ظریف: ولاسکو «آقای خاص» والیبال است
لیبروی ملیپوش میزان خراسان معتقد است در همین چند هفته ابتدایی لیگ برتر دوست و دشمن خود را شناختهاند.
فرهاد ظریف بعد از ۱۴ سال به والیبال خراسان بازگشت، این سالها چطور گذشت.
من در ۱۴ سال قبل که به تیم ملی نوجوانان دعوت شدم، از والیبال مشهد جدا شدم و به تهران رفتم. در آن سال پس از قهرمانی با تیم ملی نوجوانان در مسابقات جام آسیایی رده سنی نوجوانان که در اصفهان برگزار میشد، مصطفی کارخانه، سرمربی تیم والیبال صنام تهران به من پیشنهاد داد و به این تیم پیوستم. در آن سالها صنام مجموعهای از بهترینهای ایران مثل ترکاشوند، نادی، منظمی و ... را در اختیار داشت و حضور در این تیم برای منی که تنها ۱۸ سال داشتم بسیار خوشحالکننده بود. در همان اصفهان قراردادی ۵ ساله با صنام بستم. ۲ سال در صنام بازی کردم و پس از آن در تیمهای مختلف بودم تا امروز که در خدمت تیم میزان هستم.
دلیل عدم حضور فرهاد ظریف در والیبال مشهد در این سال ها چه بوده است؟
خیلیها حرفهایی میزدند که با واقعیت سنخیتی نداشت، میگفتند ظریف پول زیادی میخواهد و برای همین حتی پیشنهاد هم نمیدادند، من بارها اعلام کردم که دوست دارم به شهرم برگردم و در مشهد به بازی ادامه دهم، خوشحالم که این صحبتهایم با استقبال مجموعه میزان و البته مردم خوب مشهد رو به رو شد و امسال با پیشنهاد باشگاه میزان فرصتی مهیا شد که به والیبال مشهد بازگردم.
و پیوستن ظریف به میزان؟
هرکسی که برای مذاکره با تیمی پای میز مینشیند حداقل ۲ ساعت زمان میبرد تا دو طرف به توافق برسند اما جالب است بدانید من و ابراهیمی، نماینده باشگاه میزان در ۶، ۷ دقیقه به توافق رسیدیم و به میزان پیوستم.
امسال با وجود ستارگانی مثل شما، مهدوی، غلامی، تشکری و ...والیبالدوستان مشهدی توقع زیادی از میزان دارند.
هیچگاه اسامی در زمین بازی نمیکنند، فرهاد ظریف به علت اسم و لباسش نیست که در زمین به بازی گرفته میشود، بلکه به خاطر عملکردی است که در زمین مسابقه به نمایش میگذارد. باید ببینیم این مجموعهای که در میزان دور هم جمع شدهاند در زمین به آن نقطه اوج میرسند یا نه، برای مثال آرمین تشکری آسیبدیدگی شدیدی داشت که الان بهتر شده، من فکر میکنم شرایط میزان شرایط خاصی بوده که از این هفته دیدید خوشبختانه بهتر میشویم. باید تبدیل به همان میزانی شویم که هواداران و باشگاه توقع دارند.
ولی ۲ باخت متوالی مقابل پیکان و شهرداری زاهدان ناراحت کننده بود.
بازی در مقابل پیکان به نظر من شرایط خاص خودش را داشت، مسائل حاشیهای زیادی داشت که وارد آنها نمیشوم. بازی در زاهدان هم همینطور. البته که در برابر شهرداری زاهدان به دنبال بهانهجویی نیستیم و باخت را به گردن میگیریم اما به هر حال به این دلیل که به دنبال حاشیه نیستیم مسائل را بازگو نمیکنم.
مسائل حاشیهای که بازگو نمیکنید در مورد کلیات والیبال است یا شرایط خاص مشهد؟
ببینید در طول این چند هفته توانستیم دوست و دشمن خود را بشناسیم، تا قبل از بروز این مسائل فکر میکردم که همه به دنبال امتیاز گرفتن و پیروزی میزان هستند اما حالا متوجه میشوم که یک سری افراد در طول این سالها در والیبال مشهد تغییر کردهاند.
بخش بیشتر حواشی بازی با پیکان هم میشد گفت که تقصیر بازیکنان پیکان بود؟
در رابطه با این موضوع فقط یک جمله میگویم. اگر شادی والیبالیستهای کشورمان پس از گرفتن هر امتیاز، به صورتی قابل درک باشد هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. ۲، ۳ نفر از بازیکنان هستند که بد شادی میکنند، حتی در زمان ولاسکو هم سرمربی وقت تیم ملی به آنها در این باره تذکر میداد. مسلما وقتی بعد از کسب هر امتیاز بازیکن نسبت به افراد داخل سالن حرکاتی از خود نشان میدهد که بازخورد دارد نباید توقع داشته باشیم هواداران سکوت کنند. در بازی برابر پیکان هم کل این جار و جنجالها تنها به واسطه ۲ هسته خرما به راه افتاد.
