نقد و بررسی بازی Sniper Ghost Warrior ۳؛ قاتل پنهان
سومین شماره از بازی های Sniper Ghost Warrior سعی کرده تا از لحاظ داستانی، پیچیده تر، طولانی تر و عمیق تر از بازیهای پیشین عمل کند. البته تنها توفیقی که نصیبشان شده این است که داستانشان دیگر در حد فاجعه نیست و می توان آن را متوسط لقب داد.
این بازی نه از منتقدان روی خوش دید و نه از گیمر ها. ما هم تا دسمتمان به آن رسید بنا کردیم به ناسزا گفتن و شکایت کردن و کوبیدن! با این حساب کمتر کسی انتظار داشت تیم سازندگان آن مجددا پس از مدتی تصمیم بگیرند بر چنین فاجعه ای یک دنباله بسازند. ولی در کمال ناباوری چند سال پیش متوجه شدیم آن ها در حال کار کردن بر روی شماره ی سوم این سری هستند و حتی تصاویری را هم از آن منتشر نمودند!
طبق نظرات و مصاحبه ها سازندگان گفته بودند که این بار به اصطلاح "ترکانده ایم" و دیگر زمان بازی ضعیف ساختن تمام شد و... ما هم که بخیل نیستیم! بدمان هم که نمی آید بازی شوتر خوب بازی کنیم. به همین خاطر مجددا از آن ها استقبال کردیم و بازی شان را در تقویم هایمان علامت زدیم. البته خاطرات نه چندان خوش بازی قبلی مجموعه نیز همچنان پس ذهنمان جا خوش کرده بود. زمان گذشت و گذشت و سومین اسنایپر بی سر و صدا در حال ساخته شدن بود. تا این که در ماه های اخیر شاهد انتشار تصاویر و تریلر های زیادی از بازی بودیم. بالاخره بازی به بازار های جهانی عرضه شد و مجددا به دست گیمر ها رسید. حال باید دید اعضای استودیو ی CI Games توانسته اند این بار در شوتر سازی توفیقی کسب کنند یا این که بازی شان هنوز هم تکرار مکررات و مزخرفات قبلی است. ما را همراهی کنید؟
بیخیال قصه
سومین شماره از بازی های Sniper Ghost Warrior سعی کرده تا از لحاظ داستانی، پیچیده تر، طولانی تر و عمیق تر از بازیهای پیشین عمل کند. البته تنها توفیقی که نصیبشان شده این است که داستانشان دیگر در حد فاجعه نیست و می توان آن را متوسط لقب داد.
البته اگر بخواهیم داستان بازی را با داستان سایر بازی های شوتر موفق مقایسه کنیم باز هم میبینیم که کمکاریها و بد سلیقگی های بسیاری در آن موجود است. کلیت قصه درباره ی سربازی است که برادر خود را گم کرده. برادر او در واقع توسط گروهی از اشرار ربوده شده و حالا شما موظفید تا با کمک دوستانتان دنبال سرنخ های مربوط به او بگردید. بدون رودربایستی داستان بازی حتی با این همه مانوری که سازندگان در مصاحبه ها روی آن دادند بیش از دو الی سه دقیقه ارزش ندارد!! خلاصه ی کل آن را هم می توان حداکثر در سه خط نوشت. توفیق دیگری هم در کار نیست.
پیش به سوی فارکرای شدن!
جای شکر دارد که سازندگان بالاخره به مهمترین و بزرگترین مشکل بازی های قبلی این سری پی بردند و تا حدی آن را در بازی جدید برطرف کرده اند. بزرگترین مشکل این سری آن بود که به جز یک اسنایپر دور زن و غول پیکر و یک عدد کلت کمری کوچک و ضعیف، اسلحه ی دیگری را در اختیار بازیبازان قرار نمی داد. بارها پیش می آمد که در طول بازی از کنار اجساد بی جان دشمنان می گذشتیم و با دیدن ناتوانی مان در برداشتن مسلسل هایی که روی زمین رها شده اند اعصابمان خرد می شد و فقط ناسزا می گفتیم.
