۱۰ بازی داستانمحوری که یک روزه میتوانید تمامشان کنید
در این مقاله به معرفی بهترین بازیهای داستان محور میپردازیم تا بتوانیم در ایام تعطیلات فعلی آنها را تجربه کنیم.
ویجیاتو: در این مقاله به معرفی بهترین بازیهای داستان محور میپردازیم تا بتوانیم در ایام تعطیلات فعلی آنها را تجربه کنیم. میخواستم بازیهایی را به شما معرفی کنم که بتوانید از تعطیلات عیدتان به بهترین شکل ممکن بهره ببرید و بازیهای بیشتری را تجربه کنید. برای همین رفتم سراغ بازیهای داستان محوری که میشود در عرض یک روز تمامشان کرد. ولی نکته اینجاست که در این لیست ۱۰ تایی فقط از ۱۰ بازی ساده برایتان نگفتم. نه، در اصل با خواندن این لیست، ۱۹ بازی به شما معرفی کردم که با تجربه هر کدامشان میتوانید سال ۱۴۰۰ را رنگارنگتر از سالهای دیگر شروع کنید.
Hellblade
Hellblade به نظر من یکی از تاثیرگذارترین بازیهایی است که در طول این چند سال عرضه شده. بازی جدای از آن جلوههای بصری فوقالعاده و موزیکهای بینظیرش، روایتی معرکه بر عذابهای روحی یک فرد مبتلا به اسکیزوفرنی دارد و به قدری خوب این موضوع را در قالب یک داستان اساطیری باز میکند که شما ناخواسته خودتان را جای این افراد میگذارید و شرایط سختشان را بیشتر درک خواهید کرد. از طرف دیگر گیمپلی و طراحی مراحل بازی نیز با اینکه ساده طراحی شده، اما خالی از جذابیت نیست و پازلهای محیطی و اکشن درگیر کننده بازی میتوانند برای ۵ - ۶ ساعت حسابی سرگرمتان کنند. با این حال، اگر بار روانی Hellblade بیش از حد برایتان سنگین است و دنبال یک بازی سر حالتر برای ایام عید میگردید، پیشنهاد میکنم سراغ Katana Zero بروید. یک پلترفرمر دو بعدی با اکشنی سریع و درگیر کننده، موسیقیهای فوقالعاده و داستانی پیچیده که حسابی میتوان برای ۳ الی ۴ ساعت درگیر آن شد و از تجربهاش نهایت لذت را برد.
Resident Evil ۳
یکی از ایرادهای اساسی نسخه بازیسازی شده Resident Evil ۳ باعث شد تا من بتوانم از آن در این لیست یاد کنم. اگر به دنبال یک بازی AAA ترسناک میگردید که بتوانید یک روزه آن را تمام کنید، قطعا Resident Evil ۳ میتواند یکی از گزینههایتان باشد. بازی از نظر بصری یک تجربه فوقالعاده است، گیمپلی نرم و روانی دارد و از همه مهمتر اینکه میتواند برای طرفداران قدیمی رزیدنت ایول یک حس نوستالژی جذاب را زنده کند. البته به هر حال باید با نواقص بازی هم کنار بیایید تا خیلی هم توی ذوقتان نخورد. چراکه بازسازی Resident Evil ۳ برعکس نسخه دوم یک پسرفت اساسی به حساب میآمد، ولی به هر حال برای فردی که میخواهد پای یک رزیدنت ایولی بنشیند که ۶ ساعته پروندهاش بسته میشود، Resident Evil ۳ بهترین گزینه است. اما اگر رزیدنت ایول ۳ را تمام کردهاید و دنبال یک بازی ژانر وحشت واقعا ترسناک میگردید، پیشنهاد میکنم Layers of Fear را تجربه کنید. اثری که توسط استودیو خوشذوق بلوبر تیم ساخته شده و میتواند یاد و خاطره PT را با ترس روانشناختی معرکهاش برایتان زنده کند.
A Way Out
برای افرادی که میخواهند در مدت زمانی کوتاه پای یک بازی دو نفره بنشینند، بهترین گزینه ممکن A Way Out است. A Way Out یک بازی اکشن با تم فرار از زندان است که فقط و فقط باید آن را به صورت دو نفره تمام کنید. بله، درست خواندید. A Way Out طوری طراحی شده که دو نفر باید به صورت همزمان با هم همکاری کنند تا از پس نبردها و همچنین پازلهای بازی بربیایند. تازه بازی یک فاز آنچارتدی هم دارد که محال است پای تجربهاش بنشینید و از لحظه به لحظه اتفاقات مراحلش لذت نبرید. ولی خب از آن طرف، A Way Out یک رغیب گردن کلف هم به اسم Streets of Rage ۴ دارد که واقعا از خیر تجربه آن هم نمیشود گذشت. خصوصا اینکه Streets of Rage ۴ دقیقا به شکل همان نسخههای کلاسیکش ساخته شده و جدای از اینکه میتواند کلی خاطره شیرین را برای مخاطب زنده کند، به شما اجازه میدهد که ۴ نفره مراحل بازی را طی کنید و به نوعی خوراک جمعهای گیمری شلوغی است که میخواهند با هم یک بازی رو به جلوی جذاب را تجربه کنند.
