با این بازی ها معتاد پلی استیشن ۳ خواهید شد
اگر فهرستی از بهترین کنسول های تاریخ تهیه کنیم، پلی استیشن ۳ قطعا نمی تواند سهمی در بالای آن داشته باشد اما این کنسول به دلیل رویکرد متفاوتی که در قبالش اتخاذ شد، قابل احترام است.
علاوه بر سخت افزار پیچیده، پلی استیشن ۳ گران تر از دو کنسول مایکروسافت و نینتندو طی نسل هفتم بود و آن هم در حالی که تا مدتی عموم بازی های مولتی پلت فرم (بازی هایی که شرکت های سازنده، آنها را برای چند پلت فرم یا کنسول ساخته و بهینه سازی می کنند) روی ایکس باکس ۳۶۰ مایکروسافت عملکرد بهتری داشتند.
اینها را اضافه کنید به دروغ های کن کوناراگی (مدیر بخش پلی استیشن سونی) که در آن هنگام مدعی شده بود کنسول جدید سونی توانایی اجرای بازی ها با وضوح تصویر ۱۰۸۰PFull HD و سرعت ۶۰ فریم بر ثانیه را دارد! با تمامی این اوصاف شکست پلی استیشن ۳ طبیعی به نظر می رسید اما سونی پس از آن که شاهد خیانت شرکای قدیمی اش و از دست دادن تعدادی از بازی های انحصاری بزرگش بود، آخرین و تنها برگ برنده اش را رو کرد؛ بازی انحصاری ساخته شده به وسیله استودیوهای داخلی.
سامورایی ها با کمک بازی سازان بزرگ خود، عناوین انحصاری بزرگی را برای پلی استیشن ۳ تولید کردند و کیفیت این بازی ها آنقدر بالا بود که کاربران را مجاب به خرید کنسول بزرگ سونی کرد. حالا ۱۰ سال از زمان عرضه پلی استیشن ۳ سپری می شود و بهترین زمان برای این است که عناوین تاثیرگذار این کنسول را بررسی کنیم؛ عناوینی که نقش غیرقابل انکاری در بالا رفتن فروش پلی استیشن ۳ ایفا کردند. به طوری که این کنسول در نهایت با فروش ۸۰ میلیونی حتی در سکوی بالاتر از ایکس باکس ۳۶۰ قرار گرفت.
Metal Gear Solid ۴
قسمت دوم و سوم هم زمانی، انحصاری پلی استیشن ۲ بودند و پورت های مختلفی از آنها عرضه شد اما قسمت چهارم یک استثنا بود. کوجیما از همان ابتدا اعلام کرد که بازی به صورت انحصاری برای پلی استیشن ۳ عرضه می شود و خبری از ورژن ایکس باکس ۳۶۰ نخواهد بود. بازی ساز ژاپنی می گفت این بازی تماما با استفاده از قدرت کنسول سونی ساخته شده و حجم زیادش («متال گیر ۴» اولین بازی بود که از بلو ری دو لایه با حجم ۵۰ گیگابایت استفاده می کرد) مانع عرضه آن برای ایکس باکس ۳۶۰ می شود.
در طرف مقابل مایکروسافت به یوبی سافت و Splinter Cell: Conviction متوسل شد. «متال گیر ۴» در نهایت تابستان سال ۱۳۸۷/۲۰۰۸ عرضه شد و متقابلا فروش پلی استیشن ۳ افزایش یافت. مثلا در ژاپن فروش این کنسول به بالاترین حد ممکن پس از عرضه رسید و در نهایت «متال گیر ۴» به یکی از پرفروش ترین بازی های نسل خودش مبدل شد. در بخش نمرات هم ساخته کوجیما بسیار موفق ظاهر شد و هر دو سایت مشهور IGN و Gamespot نمره ۱۰ خود را به این بازی اعطا کردند. مسئولان کونامی خیلی دوست داشتند که این بازی برای ایکس باکس ۳۶۰ هم عرضه شود اما در نهایت نکوجیما کوتاه نیامد تا این بازی همیشه مهر انحصاری سونی داشته باشد.
Killzone ۲
ساخت نسخه اول «قتلگاه» (زمانی آغاز شد که مایکروسافت با ساخت و عرضه «هیلو» (Halo) در بازار شوترهای کنسولی آقایی می کرد. «هیلو» برای همیشه نگاه کاربران بازی های اول شخص روی کنسول ها را تغییر داد و در حقیقت به لطف این بازی و کنترل بی نظیرش در سال ۱۳۸۰/۲۰۰۴ بود که امروزه بازی های اول شخص، بازار کنسول ها را تسخیر کرده اند.
شماره نخست «کیل زون» قرار بود جواب دندان شکنی به یگانه قهرمان مایکروسافت و ایکس باکس باشد اما وقتی این بازی در سال ۱۳۸۳/۲۰۰۴ یعنی همان سالی که «هیلو ۲» عرضه شد، به بازار راه یافت، فرسنگ ها با یک اثر ساختارشکن فاصله داشت چه برسد به اینکه رقیبی «هیلو» باشد.
