باید تشخیص میداد که چه کاری انجام بشه، ولی عمدتاً با این درخواست موافقت نمیشد.»
سربازی میلاد وقتی تمام شد که ۹ ماه را اضافهخدمت کرده بود؛ «بالاخره من سرباز بودم، اسم سرباز روشه، من تمرد کرده بودم و بالاخره باید این چهارماه اضافهخدمت رو میخوردم. این داستان فقط واسه اعدامیا هم نبود، اگر یه مجرم از دست سرباز فرار کنه، دو برابر حکمش برای سربازه. یعنی اگه کسی پنج سال حکم داشته باشه و فرار کنه، ۱۰ سال واسه سرباز محافظش حکم میبرن. سربازایی که برای اجرای حکم اعدام انتخاب میشدن، اگر این کار رو نمیکردن، از پونزده روز تا چندماه اضافهخدمت میخوردن. همین چهار ماه اضافه خدمتی که من خوردم هم کم نبود.»
او مأمور اجرای حکم اعدام گروه عقربهای سیاه هم بوده است: «اونا یازده نفر بودن و دو سری، توی گروههای پنج و ششنفره، اعدام شدن. برای اعدامهای گروهی، دو سه تا سرباز رو میبرن و طنابها رو میندازن گردنشون تا زود کار تموم بشه، چون بعد از اذان، کار تمومه. منم اون روز یکی از اون مأمورا بودم و لحظهبهلحظهاش رو یادمه. گردن سهتاشون طناب رو انداختم.» همه چیزهایی که میلاد آن روزها در زندانهای تهران دید، بد نبود.
«توی حکمای قصاص، یکی دو بار بود که خانوادهی شاکی قاتل رو بخشیدن و خب حال خوبی داشتم، یکی از معدود حسای خوب توی اون صبحهای لعنتی بود. بههرحال شما تصور کن، آدم چهار صبح از خواب بلند بشه و بره جایی که دنیای انرژی منفیه. یکی قراره بمیره و خب معلومه که این یه حس بده. آدمی که از پوست و گوشت و استخونه و توی سینهش قلب داره، کاملاً احمقانهس که فکر کنیم این کار رو راحت انجام میده.»
میلاد، اما حالا و با گذشت ۱۰ سال، دیگر میلاد آن روزها نیست. «من یه سال بعد خدمتم مریض بودم. حال روحی خوبی نداشتم. دوستام بهم میگفتن خشن شدی. زود با همه دعوام میشد و متوجه شدم علتش همین اعدامها بود. بعد اون دو سه سال از ایران رفتم و تونستم خودم رو ریکاوری کنم. داستان ما سربازای زندان با بقیه فرق میکرد. راهی هم نداشت که جای خدمتم رو عوض کنم؛ وقتی بپذیری که توی زندان خدمت کنی، دیگه نمیشه عوضش کرد.»
مکث میکند و میگوید خسته شدم؛ این هم شد موضوع برای حرف زدن و آخرش را خلاصه میکند: «اعدام کردن به روحیات آدما بستگی داره. بعضیا هستن که این موضوع براشون سخت نیست و بعضیا اصلاً نمیتونن. این چیزایی که شما از بیرون دربارهی زندان میشنوید، اینطوری نیست. توی زندان یه دنیای دیگهس. مثلاً همین زندان اوین و کوههای اطرافش رو که میبینین، یه ماکته، ولی توی اونجا یه چیز دیگهس.»
حالا بعد از این همه سال شنیدن بخشش اعدامیها، بهویژه آنها که ناخواسته جان دیگری را گرفته و محکوم به اعدام شدهاند، لحظههای اشک و لبخند را به خاطرش میآورد.
میگوید عزت زیاد و از پیچ سالن میگذرد. بعد میایستد، برمیگردد و میگوید: «یکجایی مثل همینجا بود؛ سرت را که بالا میآوردی طناب دار بود و مرگ انتظار میکشید.»
نظر کاربران
چرا از نیروهای کادرثابت که حقوق میگیرند استفاده نمی کنند برا دارزدن از سرباز بدیخت استفاده میکنند هم اضافه خدمت بخورند وهم تنبیه بشوند وبعد از دوران سربازی افسرده وروانی بشوند واقعا که....
