بررسی بازی Resident Evil ۲ Remake؛ این بازی ترسناک پرطرفدار
اگر به نام بازی توجه کرده باشید، متوجه خواهید شد که واژه Remake به جز تحول انقلابی در گرافیک بازی، در گیمپلی و محیطها هم به کلی تغییرات ایجاد کرده و شاهد یک نسخه کاملا جدید هستیم. علاوه بر آن شاهد المانهای داستانی زیادی هستیم که با محوریت کلی کلاسیک داستان تفاوت زیادی دارد.
برترین ها - سید هادی هادیان: بعید است اهل بازی های کامپیوتری باشید و نام Resident Evil را نشنیده باشید. اگر از طرفداران ژانر ترس و بقا هستید، احتمال میدهیم که حداقل برای یکبار هم که شده سری به این فرانچایز دوست داشتنی زده باشید. شرکت بزرگ Capcom تا به امروز ۸ نسخه اصلی برای این عنوان دوست داشتنی عرضه کرده است که در میان آنها عناوین فرعی هم زیاد یافت می شود. هر چند سال منتظر یک Resident Evil می ماندیم و لحظه شماری میکردیم که اینبار این بازی ترسناک چه خوابی برای ما گیمرها دیده است.
اگر بخواهیم از اولین دستاوردهای Resident Evil سخن بگوییم، همین کافی است که واژه «زامبی» در دنیای بازی های کامپیوتری از این مجموعه از بازی ها در سال 1996 متولد شد. هر چند که پیش تر از این بازی در دنیای سینما با زامبی ها آشنایی داشتیم ولی برخورد با این موجودات آدمخوار در یک عمارت هولناک به لطف Resident Evil و با شخصیت های دوست داشتنی همچون جیل والنتاین و آلبرت وسکر برای ما گیمرها طعم دیگری داشت.
شاید در اصل یک موجود زامبی یا در کل موجودات خونخوار و وحشی دیگر، برای خیلی از کاربران بازی های کامپیوتری ترسناک نباشد. ولی در دنیای رزیدنت اویل و به ویژه در سری کلاسیک این بازی، این اتفاق به همراه ترس و وحشت بیشتری نمودار بود. جایی که بدون داشتن حتی یک سلاح گرم، میهمان زامبی ها می شدید. یا اینکه در تاریکی مطلق بازی، صدای خش خش پای زامبی ها استرس مواجه با جمله you are dead را برای شما بیشتر میکرد.
اگر از طرفداران یک فرانچایز زیبا هستید و سیر ساخت این بازی را دنبال میکنید، حتما اطلاع دارید که در چند سال گذشته Resident Evil با فراز و نشیب های زیادی به همراه بوده است. از سال 2004 به بعد بود که Capcom برای ساخت این بازی به سراشیبی سقوط افتاد و حتی ضعیف ترین نسخه از این بازی را با عنوان Resident Evil 6 عرضه کرد! البته با انتشار Resident Evil 7 کمی اوضاع تغییر کرد و حس ترس به این سری بازگشت و بازی هم از لحاظ فنی عنوان قابل قبولی بود. اما مشکل اساسی فاصله گرفتن از محتوای داستانی بازی با وجود شخصیت های فرعی جدید بود. موضوع مهم تر اینکه طرفداران این سری هیچ تجربه ای از دوربین اول شخص در این بازی نداشتند و این موضوع نوعی ضعف برای Capcom بود.
اما سرانجام Capcom در سال 2018 امید را در دل هواداران قدیمی این مجموه زنده کرد و با عرضه Resident Evil Remake 2 یک بار دیگر به ریش های این عنوان جذاب بازگشت. این بازگشت پرشکوه مصادف شده بود با بازگشت شخصیت های قدیمی و همان شهر راکون سیتی دوست داشتنی.
اگر به نام بازی توجه کرده باشید، متوجه خواهید شد که واژه Remake به جز تحول انقلابی در گرافیک بازی ، در گیمپلی و محیطها هم به کلی تغییرات ایجاد کرده و شاهد یک نسخه کاملا جدید هستیم. علاوه بر آن شاهد المان های داستانی زیادی هستیم که با محوریت کلی کلاسیک داستان تفاوت زیادی دارد.
