خداحافظ ماکسیما، پدرخوانده خودروهای دهه ۸۰
ماکسیما، پدر خوانده بازار ایران بود. اما حالا او هم از خطوط تولید پارسخودرو رخت بربستهاست. تنها چیزی که می توان گفت این است : "خداحافظ پدر خوانده..."
دهه هفتاد و ابتدای دهه هشتاد شمسی دوران عجیبی برای صنعت خودروی کشورمان بود. بازار بسته و تنوع اندک محصولات، چنان توقع مصرف کنندگان را پایین آوردهبود که وقتی محصولی با حداقل امکانات هم وارد بازار میشد، میتوانست به راحتی برای خود طرفدارانی بیابد و حتی به خودرویی پرآوازه و محبوب در سراسر کشور تبدیل شود. برای مثال دوو سیلو که در آن دوران پادشاهی میکرد، جز یک خودروی معمولی چیز دیگری نبود اما به دلیل برخورداری از چهرههای زیبا و عوام پسند در کوتاهترین زمان طرفداران بسیاری برای خود یافت.
البته در بین خودروهای مشهور آن دوران خودروهای مطرح بینالمللی چون مزدا ۳۲۳ هم حضور داشتند، اما از میان آنها تنها سه خودرو تا انتهای دهه هشتاد حتی با هجوم انواع خودروهای وارداتی نه به شدت قبل اما همچنان محبوب و پرطرفدار باقی ماندند، سیتروئن زانتیا، پژو ۲۰۶ و نیسان ماکسیما.
یکی دو سال پیش صحنه را ترک گفت، دیگری در آستانه رفتن است و آخری هم دو ماه پیش با خطوط تولید خداحافظی کرد؛ به همین مناسبت پروندههای را به بررسی این سه اسطوره دهه هشتادی اختصاص دادیم.
عروس فرانسوی دو سال پیش رفت اما جایش همچنان در سایپا خالی است...
در سال 1380 وقتی زانتیا پا به بازار گذاشت، با قابلیتهای فوقالعادهای که در آن دوران همه را متعجب می کرد و حتی امروز هم به جرات در کمتر خودروی هم ردهای می توان دید، برای خود و سازنده داخلیاش اعتبار فوقالعادهای دست و پا کرد. قابلیت تنظیم ارتفاع، حرکت بر روی سه چرخ، طراحی گوهای شکل و کلاس ناچبک بدنه، سامانه تعلیق هیدرولیک، هندلینگ و قدرت بالا، ایربگ، سامانه ترمز ABS و... برای دورهای که هنوز پیکان نزد عدهای اعتبار و احترام داشت، قابلیتهای خارقالعادهای محسوب میشدند. و همین موضوع هم سبب شد تا کسی از عیوب، هزینه نگهداری سرسامآور و ایمنی فاجعهبار این خودرو نامی نبرد و زانتیا در ایران به یک افسانه تبدیل شود!
زانتیایی که حتی در خود فرانسه هم مانند ایران مورد استقبال واقع نشد و دریافت یک و نیم ستاره از پنج ستاره ممکن ( که در بررسی مجدد سال ۲۰۰۹ به یک ستاره تقلیل یافت و توقف تولید آن را رقم زد ) در آزمون موسسه معتبر ایمنی اروپا (Euro NCAP)، حسابی اعتبار بینالمللیاش را زیر سئوال بردهبود.
در ایران همه قشر و طیف سنی به این خودرو علاقهمند شدند اما برچسب قیمت ۱۸ میلیون تومانی، زانتیا را در رده خودروهای لوکس بازار آن زمان قرار دادهبود، قیمتی که امروز نزدیک به یک شوخی است و برای نمونههای دستدوم این خودرو به ۴۰ و ۵۰ میلیون تومان هم رسیدهاست!
نکته جالب در مورد زانتیا این است که کسی راغب به تغییر این خودرو نبود و کمتر کسی روی آن رینگ و لاستیک میانداخت و به اصطلاح اسپرتش میکرد، مردم زانتیا را با همان رینگهای آهنی، سواری نرم و بینقص و همانگونه که بود دوست داشتند، حتی چند سال پیش با ورود رقیب هموطنش رنو مگان به بازار، سایپا با صرف هزینه گزاف 9 میلیارد تومانی فیس لیفتی با نام زانتیا2 ( که بیشباهت به رنو مگان مغرور نبود) از این خودرو ارائه داد که در همان ابتدای کار شکستخورد و دو نسل بعدی زانتیا یعنی C5 و NEW C5 هم نتوانستند خاطره شیرین این خودرو را تکرارکنند و همه اینها ثابت کرد زانتیا با همان چهره ساده و قدیمی که حتی در زمان خودش هم رنگ و بوی کهنگی میداد، همچنان محبوب است. شاید پذیرش این موضوع برای خیل طرفداران این خودرو سنگین باشد اما زانتیا بهواقع مصداق یک چشمی بود که در شهر کورهای بازار خودروی ایران پادشاهی میکرد.