پاسخ ها
پسرعمه منم همین وظیفه رو داشت... سرباز اعدام.... الان پهم بعد از بیش از یکسال از پایان خدمتش توی بیمارستان روانی بستریه....
خسته میشن آخه
به ان لحظه که تسلی خانواده داغدار مقتول میشن فکر کنن
طرف جرم نکرده که، رفته خدمت، چرا اون کادر ثابت و کسانی که حقوقش رو می گیرن این کار شنیع رو نمیکنند. راست میگن، ما هم باشیم پنج سال می کشه تا اون آدم قبلی بش
اینقدر ساده نباشید به این فکر کنید که هدف از مطرح کردن این موضوع چیه ؟
منم سرباز زندان بودم
دیدم اونجا افتادم دیگه نرفتم
ایران بوی مرگ میده
دیشب مادر ریحانه توضیح داد میدونیم
کشتن یک انسان هیچ وقت تسلی خاطر هیچکس نخواهد بود
کشتن قتله چه تو دعوا چه به بهانه قصاص
10:48
ساده نیستم هدف نشون دادن بدترین لحظات برای کسانی که هست که حاضر نیستن جون کسی دیگه ای رو بگرن
بله داره میگه گرفتن جون دیگران درست نیست و این حقیقته
اعدام هیچوقت مانع و کاهنده جرم در جامعه نبوده
بعید میدونم بعد از قصاص، خانواده مقتول حال خوبی پیدا کنن، هم خودشون تلفات دادن هم باعث تلف شدن دیگری شدن
کاش توی ایران نبودیم
چی از خودتون در آوردید ،من خودم تو زندان سرباز بودم اصلا نمیذارن پای سرباز نزدیک چوبه دار برسه
تاثیر این وقایع تلخ تا اخر عمر بر زندگی این سربازها سایه میندازه . ...
پاسخ ها
وبرای شما در قصاص حیات است
اعدام، قتل نفس است
لطفا مجازات جایگیزین بگذارید بدون ترحم ولی اعدام نکنید
پاسخ ها
واقعا اعدام حکم غیر انسانیه.باید آموزش و پرورش درست باشه تا جرم و جنایت کم بشه
باشه خانواده تو رو کشتند جایگزین کن
واقعا راست گفتید اصلا تا اخر عمر طرف رو حبس کنید اما اعدام نه
کاربر ۱۰:31
گر تو با بَد، بَد کُنی
پس فرق چیست ؟
بنده به اقتضای شغلم با پرونده های اعدام قصاص زیادی سروکار داشتم،باید طرف دیگر پرونده قصاصی که خانواده هاشون بعد اون قتل خیلیاشون به قهقرا رفتن یک طرفه نباید به قاضی رفت،خودمون بداریم جای خانواده مقتول
حداقل مثل آمریکا با تزریق اعدام کنید .....علم پیشرفت کرده
وقتی که اونها سرمیبرند وخنجر به یقلب دیگه فرو میکنند ببینی اصلا دلت نمیلرزد .وقتی یکی جلوی شوهرش به زن ودخترش تجاوز شود محکم تر به پایه میزنی که زودتر سقط بشه .اول خودتو بگذار جای ان کسی که وحشی مانند وارد خانه ات شده اند وفرزندت را کشته اند نه اعدام بلکه خرخره اش را میجوی ....
پاسخ ها
شما که اینقدر انگیزه داری ماشالا، چرا داوطلب نمیشی؟
کلا همه رو کنترات بر دار
احسنت
واقعا
مجرو گناه کار ترین انسان عالم هم باشه نباید یه سرباز این کار رو بکنه باید یه ادم اموزش دیده این وظیفه رو انجام بده
نه یه جوون سرباز بنده خدا که تا اخر عمر روانش بریزه به هم
حرف شما هم درست باید ریشه ای این مسایل حل شود طوری که قاتلی نباشد که بعدش اعدام نشه
دقیقا همینطور اما نباید از جوانان کم سن که تازه رفتند سربازی تا دوران جدیدی از زندیگشون را تجربه کنند اینگونه دستورها بهشون داده بشه باید از خود ارازل واوباش ولاتهای گردن کلفت برای اینکار ها استفاده کنند نه فرزندان بی گناه مردم که تا آخر عمر این صحنه ها همراهشون باشه ودر زندگیشونتاثیر بدی خواهد داشت سربازی خودش کلی اعصاب یک جوان را بهم میریزه ...