خوشبختانه بالاخره سازندگان عقلشان به این نکته رسید که اگر یک بازی قرار است روی "اسنایپر بازی" تمرکز کند و نام Sniper را نیز به دوش بکشد باز هم دلیلی ندارد که خود را از وجود انواع مختلف از اسلحه ها محروم کند. این ویژگی بالاخره در بازی قرار داده شده و می توانید علاوه بر انواع و اقسام اسلحه های دور زن، یک مسلسل را نیز برای جنگ های نزدیک با خود حمل کنید. بازی این بار در اسلحه ها و انواع آن ها تنوع زیادی دارد و میتوانید نه تنها از اسلحه های اصلی بلکه از تجهیزات جانبی یک سرباز نیز بهره مند شوید و همگی را در گیم پلی به کار بگیرید. در این حالت حق انتخاب دارید که از چه نوع وسایلی استفاده کنید و بنا بر شخصیت و علایق شخصی خود تجهیزات را با هم ست کنید.
دومین تغییر گسترده ای که در گیم پلی بازی مشاهده می شود جهان باز شدن آن است.
بله! درست خواندید! در این روز ها که هر استودیویی که می خواهد اوج خلاقیتش در ساخت بازی را نشان دهد فورا بازی اش را به یک عنوان جهان آزاد تبدیل می کند دیگر چه انتظاری باید از سازندگان Sniper داشت؟ آن ها تصمیم گرفته اند مراحل کاملا خطی و مزخرف بازی های قبلی شان را به کلی دور بریزند و آن ها را با یک دنیای باز جایگزین کنند. بازی با این کار هم تا حدی قصد داشته گیم پلی اش را تنوع بخشد و هم این که احیانا اندکی پایش را در کفش عناوینی چون فارکرای (Farcry) بکند.
البته در مقایسه با بازی هایی چون فارکرای، Sniper بیشتر شبیه یک کاریکاتور و یک شوخی نه چندان با مزه است. اصلا خنده دار است که این دو را با هم مقایسه کنیم. اما اگر سطح را در حد این بازی و شماره های قبلی اش پایین بیاوریم، می توان این جهش به سوی گیم پلی جهان باز را پیشرفت خوبی برای این بازی دانست.
خوشبختانه بازی المان های استاندارد برای ساختن یک شوتر جهان باز خوب را بلد است و وضعیت شما در این دنیای بزرگ چندان هم آزار دهنده نیست. بازی در حرکت نخست برای جابجایی تان اتومبیلی را قرار داده تا بتوانید با استفاده از آن میان نقاط مختلف نقشه جابجا شوید. به دلیل وسیع بودن دنیای بازی این اتومبیل نعمت بسیار خوبی است. در مجموع می توان گفت رانندگی در بازی به خوبی پیاده سازی شده و بر خلاف بخش های دیگر مشکل یا باگ خاصی در آن دیده نمی شود. البته باید گفت که به هیچ وجه نمی شود آن را با رانندگی های اول شخص جزیره محور آثاری چون فارکرای مقایسه کرد. اما باز هم می شود به همین حد رضایت داد. کنترل ماشین به خوبی انجام می شود و فیزیک آن ها با این که چندان بویی از واقعیت نبرده در حدی جوابگو هست که به آن بد و بیراه نگویید.
جدای از اتومبیل، بازی از سیستم Fast Travel نیز پشتیبانی می کند و باید گفت این سیستم بدون هیچ نقصی در آن پیاده شده. البته چیزی که بد نیست اینجا بدان اشاره کنم مسئله ی لودینگ های بازی است.