دو سالی میشود که این عروس فرانسوی به دلیل توقف تولیدش در شرکت مادر (پژو-سیتروئن) از خطوط تولید سایپا رفتهاست و جای آن که قرار بود با کیا سراتو و یا محصول به روزتری از سیتروئن پر شود همچنان خالی است.
ماکسیما هم رفت و قیمت نود و چند میلیون تومانی آخرین نمونههایش، آه و فغان بسیاری را بلند کرد که ای کاش آن زمان که یک دستگاه ماکسیمای صفر کیلومتر دنده اتوماتیک تنها ۳۵ میلیون تومان قیمت داشت و حتی با بیست میلیون تومان هم میشد یک ماکسیمای دندهای دستدوم خرید، لذت سواری این پدرخوانده ژاپنی بازار ایران را از خود دریغ نمیکردند.
پیشرانه V۶، ۳۰۰۰ سی سی ۲۰۱ اسب بخاری که گاه با اغراق سازنده داخلی ۲۲۷ اسب بخار هم اعلام میشد، سواری نرم، کیفیت کمنقص ژاپنی و ظاهر تجملی این خودرو که اگر بنزهای کلاس ای تولید تاپ خودرو را به دلیل شمارگان تولید اندک کنار بگذاریم، تا پیش از آمدن تیانا عنوان لوکسترین خودروی تولید انبوه تاریخ ایران را با خود یدک میکشید، در کنار امکاناتی چون یخچال، شیشههای جاذب اشعه UV، خروجی برق ۱۲ ولت، شیشه بالابرهای اتوماتیک برای هر چهار پنجره، فضای نشیمن بسیار، تهویه مطبوع خودکار و... از این خودرو هم یک افسانه ساخت. و سبب شد که انحراف انتهای خودرو، ایرادات سامانه تعلیق و مصرف سوخت بالایش کاملا به باد فراموشی سپرده شوند.
ماکسیما همزمان با آمریکا در ایران هم به تولید میرسید و زمانی که پا به بازار گذاشت خودروی بهروزی بود. در ژاپن با نام Cefiro و در بازار آمریکای شمالی با نام اینفینیتی I۳۵ و I۳۰ شناخته میشد اما به دلیل نقایصی در سامانه تعلیق، انحراف انتهای آن در سرعتهای بالا و رقبای سرسختی چون لکسوس، هرگز نتوانست بهمانند ایران سلطان بلامنازع بازار باشد اما باز هم با تمام این مسائل در بازارهای بینالمللی لقب بامو سری پنج ژاپنی به آن دادهشد اما در بازار داخلی ماکسیما رقیبی نداشت و با طیب خاطر به حکمرانی در بالاترین رده بازار مشغول بود تا اینکه واردات آغاز گشت، کمری ۲۰۰۵ (XV۳۰)و سوناتای نسل قبل آمدند و همگان کار ماکسیما را تمام شده میدانستند مخصوصا که نسلهای جدید ماکسیما در بازارهای جهانی معرفی شده بودند و این خودرو در مقابل رقبا کمی قدیمی به نظر میرسید.
با این اتفاق فروش این خودرو کمرنگ شد اما رقبا نتوانستند ماکسیمای محبوب را از میدان به در کنند و همچنان قابلیتهای اسپرت و توان بالای پیشرانه ، به خودروی کم هیجانی چون کمری دو نسل قبل که در بازارهای بینالمللی یک رده از ماکسیما پایینتر بود و کرهای تازهوارد یعنی سوناتا، اجازه عرضاندام نداد و با ورود نسل جدیدتر کمری (XV۴۰) به بازار و جهش قیمت وارداتیها، ماکسیما دوباره سلطان رده قیمتی خود شد.
نیسان ماکسیمای نسل پنجم، سلطان افسانهای بازار دهه هشتاد ایران در هر شرایطی طرفداران خود را حفظ کرد و هیچ خودرویی نتوانست جایگزینی برای آن باشد. حالا تیانایی که در بازارهایی چون استرالیا با نام ماکسیما شناخته می شود آمده تا جانشین پدر اسطورهای باشد و بهتازگی و همزمان با بازنشستگی این خودرو (ماکسیما) مدیران پارسخودرو وعده عرضه جدیدترین نسل آن را می دهند، که با اوضاع و احوال این روزهای بازار بعید به نظر می رسد. ماکسیما، پدر خوانده بازار ایران بود. اما حالا او هم از خطوط تولید پارسخودرو رخت بربستهاست. تنها چیزی که می توان گفت این است : "خداحافظ پدر خوانده..."
هرچند که بازار خودروی ایران، در آغاز دهه هشتاد شمسی بر خلاف امروز چندان تنوع نداشت و دیدن یک ماکسیما در ابتدای عرضهاش در خیابان کم از دیدار با یک پورشه پانامرای امروزی نبود اما یک برتری بر اوضاع و احوال امروز داشت و آن هم شرکای بین المللی معتبر و مطرحی بودند که محصولات به روزشان را برای مونتاژ در اختیار خودروسازان ایرانی قرار میدادند و خودروهایی چون نیسان ماکسیما و رونیز (اکسترا)، پژو 206، مزدا 323، دوو ماتیز و ... همزمان با ارائه در بازار های جهانی در ایران هم به تولید میرسیدند.
