از آنجایی که تکرار بازیهای داستان محور چندان جذابیتی ندارند و بیشتر نقاط عطف و شوکهای داستانی این عناوین، تنها در تجربه اول، جذابیت بیاندازه ای دارد و در تجربههای بعدی، کشش خاصی برای گیمرها ندارند بر همین اساس بیشتر این بازیها را تنها باید یکبار انجام داد...
خبرگزاری صبا - دانیال کریمی: همه ما یک لیست از بازیهای محبوب خود داریم؛ لیستی که هر بازیای شایستگی ورود به آن را ندارد و شاید هرچند سال یکبار عضوی جدید به آن وارد شود. این لیست، لیستی یکطرفه است که بازیها تنها به آن وارد میشوند و هیچگاه از آن خارج نمیشوند، امروز قصد داریم به بررسی پنج عنوانی بپردازیم که کم و بیش در لیست بهترینهای اکثر گیمرها وجود دارند. بازیهای شگفتانگیزی که اکثرا ترجیح میدهیم تنها یکبار آنها را به اتمام برسانیم.
کمتر گیمری را میتوان یافت که بارها و بارها بازیهای فوق محبوب خود را تمام کرده باشد. از آنجایی که تکرار بازیهای داستان محور چندان جذابیتی ندارند، به همین خاطر گیمرها ترجیح میدهند پس از پایان، باردیگر بازی را آغاز نکنند بنابراین جز برای دریافت اچیومنت و تروفی، هیچ گیمری به دنبال تجربه چند بارهای بازیهای نمیرود.
از سوی دیگر، بیشتر نقاط عطف و شوکهای داستانی این عناوین، تنها در تجربه اول، جذابیت بیاندازه ای دارد و در تجربههای بعدی، کشش خاصی برای گیمرها ندارند. بر همین اساس بیشتر این بازیها را تنها باید یکبار انجام داد، سپس دیسک را از دستگاه درآورده، در قاب مخصوص خود گذاشت و در ویترین و جلوی چشم قرار داد تا هیچگاه از یاد نروند.
۱. Bioshock: Infinite
بر فراز آرمانشهر
سری بازیهای «بایوشاک»، از شماره نخست صاحب فضا، داستان و گیم پلی کم نظیری بودند و توانستند مورد توجه منتقدان و گیمرها قرار گیرند. گیمرهای آماتور تنها به واسطه گیم پلی زیبای آن به سویش جذب شدند اما گیمرهای حرفهای در داستان و فضای آن غرق شدند و با پایان رساندن این عنوان همگی به این حس دست یافتند که گویی یک کتاب سنگین و قطور فلسفی و سیاسی را به پایان رساندهاند.
با این وجود، نقطه قوت سری، چه از لحاظ داستانی، شخصیت پردازی و گیم پلی، قسمت سوم آن یعنی «بایوشاک:بیکران» بود که برخلاف دوقسمت قبل، نه در زیر دریا بلکه در آسمان جریان داشت. داستان بازی به قدری پیچیدگی و جذابیت داشت که بسیاری از گیمرها گاه و بیگاه در حین بازی کردن مجبور به توقف بازی و تفکر در مورد وقایع رخ داده در آن میشدند تا حد امکان بتوانند با شخصیتها ارتباط برقرار کنند. برخلاف بسیاری از عناوین موجود در بازار« بایوشاک» به هیچ عنوان، یک بازی قابل پیشبینی نیست و حتی شما تا نقاط پایانی داستان نیز نمیتوانید تصور کنید چه سرنوشتی در انتظار شخصیتهای داستان و تمدن زمین و آسمان قرار دارد.
زمانی که به یک ساعت پایانی بازی برسید، دیگر نمیتوانید به «بایوشاک» به همان دید گذشته نگاه کنید. پایان بازی به قدری شوکآور و غیرمنتظره است که کمتر گیمری حاضر میشود با تجربه دوباره بازی، به آن خاطره زیبا، رنگ تکرار ببخشد. وقتی یکبار بازی را به پایان برسانید، کلمبیا ( شهر ساخته شده در آسمان که بازی در آن جریان دارد) دیگر آن حال و هوای گذشته را نخواهد داشت.
