ملکه آهنین ایران: به خاطر رییسی رکورد زدم
در آستانه شب یلدا بلندترین شب سال، گیتی موسوی قویترین زن ایران ملقب به ملکه آهنین موفق به ثبت یک رکورد تاریخی دیگر شد و تریلی ۱۷ تنی را روی زمین صاف جابهجا کرد.
روزنامه اعتماد: در آستانه شب یلدا بلندترین شب سال، گیتی موسوی قویترین زن ایران ملقب به ملکه آهنین موفق به ثبت یک رکورد تاریخی دیگر شد و تریلی ۱۷ تنی را روی زمین صاف جابهجا کرد. این اولین رکوردزنی ورزشکار عجیب تبریزی نیست. او سالهای گذشته رکوردهایی نظیر کشیدن تریلی ۱۲ تنی و اسکات به میزان ۲۷۵ کیلوگرم را به ثبت رسانده بود. موسوی میگوید بدنش به شکلی است که هر وسیلهای با هر وزنی را میتواند بکشد. او با اشاره به کار بزرگی که انجام داده توقع دارد مسوولان دغدغههایش را برطرف کنند و دوست دارد رییسجمهور و وزیر ورزش را از نزدیک ببیند تا مشکلاتش را با آنها مطرح کند.
از رکورد آخری که ثبت کردید شروع کنیم. چطور شد تصمیم گرفتید رکورد قبلی را از ۱۲ تن به ۱۷ تن افزایش دهید؟
رکوردی که قبلا زده بودم رکورد ۱۲ تن و ۳۸۰ کیلوگرم بود. واقعیت این است که تصمیم داشتم رکوردم را ارتقا بدهم. با گروه و مدیربرنامهام که حرف زدم و آنها گفتند ۱۴ تن باشد. ولی من به نیت ۵ تن آلعبا تصمیم گرفتم ۵ تن اضافه کردم. چرا این کار را کردم؟ چون دوستانم چند روز قبل فیلمی به من نشان دادند که یک خانم مصری که در مچاندازی بسیار قوی است داشت تلاش میکرد رکورد مرا بزند. توی فیلم آن خانم داشت یک تریلی را میکشید. البته نتوانست بکشد. داشت تمرین میکرد که رکوردم را بزند. آن ویدیو را که دیدم به من بر خورد. فکر کردم خدای نکرده شاید رکوردم را بزند. یکی از خصوصیات اخلاقیام این است که هیچ جایی برای من آخر نیست. وقتی آن ۱۲ تن را کشیدم آخر کارم نبود. این ۱۷ تن هم آخر کارم نیست. بنابراین تصمیم گرفتم ۵ تن اضافه کنم. آن خانمی هم که تصمیم داشت رکورد مرا بزند بفهمد که ۵ تن خیلی زیاد است. فکر کنم آن بیچاره الان نشسته در خانه و دیگر فکر چنین کاری را نمیکند (با خنده) من خودم اگر ببینم برای یک تناژی تمرین میکنم، اما یک نفر دیگر ۵ تن بالای آن را زده دیگر تلاش نمیکنم.
کار شما خیلی در رسانههای خارجی بازتاب داشت. حتی بیشتر از رسانههای داخلی.
از روزی که رکورد زدم از همان روز همه جا مرا تگ کردند و البته خودم حواسم نبود. دایرکتهایم زیاد شد و سعی کردیم دو، سه نفری دایرکتها را کنترل کنیم. دیدم که شبکه تیآرتی و شبکههای فارسی زبان خارج و دیگر رسانههای خارجی زبان مثل تلویزیونهای روسیه و ترکیه این را نشان دادند. واقعیتش را به شما بگویم خیلی کار سختی بود. این صدای من که میشنوید صدای واقعیام نیست. آنقدر داد زدم موقع رکوردگیری که صدایم گرفته. نمیخواهم کارم را بزرگ کنم، اما واقعا کار خیلی سختی بود. سختترین کار دنیا را انجام دادم. مخصوصا اینکه یک خانم این را انجام داده. ماشینی که هر کس نگاه میکرد تحت تاثیر ابهتش قرار میگرفت را کشیدم و واقعا سخت بود. خیلی خوشحالم که بازتاب بینالمللی پیدا کرده. عذابی که کشیدم آن روز با این همه شادی و پیامی که رسیده به من از بدنم خارج نشده. هنوز خستگی در تنم هست. ولی از یک چیز ناراحتم. در کشور خودم کمتر پرداخته شد. انتظار داشتم شبکههای تلویزیونی یک و دو و سه و خبر تماس بگیرند.
قبل از انجام رکوردگیری شرایط برای شما مهیا شده بود؟
باورتان نمیشود. قبل از رکوردم به جای تمرکز داشتم دوندگی میکردم و از شهرداری خواهش میکردم بیایید لااقل بنرهای مرا چاپ کنید. هرجا رفتم هیچ کسی کمکی نکرد. من خودم از جیب خودم خرج کردم و مبلغی هم اسپانسر کمک کرد. مبلغ زیادی از نظر خودشان بود ولی برای کار بزرگ باید مبلغ بزرگ هم هزینه شود. باز هم دستشان درد نکند و آن مبلغی که قرار بود را دادند. همین مبلغ را دولت حاضر نشد به من بدهد.
برگردیم به گذشته. چه شد که وارد این مسیر شدید؟
من معمولا توی زمینهای سعی میکنم کار کنم که در آن زمینه کمتر کار شده. من تقلید نمیکنم از کسی. نگاه کردم دیدم در کشور ما هیچ خانمی سمت رکوردزنی نمیرود. این کار را چهار سال پیش من مد کردم. اکثرا هم میروند سمت کارهای فنی که یادگرفتنی است. من استعداد خودم را میشناختم و میدانستم خیلی قوی هستم. توی بدنم یک حالت کشنده دارم و دوست دارم این کار را انجام دهم. بدنم از لحاظ ورزشکاری معمولی است و آنطور عضلانی نیست. منتها قدرت بدنی بالایی دارم. برایم مهم نیست پشت سرم چند تن است. هرچند تن باشد میتوانم بکشم به این شرط که موتور وسیله یا لنگرگاهش عقب نباشد.
اینکه یک زن سمت کشیدن تریلی برود برای دیگران جالب توجه و البته عجیب بوده.
من تصمیم گرفتم کاری انجام دهم که زنان انجام نمیدهند. کاری که مسوولان ما هم عادت به دیدنش ندارند. من این کار را با حجاب کامل انجام دادم. طوری که همه ببینند یک خانم میتواند هر کاری بخواهد را با حجاب کامل انجام دهد. طوری شد که ناظرهای خارجی هم پسندیدند. کاری انجام دادم که هم داخلیها را راضی کند هم خارجیها را. خیلی خوشحال شدم که در شبکههای خارجی بازتاب پیدا کرد. همین روز جمعه از پاریس برای من پیشنهادی آمد که در فروردین این رکوردگیری را آنجا انجام دهم. اینها واقعا خوب است و موفقیت به حساب میآید. البته این نتیجه تلاش تیم من هم هست نه فقط خودم.
سال گذشته آقای داریوش ارجمند گفتند که اینجور ورزشها به درد زنان نمیخورد.
مردم دنیا معمولا ظاهر حرفها را میبینند و در بطن کلمات نمیروند. آقای داریوش ارجمند جای پدر من هست و بسیار متشخص هستند، منتها تخصص ایشان در حوزه ورزش نیست. منظور ایشان این نبوده که زنان وزنهبرداری انجام ندهند. معمولا زنانی که کارهای قدرتی انجام میدهند برای افزایش قدرت بدنی استروئید تزریق میکنند. آقای داریوش ارجمند راست میگوید. وقتی خانمی استروئید مصرف میکند وضعیت عوض میشود. در همین کشور خود ما من بدنسازهای زنی را دیدم که بدنهای خیلی عضلانی دارند ولی صدایشان بم است و قیافه شان تغییر کرده و شکل مردانه پیدا کرده. منظور آقای ارجمند آنها بوده نه ما. خانمی که مصرف استروئید ندارد و خودش قوی هست مشکلی ندارد. ما در شاهنامه زنان قوی داریم. رودابه داریم، تهمینه داریم. من خودم خانمم ولی قویام ولی درست نیست استروئید مصرف کنم شبیه مردها بشوم. مردم نمیروند در بطن جملات. من خودم اول ناراحت شدم بعد فهمیدم منظور ایشان آنها بوده. مطمئنم الان آقای ارجمند مرا ببیند تشویقم میکند. چون میبیند یک مادر هستم و اصلا اینجوری نیست که اگر کار مردانه انجام میدهم دیگر شدم یک مرد.
خانواده و همسرتان با کاری که انجام میدهید مخالفتی نداشتهاند؟
پدرم که سال قبل فوت شد. مادرم به خاطر مادر بودن همیشه نگران است که آسیب نبینم. میگوید: در کشور ما که به تو ارزشی نمیدهند، وضعیت مالیات بد است، بنرت را نمیزنند، آن خانم استرالیایی که رکورد یازده تن را زده کلی امکانات گرفته و پول و خانه و همه چی دارد، اما تو چی؟ میگوید تو حتی نمیتوانی کرایهات را پرداخت کنی. میگوید راحت بنشین توی خانه و زندگیات را بکن. حق دارد مادرم ولی من خودم دوست ندارم یکجا ثابت بنشینم. دوست دارم تلاش کنم و انشاءالله به هدفم برسم. من از همسرم چند سال پیش توافقی و نه به خاطر ورزش جدا شدم. ولی با این همه ایشان همیشه پشتیبان من است. روز رکوردم خودش آنجا بود به همراه دخترم. اعضای خانوادهاش آنجا بودند و تشویقم کرد.
به دخترتان توصیه میکنید راه شما را بروند؟
تشویقش میکنم به ورزش نه فقط رشتههای قدرتی، چون استخوان بندیاش مثل من نیست و ظریف است. در ۱۶ سالگی در حال گرفتن دیپلم تجربی است یعنی دو سال جلو افتاده. اتفاقا به دخترم گفتم برو دندانپزشکی بخوان میگوید دوست ندارم. میگویم ریاضی قبول نمیکند. میگوید به تربیتبدنی علاقه دارد. چون ورزش کردنم را دیده علاقهمند شده. خودم هم دوست دارم ورزش کند. من به همه میگویم اگر هر کسی هر ورزشی که خودش دوست دارد را انجام دهد باور کنید نه معتاد داریم نه مریضی. میخواهم یک مسالهای را عنوان کنم.
بفرمایید!
من کار بزرگی انجام دادم و خواستهام این است که وزیر ورزش را ببینم. همچنین دوست دارم آقای رییسجمهور را ببینم. من بزرگترین کار را انجام دادم. انگار که یک نفر روی آب راه رفته یا بال درآورده و پرواز کرده. هر کسی آنجا مرا میدید میگفت چطور این کار را انجام میدهی؟ چند تا داور بودند. زمین هیچ شیبی نداشت. یک داور رفت پشت فرمان. یکی نزدیک به من حرکت میکرد. یکی عقب ماشین را چک میکرد، چون باور نمیکردند این کار انجام شود. خیلی سخت گرفتند به من. مقابل این تلاش و عذابی که در تمرینهایم کشیدم دو تا خواسته دارم. یکی رییسجمهور را ببینم و یکی وزیر ورزش تا بتوانم خواستههایم را مطرح کنم. من در انتخابات از آقای رییسی حمایت کردم. وقتی آمدند به تبریز پیش از انتخابات من به افتخار ایشان رکورد زدم. یک تایر بزرگ را برداشتم که البته همانجا افتاد روی پایم و ناخنهایم را مجبور شدم بکشم.
یعنی در ستاد انتخاباتی آقای رییسی فعالیت کردید؟
در ستاد انتخاباتی ایشان فعالیت کردم و آن روزی که آمدند تبریز باور کنید ۵ یا ۶ هزار نفر آدم جمع شدند تا مرا ببینند و من آنقدر شعار دادم که بروید رای بدهید همه رفتند به آقای رییسی رای دادند.
آقای رییسی فهمید شما این کار را برای ایشان انجام دادید؟
نمیدانم متوجه شدند، چون من یک جای دیگر بودم ایشان یک جای دیگر. فکر کنم متوجه نشدند. ولی من یک عالمه ایشان را تگ کردم. ستاد ایشان اخبار کاری که ما انجام دادیم را فرستادند تهران که آقای رییسی ببیند! ایشان این کار را انجام دادند. من کاری کردم که کسی انجام نداد. در کل کشور کسی برای آقای رییسی رکورد نزد ولی من زدم. نه اینکه حالا عوضش را بخواهم. میگویم من از شما حمایت کردم شما هم حمایت کنید. شما رییس دولت هستید و من هم یک خانم هستم با یک دختر. سرپرست خانوار هستم.
از کشورهای دیگر پیشنهادی نداشتید؟
من دوست ندارم بروم کشورهای دیگر. درخواستهایی از من بوده ولی من برای کشورم، مسوولان و شهدا و سردار سلیمانی ارزش قائلم. من بعد از رکوردم رفتم مزار شهدا به خاطر اینکه خیلی احساساتی شده بودم، چون به شهدا توسل کرده بودم. خواهشم این است مرا کنار اینها نگه دارند. دوست دارم حمایت کنم و حمایت شوم. من الان شغل و خانه ندارم. اجارهنشین هستم و ماشین هم ندارم. خیلی وقتها با اتوبوس رفتم سر تمرین یا پیاده. این حق من نیست. میخواهم کمکم کنند. من میتوانم در کشورهای دیگر با رفاه کامل زندگی کنم. من آدم بسیار مذهبی و انقلابی هستم. پیجم را ببینید متوجه میشوید. کشور ترکیه سه سال پیش، چون میدانست من مشکل مالی دارم پیشنهاد داد بیا اینجا برنامه ضبط کنیم ولی بدون حجاب. من، چون اعتقادات مذهبی دارم قبول نکردم. من مراقب خودم هستم و خط قرمزهای خودم را دارم، مسوولان هم کمکم کنند.
توی سن و سالی که شما هستید یعنی بالای ۴۰ سال معمولا ورزشکاران بازنشسته میشوند و شما تازه رکورد زدید.
من ۴۰ و چند ساله نیستم. آن سن شناسنامهای من است. من الان ۲۳ یا ۲۴ ساله هستم. به خاطر همین خیلی راه پیش رو دارم و میخواهم کارهای بزرگی انجام دهم.
ارسال نظر