همکلام با شیرین گرامی، بانوی تاریخساز ۳ گانه
اولین دختری که با پوشش اسلامی، دوید، شنا کرد و رکاب زد. مدتی بعد وقتی قدم به رقابتهای مردان آهنین گذاشت و مسابقه را تمام کرد ، باز این لقب تکرار شد اما توجهی به آن نکرد. انگار فراتر از همه این واژهها به زندگی و راهی که در پیش گرفته نگاه میکند. دنبال چیز دیگری است.
ایران ورزشی: تاریخ ساز، لقبی است که بعد از حضور در رقابتهای سه گانه جهان در لندن به او داده شد. اولین دختری که با پوشش اسلامی، دوید، شنا کرد و رکاب زد. مدتی بعد وقتی قدم به رقابتهای مردان آهنین گذاشت و مسابقه را تمام کرد، باز این لقب تکرار شد اما توجهی به آن نکرد. انگار فراتر از همه این واژهها به زندگی و راهی که در پیش گرفته نگاه میکند. دنبال چیز دیگری است. در لابلای جملههایش اثری از خودخواهی نیست. میتوانست در شرایط دیگری قدم در این رقابت بگذارد اما به خاطر دختران و زنان کشورش، مسیر سختتر را پیش گرفته. می خواهد شرایطی فراهم کند تا آنها هم در فضایی بهتر حس زیبای ورزش سه گانه را تجربه کنند. شیرین گرامی از کیلومترها آن طرف تر، از انگلستان، جاییکه در ۵ سالگی به آنجا مهاجرت کرد، دغدغه همجنسهایش در ایران را دارد و قابل تامل است که این مسیر را تنهایی طی میکند. او حالا در جایی خیلی دورتر از اینجا با یک چالش جدید مواجه است. بازیهای آسیایی که هنوز به خودش نگفتهاند آیا صد در صد به آن اعزام میشود یا خیر. به بهانه این بازی ها و همه آنچه درباره این دختر ایرانی سه گانه کار وجود دارد، چند دقیقه ای با شیرین گرامی همکلام میشویم. او هم خیلی راحت و با صداقتی که به راحتی میتوان حساش کرد، پاسخ سوالات را میدهد.
به خاطر بازیهای آسیایی، حتما تمریناتت را فشرده تر دنبال میکنی؟
بازیهای آسیایی؟ اعزامم به این بازیها که قطعی نشده.
گویا فدراسیون برای توجیه اعزام ورزشکاران سه گانه، از رکوردهای شما گفته و تا جاییکه من اطلاع دارم، قرار است فقط شما به بازیهای آسیایی اعزام شوید.
در این مورد چیزی نمیدانم. فدراسیون به من گفته "تمرین کن". اما نگفته که صد در صد به بازیهای آسیایی جاکارتا اعزام میشوم یا خیر. من فعلا تمرین میکنم.
با مربی تمرین میکنی یا به تنهایی؟
فعلا تنها هستم. اردوی دائم ندارم و خیلی شرایطم از نظر فضای تمرین و شرایط خوب نیست. البته دنبال این هستم که با یک مربی به توافق برسم اما هنوز به نتیجه نرسیدهایم. اگر بتوانم مربی پیدا کنم که شرایطمان به هم بخورد، فکر می کنم همه چیز بهتر شود. البته خودم تمرین دارم اما اینکه زیر نظر یک مربی خوب تمرین کنم، وضعیت فرق میکند.
فدراسیون دنبال جذب مربی برایت نیست؟
نه. خودم کارها را دنبال میکنم.
اگر با مربی به توافق برسی، هزینه مربی را فدراسیون پرداخت میکند؟
فکر نمیکنم. تا به حال که خودم هزینه کردهام. به هر حال میدانم که شرایط در فدراسیون خیلی خوب نیست و به همین خاطر من هم در این رابطه صحبت خاصی نداشتهام. تمام هزینههایم را خودم میپردازم.
خب شما به نمایندگی از ایران در رقابتهای مختلف شرکت میکنید و به همین خاطر فدراسیون در قبال شما مسوول است.
من کاری که باید انجام دهم را انجام میدهم. به بقیه مسائل کاری ندارم. من می خواهم هر روز بهتر شوم و برای زنان و دختران سرزمینم کاری بکنم. بنابراین دلم نمیخواهد هیچ چیزی مانعم شود.