درود واقعا
اقای غلامرضا بعدا همین شخصی که پایه رو هل داده تبدیل به یکی ازینا میشه بخاطر فشار روانی
شما برومامور انجام اینکار بشوروحیه خوبی داری برای انجام اینکار
خب دقیقا موضوع همینه یکی مثل تو رو استخدام کنن تا با اشتیاق تمام عمر این کار رو انجام بده
چرا سربازی که اول جونیشه و میخواد عمری تو جامعه به طور طبیعی و انسانی زندگی کنه همچین خاطرات دردناکی رو تا آخر عمر با خودش داشته باشه
انشاالله حکم اعدام در کشور عزیزمان برچیده شود ولی الان هم اگر قرار باشد از مجازات اعدام استفاده شود ، میبایست از افراد حرفهای در اجرای حکم استفاده شود که آثار زیانبار روحی و روانی به جامعه حداقل برسد.
وقتی شاکی رضایت نمیده خب خودش اجرا کنه چرا سرباز ننه مرده باید تا آخره عمرش کابوس این چیزارو ببینه
پاسخ ها
این مطلب دروغه، قصاص توسط اولیای دم ، اجرا میشه
منم یک دوستی داشتم سی ونه سال پیش مامور اعدام بود .اونم بیچاره سرباز بود وروانی شد و سالها بعد خودکشی کرد.
پاسخ ها
روحش شاد
اعدام جرایم غیر عمد باید متوقف شوند. ولی بقیه را باید در جزیره ای رها کرد که از مردم جدا باشند. تا خدا کار خودش را بکند. چون قاتل تقصیر خودش نیست مغزش مشکل داره
پاسخ ها
خدا به ما عقل داده تا خودمون را کنترل کنیم اونوقت تو چی میگی دست خودش نیست
کاربر ۱۱:43
شما با قدرت کنترل مغزی که خدا بهت داده، چرا معصوم نیستی؟؟
قبول کن یه جاهایی کنترل از بین میره و ارادی هم نیست
در کشورما بدرستی از سرباز استفاده نمیکنند.
پاسخ ها
در کشور ما رونق اگر نیست صفا هم نیست، کلا چند نفریم دورهم ریچارد بار هم میکنیم و جیب همدیگه رو میزنیم و اسمش رو گذاشتیم زندگی
ریچارد نه
لیچار
اما کلیت سخن شما درست بود
نه...به اعدام.
پاسخ ها
باشه چشم
... من دو سال سرباز زندان بودم، قصاص توسط شاکی ، و اعدام توسط کادر ناجا از بیرون زندان میاد واسه اجرا، چرا داری دروغ مینویسی؟ متاسفم برات
پاسخ ها
خیلی با حالی یعنی افرادی که از بیرون زندان میام از یه سیاره دیگه هستن اونا هم ادمن کلا این کار اشتباهه
چه نویسنده ی دغدغه مندی!!!
چه دلسوز!!!
ترشی نخوری یه چیزی میشی!
پاسخ ها
لابد تو اطرافیانت یا فامیلت سرباز نداری که اینجوری میگی،مظلوم تر از سرباز تو کشورمون پیدا نمیشه،به خاطر اینکه اضافه خدمت نخوره،مجور میشه هرکاری بکنه، ....
بیچاره سربازها که جوون هستن چرا با یک جوون این طوری رفتار میکنن چرا از پرسنل خودشون استفاده نمی کنن اون فقط پولش رو میگیره و اون سرباز بیچاره کارش رو ... بیچاره مادرها و پدرها که بچه بزرگ میکنن می فرستن سربازی!!! چه به سر اون جون و اون مادر و پدر میاد
اعدام مجازاتیست که حال هیچ کس خوب نمیکنه، نه شاکی ، نه مأمور ، نه خانواده مقتول، نه خانواده قاتل
پاسخ ها
بجاش قتل خیلی خوبه که حال مجرمو خوب کرده
با خواندن این مطلب وخاطر ات میلاد خیلی متاثر شدم. خیلی سخت واندو هناک است.
