لامبورگینی های اسرارآمیز
باید دوران اواخر سلطنت کرایسلر بر لامبورگینی در میانه دهه ۹۰ میلادی تا ابتدای خرید این خودروساز توسط گروه فولکس واگن را دوره تاریک و اسرارآمیز تاریخچه این خودروساز دانست.
P۱۴۰
از سال ۱۹۸۸ و با کنار گذاشتن مدر Jalpa، لامبورگینی دیگر یک محصول قابل رقابت با خودروهایی همانند فراری ۳۲۸ و پورشه ۹۱۱ در بازار نداشت. به همین دلیل مدیران لامبورگینی تصمیم گرفتند تا پروژه ساخت جانشین این مدل را آغاز کنند. ساخت پیش نمونه ها در دوران تملک کرایسلر و با تزریق منابع مالی مناسب آغاز شد و در نهایت طراحی آن هم به مارچلو گاندینی (پدر کونتاش و میورا) سپرده شد.
طرح نهایی شباهت غیرقابل انکاری به دیابلو داشت و یک پیشرانه 3.9 لیتری 10 سیلندر نیروبخش آن بود. تنها پس از ساخت چند پیش نمونه، کرایسلر به این نتیجه رسید که وضعیت مالی لامبورگینی چندان مناسب نیست و باید عرضه این محصول نسبتا ارزان قیمت و کوچک به تعویق بیفتد. به همین دلیل در نهایت پروژه پس از ساخت چندین پیش نمونه مسکوت ماند.
Diablo Roadster Concept
لامبورگینی برای مدت مدیدی محصولات خود را تنها در قالب یک سوپراسپرت یا سوپر کوپه مسقف عرضه می کرد و تنها نمونه های محدودی مجهز به سقف تارگا بودند. با این حال در ابتدای دهه 90 میلادی و با عرضه مدل دیابلو، مدیران لامبورگینی به فکر ساخت یک نمونه روباز افتادند. در نمایشگاه ژنو سال 1992، یک خودرو مفهومی با نام دیابلو رودستر معرفی شد که در حقیقت یک دیابلو بدون سقف و با شیشه جلو کوتاه شده بود.
زاگاتو همکاری خود با لامبورگینی را در میانه دهه ۹۰ و با کنار رفتن استودیو برتونه آغاز کرد. در این دوره، چندین پیش نمونه و طرح مفهومی از طرف این استودیو به لامبورگینی پیشنهاد شد که یکی از مشهورترین آنها، مدل رپتور بود. رپتور یک طرح استثنایی فضایی، با الهام از حال و هوای آن روزهای دهه ۹۰ میلادی که با سری فیلم های ژوراسیک پارک گره خورده بود، محسوب می شد.
استقبال عمومی از این خودرو در نمایشگاه ژنو سال 1996 به قدری زیاد بود که لامبورگینی در ابتدا تصمیم گرفت تا آن را به طور سفارشی تولید کند. با این حال وضعیت وخیم مالی کمپانی سبب شد تا نه تنها خود لامبورگینی موفق به این کار نشود که استودیو زاگاتو نیز نتواند به چنین کاری جامه عمل بپوشاند.
کانتو P147
از اواسط دهه 90 میلادی، پروژه ساخت جانشین مدل ایبلو کلید خورد. تغییرات سریع بازار خودروهای سوپر اسپرت و عطش به مدل های جدیدتر سبب شد تا مدیران لامبورگینی این بار سریع تر از دهه های قبل دست به کار شوند. در آن زمان طرح های متعددی توسط استودیوهای مختلف معرفی شدند که در این میان دو طرح مارچلو گاندینی و استودیو زاگاتو انتخاب شدند و چند پیش نمونه بر اساس آنها ساخته شدند.
LM۰۰۳ Borneo/Galileo
این پروژه در سال ۱۹۹۶ کلید خورد و طرح هایی توسط طراحان مختلف برای آن پیشنهاد شد. در نهایت اما وضعیت مالی وخیم لامبورگینی در این دوره سبب شد تا مالکان آن تمامی پروژه های مذکور، از جمله مدل LM۰۰۳ شاسی بلند را که قرار بود احتمالا Borneo و یا Galileo نام بگیرد، مسکوت رها کنند. با این حال مهندسان لامبورگینی تمامی کارهای لازم برای ساخت پیش نمونه را انجام داده بودند و طرح زاگاتو نیز برای آن برگزیده شده بود.
پس از رها شدن پروژه P۱۴۰ در ابتدای دهه ۹۰، مالکان بعدی لامبورگینی تصمیم گرفتند تا این پروژه را به سرانجام برسانند. به همین دلیل پلتفرم و پیشرانه آن مورد بازبینی قرار گرفت و یک بدنه جدید و مدرن تر توسط استودیو ایتال دیزاین برای آن طراحی شد. در نهایت نام Cala برای این بچه لامبو انتخاب شد و یک نمونه کاملا کارا و آماده تولید از آن در نمایشگاه ژنو سال ۱۹۹۵ رونمایی شد.
لامبورگینی L30
لامبورگینی تصمیم داشت تا برای بزرگداشت سی امین سالگرد تاسیس کمپانی در سال 1994، یک ابرخودرو خاص و فوق سریع استثنایی را روانه بازار کند.به همین دلیل تیمی متشکل از مهندسان زبده این کمپانی بسیج شدند و پروژه L30 کلید خورد. طراحی خودرو توسط هوراچیو پاگانی و پیتر استیونز انجام گرفت و قرار شد تا تمامی بخش های خودرو، اعم از بدنه و شاسی، از مواد کمپوزیت ساخته شود. طرح نهایی اما چیزی بسیار شبیه به پاگانی زوندا بود که تقریبا یک دهه بعد معرفی شد.
به لطف مشکلات مالی لامبورگینی، این پروژه رها شد و یک نمونه قوی تر و سبک شده دیابلو با کد SE۳۰ عرضه شد. پاگانی اما دست بردار نبود و ایده خود و طرح هایی که برای آن زحمت کشیده بود را با خود به کمپانی تازه تاسیس آورد تا در نهایت مدل زوندا را بر اساس آنها بسازد. مشخص نیست لامبورگینی قصد داشت تا برای مدل L۳۰ از چه پیشرانه ای استفاده کند اما حدس و گمان هایی وجود دارد که احتمال استفاده از پیشرانه تیون شده و حتی توربوسارژ شده دیابلو را مطرح می کند که چیزی در حدود ۶۰۰ اسب بخار قدرت داشت.
ارسال نظر