رقابتهایی که تاکنون شرکت کردهای، آنقدر بزرگ بودهاند که حضور و به پایان رساندن مسابقه، یک امتیاز ویژه برایت بوده که انجامش دادهای. حالا اگر به بازیهای آسیایی بروی، باز هم هدفت حضور و رقابت با پوشش اسلامی است؟
در ورزش همیشه هدف آدم تغییر میکند. در بازیهای آسیایی، ورزشکاران ژاپن و چین فوقالعاده قویاند و من میدانم که رکوردم در حد ورزشکاران چین یا ژاپن نیست. با این حال امیدوارم حضورم در بازیهای آسیایی چیزی بیشتر از حضور باشد و عملکرد بهتری داشته باشم. باید ببینیم چه پیش میآید.
در حال حاضر حجم تمریناتت چقدر است؟
فعلا هفتهای ۱۳ تا ۲۰ ساعت تمرین میکنم. همانطور که گفتم فعلا شرایط تمرین و زندگیام خیلی خوب نیست و اگر بتوانم با مربی به توافق برسم، احتمالا میتوانم در محیط مناسب تمرین کنم.
کمی به عقب برگردیم. با توجه به اینکه در ایران نیستی و کمتر مصاحبه کردهای، درباره ات خیلی اطلاعاتی وجود ندارد. مثل دلیلت برای انتخاب این رشته. خیلی سربسته گفته بودی که از دانشگاه شروع کردهای.
بله. همه چیز از دانشگاه شروع شد. هیچ شناختی از این رشته نداشتم. حدس میزدم ورزش خیلی سختی باشد اما هیچ چیز بیشتری نمیدانستم. برای کنجکاوی به باشگاه دانشگاه رفتم و ثبت نام کردم. بعد از مدتی دوستانی در باشگاه پیدا کردم. در این مرحله از کنجکاوی عبور کرده بودم و به عشق آنها سه گانه را ادامه میدادم. یک روزی که با دوستانم دور هم بودیم، یکی از آنها گفت، "فلان مسابقه برگزار میشود. ما میخواهیم در آن شرکت کنیم. تو هم میآیی؟" من ندانسته و تحقیق نکرده، گفتم " چرا که نه؟" روز مسابقه که رسید، با خودم فکر کردم حضور در این رقابت در توان من نیست. اما از آنجاییکه نمی خواستم جا بزنم، با خودم گفتم" اتفاقی نمیافتد. در شنا شرکت میکنم. نهایتش اینست که نمی توانم تمام کنم." می دانید که برای هر ماده سه گانه زمانی تعیین میشود که ورزشکار باید در آن زمان مسابقه را تمام کند. اگر از آن زمان بیشتر شود، مسوولان برگزاری، اجازه ادامه حضور در مسابقه و رقابت در مادههای دیگر را نمیدهند. با این شرایط گفتم " مسابقه میدهم. نهایتش اینست که اگر زمانم خیلی بالا بود، اجازه ادامه حضور در مسابقه را به من نمیدهند."
و این اتفاق افتاد؟
نه. وقتی شنا را تمام کردم، تعجب کردم که چرا کسی به من چیزی نمیگوید. گفتم " در دوچرخه سواری شرکت میکنم. بدترین حالتش اینست که نمی توانم مسابقه را تمام کنم." این کار را کردم و برایم جالب بود که بعد از این ماده هم کسی چیزی نگفت و در نهایت در ماده دو هم شرکت کردم. برایم جالب بود که در آن مسابقه نهم شدم. در آن لحظه، نگاهم به زندگی تغییر کرد. رنگ همه چیز برایم عوض شد. به این فکر میکردم که ما آدمها کارهای زیادی بوده که در ذهنمان می خواستیم انجامش دهیم اما شروع نکرده، آنها را رها کردهایم. بعد از آن روز، سه گانه برای من درس زندگی شد و شخصیت سازی من مبتنی بر آموزههای این رشته و تلاشی که در آن میکردم، صورت میگرفت.