لودینگ هایی که در هنگام مردن، فست تراول کردن و عوض شدن مراحل بازی مجبورید آن ها را تحمل کنید. در موارد دیگر این لودینگ ها گر چه پر تعداد اند اما چندان آزارتان نمی دهند. اما در هنگام آغاز بازی شاید یکی از بدترین عذاب هایی باشد که Ghost Warrior 3 به شما تحمیل می کند. این لودینگ ممکن است حتی تا پنج دقیقه نیز طول بکشد و فرقی نمی کند روی چه پلتفرمی بازی کنید. در هنگام انجام این لودینگ می توانید با آسودگی بروید و برای خودتان چای بریزید. و یا حتی بازی دیگری مثل مورتال کامبت را باز کنید و تا لودینگ اسنایپر تمام می شود چند دستی هم مورتال کامبت بزنید!
گرچه دنیای بازی بزرگ است اما باز هم برای لودینگ هایی اینچنین طولانی واقعا دلیلی دیده نمی شود. کما این که فارکرای شاید با دنیایی دو تا سه برابر دنیای این بازی لودینگ هایی بسیار کم تعداد تر و روان تر داشت. حتی نمی توان این مشکلات را به پای انجین بازی گذاشت. چون همه می دانیم که Cry Engine (هر چند فقط خود Crytech بلد است درست و حسابی با آن کار کند!) از قدرتمند ترین انجین هایی است که تابحال ساخته شده.
بازی قوانین عناوین جهان باز را رعایت کرده و به خوبی استاندارد های این عناوین را در خود جای داده.
در سومین نسخه همچنین برای اولین بار می توانیم شاهد مکانیک های نقش آفرینی باشیم. در این بازی می توانید با هر شلیک، هد شات و یا حرکات عالی ای که انجام می دهید مقداری امتیاز تجربه یا XP دریافت کنید. با این امتیازات می توانید کارکتر خود را در جهات مختلف ارتقا داده و مهارت های او را افزایش دهید. بازی با انجام اعمال مختلفی به شما XP می دهد. اعمالی همچون کشتن معمولی دشمنان، هدشات کردن آن ها، هدشات از فواصل دور و همین طور کشتن حریف بدون حبس کردن نفس مواردی هستند که امتیاز شما را بسیار بیشتر خواهند کرد.
این مورد در مقایسه با سایر شوتر ها و همچنین شماره های قبلی سری پیشرفتی بزرگ به حساب می آید. زیرا که این گونه، بازیبازان به خاطر اعمال عالی و شگفت انگیزی که انجام می دهند پاداش نیز دریافت می کنند. دیگر موردی که گیم پلی بازی را رشد داده وجود موارد جمع کردنی و منابع بسیار در بازی است که می توانید با استفاده از آن ها آیتم های مورد نیازتان را کرفت (Craft) کنید. البته سیستم کرفتینگ بازی به هیچ وجه در حد و اندازه ای نیست که با یک نقش آفرینی واقعی مقایسه اش کنیم اما باز هم وجود آن در این سری بی در و پیکر حکم کیمیا را دارد.
بازی شما را در نقش یک رنجر قرار می دهد. سرباز همه فن حریفی که از قضی تخصصش در تک تیراندازی است. بازی در گان پلی روان و دلپذیر است و می توانید از آن لذت ببرید. البته باید باز هم این نکته را افزود که با مقایسه ی آن با بازی های بزرگ این ژانر مانند Call of Duty میبینیم عملکرد اسنایپر چندین سطح پایین تر است.
برای از پای در آوردن دشمنان از دور شما یک اسلحه ی قدرتمند و دور زن دارید. همانند فرمول همیشگی بازی های اسنایپر محور شما در موقعیت مخصوص خود قرار می گیرید تا دشمنان را از پای در آورید. اما بازی این بار اقداماتی انجام داده تا مبارزات اندکی دقیق تر، تاکتیکی تر و واقعی تر شوند. برای مثال این بار پیش از شلیک باید فاصله ی اسلحه تا هدف مورد نظر را تنظیم کنید تا گلوله تان دقیق جایی اصابت کند که باید. همچنین همانند دفعات پیش توانایی حبس نفس را نیز دارید که میزان تکان خوردن دوربین اسلحه تان کمتر شود. درباره ی سایر اسلحه ها نیز می توان همین حرف ها را زد. بازی به عنوان یک شوتر قابل قبول است اما با بزرگان این ژانر قابل مقایسه نیست.
مراحل بازی طراحی خوبی دارند. نحوه ی پیشروی شما ترکیبی است از مخفی کاری و مبارزه. البته با توجه به این که خودتان کدام یک از این گزینه ها را می پسندید می توانید سبک بازی خود را عوض کنید. می توانید همه ی مراحل را به صورت مخفیانه طی کنید و همه را بی صدا و آرام از پای در آورید. این امکان نیز هست که از همان ابتدا تا جایی که می توانید آتش بازی راه بیندازید. مراحل بازی به گونه ای طراحی شده اند که هر دوی این امکانات را برای شما فراهم می کنند.
البته موضوعی که باید بدان اشاره کرد هوش مصنوعی دشمنان است که به بزگترین مشکل این بخش تبدیل شده. بگذارید در یک کلام خلاصه کنم. دشمنان بازی آنقدر ابله اند که گاهی از رفتارشان خنده تان می گیرد. هوش مصنوعی به شیوه ی خنده داری مملو از باگ های ریز و درشت است و رفتار های مضحک را می توان در سراسر بازی از دشمنان شاهد بود. البته این مورد به بازی آسیب های زیادی زده. ولی باز هم نسبت به فجایع گذشته پیشرفت داشته است.
بولشات های زیبا! بازی معمولی
در زمینه ی گرافیکی سری اسنایپر همیشه سعی می کند سر و صدای زیادی به پا کند و خود را به عنوان یکی از عناوین برتر بازار در زمینه ی گرافیک نشان می دهد. اما همیشه پس از رو شدن نتیجه ی کار می بینیم که آنقدرها هم خبری نیست و گرافیک بازی پایش را از مرزهای خاصی فراتر نمی گذارد. ممکن است از اسکرین شات های اولیه ی بازی (در واقع بولشات (Bullshot) ها!) اندکی هایپ شده باشید و بازی را در گرافیک پیشرو بدانید اما باید گفت نتیجه آنچنان هم زیبا و واقعی نیست.
بازی مانند بسیاری از آثار اول شخص موجود در بازار، از تکسچرها و مدل های بی کیفیت رنج می برد. همینطور باید به سایه زنی و نورپردازی اشاره کرد که چنگی به دل نمی زند. گرچه بازی درخلق برخی جلوهها و افکتها به خوبی از پس کار خود برآمده اما باز هم نتوانسته عنوانی پیشرو باشد. گرافیک بازی چندان هم بد نیست اما اصلا با آثار درجه یک بازار قابل مقایسه نیست.
در بخش هنری نیز سازندگان مناظر و چشم انداز های بسیار زیبایی طراحی کرده اند، اما حیف که لذت بردن از آن ها با دیدن عملکرد بخش فنی اندکی سخت می شود. تنظیم رنگ ها و سایر جلوههای بصری و هنری خوب از آب در آمده اند اما همانند همه ی بخش های بازی هیچ وقت به پای بهترین ها نمی رسند!
در سوی دیگر باید اشاره ای هم به مدل کاراکتر های بازی داشته باشم. مدل کاراکتر ها، مخصوصا کاراکترهای دیالوگ دار و مهم در بازی های مختلف بسیار حائز اهمیت بوده و وقت و انرژی زیادی برای طراحی بی نقص آن ها صرف می شود. در این بازی هم ظاهرا برای طراحی ها وقت گذاشته شده اما چیزی که از کاراکتر ها پیداست، بیشتر به خنده مان می اندازد تا این که بخواهیم درگیر ابعاد جدیتر شخصیت ها و احساساتشان بشویم. بازی در این زمینه به هیچ وجه خوب عمل نکرده و شخصیت ها همگی مثل دسته ای موجود فضایی بنظر می رسند. تلاش های طراحان برای زیبا جلوه دادن مدل صورت ها حتی تاثیر منفی هم داشته و شاهد صورت هایی پلاستیکی و بد شکل و بد قواره هستیم.