با وجود این ژاپنی ها مصمم بودند که شوتزنی درجه یک داشته باشند و برای همین ساخت نسخه دوم خیلی زود آغاز شد و در نمایشگاه E۳ سال ۱۳۸۴/۲۰۰۵ تریلری از این بازی در کنفرانس گیم پلی پخش و با استقبال بی نظیر مخاطبان همراه شد. کن کوتارگی در آن هنگام مدعی شد که تریلر از بازی واقعی و در زمان واقعی (Real Time) بوده اما این دروغ از چشمان تیزبین گیمرها پنهان نماند و مشخص شد که سونی فقط یک تریلر از پیش رندر شده را منتشر کرده است.
همین مسئله، بار روی دوش تیم سازنده را دو برابر کرد زیرا حالا باید از حیثیت خود دفاع و عنوانی عرضه می کردند که در سطح و اندازه های همان تریلر باشد. «کیل زون ۲» چهار سال طول کشید و وقتی بازی در فوریه سال ۱۳۸۸/۲۰۰۹ عرضه شد، کمتر کسی باور می کرد که گرافیکش آنقدر چشم نواز باشتد که حتی در بعضی از بخش ها از تریلر CG سونی هم پیشی بگیرد.
علاوه بر گرافیک، گیم پلی بازی هم پیشرفتی شگرف نسبت به نسخه اول داشت تا در مجموع نمرات منتقدان (۹۱ نقد) این بازی به ۹۱ از ۱۰۰ برسد. با این که «کیل زون ۲» فروش بالایی را تجربه نکرد اما ساخت و عرضه اش تاثیر فراوانی روی مشهور شدن پلی استیشن ۳ به عنوان ماشینی قدرتمند بر جای گذاشت.
Uncharted ۲
Among Thieves
بی شک گل سرسبد انحصاری های سونی طی نسل هفتم، «آنچارتد ۲» (Unckharted ۲: Among Thieves) بود. بازی که علاوه بر فروش بالا، اکثر جوایز سال ۱۳۸۸/۲۰۰۹ را درو کرد و با متوسط نمره ۹۶ از ۱۰۰ به بهترین بازی پلی استیشن ۳ حداقل از منظر مجموع نمرات مبدل شد. قسمت نخست «آنچارتد» در سال ۱۳۸۶/۲۰۰۷ عرضه شد و با وجود استقبال خوب، بسیاری از منتقدان آن را تلفیقی مناسب از «تومب ریدر» و Gears of War خواندند. امی هنینگ خالق سری مشهور Soul Reaver کارگردان این نسخه بود.
اما برای قسمت دوم، زوج بازی ساز نیل دارکمن و بروس استرلی زمام امور را به دست گرفتند. این دو بازی ساز که آن دوران به اندازه حالا مشهور نبودند، پیش از ساختن «آنچارتد ۲» خود را سرگرم ساخت نسخه چهارم «جک» کردند. اما روزگار به نحوی پیش رفت که آنها وظیفه ساخت «آنچارتد ۲» را بر عهده گرفتند.
این بازی در هر بخشی نسبت به شماره نخستش پیشرفت کرد و تا مدت ها سردمدار بازی های کنسولی بود تا گیم پلی و بخش های مجزای سینمایی (Set Piece) که هر یک در نوع خود منحصر به فرد بودند. کار به جایی رسید که شخصیت اصلی بازی (نیتن دریک) را با «ایندیانا جونز» مقایسه و از «آنچارتد» به عنوان مهم ترین اثر اکشن ماجراییِ زمان خودش یاد کردند.
در آن هنگام تیم سازنده مدعی شد که بین ۹۰ تا ۱۰۰ درصد از قدرت پردازشگر «سل» استفاده کرده است؛ همان پردازشگری که باعث سختی کار ساخت بازی شده بود. اما استودیو «ناتی داگ» از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. این استودیو چند ماه پیش قسمت چهارم «آنچارتد» را عرضه کرد و باز هم یک محک گرافیکی جدید (Benchmark) - این بار برای پلی استیشن ۴ - به ثبت رساند.
God of War ۳
«رب النوع جنگ» (God of War) قطعا مشهورترین بازی این فهرست به حساب می آید، یا حداقل برای ما ایرانی ها که اینگونه است. این بازی علاوه بر شهرت جهانی اش در ایران هم طرفداران پرشماری دارد. داستان این سری درباره مبارزی قدرتمند به نام کریتوس است که به عنوان یکی از فرماندهان «آرس» خدای جنگ (خدایان یونانی) خدمت می کند تا این که به دلیل کمک خواستن از خدای جنگ، دچار جنون می شود و همسر و فرزندش را به قتل می رساند.