Stanley Parable
Stanley Parable یک بازی معمولی نیست و تا وقتی که خودتان پای تجربهاش ننشینید، متوجه نمیشوید که این اثر عجیب اصلا در مورد چه چیزی است. در اصل Stanley Parable پرودی زندگی روزمره همه ماست. راوی بینظیر بازی کاری میکند که شما وقتی از پای تجربه Stanley Parable بلند میشوید، با خودتان میگویید «چه زندگی بیهودهای داشتم و حالا وقتش رسیده که کمی تغییر در آن ایجاد کنم». این معجزه ساخته استودیو Galactic Cafe است که باید به خاطرش حداقل یک بار هم که شده Stanley Parable را با چشم و گوشی باز بازی کنید. با این حال، اگر خیلی حوصله چنین تجربهای را ندارید یا دنبال یک بازی آرامش بخش میگردید، پیشنهاد میکنم یک شانس به Firewatch بدهید. این بازی عجیب آرامشبخش و روح نواز است و به شما اجازه میدهد با قدم زدن در جنگلی بزرگ و شنیدن قصهای سرراست و احساسی، بیشتر به داشتههایتان در زندگی فکر کنید و قدرشان را بیشتر بدانید.
Brothers: A Tale of Two Sons
بازی Brothers یکی از بهترین بازیهای مستقلی است که من در طول عمرم تجربه کردم. اثری که جدای از روایت قصهای دلنشین، با موسیقیها، گرافیک هنری و گیمپلی خلاقانهاش ۳ الی ۴ ساعت معرکه را برایتان رقم میزند. در Brothers شما همزمان کنترل دو برادر را به دست میگیرید و باید با هم از مسیرهای پر پیچ و خمی بگذرید. شیوه کنترل این دو برادر هم واقعا خلاقانه است. عملا چیزی به نام هوش مصنوعی در بازی وجود ندارد و شما باید با نصف سمت راست کنترلر هدایت یک برادر را برعهده بگیرید و با نصفه دیگر برادر دوم را کنترل کنید. حال حساب کنید که ایجاد همکاری میان این دو برادر حین حل کردن پازلهای بازی با این روش چقدر جذاب است و Brothers چه تجربه متفاوت و جذابی میتواند برایتان باشد. اما اگر از من در مورد یک بازی داستان محور خوب بپرسید که هم قصه خوبی داشته باشد و هم گیمپلیاش به اندازه Brothers پیچیده نباشد، میگویم حتما سراغ What Remains of Edith Finch بروید. یک بازی ادونچر ساده که با قصه فوقالعاده و گرافیک هنری معرکهاش میتواند ۲ الی ۳ ساعت حسابی جلوی پیسی یا کنسول میخکوبتان کند.
Detention
از بین بازیهای مستقل ترسناکی که در طی چند وقت اخیر تجربه کردهام، Detention به شکل عجیبی من را گرفت. این بازی ترسناک دو بعدی، شما را به تایوان دهه ۶۰ میلادی میبرد و با استفاده به جا از خرافات و عقاید مذهبی مردم این کشور، فضای رعبآوری پیش رویتان میگذارد که نمونهاش را فقط در بازیهای ترسناک کلاسیک ژاپنی میتوانید پیدا کنید. از طرفی طراحی دشمنان و نحوه تعامل با آنها نیز در بازی به شکل غیرقابل باوری معرکه است. طوری که برخی اوقات از شدت فشار عصبی وارد شده حین رویارویی با دشمنان بازی سردرد میگیرید و ممکن است به خاطر همین موضوع نتوانید گیمپلی ۴ ساعته بازی را در جریان یک روز تمام کنید. با این حال، اگر خیلی طرفدار چنین بازیهای استرسزایی نیستید، پیشنهاد میکنم تجربه Deadlight را از دست ندهید. Detention یک بازی آخرالزمانی دو بعدی و پلتفرمر است که شما باید در آن با استفاده از مهارتهای کاراکترتان از موانع مختلف عبور کنید، از سد صدها زامبی بگذرید و برای بقای خود تلاش کنید. همه اینها در کنار هم، یک تجربه جذاب را برایتان رقم خواهد زد که از هر نظر میتواند برایتان سرگرم کننده باشد.
