بررسی ۹ تکنولوژی ترسناک در سریال «بلک میرور»
آینه سیاه یا «بلک میرور» (Black Mirror)، سریال علمی-تخیلی ساخت بریتانیاست که نیمه تاریک تکنولوژی مدرن را در ویران شهر آینده به تصویر میکشد.
دیجیاتو: آینه سیاه یا «بلک میرور» (Black Mirror)، سریال علمی-تخیلی ساخت بریتانیاست که نیمه تاریک تکنولوژی مدرن را در ویران شهر آینده به تصویر میکشد. این سریال اولین بار سال ۲۰۱۱ پخش شد و به خاطر دیالوگهای تأمل برانگیز و طنز تاریکش، به سرعت تحسین منتقدان و تماشاچیان را برانگیخت.
سایت Vulture معتقد است تکنولوژیهایی مثل شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی یا گیمیفیکیشن که در سریال آینه سیاه نمایش داده میشوند، نیمهای شیطانی و ناراحت کننده دارند که از آیندهای تاریک خبر میدهند.
در این مقاله برخی از تکنولوژیهایی که در این سریال به تصویر کشیده شده اند و کم و بیش در زندگی واقعی وجود دارند را معرفی میکنیم. اما به جای صحبت در مورد ویژگیها و ابعاد تکنولوژیک آنها، روی خصوصیات ترسناک و غیر قابل تصور آنها تمرکز کرده و در مورد فناوریهایی حرف میزنیم که هیچ گاه دوست نداریم در دنیای واقعی آنها را ببینیم.
سیستم امتیازدهی اجتماعی (فصل سوم، اپیزود اول)
در این اپیزود مردم به کمک ایمپلنت چشم و تلفن هوشمند، به تعاملات خود در دنیای آنلاین و واقعی از یک تا پنج امتیاز میدهند. قهرمان این قسمت زنی جوان به نام «لیسی» (Lacie) است که امتیاز تقریباً بالای ۴.۲ را داشته و قصد دارد برای بهبود وضعیت اجتماعی خود امتیازش را با تعاملات بهتر در عروسی دوستش به ۴.۵ برساند.
اما در مسیر رفتن به عروسی و درست پیش از برگزاری مراسم، بروز یک سری از اتفاقات ناگوار باعث میشوند تا امتیاز اجتماعی او به طور ناگهانی سقوط کرده و دعوتنامه وی باطل شود. این اتفاق قهرمان را وارد یک سراشیبی کرده و او را تشنه انتقام گیری میکند تا آنجا که وی مراسم عروسی دوستش را بر هم میزند.
با این کارها امتیاز اجتماعی لیسی به صفر سقوط میکند و توسط پلیس بازداشت میشود؛ ولی شخصیت به گونهای به تصویر کشیده میشود که انگار به آزادی رسیده است.
تکنولوژیهایی مثل گوشی، شبکههای اجتماعی و سیستم امتیازدهی که در این اپیزود به تصویر کشیده میشوند را در دنیای واقعی هم میبینیم؛ ولی امیدواریم سیستم امتیازدهی اجتماعی هیچ گاه وارد دنیای واقعی نشود.
کنترل ذهن سربازان (فصل سوم، اپیزود پنجم)
این اپیزود نشان میدهد که چطور تکنولوژی و جنگ افزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی جنگها را بیش از پیش بیرحمانهتر و کشندهتر کرده اند. در این قسمت در آیندهای نامشخص و در کشوری نامعلوم، سربازان، وظیفه از بین بردن انسانهایی جهش یافته به نام «Roach» را دارند.
آنها برای عملکرد بهتر در میدان نبرد از تراشهای عصبی به نام MASS استفاده میکنند که حسهای آنان را بهبود داده و از طریق واقعیت افزوده، دادههای اطراف را به طور لحظهای به آنان نشان میدهد.
در یکی از صحنهها سربازی به نام «Stripe» با انسانهای جهش یافته درگیر شده و در تراشه وی اختلال ایجاد میشود. پس از این اتفاق او انسانهای معمولی را با انسانهای جهش یافته اشتباه میگیرد و در ادامه متوجه میشود که دولت با شستشوی مغزی سربازان، به دنبال سلاخی انسانهای بیگناه است.
کلونهای دارای ادراک (فصل چهارم، اپیزود اول)
تمرکز این قسمت روی تولید کلونهای دیجیتالی از مردم و استفاده از آنها در بازی ویدیویی چند نفره است. برنامه نویس بدذاتی به نام «Daly» یک بازی توسعه داده که او را به ناخدای فضاپیمایی تبدیل میکند که خدمه او را میپرستند. خدمه فضاپیما در واقع کلونهای همکاران او در دنیای واقعی هستند؛ ولی، چون از DNA ساخته شده اند کاملا دیجیتالی نبوده و از ادراک برخوردارند.
خدمه فضاپیما که از شکنجههای بی پایان Daly خسته شده اند، به زودی متوجه وضعیت خود شده و سعی بر فرار کردن از ارباب خود و بازی میکنند.
کنترل حواس (فصل سوم، اپیزود دوم)
اتفاقات این قسمت پیرامون آزمایشات مخوف در یک بازی ویدیویی میافتند. قهرمان این قسمت فردی به نام «کوپر» است که پس از مرگ پدرش، در انگلستان زندگی میکند. او در ازای دریافت پول، شرکت در یک بازی آزمایشی واقعیت افزوده را قبول میکند و برای اینکه هر چه بیشتر در بازی غوطه ور شود، تراشهای پشت گردنش نصب میکنند.
زمانی که کوپر وارد بازی میشود، خود را در عمارتی مییابد که تراشه پشت گردنش تصاویر وحشتناکی را به او نشان میدهد. آزمایش به دلیل فشار فیزیکی و روانی زیاد پس از مدتی متوقف میشود. با وجود تمام شدن آزمایش، وهم و خیال دست از سر کوپر برنمی دارند و او در ادامه متوجه میشود در حین آزمایش، آسیبی جبران ناپذیر به مغزش وارد شده است.
ضبط تمام اتفاقات زندگی (فصل اول، اپیزود سوم)
در آیندهای نه چندان دور، مردم تراشهای به نام «Grain» را پشت گوش خود نصب کرده اند که به آنها اجازه میدهد تمام چیزهایی که میبینند و میشنوند را ذخیره کنند و هر وقت که دلشان خواست خاطرات را مستقیماً در یک نمایشگر مقابل چشمان خود ببینند.
«لیام»، شخصیت اصلی این قسمت به کمک این تراشه خاطرات زنش را مرور کرده و به او مشکوک میشود. او زنش را به خیانت محکوم کرده و او را وادار میکند تا تمام خاطراتش را به او نشان دهد.
بررسی خاطرات و آگاهی از اتفاقات ناگوار گذشته سبب میشوند تا لیام که از حس حسادت و کینه جویی اشباع شده، در اقدامی جنون آمیز و برای رهایی از تراشه، گوش خود را قطع کند.
کنترل والدین واقعی (فصل چهارم، اپیزود دوم)
این قسمت فداکاری نافرجام والدین برای مراقبت از فرزندان و کنترل آنها را به تصویر میکشد. مادری به نام «ماری» پس از گم شدن دخترش «سارا» در سه سالگی تصمیم میگیرد برای جلوگیری از گم شدن دوباره وی، تراشهای به نام «Arkangel» را در بدن او نصب کند. این تراشه به ماری اجازه میدهد تا موقعیت مکانی و وضعیت سلامتی و روانی دخترش را روی تبلت ببیند. او همچنین میتواند هر وقت که خواست میدان دید دخترش را از راه دور مسدود کند.
عدم اطمینان ماری به سارا و انتخابهای زندگی او سبب میشوند تا رفتار سارا غیر قابل کنترل شده و رابطه بین مادر و فرزند دچار تنش شود. این تراشه به جای اینکه به نگرانی کمتر منجر شود، باعث شد تا مادر از فرزند خود یک زندانی بسازد.
کنترل آگاهی از راه دور (فصل پنجم، اپیزود دوم)
در این قسمت خوانندهای به نام «Ashley O» آنقدر محبوب است که عروسک هوشمندی با خصوصیات او به نام «Ashley Too» ساخته و به بازار عرضه کرده اند. زندگی اشلی خارج از صحنه اسفبار است، چون مدیر برنامه هایش با رفتارهای شیطانی و کینه توزیهای خود آسایش را از او گرفته است.
زمانی که اشلی تصمیم میگیرد جلوی مدیر برنامههای خود بایستد، مدیرش او را مسموم کرده و به کما میفرستد. او که به آگاهی اشلی دسترسی دارد، بدون وجود اشلی همچنان به نام او موزیک جدید تولید کرده و از این راه کسب درآمد میکند.
زنده کردن مردگان (فصل دوم، اپیزود اول)
در این قسمت به فناوری مورد علاقه بسیاری از انسانها یعنی زنده کردن مردگان پرداخته میشود. «مارتا» و «اَش» زوج جوانی هستند که به تازگی به حومه شهر نقل مکان کرده اند. روز بعد از آمدن به حومه شهر، «اَش» جان خود را در تصادف رانندگی از دست میدهد و در مراسم خاکسپاری وی یکی از دوستان مارتا برای التیام درد به او پیشنهاد سر زدن به یک سایت اینترنتی را میدهد.
او با سر زدن به سایت متوجه میشود که باردار است و میتواند به کمک این سایت و با توجه به پروفایل شبکه اجتماعی و سوابق اینترنتی همسرش، شخصیت او را در یک کالبد مصنوعی که کاملاً شبیه اوست آپلود کند.
اما اوضاع آنطور که مارتا میخواهد پیش نمیرود و کلون همسرش خصوصیات اخلاقی تاریکی داشته و مقایسه مکرر مدل واقعی با مدل مصنوعی سبب میشود تا وی به شدت احساس بدبختی کند.
انسان، بنده تکنولوژی (فصل اول، اپیزود دوم)
این قسمت صحنههای خون ریزی ندارد، ولی یکی از تامل برانگیزترین قسمتهای سریال بلک میرور است. در این قسمت به آثار مخرب رمزارزها و تلویزیون اجتماعی (Social TV) در جوامع آینده پرداخته میشود.
در این اپیزود جزییات دنیایی به تصویر کشیده میشود که در آن بسیاری از مردم مجبورند برای تولید انرژی، روی دوچرخههای ثابت پا بزنند. آنها در اتاقهایی بسیار کوچک و جدا از دیگران زندگی کرده و به طور مداوم با تبلیغات تعاملی تلویزیونی بمباران میشوند و به نوعی برده هستند.
برای رهایی از تبلیغات تلویزیونی باید رمزارز پرداخت شود که آن هم فقط با بیگاری و کار فیزیکی به دست میآید. در یکی از صحنهها شخصیت اصلی داستان به نام «بینگ» عاشق دختری به نام «اَبی» میشود. تنها راه رهایی از این وضعیت اسفناک، شرکت در شوی استعدادیابی تلویزیونی است.
بینگ با کار مدام و کسب رمزارز مورد نیاز، بلیط شرکت در شوی تلویزیونی را برای ابی میخرد تا وی به عنوان خواننده در مسابقه شرکت کند. اوضاع برای ابی خوب پیش نمیرود و بینگ تصمیم میگیرد خودش در مسابقه شرکت کند. او تهدید به خودکشی میکند و زمانی که اعتراضاتش تمام میشوند، هیئت تصمیم گیرنده به او پیشنهاد اجرا در شوی هفتگی و غر زدن در مورد سیستم را میکنند و او هم پیشنهاد را میپذیرد.
همانطور که ملاحظه کردید تکنولوژیهای گفته شده بسیار ترسناک و بحث برانگیز هستند و وارد شدن آنها به دنیای واقعی میتواند تبعات منفی و ویران کنندهای داشته باشد. امیدواریم برخلاف آنچه در سریال آینه سیاه به تصویر کشیده میشود، بشر با تکنولوژی، آینده روشنی داشته و به کمک آن به آرامش بیشتری برسد.
نظر کاربران
بهترین قسمت
اپیزود یک فصل یک
دوستی! نخست وزیر و خوک
بهترین قسمت
اپیزود یک فصل یک
دوستی! نخست وزیر و خوک
این سریال فوق العاده است
این سریال بسیار تاثیر گذاره، به همه پیشنهاد میکنم ببینن.