سرباز بد بختی که هیچی نمی گیره، با وجود این همه مامور خشن و باسابقه، باید روحش تا آخر عمر در تکان و التهاب باشه. روحی زخمی که نتیجه همون دو سال منحوس است.
این چه مطلبیه آخهههه...
البته یه چیز دیگه نوشتم که فکر کنم بهشون برخورد اونو درج نکردن
این چه کاریه. ...
اصلا وقتی نیروی کادری هست چرا باید یک سرباز وظیفه اینکارو بکنه واقعا جای تاسف داره به نظر من که کلا اعدام کار قشنگی نیست بجاش حبس بلند مدت و یا ابد باید جایگزین بشه چون ما خدا نیستیم که بخواهیم درمورد جان یک انسان قضاوت کنیم
هیچ وقت این طور نبوده نیست مامورین اعدام از خارج زندان میاند
پاسخ ها
ینی از رهگذران استفاده میشه ؟؟
بیرون زندان ینی کجا ؟؟
چرا مثل امریکا با امپول بیهوشی اعدام نمیکننن،،،چرا باید سرباز معصوم ۱۸ساله اینکاروبکنه،،، ،،،یه کاری کنین،،،اصلا ما نمیتونیم سربریدن گوسفند قربانی را ببینیم،،،بیست ساله فراری هستم ازخدمت بخاطر همین موضوع،،،راضی هستم خودم را بکشم نه یه قاتل جانی را اعدام کنم،،،این چه دنیای نکبتی است،،،خدایا زمین را پودرکن
پاسخ ها
عزیزم شما میتونی توی آشپزخونه پادگان خدمت کنی، قرار نیست الزامی بری اعدام کنی کسی رو، بهونه میاری چرا؟
خب اونجام یک نفر باید اعدامی رو به تخت ببنده رگش رو بگیره و آماده اش کنه برای اعدام
کاش میشد ریشه شرارت رو از بین برد تا کسی هم به خلاف کشیده نشه
اون وقت اعدام هم از بین میرفت
انشالله هیچکسی کارش به زندان واعدام نیفته خدا خودت وضع اقتصادی مردم وخوب کن تا جرم وجنایت واعصبانیت ازبین بره
پاسخ ها
منم از شانس بدم تو دوره سربازیم مجبور شدم زیر پای سه نفر رو خالی کنم تا دو سال بعد خدمتم همش صورت اعدامی ها رو تو خواب میدیدم.نمی دونم ایا گناهی به گردنم هست یا نه.؟ اگه کسی میدونه بهم بگه
واقعا که یعنی چی این بد بخت ها حد اقل هفته ای سه چهار تا صحنه اعدام میبینن این دولت یعنی میگه اینا برن سربازی مرد بشن ولی از قبلشون ترسو تر و افسرده تر میشن حداقل یکم جابجایی ایجاد کنید بین سرباز های اعدام
فرقی نداره که سرباز باشی یا رئیس باشی، اگر آدم باشی، حتی اگر صد سال هم زندان بری و شلاق بخوری و... هیچ آدم سالم و انسانی حاضر نمیشه چنین کار کثیفی یعنی کشتن یک انسان دیگر رو انجام بده
پاسخ ها
فعلا که مجرم انجام داده
اعدام باعث نابودی اعصاب و روان میشود اصلا وظیفه سرباز اینکارها نیست ؟؟؟
سرباز طفلی دیوانه میشه.
چاخان نکنید لطفا قصاص کامل با شاکیه ابدا هیچ سربازی برای قصاص نمیره
چرا از سرباز ها برای این کار استفاده میشه اینکار روح و روان یک جوون رو نابود می کنه
من اگر سرباز باشم بجای 15 هزار تومن اگر 15 میلیون تومن بهم بدن یا هزار بار اضافه خدمت بخورم حاضر نخواهم بود در نابود کردن یک انسان مشارکت کنم حتی به عنوان وظیفه
مرگ هم نعنتی هستش
اعدام قاچاقچی تاثیری در کم شدن قاچاق مواد مخدر نداشته وقتی سالی چند تن مواد کشف میشه مطمئنا ۱۰ برابرش تو کشور پخش شده شاید ۲۰ درصد جامعه معتاد باشن باید ریشه یابی بشه، اعدام پاک کردن صورت مساله هست وقتی این همه استرس در جامعه باشه بهتر از این نمیشه