مهمترین چیزی که یاد گرفتهای چه بوده؟
یکی از مهمترین چیزهایی که ورزش سه گانه یاد میدهد، اینست که زود خسته نشو. سه گانه آنقدر اثر مثبت روی من داشته که در مقطعی به این فکر کردم چرا زنان و دختران کشورم از این موضوع استفاده نکنند.
در مقطعی که شروع کردی، دختران ایرانی جواز حضور در رقابتهای بین المللی را نداشتند.
دقیقا به همین علت، به این موضوع فکر کردم. میدانستم که خانمها اجازه فعالیت در این رشته را در ایران نداشتند. بنابراین تصمیم گرفتم کاری کنم تا این مسائل حل شود. میدانستم به خاطر شرایط کشور و به خاطر مسئله پوشش محدودیتهایی برای زنان در نظر گرفته شده است. هم به این علت، هم به خاطر اینکه خودم باور داشتم پوشش محدودیت نیست، تصمیم گرفتم در این مسیر قدم بگذارم.
و همین شد که در رقابتهای لندن با پوشش اسلامی شرکت کردی.
بله. لباس اولی که به تن کردم، با لطف شرکت تولید کننده ایرانی آماده شد که خیلی زیاد از این شرکت ممنونم. هیچ کدام ما تجربه این موضوع را نداشتیم. نه من و نه شرکت تولید پوشش، ذهنیت روشن و شفافی از چیزی که میخواستیم نداشتیم و همین باعث شد که در روز مسابقه مشکلاتی در عملکردم پیش بیاید. اما مهم این بود که به خط پایان رسیدم.
و بعد از این مسابقه، در اختیار داشتن لباسی که هم استانداردها را داشته باشد و هم مورد تایید ایران باشد، یکی از دغدغههایت شد.
من هنوز هم هر روز به موضوع لباس فکر میکنم و سعی دارم ایرادهایی که وجود دارد را رفع کنم. البته فقط در اختیار داشتن لباس برای خودم، مهم نبوده و نیست. من شاید از ایران دور هستم و در کشور دیگری زندگی میکنم اما می دانم که خانمها در کشورم اگر بخواهند در این رشته فعالیت کنند، نیاز به لباسی که با عرف و مقررات کشور هماهنگ است، دارند. بنابراین باید به ویژگیهای مختلف ((option فکر کرد. من چند سالی است که با پوشش اسلامی مسابقه میدهم و از سوی مسوولان برگزاری همکاری زیادی با من میشود. پس میشود با این لباس در رقابتهای مهم و بزرگ رقابت کرد اما نیاز است که هر روز ایرادهای کار برطرف شود.
در این مسیر همچنان با همان شرکت ایرانی همکاری داری و حمایتت میکنند؟
نه. به خاطر مشغلهام نمیتوانم زیاد به ایران بیایم. بنابراین با توجه به اینکه برای لباس باید مدام حضور داشت و آن را امتحان کرد، با تعدادی از طراحان و شرکتهایی که اینجا حضور دارند، صحبت کردهام و داریم کار میکنیم تا شاید به نتیجه برسیم.
شرکتی مثل نایک، برای زنان ورزشکار مسلمان در چند رشته، لباس هایی طراحی کرده. برای سه گانه لباسی وجود ندارد که بتوانی با این شرکت همکاری کنی یا از محصولاتشان استفاده کنی؟
هر روز که میگذرد، لباس پوشیده برای زنان بیشتر باب میشود و به همین خاطر شرکت های مختلف حاضرند در این مورد سرمایه گذاری کنند. اما به نظرم دقت لازم در این رابطه وجود نداشته. من بر اساس تجربه شخصیام صحبت می کنم. به نظرم در ارتباط با مقنعهای که طراحی شده، خیلی خوب فکر نشده است. گاهی برخی از این لباسها برای ورزش همگانی خوب است اما نمیتوان برای حضور در یک رقابت حرفهای رویشان حساب باز کرد. وقتی ورزشکاری به سکوی قهرمانی فکر میکند باید ابزار لازم را داشته باشد و حداقل در مورد رشته خودم، فکر می کنم که هنوز پوشش ایده آل وجود ندارد. البته من دست روی دست نگذاشته ام و مدام با طراح های مختلف صحبت میکنم و نظراتم را منتقل میکنم. چون من آن لباس را میپوشم و مسابقه میدهم، خیلی خوب میدانم که نقاط ضعفش چیست و چه مواردی روی عملکرد مثبت ورزشکار تاثیر میگذارد. من بعد از هر مسابقه می توانم بگویم کدام بخش لباس راحت و برایم مفید بوده و کدام قسمتش مانعم شده است. بنابراین دارم پیگیری میکنم تا بتوانیم به یک پوشش خوب برسیم.