کریتوس متوجه می شود که این کار حیله از از سمت آرس» و دیگر خدایان بوده و در نهایت طی شماره سوم، تمامی خدایان المپ از جمله زئوس را شکست می دهد. سری «رب النوع جنگ» به دلیل گیم پلی کاملا متفاوت و سریع و گرافیک بی نظیرش به شهرت رسید و قسمت سوم هم اولین نسخه از سری بود که برای پلی استیشن ۳ عرضه می شد. به همین علت انتظارها از این بازی به طرز شگفت آوری بالا بود ولی زمانی که اولین تیزر بازی به نمایش درآمد، این عنوان حداقل از منظر تکنیکی به هیچ وجه در سطح و اندازه های نام سری نبود. با این حال، تا زمان عرضه، اکثر مشکلات برطرف شد و God of War ۳ خیلی راحت برترین گرافیک زمان بین بازی های کنسولی لقب گرفت.
با وجود داستان نه چندان راضی کننده، گیم پلی جذاب، تمرکز روی مبارزه با باس های عظیم الجثه و مدل های با جزییات از God of War ۳ یک اثر متفاوت و باب طبع منتقدان (متوسط نمره ۹۲ از ۱۰۰) ساخت.
Little Big-Planet
مایکروسافت برای برنده شدن طی نسل هفتم هزینه های هنگفتی متحمل شد و با بسیاری از ناشران بزرگ طرف قرارداد سونی اعم از ژاپنی و غیرژاپنی وارد مذاکره شد. ماحصل این ریخت و پاش ها عرضه بسیاری از بازی های بزرگ برای کنسول مایکروسافت بود که تا پیش از آن در انحصار پلی استیشن ۳ بودند.
ایده اصلی LBP توسط دو سازنده استودیو لاینهد مطرح شد که یکی از زیرمجموعه های قدرتمند مایکروسافت طی نسل هفتم بود که وظیفه ساخت سری «فیبل» را بر عهده داشت. نام این دو سازنده مارک هیلی و دیو اسمیت بود. این دو پس از رد شدن ایده اولیه شان، لاینهد را ترک کردند و اواسط سال ۱۳۸۴/۲۰۰۵ به صورت پنهانی با مدیران سونی وارد مذاکره شدند. طی ۳ سال بازی تکمیل و به یکی از عناوین به یادماندنی تاریخ شرکت ژاپنی ثبت شد. این بازی نوآورانه جوایز زیادی دریافت کرد و با متوسط نمره ۹۵ در فهرست برترین بازی های انحصاری نسل هفتم قرار گرفت.
The Last of Us
پس از ساخت «آنچارتد ۲»، نیل دراکمن و بروس ایترلی به شهرتی باور نکردنی رسیدند. وقتی مشخص شد که کار ساخت «آنچارتد ۳» به امی هنینگ و تیم سازنده شماره نخست محول شده است، انتظار برای معرفی بازی جدید این زوج بازی ساز بسیار سخت شد تا اینکه در مراسم VGA سونی از بازی «آخرین ما» (The Last of Us) پرده برداشت.
یک اثر آخرالزمانی و اولین بازی بزرگسالانه داگ پس از سال ها. «آخرین ما» برخلاف دیگر بازی های آخرالزمانی و زامبی محور، روی موجوداتی به نام «کیکرزها» تمرکز داشت؛ موجوداتی که هر چند به زامبی شباهت داشتند اما منبع الهام شان گونه ای قارچ واقعی به نام سر چماقی ها (Cordyceps) است که به مغز شکارش حمله و کنترل حشره را در قالب یک زندگی انگلی به دست می گیرد.
این گونه عجیب و شیوه تهاجمش در مستند «سیاره زمین» (Planet Earth) به نمایش درآمد و دراکمن و استرلی پس از دیدن آن به ساختن بازی با محوریت سرچماقی ها به شدت علاقه مند شدند.
داستان بازی سال ها پس از شیوع این قارچ و نابود شدن حیات زمین دنبال می شد. در دورانی که منابع طبیعی به کمترین میزان خود می رسد و کمبود غذا بیداد می کند، شخصیت اصلی بازی مردی میانسال به نام جوئل بود که در ابتدای بازی دخترش را از دست داد و حالا پس از سال ها ماموریت داشت از یک دختر نوجوان محافظت کند.
شروع این بازی به قدرت جنجالی بود که بسیاری از منتقدان آن را بهترین سرآغاز در تاریخ بازی ها قلمداد کردند. «آخرین ما» از منظر گرافیکی بهترین ساخته پلی استیشن و حتی کنسول های هم نسل بود و در بخش موسیقی هم گوستاوو سانتائولایا آهنگسازی آن را بر عهده گرفت که رکورد بردن دو جایزه اسکار پشت سر هم را در اختیار داشت.
نظر کاربران
ای از این کنکور.. هیییییییی :'((