اگر به هر دلیلی نتوانستهاید این سهگانه فوقالعاده را تجربه کنید، شانس به شما روی آورده است. قرار است در ماه سپتامبر سال جاری، تمامی سه قسمت «بایوشاک» به انضمام تمامی بستههای الحاقی برای کنسولهای نسل هشتمی و کامپیوترهای شخصی عرضه شوند.
2. Journey
تجربه سفری معنوی
«جورنی» را از نامش میتوانید بشناسید، در «جورنی» باید سفر کنید و به سوی یک مقصد نامعلوم حرکت کنید. در نگاه اول شاید بازی بسیار ساده و خستهکننده به نظر برسد، اگر به چنین تفکری دچار شدهاید، باید بگوییم که سخت در اشتباه هستید. این سفر به قدری زیبا و چشمنواز است که آرزو میکنید هیچگاه به پایان نرسد. در این مسیر با گیمرهای دیگر نیز به صورت تصادفی برخورد خواهید کرد، میتوانید مسیر خود را با همراهی دیگر مسافران طی یا اینکه تمام سفر را تنهایی سپری کنید.
در «جورنی» خبری از دیالوگها و شخصیتهای گوناگون نیست. تمام پیام بازی از درون نواها و مناظر چشمنواز به بازیکنان منتقل میشوند. محیطهای بازی هیچگاه خستهکننده و تکراری نمیشوند. پس برای تجربه آن دست بجنبانید.
3. تمام بازیهای استودیو «تل تیل»
روی زشت بازیهای اپیزودیک
استودیوی «تل تیل» شیوه منحصر به فرد خود را در روایت داستانها دنبال میکند. بیشتر گیمرها حداقل با یک عنوان ساخته شده توسط این استودیو آشنایی دارند. شاید تنها یک نکته منفی در مورد بازیهای ساخته شده توسط این استودیو وجود داشته باشد و آن هم وجود یک پایان برای داستان، با وجود تمام تبلیغات استودیوی تل تیل در مورد تاثیر انتخاب گیمرها بر روند داستان است.
بر همین اساس گیمرها با به پایان رساندن هرکدام از بازیهای این استودیو، تمایل چندانی برای تکرار چندباره داستان برای کسب تجربههای متفاوت از بازی ندارند. با وجود این نقیصه، داستان بازی به قدری جذابیت و پیچیدگی دارد که تجربه یکباره آن برای گیمرها کافی است. بسیاری از بازیهای این استودیو براساس دنیای فیلمها و کتابهای مشهور ساخته و پرداخته شدهاند و به همین خاطر جذابیتی دو چندان برای بسیاری از گیمرها به ارمغان میآورند.
4. The Elder Scrolls V: Skyrim
دنیای فانتزی
برخلاف دیگر عناوین موجود در لیست، اسکایریم نه تنها با چندده ساعت بازی کردن به پایان نمیرسد بلکه باید صدها ساعت صرف کنید تا داستان اصلی و داستانهای فرعی آن را به پایان برسانید، با وجود این گستردگی،اسکایریم تنها یک پایان دارد ولی سرنوشت سیاسی ایالت اسکایریم، با تصمیم شما میتواند دگرگون شود.
گیمرها در یک دور میتوانند داستان تمام گروهها را به پایان برسانند، در تمام شهرها به یک مقام عالیرتبه دست پیدا کنند و با خرید املاک، تبدیل به یک سرمایهدار عظیم شوند بنابراین هیچ گیمرعاقلی حاضر نمیشود چنین بازی طولانیای را برای بار دوم انجام دهد.
5. Outlast
شب مردگان زنده
«اوت لست» همانند «بایوشاک»، برای همراه کردن مخاطبان تا پایان بازی، بیش از هر چیز بر عنصر غافلگیری در داستان متکی است. در «اوت لست» فرصتی برای تنفس وجود ندارد و باید هر لحظه از دستان قاتلان و موجودات ترسناک بگریزید. اگر فکر میکنید همانند دیگر بازیها میتوانید با مسلسل و آر پی جی، کابوس خود را تبدیل به هیجان کنید، کاملا در اشتباه هستید. تنها باید فرار کنید و مخفی شوید.
حال میپرسید دلیل اینکه «اوت لست» در تجربه دوم چندان جذاب نخواهد بود چیست. وقتی با محیطهای بازی و گوشه و کنار آن آشنا شوید. کمکم از شدت هیجان و ترس بازی کاسته میشود. به همین خاطر تجربه دوباره این بازی، چندان رضایتبخش نخواهد بود.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر