مروری بر کامارو نسل اول به بهانه بازسازی کامارو SS ۱۹۶۸
کامارو SS در ۴۸ سالگی!
میگویند هر علتی معلولی دارد، یعنی یکی دلیل شکلگیری دیگری است. در دنیای اتومبیل هم بسیاری از خودروها به دلیل تولید خودرو دیگری ساخته شدهاند.
اما تصور نکنید حریف دیرینه بیکار نشست. جنرال موتورز ماموریت ساخت رقیب موستانگ را به شورولت واگذار کرد و در همان سال ۱۹۶۴ استارت پروژه با کد XP-۸۳۶ زده شد. سال ۱۹۶۴ به طراحی و ایدهپردازی مدل اولیه گذشت و سرانجام یکسال بعد، یعنی در سال ۱۹۶۵ اولین نمونههای آزمایشی ساخته شدند.
فورد موستانگ رقیب سرسختی بود و به همین دلیل دست پخت طراحان شورولت باید بسیار حساب شده از کار در میآمد. از این رو تستهای میدانی و ... حدود یکسال به طول انجامید تا سرانجام در سال ۱۹۶۶ اولین نمونههای شورولت جدید ساخته شدند. فرزند تازه متولد شده شورولت نیاز به یک نام درخور داشت. در ابتدا نام Panter یا همان پلنگ را برایش پیشنهاد کردند اما در نهایت نام CAMARO از متون انگلیسی استخراج شد.
این نام برگرفته از کلمه Comrade بود که معنایی مثل همرا دارد. کمکم شورولت آماده شد تا در پاییز سال ۱۹۶۶ یعنی کمتر از یک و نیم سال بعد از ارائه موستانگ به بازار، رقیب تازه نفس را راهی میدان کند. خودروهای تولید شده در این سال همگی به عنوان مدل ۱۹۶۷ به فروش رسیدند. در سال اول تولید، ۹ پیشرانه مختلف درون سینه این خودرو قرار گرفت. در میان این پیشرانهها، دو نمونه اول ۶ سیلندر و با حجمهای ۲۳۰ و ۲۵۰ اینچ مکعب بودند. لیست انتخاب پیشرانههای ۸ سیلندر با دو نمونه ۳۲۷ اینچ مکعبی آغاز شدند.
یکی از آنها با کاربراتور دو دهانه ۲۱۰ اسب بخار نیرو داشت و موتور دوم با تغییرات فنی از جمله در سرسیلندر و استفاده از کاربراتور ۴ دهانه، قدرتش به ۲۷۵ اسب بخار میرسید. همچنین شورولت پیشرانه معروف ۳۵۰ اینچ مکعبیش را نیز با ۲۹۵ اسب بخار نیرو در دور ۴۸۰۰ و ۵۱۵ نیوتنمتر گشتاور به کمک کاربراتور ۴ دهانه راچستر، درون سینه کامارو جای داد.
اولین کامارو SS در سال ۱۹۶۷ساخته شد. در واقع SS مخفف دو کلمه Super Sport بود. جالب است بدانید طی آزمایشاتی که مجله معتبر Motor Trend روی کامارو SS با پیشرانه V۸ ۳۵۰ اینچ مکعبی انجام داد، این خودرو توانست ۴۰۰ متر را در ۱۵.۴ ثانیه طی کند و شتاب ۰ تا ۶۰ مایلش هم حدود ۷.۸ ثانیه بود! اما این همه ماجرا نبود زیرا عطش شتاب و قدرت در مشتریان کامارو آنچنان بالا گرفته بود که شورولت مجبور شد پیشرانه جدید ۳۹۶ را نیز در دل SS جای دهد.
یک نمونه ۳۲۵ اسبی با کاربراتور ۲ دهانه و یک نمونه ۳۷۵ اسبی با کاربراتور ۴ دهانه در دل کامارو نصب شد. این بار نتایج تستهای مجله موتورترند حتی غافلگیرکنندهتر از قبل بود چون کامارو SS با پیشرانه ۳۹۶ و ۳۲۵ اسب بخار قدرت، توانسته بود به شتاب ۰ تا ۶۰ مایل ۶ ثانیه و تایم ۴۰۰ متر ۵/۱۴ ثانیه دست پیدا کند.
در سال ۱۹۶۷ مسابقات TRANS AM به رونق رسیده بود و شورولت هم تصمیم گرفت پا به مسابقات بگذارد. به همین منظور باید خودرویی مطابق با قوانین این مسابقات طراحی میکرد. از اینرو شورولت پیشرانه ۳۰۲ اینچ مکعبی را که با قوانین مسابقات تطبیق داشت، طراحی کرد و به این ترتیب خودروی ساخته شد که با کد Z۲۸ شناخته میشد و با رسیدن به دور موتور ۵۸۰۰ دور بر دقیقه میتوانست ۲۹۰ اسب بخار نیرو تولید کند.
جالبتر آنکه گشتاور تولیدی به ۳۹۳ نیوتنمتر میرسید آن هم در پیشرانهای که حجمش آنقدرها بالا نبود. حالا شورولت خودرویی ساخته بود که علاوه بر شرکت در مسابقات میتوانست در خیابانها نیز جولان دهد. شورولت با این خودرو توانست یکی از فاتحان مسابقات ترانسام باشد.
Z۲۸ خودرویی بود که وقتی موتورش را استارت میزدید، میتوانست در کمتر از ۶.۷ ثانیه از حالت سکون به سرعت ۶۰ مایل دست پیدا کند و در کمتر از ۱۴.۹ ثانیه به خط پایان مسابقه درگ ۴۰۰ متر برسید (طبق آزمونهای مجله کاراند درایو) . سیستم تعلیق برای این خودرو تغییر کرد، ترمزها در هر ۴ چرخ دیسکی شدند و گیرباکس نیز از نوع ۴ سرعته بود. اما با این حال، برای خریداری یک Z۲۸ فقط کافی بود حدود ۴۱۰۰دلار(۴۱۰۵) هزینه کنید. بیشک یکی از دلایل محبوبیت این خودرو به جز عملکرد فنی سطح بالای آن، قیمت پایینش نسبت به رقیبان اروپایی و حتی داخلی بود.
در این میان شورولت پکیج دیگری به نام RS) Rally Sport) را برای کامارو ارائه میکرد که همراه بود با خطکشی خاص بدنه، تغییرات در نمای چراغهای عقب، جلوپنجره و چراغهای مخفی جلو و چند نقطه دیگر. سرانجام در سال ۶۷ تعداد۲۲۰۹۰۵ دستگاه کامارو در انواع مختلف ساخته شد که از این تعداد سهم مدل Z۲۸ فقط ۶۰۹ دستگاه بود. همچنین ۳۴ هزار و ۴۱۱ دستگاه SS و ۶۴ هزارو ۸۴۲ دستگاه RS خطوط تولید را ترک کردند و مابقی تولیدات کاماروهای Base یا رده پایه بودند.
با ورود به سال ۱۹۶۸ شورولت تغییری در پیشرانهها ایجاد نکرد و همان پیشرانههای قبلی در لیست انتخاب قرار داشتند. ضمن اینکه گیرباکسها نیز مثل سال گذشته شامل دونمونه ۳ و ۴ سرعته منوال و دو نمونه اتوماتیک ۲ و ۳ سرعته بودند. کامارو در سال ۶۸ تغییرات ظاهری کمی داشت. یکی از این تغییرات حذف شیشه لچکی بود که البته بعد از ۵ ماه صورت گرفت. همچنین راهنماهای کناری در این سال به بدنه اضافه شد. مدلهای SS به هودهای کرومی روی درپوش موتور مجهز شدند.
جلوپنجره در آن دست مدلهای که چراغشان مخفی نبود، کمی به سمت جلو زاویه گرفت. در کل در کامارو مدل ۶۸ نسبت به مدل ۶۷ تغییر گستردهای صورت نگرفت. در این سال پیشرانه ۳۹۶ با قدرت ۳۵۰ اسب بخار قدرت و ۵۶۲ نیوتنمتر گشتاور هم به جمع پیشرانههای پرحجم پیوست. در سال ۱۹۶۸ تعداد ۲۳۵۱۴۷ دستگاه کامارو خط تولید را ترک کردند. از میان این تعداد Z۲۸ به میزان ۷۱۹۹ دستگاه ساخته شد. ضمنا تعداد اساسها به ۲۷ هزارو ۸۸۴ دستگاه رسید و تعداد تولید نمونههای مجهز به پکیج RS هم به ۴۰ هزارو ۹۷۷ دستگاه رسید.
با ورود به سال ۱۹۶۹ طراحان شورولت دستی به سروگوش کامارو کشیدند. طراحی داخلی تغییر کرد آمپرها از حالت دایرهای به شکل چهارگوش درآمدند. خطوط لبهدار تیز بدنه کمیتیزتر شدند و طراحی چراغها کمی تغییر کرد. چراغهای نوارگونه سهگانه مات در جلو بهکارگرفته شدند و سوئیچ از روی داشبورد به ستون فرمان منتقل شد.
در سال ۶۹ موتورهای مختلف درون سینه این خودرو نصب میشد. از جمله پیشرانههای جدید مورد استفاده در این سال باید به نمونه ۳۰۷ اینچ مکعبی ۸ سیلندر با ۲۰۰ اسببخار نیرو اشاره کرد. همچنین دو نمونه ۳۵۰ اینچ مکعبی دیگر نیز قابل سفارش بودند. اما بدون شک گل سرسبد پیشرانههای کامارو در سال ۶۹، موتورهای ۴۲۷ اینچ مکعبی ۸ سیلندر بودند.
هر چند در سالهای تولید کامارو مدل Z۲۸ برای پیکارهای خیابانی و به خصوص Drag Race ساخته میشد اما، مشتریان این خودرو باز هم طلب خودری با شتاب بیشتر را داشتند.
یکی از فروشندگان بزرگ محصولات شورولت و به خصوص کامارو شخصی بود به نام Don Yenko که در پنسیلوانیا فعالیت میکرد. او در آن سالها پیشرانه ۴۲۷ شوی را که میتوانست حتی به بیش از ۴۷۰ اسب بخار نیرو دست پیدا کند (در آن سالها قدرت موتور تاثیر مستقیم بر حق پرداخت مالیات خودروها داشت و به همین دلیل کمپانیهای سازند قدرت واقعی بعضی از پیشرانهها را اعلام نمیکردند)، درون سینه کامارو نصب میکرد تا پاسخگوی مشتریان آتشین کامارو باشد. ینکو سرانجام به سراغ مدیران شورولت رفت تا طی مذاکراتی با آنها بتواند در بخش تامین نیازهای فنی با آنها همکاری کند.
در نهایت این همکاری باعث شد کامارویی با نام COPO ساخته شود که نامش برگرفته است Central Office Production Order بود. این خودرو با پیشرانه ۷ لیتری که کد L۷۲ داشت، میتوانست به ۴۲۵ اسب بخار نیرو دست پیدا کند که حتی از بسیاری از سوپراسپرتهای آن دوران بیشتر بود. شتاب ۰ تا ۶۰ مایل این خودرو به ۵.۴ ثانیه میرسید و ۴۰۰ متر را در ۱۳.۵ ثانیه طی میکرد. آمار دقیقی از کوپوهای فروخته شد در دست نیست اما در مطلبی خواندم که آمار غیر رسمی حکایت از فروش حدود ۱۱۰۰ دستگاه کوپو توسط فروشندگان مختلف دارد.
یکی دیگر از فروشندگان شورولت که از قضا خودش هم دستی بر آتش مسابقات درگ ریس داشت، Fred Gibb بود. او برای شرکت در مسابقات درگ ریس، سفارش یک پیشرانه آلومینیومی را روی میز مدیران فنی شورولت گذاشت. اما مشکل اینجا بود که طبق قوانین مسابقات، حداقل باید ۵۰ دستگاه از خودروی که قصد دارد در مسابقات شرکت کند ساخته میشد. به این ترتیب گیب مجبور شد هر ۵۰ دستگاه را سفارش داده و پیش خرید کند. به این شکل کاماروی کوپو دستمایه کار قرار گرفت. پیشرانه ۴۲۷ هشت سیلندر با حجم دقیق ۶۵۶۱ سی سی و کد ZL۱ این بار با سرسیلندر و بلاک آلومینیومی برای کامارو طراحی شد که میتوانست در دور موتور ۴۴۰۰ به گشتاور ۶۱۰ نیوتن متر دست پیدا کند و اسبهای بخارش در دور ۵۲۰۰ به رقم ۴۳۰ میرسید.
روی این خودرو پکیج RS با رنگآمیزی زیبا و آمپرهای متفاوت نصب شد. ضمن اینکه برای کنترل این کاماروی افسارگسیخته، مهندسان شورولت مجبور شدند سیستم ترمز را تقویت کنند. همچنین فرمان هم هیدرولیک شد. شورولت مجموعا ۵۰ دستگاه از این سوپر کامارو را تولید کرد و ۱۹دستگاه دیگر هم توسط دیگر فروشندگان سفارش داده شد که با قیمت در حدود ۷۰۰۰ دلار به فروش رسید. کامارو کوپو با پیشرانه ۴۲۷ ZL۱ میتوانست ۴۰۰ متر را در ۱۳.۱ ثانیه طی کند و برخی منابع نیز از شتاب ۰ تا ۱۰۰حدود ۵.۳ ثانیهای این خودرو خبر میدهند.
در سال ۶۹ مجموعا ۲۴۳ هزارو ۸۵ دستگاه انواع کامارو فروخته شد تا پرونده کاماروی نسل اول با ساخت حدود۶۹۹ هزار و ۱۴۱ دستگاه بسته شود. در سال اخر شورولت ۱۹ هزارو ۱۴ دستگاه Z۲۸، ۳۳ هزارو ۹۸۰ دستگاه SS و ۳۷ هزارو ۷۷۳ دستگاه RS تولید کرد. در این سال خوانندگان مجله متعبر Car & Drive در یک نظرسنجی ۱۲۵ هزار نفری، کامارو را به عنوان بهترین اسپرت سال انتخاب کردند.
بعد از مرور سرگذشت کامارو بهتر است زودتر به سراغ Camaro SS خودمان برویم. در کل کاماروهای نسل اولی که در ایران باقی ماندهاند بسیار کمتر از نسل دوم آن هستند. اما در میان همین اندک کاماروهای نسل اولی، خوشبختانه یک SS واقعی وجود دارد که در این شماره میهمان کلاسیک ماهنامه تخت گاز شده است. بگذارید قبل از ورود به مباحث اصلی گشتی دور تا دور فرزند ۴۷ ساله شورولت بزنیم و طراحیش را برانداز کنیم.
شورولت در طول حدود ۳ سالی که نسل اول این خودرو را تولید کرد، در تلاش بود با تغییراتی کوچک در چهره و کابین این خودرو، دل خریداران را بیش از پیش بهدست آورد. اما هیچگاه دست به ترکیب کلی خودرو نزد، زیرا طراحی این خودرو سبکی متفاوت نسبت به بسیاری از خودروهای آمریکایی دهه ۶۰ داشت. اغلب آمریکاییهای دهه ۶۰ با رویکردی موشکوار و کشیده طراحی میشدند که برگرفته از موفقیتهای موشکی و فضایی آمریکا در آن دوران بود. اگر نگاهی به سبک طراحی رقیب دیرینه یعنی فورد موستانگ بیندازید، میتوانید به راحتی گوشههای کشیده لبه گلگیرها در عقب و خطوط صاف بدنه در کنار را ببینید که این ادعا را تصدیق میکند.
اما طراحی کامارو در اواسط دهه ۶۰ رویکردی متفاوت داشت. حجمپردازی گلگیرها در جلو و عقب، خط شانهای تنومند که در پایین ستون عقب و بالای گلگیر به اوج میرسید از جمله جذابیتهای طراحی بدنه این خودرو بودند. از جالبترین نکات در طراحی بدنه باید به شکست در انتهای در کناری و درست قبل از آغاز تورم گلگیر عقب اشاره کرد. این سبک از طراحی مورد توجه دوج هم قرار گرفت و دوج چارجر با بدنهای طراحی شد که اوج حجمپردازی در گلگیر عقب را داشت. شکست زیرین ستون عقب هم بدل به سنتی در این کلاس از خودروها شد. استایل کلی خودرو ساده است و خطوط مورد استفاده کاملا قابل پیشبینی هستند. اما نمیتوان گفت چهرهاش خسته کننده است زیرا بعد از گذشت بیش از ۴ دهه هنوز هم با دیدنش سر ذوق میآیید.
خطوط صاف و یکدست، و قرارگیری منظم و دقیق قطعات مونتاژ شده بدنه از جمله جلوپنجره RS، نشان از بکر بودن خودرو دارد. جالب است بدانید که خودرو مورد نظر هیچ تصادفی را تجربه نکرده است و همه قطعات بدنهاش GM اورجینال هستند. کل بدنه با رنگ سرمهای روشنتر نسبت به رنگ اصلی (سرمهای تیره) پوشانده شده است. سالم بودن بدنه و سطح زیرین رنگ باعث شده بدنه خودرو بعد از رنگ شدن بسیار صاف و سالم به نظر برسد.
درون کابین نیز سعی شده همه چیز به صورت سالم و اورجینال بازسازی شود. بدون شک جذابترین بخش در کابین این خودرو شیفتر اصطلاحا خلبانی گیرباکس آن است که همچون اهرم حرکتی یک هواپیما ساخته شده است. در جلوی شیفتر دنده ۴ آمپر مستطیلی قرار دارد که اطلاعات مختلف مورد نیاز راننده مثل دمای آب و روغن و ... را نشان میدهند. بیش از ۹۰ درصد قطعات داخل کابین مثل موکتهای کف، طاقچه عقب، داشبورد، صندلیها، قاب آمپرها و کیلومتر و تودوزی همگی نو هستند. حتی لاستیکهای دور درها و سپرهای عقب و جلو نیز به صورت نو خریداری و نصب شدهاند.
فرمان اصلی خودرو از نوع اصطلاحا استخوانی بوده که با نوع SS افتر مارکت تعویض شده است. در سمت چپ فرمان دو کلید وجود دارد که با کشیدن کلید بالای به سمت بیرون چراغها فعال میشوند و کلید پایینی نیز برف پاککن را استارت میکند. این خودرو به صورت استاندارد به کولر، فرمان هیدرولیک، ۴ شیشه برقی، بوستر ترمز و ترمزهای دیسکی در جلو مجهز است. در کل درون کابین هم مثل بیرون آن ساده طراحی شده و کاملا حس یک خودرو اسپرت کلاسیک را تداعی میکند.
شاید دورن کابین کامارو از چرم و چوبهای یک خودروی اروپایی کلاسیک خبری نباشد، اما یادتان باشد درباره خودرویی صحبت میکنیم که موتورش ۵۱۵ نیوتنمتر گشتاور تولید میکند و هنوز قیمتش به اندازه یک خودرو متوسط آلمانی است.
کاماروی مورد نظر ما از ساختههای سال ۱۹۶۸ با چراغهای زیبای مخفی است و این زیبای با جلوپنجره نو و جذابش بیش از پیش شده است.
زیر درپوش محفظه موتور این خودرو، پیشرانهای با حجم ۳۵۰ اینچ مکعب با کد L۴۸ قرار دارد. این پیشرانه ۵.۷ لیتری مجهز به کاربراتور ۴ دهانه راچستر، میتواند با رسیدن به دور موتور ۴۸۰۰ RPM به قدرت ۲۹۵ اسب بخار دست پیدا کند. البته در سال ۶۹ قدرت با ۵ واحد افزایش به ۳۰۰ اسب بخار رسید. گیرباکسی که مهندسان شورولت برای این خودرو در نظر گرفتهاند از نوع ۳۵۰ و ۳ سرعته است که با قرار دادن شیفتر آن روی عدد ۳ خودرو در حالت درایو یا D قرار گرفته و شروع به حرکت میکند. ضمن اینکه دندههای ۱ و ۲ نیز همان L۱ و L۲ هستند که در مواقع لزوم برای شتابگیری ناگهانی و حتی حرکت در مسیرهای با شیب زیاد استفاده میشوند.
متخصصین شورولت برای انتقال گشتاور بالای پیشرانه به محور عقب، از دیفرانسیل کلاچدار استفاده کردند. زیرا گشتاور بالای پیشرانه میتواند در یک چشم بر زدن چرخها را دود هوا کند. در اولین نگاه به این خودرو شاید تصور کنید ارتفاع آن کمی پایین است، اما باید بدانید ارتفاع استاندارد این خودرو دقیقا به همین اندازه است. محسن هاشمی یکی از متخصصینی است که در امر بازسازی این خودرو نقش بسزایی داشته، او در مورد این خودرو میگوید: «حدود ۲ سال طول کشید تا خودرو کاملا بازسازی شود و مجموعا در حدود ۲۰ هزار دلار برای بازسازی آن هزینه شده است.
در بازسازی آن سعی کردیم همه چیز اورجینال و مثل روز اول تولید این خودرو بازسازی شود. در بخش فنی هم همه چیز استاندارد است و پیشرانه بودن اضافه شدن قطعه اضافی فقط سرویس شده است.»
خوشبختانه خودرو مورد نظر ما از آن دست کلاسیکهایی است که در گوشهای رها نشده تا از بین برود و به قول یکی از دوستان از آن کلاسیکهای است که خوشبخت شده و با یک بازسازی اصولی میرود که عمر دوبارهای را آغاز کند. کامارو در میدان عمل هم همه آنچه که دربارهاش گفت شد را به رخ میکشد و با اشارهای به پدال گاز میتواند چرخها را به هرزگردی وادارد.
ارسال نظر