شاید اشکالاتی که این لباس ها دارند به این بر میگردد که ورزشکارانی آنها را امتحان میکنند که مسلمان نیستند و در شرایط مسابقه از آنها استفاده نمیکنند.
نمیدانم مشکل چیست. اما به هر حال به نظرم خیلی دقیق روی آنها فکر نشده است.
با توجه به صحبتهایت به نظر میرسد که این موضوع این روزها به یک دغدغه اساسی برایت تبدیل شده است.
خانم های زیادی هستند که دوست دارند سه گانه کار کنند و باید از پوشش استفاده کنند. برخی به خاطر اعتقادات مذهبی علاقه مند هستند که پوشش داشته باشند و عدهای به خاطر شرایط کشور، راهی ندارند جز اینکه از پوشش مورد تایید استفاده کنند. آرزوی من اینست که شرایطی فراهم شود تا همه زنان کشورم با هر نگاه و اعتقادی، بتوانند شرایطی داشته باشند که پای به پای بقیه ورزشکاران در کشورهای دیگر، تمرین کنند، رقابت کنند و هر روز قویتر شوند.
همین چند ماه قبل بود که در فضای مجازی تصویری ازت منتشر شد که آماده حضور در مسابقه شنا بودی و پوششی روی لباس شنا به تن داشتی. رسانه های مختلف به فراخور شرایط مختلفشان به این موضوع پرداختند و مردم هم نظرات مختلفی دادند که محتوای بیشترشان این بود که به خاطر حجاب اجباری مورد ظلم قرار گرفتهای و در شرایط نابرابر رقابت میکنی.
آن عکس جدید نبود. مربوط به اولین مسابقهام در سال ۲۰۱۳ بود که خودم بعد از پنج سال دوست داشتم پست کنم. برایم یک خاطره بود و برگشتن به پنج سال قبل و راهی که در این مدت طی کردهام. این برایم مهم بوده و هست که اگر آن روز به این لباس "نه" میگفتم، شاید هیچ کدام از این اتفاقها در ادامه برایم نمیافتاد و شاید هیچ حرکت مثبتی شروع نمیشد. من آن روز این لباس را پوشیدم و در ادامه تلاش کردم و میکنم تا معایبش را رفع کنم که این برایم ارزشمند است. به هر حال من این پست را روی اینستاگرامم گذاشتم که همه افرادی که صفحه ام را میبینند، خودمان هستند و تقریبا میتوانم بگویم که فالوور غیرخودمانی ندارم. جالب بود که برایم اینقدر آن عکس دست به دست چرخید و بزرگ شد.
پس انتظار بازخوردی که صورت گرفت را نداشتی؟
انتظار این بازخورد را نداشتم اما این را خیلی خوب میدانم که هر فردی عقیده خودش را دارد و میتواند آن را ابراز کند. من هم به همه نظراتی که داده شد، احترام میگذارم. مهم اینست که من مسیرم را ادامه میدهم.
و سوال آخر. گویا رشته تحصیلیات را هم بر مبنای ورزش سه گانه انتخاب کردهای؟
به طور همزمان فلسفه، اقتصاد و سیاست میخوانم.
سه گانه باعث شده همه چیز را از سه جهت جلو ببری.
(با خنده) فکر کنم همینطور شده. به این رشتهها علاقه مند بوده و هستم و به همین خاطر انتخابشان کردم.
همیشه ۱۸ ساله میمانم
دو سه سالی مانده تا دهه سوم زندگی را به پایان ببرد اما وقتی درباره سنش صحبت وسط میآید، با خنده میگوید:« همیشه ۱۸ ساله میمانم.» آنقدر با اطمینان این حرف را میزند که حتی شوخی های مرسوم بعد از این جمله وسط نمیآید. میخواهد همیشه انرژی و انگیزه یک دختر ۱۸ ساله را داشته باشد؛ مثل حالا که همینطور است.
ارسال نظر