Little Nightmares
Little Nightmares ۲ همین چند وقت پیش منتشر شد و هر چقدر برایتان از تجربه عجیب و دوست داشتنیاش بگویم کم گفتم. چه نسخه اول و چه دوم، هر دو آثاری به شدت قابل ستایش، تامل برانگیر و جذاب بودند که مطمئن باشید محال است پای تجربهشان بنشینید از آنها لذت نبرید. Little Nightmaresها بازیهای پلتفرمر تیره و تاری هستند که اگر از بازیهای این سبکی خوشتان میآید و عاشق شنیدن داستانهای مرموز و اسرارآمیز هستید، به هیچ وجه نباید تجربه این دو بازی را از دست بدهید. با این حال، منبع الهام Little Nightmares به نوعی بازی Inside بود. اثری که اگر هنوز تجربهاش نکردهاید، میتواند بهترین جایگزین برای قبل یا بعد از تجربه Little Nightmares باشد.
To the Moon
To the Moon یک الماس گمشدهای که متاسفانه هنوز خیلیها تجربهاش نکردهاند. بازی که با روایت قصه غمانگیزش محال است اشکتان را در آخرین دقایقش در نیاورد. To the Moon یکی از بهترین قصههای درامی است که توسط یک بازی ویدیویی روایت شده و برایم عجیب است که چرا هنوز افرادی پیدا میشوند که تجربه شیرین و اسرارآمیز این اثر را از خودشان دریغ میکنند. با این حال، To the Moon طبیعتا برای هر سلیقهای مناسب نیست. چون بازی خیلی دیالوگ محور است و برای فهمیدن قصهاش باید کلی متن بلند و کوتاه را بخوانید. برای همین یک پیشنهاد کاملا اکشن برایتان دارم که میتواند حسابی ۵ - ۶ ساعتی بمب آدرنالین را بدون وقفه در رگهایتان منفجر کند. این بازی Hotline Miami نام دارد و اثر کاملا اکشن و سختی است که هم از نظر خشونت در سطح خیلی بالایی قرار دارد و هم طراحی مراحلش برای کسی که چنین بازیهایی را میپسندد میتواند خیلی جذاب باشد.
Rime
بازی Rime از آن دست بازیهایی بود که متاسفانه خیلی به حقش نرسید. Rime یک بازی ادونچر فوقالعادهاست که با گرافیک هنری رنگارنگ، موسیقیهای به شدت شنیدنی و از همه مهمتر قصه به شدت گیرا و عجیبش، میتواند نظر هر مخاطبی که اهل ماجراجوییهای معرکه است را به خودش جلب کند. با این حال قصه تراژدی بازی با یک اثر دیگر هم شباهتهای بسیاری دارد. یک پلتفرمر دو بعدی به نام Gris که مثل Rime روی «۵ سطح غم و اندوه» دست گذاشته و آن هم به نوع خودش روایتی گیرا و تاثیر گذار بر این موضوع داشته؛ بنابراین اگر Rime را تجربه کردید یا فعلا فرصت تجربهاش را ندارید، Gris هم میتواند یک تجربه فوقالعاده برایتان باشد.
Shadow of Colossus
سعی کردم در طول این لیست برای هر بازی که معرفی میکنم، یک جایگزین مناسب هم داشته باشم. ولی هر چقدر فکر کردم، دیدم جایگزینی برای شاهکار اوئدا یعنی Shadow of Colossus وجود ندارد. Shadow of Colossus اثری است که ژانر بازیهای اکشن ادونچر را دچار تغییر و تحولات اساسی کرد و باعث شد تا بازیهای پس از خودش به پختگی بیشتری برسند. بازی چند سال پیش توسط استودیو خوش ذوق بلوپوینت به صورت کامل بازسازی شد و حالا ما میتوانیم مبارزه با ۱۶ کلوسی بزرگ بازی را با گرافیکی نسل هشتمی روی سخت افزار پلی استیشن ۴ و همچنین پلی استیشن ۵ تجربه کنیم. خوبی بازی هم این است که میتوان با یک زمانبندی درست آن را حتی در یک روز هم تمام کرد و از قصه شگفتانگیزش را در کمتر از ۶ ساعت شنید.
نظر کاربران
اینا بعضیاشون حتی اگه 24 ساعته بازی کنید یک روزه تموم نمیشن