بد تر از همه ی این ها انیمیشن های افتضاح صورت است که پس از مشاهده ی آن پی خواهید برد که مس افکت اندرومدا (Mass Effect: Andromeda) هم در این زمینه آنقدر ها هم افتضاح و یکه تاز نیست! وضعیت چهره ها در بازی بدتر از چیزی است که بتوانم برایتان شرح دهم. باید خود از نزدیک ببینید تا متوجه شوید. ( نقد و بررسی مس افکت اندرومدا را در بازیمگ بخوانید )
در زمینه ی صدا گذاری باید گفت یکی از مهمترین مشکلات بازی گویندگی آن است. به خاطر دارید که گفتیم دیالوگ های بازی نوشتار چندان خوبی ندارند؟ حال باید گفتار بد بازی را نیز به آن اضافه کنیم. گویندگان، گاه حال و حوصله ی حرف زدن ندارند. گاهی هم به طرزی غیر عادی عربده می کشند و اعصابتان را خرد می کنند. جدای از این آن ها نه در پیاده سازی لهجه های مد نظر سازندگان موفق بوده اند و نه می توانند حرف زدن یک رنجر واقعی را تداعی کنند. آن ها با لحن های غیر عادی و زیاده روی های مختلف در شیوه ی بیان واقعا حس بازی را برایتان نابود می کنند. همینطور بر اساس آنچه اشار کردیم نویسندگان سعی کرده اند با اضافه کردن فحش های بیشتر این ضعف های بازی را تا حدی بپوشانند. اما درد آنجاست که درست فحش دادن هم از این گویندگان ساخته نیست! متاسفانه نتیجه ی همه ی این کم کاری ها و ضعف ها مستقیما روایت بازی را به خاک سیاه نشانده و همه ی کاسه کوزه ها را بر سر کارکتر ها شکسته.
سایر بخش های صدا گذاری البته مشکل خاصی ندارند و حتی باید از سازندگان در این یک مورد تقدیر کرد! صداگذاری اسلحه ها و شلیک ها واقع گرایانه و با کیفیت انجام شده و هنگام مبارزات و تیر اندازی حس لازم را به بازیباز منتقل می کنند. سایر اتفاقات درون بازی از قبیل انفجار ها، برخورد ها و واکنش های محیط نیز صداگذاری خوبی دارند. در بحث موسیقی هم اشکال چندانی به بازی وارد نیست. گرچه قطعات موسیقی آنقدر ها هم زیبا و تاثیر گذار نیستند و به کار گیری شان در بازی به شیوه ی چندان هوشمندانه ای انجام نشده، اما باز هم در حد کفایت بوده و خرده ای بر آن وارد نیست.
جمع بندی
در پایان باید گفت سومین شماره از سری Sniper Ghost Warrior نتوانسته آنگونه که باید عمل کند و هنوز هم این سری را به جایی نرسانده که بتوان گفت موفق شده. اما به نسبت نسخه های قبلی اش پیشرفت های بزرگی کرده که باعث شده اند لقب "ضعیف" از روی بیشتر بخش های بازی برداشته شود. گرچه اثر فعلی استودیوی CI Games هنوز هم تا تبدیل شدن به یک بازی موفق فاصله ی زیادی دارد اما پشتکار سازندگان و ایده های بلند پروازانه شان می تواند آینده ای خوب را برایشان رقم بزند.
نظر کاربران
مضخرف ترین بازی که در کل زندگیم دیدم.مرحله اول رو بازی کردم بعد مستقیم حذف کردم