اما امروز احوال این صنعت در کشورمان بس ناگوار است و چینیهای کم اعتبار و تازهکار آنچنان برای بازار ایران دندان تیز کردهاند و روابط بینالمللی خودروسازان آنچنان تضعیف شده، که جز رنو و نیسان خودروساز مطرحی از ماندن در ایران سخن نمیگوید. در چنین شرایطی، توقعی که از خودرو سازان می رود، این است که با حمایت از استعدادهای جوان داخلی، و استفاده از تجارب گرانمایه ایرانیان مشهور صنعت خودرو، همچون کوروش منصوری، هرمیداس اتابکی، نادر فقیه زاده و اسفندیار خالقی، به جای رویآوردن به چینیهای تازهکار، در راه استقلال این صنعت که زیرساختهایش هم با عرضه برندهای ملی موجود است گام بردارند و تحریم و تهدید امروز صنعت خودروی کشور را به فرصتی ارزشمند برای فردا تبدیلکنند.
" دو نفر با لباس کار، تکه ابری بزرگ را به دور یک تیر چراغ برق میپیچند و ازصحنه خارج میشوند، در قسمتهای بعد افرادی مدهوش و متحیر با آن تیر برخورد میکنند و در انتها دلیل شگفتی افراد با نمایش بیلبورد پژو 206 مشخص میشود. "
این نخستین آگهی تبلیغاتی 206 در اواخر دهه هفتاد شمسی بود ، خودرویی که با آمدنش روح تازهای به بازار آنزمان کشور بخشید. اما میماند یا میرود؟ سئوالی است که این روزها در ذهن همه دوستداران این کوچولوی افسانهای نقش بسته، و با اینکه سالها از طراحی و تولیدش میگذرد و پژو دو نسل جدیدتر آن را مدتهاست روانه بازار کرده، همچنان 206، " دویست شیش" است و طرفداران سر سخت خود را دارد، چه در داخل و چه در خارج! در میان سه خودرویی که به بررسی آنها پرداختیم، 206 تنها خودرویی است که هم در داخل و هم در خارج از کشور نمونهای کاملا موفق به شمار می آید، و اگرچه عدهای موفقیت پروژه 206 را در داخل کشور به دلیل آنکه هنوز هم در داخلیسازی برخی قطعات آن با مشکلاتی رو به رو هستیم، زیر سئوال میبرند اما باز هم کسی نمیتواند محبوبیت این خودرو را، مخصوصا در گونه هاچبک و تیپ 5، منکر شود.
بسیاری از کارشناسان بینالمللی خودرو، دلیل آنکه در روزهایی که تب ادغام تمامی خودروسازان را فراگرفته بود، پای برند سومی به گروه پژو - سیتروئن باز نشد را، همین کوچولوی افسانهای میدانند که با تولید در شش کشور دنیا و طرح جذابش، تپش قلب جوانان بسیاری را در گوشه گوشه جهان بالابرد و با فروش بسیار سازندهاش را چنان فربه ساخت که از ادغام بینیاز گردید.
این خودرو هنوز هم آنچنان پرطرفدار است که با یک تغییر چهره توسط شعبه برزیلی پژو، با نام+ ۲۰۶ در بازارهای بینالمللی و حتی خود فرانسه فروش مناسبی دارد. فیسلیفتی که ۳ سالی است پایش به کشور ما هم باز شده اما نه با نام اصلیش بلکه با عنوان عجیب و پرسش برانگیزi ۲۰۷!
اما این روزها اخبار خوشایندی از خطوط تولید آبیهای جاده مخصوص به گوش نمیرسد و اخبار غیر رسمی حکایت از توقف تولید ۲۰۶ و فرزندانش یعنی اسدی و ۲۰۷ دارند. شرایط فعلی اجازه وصول پول پرداختی توسط ایرانخودرو به پژو را نمیدهند و شیر فرانسوی هم که با واگذاری درصدی از سهامش به جنرالموتورز آمریکا، سودای حضور دوباره در بازار ایالات متحده را پس از چند دهه در سر دارد؛ با وجود مشکلات مالی فراوان، چندان مایل به همکاری با شریک دیرین خود، ایرانخودرو نیست.
البته مدیران بلندپایه ایرانخودرو در ماههای گذشته با تکذیب این مسائل، پژو ۲۰۶ را ماندنی میدانند و حتی خبر از ارائه نمونه کاملا ساخت ایران در ماههای آینده هم دادهاند. با وجود تمام این ادعاها و صحبتها، ۲۰۶ اگر ماندنی هم بشود، با این قیمت نجومی، کیفیتی که روزبهروز از آن کاسته میشود و رقبای تازهنفس چینی که یکی پس از دیگری وارد گود میشوند، هرگز آن روزهای رویایی آغازین دهه هشتاد شمسی را تجربه نخواهد کرد. باید دید چه میشود.
نظر کاربران
درود بر 206.كاش باشد