راهنمای خرید خودروی دست دوم
تا چند سال پیش که مونتاژش توسط کرمان خودرو انجام میشد، یکی از جدیترین رقبای پژو ۲۰۶ تیپ۵ بهشمار میآمد. امااین مدل فولکس واگن که گل نام گرفته بود، نتوانست همچون پدرانش در قلب مردم جا باز کند.
فولکس گـل
تا چند سال پیش که مونتاژش توسط کرمان خودرو انجام میشد، یکی از جدیترین رقبای پژو ۲۰۶ تیپ۵ بهشمار میآمد. امااین مدل فولکس واگن که گل نام گرفته بود، نتوانست همچون پدرانش در قلب مردم جا باز کند. فولکس واگن گل که اصلیتی برزیلی داشت از قیمتی بالا هنگام عرضهاش درایران رنج میبرد و شاید یکی از مهمترین دلایلی که مانند سایر برادرانش در قلب مردم جای باز نکرد، همین عامل بود.
طراحی بدنه گل نسبت به رقیبی خوش خط و خال همچون ۲۰۶، سادهتر است. طراحی قسمت عقباین خودرو نه تنها نقصی ندارد، بلکه جذابیتی نسبی نیز دارد. اما مشکل کار را باید در ظاهر قسمت جلو خودرو جستوجو کرد. این قسمت با وجوداینکه از خطوط هماهنگ تشکیل شده، اما شباهت چندان به یک گلف هاچبک ندارد و مدتی طول میکشد تا به طراحیاین قسمت از بدنه عادت کنید. مهمترین نقطه قوت طراحی گل، خاص بودن آن است.
آن هم به خاطر عرضه کمترش نسبت به خودرویی همچون ۲۰۶ است. همین عامل سبب شده تا افرادی که حتی با بودجهای محدود دنبال تمایز هستند، به جای خرید یک ۲۰۶ تیپ۲ صفر، به خرید گل دست دوم روی بیاورند. چون اگر با ۲۰۶ پشت چراغ قرمز توقف کنید، حداقل ۴، ۵ خودرو مشابه خودرو خود در اطراف میبینید. اما تعداد گل در خیابانها خیلی کمتر از ۲۰۶ است.
فضای کابیناین خودرو همچون بدنهاش ساده است. دکمههای بزرگ شیشه بالابرها وسط داشبورد تعبیه شده و نور صفحه کیلومتر آبی است. رنگ فرمان چهار شاخه مشکی با رنگ طوسی کمرنگ کنسول و رودریها تضاد دارد. کیفیت ساخت کابین و پلاستیکهای استقاده شده در کنسول و پنل درها متوسط است و به پای ۲۰۶ نمیرسد. از نکات مثبت کابین میتوان به پوشش کرومیدستگیره درها و دور دسته دنده اشاره کرد.
این خودرو از امکانات سادهای نظیر دو عددایربگ، اینهها و شیشههای برقی و سیستم صوتی مجهز به چهار بلندگو بهره میبرد، که دراین میان آپشنهای خاصی همچون آنتن رادیویی جذبی در شیشه جلو، خروجی برق ۱۲ولت و دزدگیر فابریک بیشتر جلب توجه میکنند. البته در کابین گل خبری از تهویه اتوماتیک و قابلیت تنظیم ارتفاع فرمان و حتی ترمز ABS که در ۲۰۶ تیپ۵ دیده میشود، نیست.
کابین گل راحتتر و جادارتر از ۲۰۶ بوده و فضای پا و سر ردیف عقب هم از ۲۰۶ بیشتر است. اما صندوق بار آن فدای راحتی کابین شده و حتی از صندوق ۲۰۶ نیز کوچکتر است. بر خلاف ۲۰۶، درب صندوق بار هم از داخل خودرو و هم از روی ریموت باز میشود کهاین قابلیت بسیار کاربردی است.
پیشرانه ۱. ۸ لیتری و ۸ سوپاپ گل علیرغم حجم بیشتر نسبت به ۲۰۶ تیپ۵ از قدرت کمتری برخوردار است. این مساله در شتاب گیری اولیه به وضوح خود را نشان میدهد و گل با فاصله قابل توجهی از تیپ۵ جا میماند. البته حجم بیشتر موتور کشش مناسبی برایاین خودرو رقم زده است و هنگام تعویض دنده در سرعتهای بالا به خوبی خود را نشان میدهد. چسبندگی گل نیز نسبت به ۲۰۶ بهتر است اما تعلیق نرم گل در زمان پیچ زدن حالتی شبیه شناوری قایق در ذهن راننده تداعی میکند!
اتاق و شاسی گل در تصادف از استحکام لازم برخوردار است. همچنین دید جلو با توجه به فرم کاپوت از ۲۰۶ بهتر است و برای تعیین فاصله با جلو نیازی به ریسک کردن نیست. از نکات منفی گل میتوان به نداشتن زیر، ضعیف بودن دسته موتور و لرزش زیاد موتور و انتقالاین لرزش به اتاق مخصوصا درهنگام استارت زدن و گاز دادن درجا اشاره کرد.
لازم است اشاره کنیم که گل از سال ۸۴ تا ۸۹ در کرمان خودرو تولید شده است و نمونههای کارکرده مدل پایین اگر در وضعیت سالم باشند از بازار خوبی برخوردار هستند.
رقبای داخلی و خارجی
۲۰۶
MVM۳۱۵H
Jac Tojoy
پیشنهاد نهایی
گل خودرویی خاص و جوان پسند است و با بودجه محدود به شما حس تمایز می دهد. البته از نظر کیفیت متریال کابین به پای ۲۰۶ نمی رسد، اما آپشن های مناسب و کشش موتور شما را راضی خواهند کرد. البته باید بدانید که قطعات یدکی آن به مراتب از خودروهای هم قیمت خود گران تر است.
ریو یکی از بیحاشیهترین و معقولترین خودروهایی است که تا به حال در کشور مونتاژ شده است. اما مدتی است که تولیدش متوقف شده و هنوز هم خبری از جایگزین برای آن نیست. از مهمترین عواملی که ریو همچون پژو ۲۰۶ محبوب و پرفروش نشد به چند مورد اشاره میکنیم.
یکی قیمت آن در زمانی که فروشش در کشور شروع شد، قیمتی که نسبت به ۲۰۶ گرانتر بود و دیگری هم طراحی ظاهری و داخلی فوق العاده ساده، که باعث شد اکثر قشر جوان جامعه را در دایره مخاطبان خود نداشته باشد، چون ریو بیشتر مناسب افراد پا به سن گذاشته و مصارف روزمره است و خبری ازاندکی هیجان هم در آن نیست.
همانطور که اشاره شد، طراحی ظاهری این خودرو فوقالعاده ساده است. خبری از خطوط خاص روی بدنه نیست. تنها با طراحی چراغهای بزرگ سعی شده تا ظاهراین خودرو از یکنواختی به دور باشد. همچنین حذف مواردی چون ضربهگیر روی درها، چراغ راهنمای گلگیر جلو و نبود مهشکنهای سپر جلو، ظاهر ریو را خیلی ارزانتر و ابتداییتر از آنچه هست نشان میدهد.
داخل کابین نیز به پیروی از طراحی ساده بدنه، یکنواخت و کسل کننده است. در رنگبندی کابین هیچ دقتی به خرج داده نشده و برای پوشش کنسول جلو و رودریها، از رنگ طوسی روشن استفاده شده که جذاب نیست. همچنین کیفیت قطعات پلاستیکی استفاده شده داخل کابین چنگی به دل نمیزند.
اما از نظر کیفیت مونتاژ، ریو نمره قبولی را کسب میکند. چون در کابین این خودرو خبری از فاصلههای عجیب میان قطعات و یا لق بودن آنها نیست. طراحی فرمان نیز ابتدایی و ساده است و حتی خبری از آرم فلزی خودرو روی فرمان نیست. در کابین نیز سعی شده تا فضاسازی خوبی برای گذاشتن اشیا کوچک انجام شود و ازاین نظر خودرویی کاربردی به شمار میآید. کابین ریو گنجایش ۵نفر را دارد، اما اگر راحتی همه سرنشینان مد نظر باشد، یکی از سرنشینان عقب باید حذف شود.
کابین ریو بیشتر مناسب رفت و آمدهای داخل شهری و مسافرتهایی با مسیر کوتاه است. چون در مسافتهای زیاد خسته کننده خواهد شد. یکی از نقاط قوت این خودرو تنظیم برقی هر چهار شیشه است. قاب دور دکمههای شیشه بالابرها نقرهای رنگ است و طراحی مناسبی دارد. اما فقدان سیستم تنظیم برقیآینهها دراین خودرو احساس میشود.
قابلیتهای فنی کیا ریو نیز مانند طراحی آن، کاملا مناسب افرادی است که شور و حال جوانی را پشت سر گذاشتهاند! . چون از حالت کنده شدن هنگام شتابگیری که در خودرویی همچون ۲۰۶ به چشم میخورد، خبری نیست و شتابگیری این خودرو خیلی معمولی انجام میشود. همچنین برای افزایش سرعت در دندههای بالا، حتما باید معکوس بکشید، چون در همان حالت، موتور واکنش مناسبی به پدال گاز نشان نمیدهد. هندلینگ و فرمانپذیری ریو در سطح مطلوبی قرار دارد.
البته کوچک بودن ابعاد لاستیکها باعث شده تا فرمان کمیگیج باشد کهاین مشکل با نصب لاستیکهای بزرگتر تا حدودی مرتفع میشود. نبود ترمز ABS دراین خودرو باعث شده تا در هنگام ترمزگیری بیشتر دقت به خرج دهید، چون ازاین نظر چندان قابل اطمینان نیست. البته وجود آنتیرولبار در تعلیق قسمت عقب به پایداری آن کمک میکند.
همچنین طراحی جالب درب صندوق بار باعث شده تا استفاده ازاین قسمت بسیار راحت و اکثر فضای صندوق به راحتی در دسترس باشد.
رقبای داخلی و خارجی
Hyundai Verna
L۹۰
Mazda ۳۲۳
پیشنهاد نهایی
ریو خودرویی بی دردسر و ساده است که بیشتر افراد میان سال را به خود جذب می کند. چون فاقد هرگونه هیجانی در رانندگی است و بهتر است ان را پرایدی متمدن خطاب کنیم. ریو خودرویی بسیار کمهزینه است و لازم نیست پول زیادی خرجش کنید. همچنین مصرف سوخت این خودرو نیز کاملا مناسب و مقرون به صرفه است. فضای صندوق باراین خودرو بر خلاف چیزی که در ظاهر نشان میدهد، فوقالعاده بزرگ و کاربردی است.
هیوندای ورنا
هیوندای ورنا یکی از خودروهای متوسطی بود که با وجود قیمت بالاتر از رقبا در زمانه عرضه، چندان مورد توجه خریداران قرار نگرفت. طراحی ظاهری ورنا فوقالعاده ساده و به دور از هیجان است. با ایجاد خطوط زیاد و شکسته در جای جای بدنه، سعی شده ظاهر ورنا جذاب به نظر برسد، در صورتی که از این نظر، اصلا خودروی قابل قبولی نیست. تنها گرافیک چراغهای جلو و عقب و پنلهای همرنگ بدنه است که باعث شده ظاهر ورنا کمی از سادگی فاصله بگیرد.
طراحی داخل کابین نسبتا هماهنگ و در عین حال ساده است، کنسول میانی جلو از طراحی قابل قبولی برخوردار است و اندازه دکمهها در این قسمت مناسب به نظر میرسد. اما نکات منفی همچون طراحی فوقالعاده نا هماهنگ و نامتناسب فرمان، نبود آینه روی آفتابگیرها و جای نامناسب جاسیگاری کمی به اصطلاح «توی ذوق» میزند. رنگبندی کابین هم جذابیت چندانی ندارد و فوقالعاده ساده است.
در این میان، پوشش براق دستگیرههای درها، جالیوانی روی کنسول وسط و فضا سازیهای مناسب در کابین برای قرار دادن اشیا، قابل قبول و دلچسب است. فضای صندلیهای جلو کاملا مناسب است و صندلی راننده از تنظیمات دستی کاملی برخوردار است. اما صندلیهای ورنا به هیچ عنوان سرنشینان را در بر نمیگیرند. فضای صندلیهای عقب نیز مناسب است، اما فضای زانو برای این قسمت، کمی محدود در نظر گرفته شده است. این در حالی است که با فضای صندوق بار ورنا، هیچ مشکلی در مسافرتها احساس نمیشود.
فهرست امکانات ورنا در نوع خودش مناسب است. آینهها به صورت برقی تنظیم میشوند و شیشههای برقی، دو عدد ایربگ اهرم باز کننده درب باک و صندوق عقب از داخل خودرو، از سایر امکانات ورنا به شمار میآیند. کیفیت متریال کابین در سطح معمولی و یا حتی پایینتر از آن قرار دارد که به هیچ وجه با برچسب قیمتی خودرو منطبق نیست.
اما سرو صداهای اضافی کابین، خصوصا در مدلهای کارکرده، آزار دهنده نیستند. سواری ورنا نیز در رتبه متوسط قرار میگیرد و برخی تکانهای مسیر، کاملا در کابین قابل لمس است. همچنین عملکرد نرم فرمان باعث شده تا در مسیرهای پرترافیک و پر پیچ و خم خسته کننده نباشد.
ورنا در دو مدل دنده دستی و اتومات در ایران عرضه شد. همچنین دو پیشرانه برای ورنا در نظر گرفته شده است، یک پیشرانه ۱.۵لیتری و دیگری ۱.۶ لیتری، که جعبه دنده اتوماتیک فقط برای مدل ۱.۶لیتری عرضه شده است. نمونه منوال از جعبه دنده و کلاچ نرمیبرخوردار است. در نمونه ۱.۶ لیتری که ۱۰۴ اسب بخار قدرت دارد، شاهد شتابگیری خوبی در دندههای ۱ و ۲ هستیم، اما در نمونه اتوماتیک، تاخیر در معکوسدادن به چشم میآید. در انتها از مصرف سوخت نسبتا بالای ورنا نیز نمیتوان گذشت.
رقبای داخلی و خارجی
Proton Gen۲
Mazda ۳۲۳
Kia Rio
پیشنهاد نهایی
ورنا خودروی چندان زیبایی نیست. اما انتخاب افرادی است که با بودجه کم می خواهند خودرویی نسبتا خاص با برند هیوندای سوار شوند و چندان به زرق و برق قطعات داخلی اتاق اهمیتی نمیدهند.
هیوندای آوانته روزگاری جدیترین رقیب مزدا ۳۲۳ و زانتیا به شمار میآمد و هنوز همسلیقههای خاص را به سمت خود جذب میکند. طراحی ظاهری آوانته چندان زیبا نیست، اما با نگاهی به قسمت عقب و نمای جانبی، به ظاهر آن امیدوار خواهید شد. توجه به نکاتی همچون دستگیرهها و آینههای همرنگ بدنه در کنار سپرهای با کیفیت مونتاژ مناسب و ضربهگیرهای سیاهرنگ با ابعادی مناسب، باعث شدهاند تا آوانته هنوز هم جایی برای عرضاندام در بازار داشته باشد.
طراحی داخلی آوانته اما بسیار قدیمی و کسلکننده است. کنسول جلو فرم جالبی ندارد و ذهن را به سوی خودروهای دهه ۹۰ میبرد. طراحی صفحه کیلومتر شمار نیز بسیار ساده است. کیفیت قطعات کابین از رقیبی همچون مزدا ۳۲۳ پایینتر است، اما فضای مناسب کابین و صندلیهای جادار و راحت، یکی از مهمترین نقاط قوت آوانته به شمار میآیند. هندلینگ و چسبندگی این خودرو در سطح مطلوبی قرار دارد، اما استفاده از تایرهای کوچک ایرانی برای آوانته، باعث شده تا هندلینگ خوب آن کمرنگ شود.
عملکرد جعبه دنده و کلاچ در مدلهای دنده دستی، کاملا نرم و مناسب است. اما در نمونههای اتومات تاخیر در معکوس دادن و یا تعویض دنده مشاهده میشود. آوانته از فهرست امکانات مناسبی نسبت به کلاسش بهره میبرد و از این نظر، یک پله بالاتر از زانتیا قرار میگیرد.
مهمترین نقطه قوت آوانته را باید در قوای فنی و پیشرانهاش جستوجو کرد. این پیشرانه ۴سیلندر ۲لیتری قادر است ۱۴۰ اسب بخار قدرت تولید کند که برای چنین خودرویی کاملا مناسب است و تمام نیازها از قبیل کشش هنگام کولر گرفتن و یا عبور از سربالاییها با سرنشین و بار، را به خوبی پاسخ میدهد.
اگر هم کمیخواستار هیجان در رانندگی باشید، شتاب صفر تا ۱۰۰ ۹ثانیهای و حد اکثر سرعت ۲۰۰ کیلومتری آن میتوانید شما را راضی کند. واکنش پیشرانه به پدال گاز بسیار خوب است و از نظر شتابگیری، یک سرو گردن بالاتر از زانتیا و ۳۲۳ قرار میگیرد. البته در نمونه اتوماتیک، تاخیرهای جعبه دنده باعث شده تا از لذت شتابگیری با آوانته کاسته شود.
رقبای داخلی و خارجی
Mazda ۳
Xantia
Jac J۵
پیشنهاد نهایی
آوانته خودروی نسبتا متمایز در این رنج قیمت است، طراحی ظاهری با قیمت بالای خودرو منطبق است، اما طراحی قدیمی کنسول جلو و فهرست محدود آپشن ها بسیار نا امید کننده است. قدرت موتور و جعبه دنده با عملکرد نرم باعث شده تا از پرداخت مبلغی بیشتر نسبت به ورنا پشیمان نباشید.
سیتروئن C5
سیتروئن C5 به عنوان جایگزین زانتیا در دو نسل مختلف وارد کشور شد. نسل اول به دلیل طراحی نا مناسب و امکانات معمولی چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما مدل جدید آن که تحت عنوان مدل ۲۰۰۹ در کشور عرضه شد، از مقبولیت بهتری برخوردار بود. که البته بازار بد خرید و فروش آن و طرفدار کمش را باید در وجود رقبای هم قیمتی همچون هیوندای آزرا با موتوری قوی تر در زمان عرضه اش جستوجو کرد.
در بازارهای جهانی، C5 در سه مدل SX ،VTR و EXCLUSIVE به فروش میرسید. در ایران اما این خودرو در دو تیپ یک و دو عرضه شد که تنها تفاوتشان وجود رینگهای اسپرت، سانروف و سنسورهای عقب در تیپ دو بود. که همین اختلاف کم باعث شد اکثر مشتریان به سراغ نمونه فول آپشن بروند. در طراحی ظاهری C5 ۲۰۰۹ هماهنگ و متناسب است. اما چندان عامه پسند نیست. در قسمت عقب شاهد طراحی نزدیک به خودروهای آلمانی هستیم، اما در طراحی جلو خودرو، طراحی ناب فرانسوی کاملا نمایان است. ظاهر C5 خاص است و طراحی اروپایی آن باعث شده تا مثل کرهایها زود از مد نیفتد. البته اگر بتوانید با ظاهرش ارتباط برقرار کنید!
متفاوت بودن با سایر خودروها و طراحی خاص، داخل کابین به اوج خود میرسد. نحوه قرار گرفتن دریچههای سیستم تهویه بسیار جالب و کاربردی است و از مهمترین نکات جالب کابین، میتوان به هسته مرکزی فرمان اشاره کرد که بر خلاف خودروهای دیگر، ثابت است!
جالب است بدانید این نحوه طراحی فرمان به ایمنی بیشتر کمک کرده و باعث میشود ایربگ فرمان دقیق تر از مدل هسته متحرک عمل کند. طراحی صفحه کیلومترشمار نیز بسیار جذاب است و ترکیب دو نمونه آنالوگ و دیجیتال است که در کنار نورپردازی خوش رنگش، بسیار جذاب به نظر میرسد. صندلیهای جلو نیز بسیار راحت هستند و لبههای کناری بالا آمده آنها، از هرگونه لغزش بدن سرنشینان در پیچها جلوگیری میکند.
راحتی سرنشینان عقب اما تحتالشعاع ارتفاع کوتاه سقف و فضای کم پا قرار گرفته است. اما صندلیها کاملا نرم و جادار هستند. برجستهترین نقطه قوت C۵ را باید در سیستم تعلیق فوقالعاده نرم آن جستوجو کرد. سیستم تعلیق فعال بادی باعث شده تا اکثر تکانهای مسیر فیلتر شود و حتی در حالت اسپرت سیستم تعلیق نیز کمک فنرها بسیار نرم عمل کنند. همین عامل باعث شده تا شوکهای وارد شده به فرمان بسیار کم باشد.
ارتفاع C۵ به صورت دستی و اتوماتیک تنظیم میشود و همان طور که اشاره شد، میتوان سیستم تعلیق را در حالت اسپرت قرار داد. البته همین نرمیفنرها باعث شده تا هنگام ترمزهای شدید دماغه خودرو دایو کند که برخی مواقع موجب از دست رفتن کنترل خودرو میشود. اما در حالت اسپرت، این مشکل تا حدودی برطرف میشود. عایقبندی کابین نیز بسیار عالی انجام شده و خبری از صداهای اضافی و لرزش داخل کابین نیست.
از نقاط قوت C۵ که بگذریم، به نقطه ضعف اساسی این خودرو، یعنی تناسب نداشتن قدرت موتور با وزن خودرو میرسیم. موتور ۲لیتری C۵، ۱۴۳ اسب بخار قدرت تولید میکند. که در مسیرهای عادی جواب گوی وزن خودرو است. اما در سربالاییها و هنگام نشستن چند سرنشین داخل خودرو، خیلی تنبل میشود و شتاب گیری با ان خیلی نا امید کننده است. تاخیر در معکوس دادن جعبه دنده ۵سرعته تیپ ترونیک نیز در این کندی بیتاثیر نیست.
اما در حالت تعویض دستی دندهها اوضاع کمیبهتر است. نکته جالب حین رانندگی با C۵، لرزش طرفین صندلیها هنگام تغییر مسیر ناگهانی است. این سیستم که با نام تشخیص عدم حرکت بین خطوط شناخته میشود، در کنار ۹ عدد ایربگ و بدنه بسیار محکم، ایمنی C۵ را به خوبی تامین میکنند. از دیگر نقاط ضعف این خودرو میتوان به مصرف سوخت نسبتا بالا با توجه به حجم ۲لیتری پیشرانه اشاره کرد.
رقبای داخلی و خارجی
Kia Optima ۲۰۰۹
Hyundai Sonata ۲۰۰۹
MG۶
پیشنهاد نهایی
طراحی ظاهریC۵ همه پسند نیست، اما ترکیب سبک آلمانی و فرانسوی برایش ظاهر جالبی رقم زده است. فهرست آپشنها راضی کننده است و صندلی های راحت در کنار تعلیق بسیار نرم همه چیز را برای لذت بردن از آرامش کامل فراهم کرده اند. اما از این خودرو انتظار قابلیتهای حرکتی آنچنانی نداشته باشید، چون در برخی مواقع خیلی تنبل نشان می دهد. سرویس و خدمات پس از فروش این خودرو بسیار ضعیف واست و مراکز محدودی از عهده آن بر میآیند.
ب ام و سري ۳ مدل ۲۰۱۰ - E۹۰ فيس ليفت
از بامو سری۳ E۹۰ باید به عنوان یکی از دوستداشتنیترین و خاطرهانگیزترین سدانهای بامو یاد کرد، که حالا مدتی است جایش را به نسل جدیدش که چندان هم خوش قیافه نیست داده است! این مدل که در واقع نسل پنجم سری۳ سدان شناخته میشود، در سال ۲۰۰۶ واردایران شد تا جای E۴۶ محبوب را پر کند. یکی از مهمترین دلایل موفقیت سری۳ را باید در ظاهر تهاجمی و جذابش جست و جو کرد. بدنه سری۳ مطابق با معیارهای یک بامو اصیل طراحی شده است.
چراغهای جلو و عقب فرمیخشن دارند و به خوبی خبر از ماهیت اسپرتاین خودرو میدهند. البته چند سال پس از معرفیاین مدل و در سال ۲۰۱۰، بامو دستی به سر و گوش سری۳ کشید و باایجاد تغییراتی جزیی در کاپوت و سپر جلو و چراغهای عقب، آینههای جانبی و طراحی کنسول ظاهر، سری۳ را به روزتر و جذاب تر کرد.
E۹۰ با سه نوع پیشرانه و تحت سه عنوان ۳۲۰، ۳۲۵ و۳۳۰ واردایران شد. ۳۳۰i به عنوان قویترین نمونه سری۳ درایران شناخته میشود که از یک پیشرانه ۶سیلندر ۳لیتری بهره میبرد. این پیشرانه که با کد N۵۲ شناخته میشود قادر است ۲۷۲ اسب بخار و ۳۲۰ نیوتن گشتاور تولید کند و توانسته در سال ۲۰۰۸ برنده جایزه برترین پیشرانه جهان شود. در کنار قدرت بالا، سری۳ اما نسبت به رقبایش کم اشتهاست و تنها ۸ لیتر در صد کیلومتر میسوزاند.
(البتهاین رقم با توجه به عمر مدلهای دست دوم بالاتر رفته است). شتابگیری اولیه مدل ۳۲۰ چندان چنگی به دل نمیزند امااین سدان اسپرت در بحث هندلینگ و فرمان پذیری جای هیچ گلهای را باقی نمیگذارد و آنقدر تحت کنترل است که به سختی میتوان آنرا از مسیرش منحرف کرد.
همچنین صدای اگزوزهای دوبل در نمونه ۳۳۰ بسیار گوش نواز و هیجان انگیز است و با قرار دادن سری۳ در حالت اسپرت و تعویض دستی دنده ها، لذت رانندگی بااین سدان وحشی دوچندان میشود. سواری سری۳ در حالت عادی راحت است. اما با توجه به ماهیت اسپرت خودرو، وجود برخی تکانها در کابین و خشکی سواری اجتناب ناپذیر است.
کابین E۹۰ بسیار خوش ساخت و هماهنگ است. طراحی هماهنگ کنسول وسط باعث شده تا علاوه بر اسپرت بودن، شکیل و لوکس هم به نظر برسد. کیفیت متریال کابین در زمانی که E۹۰ با مرسدس بنز Cکلاس رقابت میکرد، از C کمیبهتر بود. موقعیت پایین راننده نسبت به سطح زمین و شیشههای کوتاه جانبی باعث شده تا رانندگی با سری۳ از جذابیت بالایی برخوردار باشد، اما همین عامل میدان دید را کاهش داده است.
پرفروش ترین سدان بامو از نظر سطح تجهیزات در نمونه فول آپشن نیز حرفهایی برای گفتن دارد. این خودرو به سیستم فرمان پذیری فعال مجهز شده و فرمان آن در ۴ جهت تنظیم میشود. همچنین در نمونه فول آپشن امکاناتی نظیر تهویه مطبوع اتوماتیک دوگانه و صندلیهای برقی جلو مجهز به گرمکن و حافظه به چشم میخورند. بااینکه سری۳ از فهرست امکانات کاملی در نمونههای فول برخوردار است و ازاین نظر با رقیبش بنز Cکلاس برابری میکند، اما ازاین نظر یک سرو گردن از رقیب ژاپنی خود لکسوس IS پایینتر است.
رقبای داخلی و خارجی
Benz C۲۰۰ - ۲۰۰۸
Lexus is۳۰۰
Kia Cerato -Forte
پیشنهاد نهایی
بامو E۹۰ در دو بازه زمانی تولید شده است، از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ یک مدل بوده و از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰ مدل فیس لیفت آن عرضه شده است. اگر دلتان برای داشتناین برند هوایی شده، خرید مدل ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ با حدود قیمت ۱۰۶ تا ۱۲۰ میلیون بهترین انتخاب است. اگر هم میخواهید نسخه فیس لیفت با چهره به روزتر داشته باشید باید حداقل ۱۳۵ میلیون کنار بگذارید. در هر حال بااین محدودههای قیمتی فقط میتوانید سراغ کرهایها را از بازار بگیرید، E۹۰ حداقل فرصت خوبی در اختیار شما میگذارد تا بتوانید بامو سواری را تجربه کنید.
ارسال نظر