در ادامه با ما همراه باشید تا ببینیم این بازسازی از نسخه دوم، چقدر به حال و هوای سری کلاسیک بازی نزدیک است.
داستان
داستان بازی دو ماه بعد از وقایع نسخه اول رخ میدهد. چهره مشهور نسخه دوم بازی یعنی لیان کندی به عنوان عضو جدید پلیس وارد شهر راکونسیتی شده و کلر ردفیلد ، شخصیت قابل بازی در طول داستان نیز از طرفی دیگر در جست و جوی کریس ردفیلد، شخصیت محبوب این سری یا همان برادرش است. حضور این دو شخصیت مواجه میشود با اتفاقات مرگ بار در شهر راکون سیتی و تسخیر شدن شهر بدست زامبی ها و موجودات جهش یافته. کمی بعدتر لیان بعد از آشنایی با Ada Wong (که یکی از مرموزترین شخصیت های دنیای رزیدنت اویل است) به دنبال راهی برای فرار از جهنم راکوت سیتی است. هرچند لیان هیچ گاه از هدف واقعی ادا باخبر نمیشود. در ادامه با خانواده بیرکن آشنا میشوید و تا حدودی با واقعیت هایی درباره ویروس های این بازی که عامل همه این اتفاقات است، مواجه خواهید شد.
شخصیت پردازی
شخصیتپردازی کاراکترها چیزی کمتر از فیلم های سینمایی ندارد به طوری که در تک تک لحظات بازی حس همزادپنداری بالای میان شما و شخصیت ها برقرار میشود. برای مثال شخصیت لیان با چیزی که در نسخ ششم بازی دیدیم تفاوت دارد و مانند یک فرد آماتور کار خود را شروع میکند و تا انتهای داستان از تجربه های بیشتری بهره میگیرد. در مورد شخصیت کلرردفیلد همین کافی است که در قسمت هایی از بازی حس زنانگی و محبت خاصی که در او وجود دارد، کاملا برای کاربر قابل درک است. مرموز بودن شخصیت ادا در بیشتر لحظات بازی به شدت حس میشود به طوری که شما می توانید حدس بزنید که هر لحظه وقوع یک توطئه از طرف او وجود دارد.
ترس و بقا
اصلیترین ویژگی گیمپلی سری کلاسیک Resident Evil ترس و بقا بود . در نسخههای اول تا سوم، نوعی ترس روانی بر بازی حاکم بود. یعنی حس ترس و تلاش برای زنده ماندن که حتی وقتی دشمنی به دنبال شما نیست هم با شما همراه بوده و یک نوع ترس مداوم را در شما ایجاد میکند. این حس گاهی با صدای پای دشمنان و فریاد بازماندگان به مراتب بیشتر میشود. شما در طول بازی با دیدن هر زامبی یک نوع ترس آنی را تجربه میکنید.تکه تکه شدن افراد شهر، اتمسفر تاریک بازی یک ترس مداوم را با شما همراهی خواهد کرد. لحظه برخورد با اولین Licker دربازی را به خاطر دارید؟ در اینجا این صحنه بارها به تصویر کشیده میشود و لحظات ترسناک مختلفی را برای شما تداعی خواهد کرد.
گیم پلی
از نسل ششم به بعد و از عرضه نسخه چهارم تا به امروز(البته به جز Operation Raccoon City) ، در تمامی نسخههای فرعی و اصلی این عنوان مشکلی از لحاظ سیستم تیراندازی حس نمیشد. خوشبختانه سیستم نشانهگیری در این بازی هم بسیار دقیق است و میتوانید با دقت تمام نشانه خود را جابه جا کرده و به دقت دشمنان را نابود کنید. گزینه Reticle Decleration در تنظیمات در حالتی که Aim Assisst را خاموش کردهاید، بسیار کارامد است و با استفاده از آن سرعت نشانهگیریتان زمانی که سر دشمن را هدف گرفتهاید، کاهش پیدا میکند. هوش مصنوعی دشمنان و شخصیت همراه شما بسیار خوب کار شده است و شاهد کمترین حرکت اضافی از جانب آنها هستید. دشمنان هم به خوبی مکان شما را حس میکنند و نخواهید توانست به راحتی از دستشان فرار کنید.
قابلیت Customized Partنیز در بازی وجود دارد و میتوانید به وسیله آن قابلیت های سلاح خود را ارتقا دهید. سیستم جالب Inventory هم در این شماره از بازی وجود دارد و باید مانند نسخه قبلی بازی، آیتم ها و مهمات خود را در داخل آن مدیریت کنید. همچنین آپگریت سلاح ها نقش مهمی در حجم Inventory شما خواهد داشت. البته Inventory شما محدودیت دارد و متاسفانه هرچیز را هم که دور بریزید دیگر نمیتوانید بردارید. مگر آن که آنها را Discard نکنید و در Item Box کلاسیک بازی بگذارید. خوشبختانه جعبه ذخیره ها در این نسخه نیز وجود دارد
دشمنان
با اینکه زامبیها همچنان کند و بیعقل هستند، اما برای کشتن هر کدام از آنها باید مهمات زیادی مصرف کنید. پیشنهاد میکنیم که در طول بازی تا جایی که میتوانید از دست آنها فرار کنید یا اینکه برای مقابله با هر کدام از انها حساب شده عمل کنید. زامبیهای معمولی، سگهای تبدیل شده، هیولاهایی که نقطه ضعف اصلیشان در چشمشان است و تبدیل شدگانی که با حالتی خوابیده به سرعت به سمتتان میآیند تنها نمونهای از دشمنانی هستند که تا پایان خط داستانی باید از سر راه خود بردارید. لیکرها از دشمنان قدیمی دنیای رزیدنت اویل هستند که از همان RE2 با ما همراه بوده اند. متاسفانه یا خوشبختانه در این ورژن از Resident Evil، آنها وحشی تر و با بهتر است بگوییم مقاوم تر شده اند و به شدت توصیه میکنیم از رویارویی با آنها پرهیز کنید! در نهایت خوشحال میشودید اگر بدانید که تایرانت معروف RE2 یعنی همان آقای ایکس دوست داشتنی در این بازی همراه شماست و هر لحظه امکان دارد شما را تهدید به مرگ کند! در مجموع دشمنان بازی به خوبی طراحی شده و به حس ترس و بقای بازی کمک شایانی کرده است.
معماها
شیرینی سری کلاسیک Resident Evil همواره با معماهای سخت و آسان بازی قابل چشیدن بود که در این نسخه هم با معماهای سخت و منطقی سر و کار داریم. معماها تقریبا با چالش های سری کلاسیک در ارتباط است. به عنوان مثال شما برای حل یک معما در اواسط بازی باید به ابتدای بازی بازگردید و آیتم مخصوصی را برای حل کردن معمای بعدی پیدا کنید. برای حل برخی از این پازل ها، همراه تان در بازی به یاری شما خواهد آمد.
نورپردازی و گرافیک
کیفیت المان های محیطی و شخصیتها در حد بسیار خوبی قرار دارد و از استانداردهای یک عنوان Remake چندین پله بالاتر است. نورپردازی که بار سنگینی از القای حس ترس را به دوش میکشد یکی از هنرمندانهترین نورپردازیهای بازیهای سبک ترس بقاست و مو را به تنتان سیخ میکند. گاه محیطها چنان تاریک هستند که با نور چراغ قوه هم به سختی چند متر جلوتر از خود را میبینید و ترس بازی برایتان چندبرار میشود. کیفیت افکتهای بازی مانند افکتهای انفجار و باران نمره خوبی میگیرد ، با وجود آنکه میتوانست بهتر باشد. متاسفانه طراحی چهره Leon و Claire آنطور که باید و شاید نیست و با وجود آنکه سازندگان برای نشان دادن جوان بودن آنها چنین طراحیهایی انجام دادهاند اما واقعا طراحی خوبی ندارند و هر دوی آنها میتوانستند بسیار زیباتر طراحی شوند.
موسیقی
نقش صداگذاری در این میان به بهترین شکل ممکن ایفا میشود . اگر قابلیت صدای سه بعدی را فعال کنید و بازی را هم با هدست تجربه کنید، صدای گوشخراش و هراس آور زامبیها شما را روانی میکند. صداگذاری دشمنان به قدری خوب است که کلمهای برای توصیف آن نیست و باید خودتان آن را تجربه کنید. بیش از هر عنصری، صدا در بازی ترس و دلهره را وارد مغز شما خواهد کرد. صدای وحشتناکی که سازندگان برای زامبیها یا سایر دشمنان تعریف کردهاند، وقتی با جزییات عالی طراحی ظاهر آنها همراه میشود، ترسی عمیق را در مخاطب به وجود میآورد و البته که این کیفیت بالای صداگذاری، در موارد دیگری مثل صدای شخصیتها یا شلیکها هم وجود دارد.
تنها مشکلی که در رابطه با جنبه صوتی بازی وجود دارد، این است که شرکت کپکام میتوانست از همان موسیقی کلاسیک و رعب آور رزیدنت اویل استفاده کند. فراموش نکنیم که وقتی صحبت از یک بازسازی به میان می آید، ناگریز باید المان هایی از همان فضای قدیم در همه زمینه های بازی وجود داشته باشد.
ای کاش ...
شاید تنها نکته منفی بازی، مقاومت بیش از حد زامبیهاست. برای کشتن یک زامبی باید در بسیاری از اوقات ۶ یا ۷ تیر به سرش شلیک کنید! این مسئله زمانی شدت مییابد که با شاتگان از فاصله بسیار نزدیک به سر دشمن شلیک کرده و همچنان به سمت شما میآید. اصولا زامبیها بعد از خوردن ۳ تیر باید روی زمین بیافتد اما این پایان کار نیست و اکثر آنها مجددا بلند شده و باید همین تعداد تیر را برای از بین بردنشان صرف کنید. حتی این موضوع با ارتقا اسلحه همچنان باز هم وجود دارد. به صورتی که میان سلاح های موجود در بازی نمیتوان تفاوت زیادی قائل شد!
در پایان
در مجموع، شاید بهترین توصیف برای Resident Evil ۲ Remake، همان چیزی باشد که در ابتدای متن هم به آن اشاره کردیم؛ اینکه بازسازی رزیدنت ایول ۲ دقیقا همان چیزی است که طرفداران این مجموعه سالهای سال منتظر آن بودهاند؛ یک اثر از همه نظر متعادل، در فضاسازی بینقص و حس ترس را به بهترین شکل ممکن به بازیکن منتقل میکند، در زمینه داستان و شخصیتپردازی عالی عمل میکند و در کنار وفادار بودن تمامعیار به نسخه اصلی و حفظ تمام ویژگیهای مثبت آن، آنقدر جنبههای مدرن و امروزی هم دارد که نه فقط برای علاقهمندان به نسخه اصلی، که برای هر شخص علاقهمند به بازیهای ترسناکی جذاب باشد.
پس فرصت را از دست ندهید و هر چه زودتر این شاهکار Capcom را تجربه کنید. بازی Resident Evil ۲ Remake هم اکنون برای کنسول های نسل هشتمی پلی استیشن ۴ و ایکس باکس وان و رایانه های شخصی قدر دسترس است.
نظر کاربران
بسیار زیبا و دلهره اور و یاد اور بازی رزیدنت اویل 2
باز یه غالیه
یه سری با لیون تموم کردم چون اولین بار بود چهار روز روزانه پنج ساعت الافم کرد تا تموم بشه ،سری دوم هم با اون دختره کلیر بازی کردم که در عرض هشت ساعت به پایان رسوندمش چون دیگه میدونستم باید چکار کنم و همه رمزهارو داشتم بنظرم بازی با کلیر بهتر بود چون داستانش قشنگتر از لیون بود
پاسخ ها
منم موافقم بازی با کلیر از نظر معما و فضاها خیلی بهتر کار شده بود
من که توصیه می کنم به هیچ وجه بازی نکنید
چون معتادش می شید و بعد دچار بیماری های روانی
خدا سازنده هاش رو لعنت کنه . .
پاسخ ها
تو بازی نکن
حالت خوبه؟ اینایی که گفتی نشانه های مواد مخدر بود:)) شرط می بندم اصلا تا حالا بازی نکردی ...همینجوری یه نظر چرت و پرت نوشتی و رفتی