این موضوع و حواشی فقط مختص مشهد بوده است؟
اصلا و ابدا! در زاهدان و ارومیه هم اگر این کار انجام شود، شک نکنید که هواداران والیبال در این شهرها حتی واکنش بدتری نشان میدهند. ببینید باید بتوانیم بازیکن را توجیه کنیم که توپ را در زمین حریف خواباندی و امتیازت را که گرفتی، با همتیمیهایت شادی کن و بعد هم برای ادامه مسابقه برو سر جایت بایست، اما دیگر اینکه بعد از کسب هر پوئن دور تا دور زمین را بدوی مسلما جالب نیست، ببینید والیبال مثل فوتبال نیست که در هر بازی تعداد گلی محدود رد و بدل شود، حتی در بازی با پیکان به موسوی هم گفتم که زیر تور به آن بازیکن بگوید این رفتارها را انجام ندهد. آخر چطور در سالهای گذشته من خودم با تیم پیکان به مشهد آمدم و حتی ۳ بر ۱ پیروز شدیم، اما کوچکترین مسالهای پیش نیامد و حتی هواداران میزان ما را تشویق کردند، حالا هواداران میزان بد شدهاند؟ این هواداران همانهایی هستند که باشگاه میزان به واسطه آنها کاپ اخلاق هم گرفته است.
پیش از این هم از این قبیل مشکلات به وجود آمده بود؟
بله در فینال میان کاله و متین ورامین هم در مصاحبهای به شبکه خبر گفتم که نگران این قبیل شادیها هستم، به نظر من اگر نحوه شادیهای بعد از کسب هر پوئن کنترل شود مسلما مشکلات حل میشود. در دنیا اصلا از این قبیل حرکات نمیبینیم، بعد از کوچکترین تحریک و کری میبینیم که داور مسابقه با کارت زرد و قرمز جریمه میکند.
پس چرا در مسابقات داخلی میبینیم که برخورد قاطعی از طرف داور مسابقه صورت نمیگیرد؟
واقعا دلیلش را نمیدانم، شاید داوران اطلاعات کافی ندارند، شاید هم به دلیل اینکه قضاوت بینالمللی کمتر داشتهاند بوده و یا اینکه به هر حال در مقابل بازیکنان ملی برخورد قاطعی نمیخواهند انجام دهند.
شرایط کلی لیگ امسال را چطور ارزیابی میکنید؟
از لحاظ کیفی خوشبختانه کیفیت بالاتری دارد، ضمن اینکه انجام یک بازی در هر هفته، باعث میشود که فشار زیادی از روی ملیپوشان برداشته شود. سال گذشته انجام ۲ بازی در هفته واقعا طاقتفرسا بود. البته موضوعی هم هست که برخی تیمها تنها به واسطه خرید امتیاز و بستن تیم اجازه ورود به لیگ برتر را پیدا میکنند که این موضوع به نظر من جالب نیست، برخی از این تیمها قابلیت حضور در سوپرلیگ را ندارند.
در کل گروهبندی انجام شده را چطور میبینید؟
تیمهای گروه دیگر بسیار ضعیفترند، وقتی تیم ارومیه به راحتی با حتی تعدادی از بازیکنان دوم خود، یک ست را از حریف ۲۵-۹ میگیرد، مشخص است که سطح گروهها چقدر فاصله دارد. از نحوه چیدمان دو گروه اطلاعی ندارم ولی متاسفانه به همین دلیل سطح دو گروه فرق زیادی دارد.
نکته عجیب لیگ امسال در خصوص سایپا و شهرداری زاهدان است که با وجود سقوط در سال گذشته، امسال هم در این سطح از والیبال، تیم دارند.
متاسفانه ورود به لیگ برتر قانونی ندارد، هر تیمی که بخواهد میتواند وارد سوپرلیگ شود، از نتایج این بیقانونی و تنها توجه به هزینه همین میشود که یک سال شاهد حضور تیمی از بندرعباس، کرمان و ... هستیم اما سال بعد آن تیمها کنار میروند و همچنان بازیکنانشان به دنبال گرفتن حق و حقوق خود هستند. به نظر من باید سازمان لیگ در این مورد مشکلات را حل و فصل نماید، نمیخواهم خرده بگیرم اما اینکه صرفا جدولی طراحی و پیاده کنیم که هر هفته کدام تیمها به مصاف هم بروند را که من و شما هم میتوانیم انجام دهیم. مسلما خوابگاه و خورد و خوراک بازیکن هم علاوه بر پرداختی بازیکن از عوامل مهمی است که باید به آن توجه شود.
برگردیم به گذشته فرهاد ظریف در مشهد، بهترین لیبروی جام قهرمانان جهان، اصلا از کجا والیبال خود را شروع کرد؟
والیبال را از محله نخریسی مشهد آغاز کردم که امروز به فداییان اسلام تغییر نام داده است، به علت اینکه پدرم هم والیبال بازی میکرد به این رشته گرایش پیدا کردم. مربیانم در آن سالها آقایان نعمت غفرانی، محمود فریدانی، جبار قوچاننژاد، سلیماننژاد، گلکار و سالاری بودند.
در بحث والیبال پایه، امروز مشهد نسبت به زمان شما تغییری به وجود آمده است؟
بله زمان ما البته زمان دوری هم نبود، اما به هر حال والیبال کشورمان در حال پیشرفت است و شرایط به کل عوض شده است، در زمان ما با لباس خودمان تمرین میکردیم و باشگاه تنها یک دست لباس مسابقه به ما میداد. الان اما شاهد این هستیم که مثلا در باشگاه میزان آکادمیهای فراوانی مشغول به کار هستند، لباس تمرین، ساک، توپ و ... لوازم عادی تمرین تیمهای پایه هستند و در صورت کسب موفقیت در تیمهای پایه، بازیکن سریعا به تیمهای رده بالاتر معرفی میشود.
در میان مربیان پایه خود به قوچاننژاد اشاره کردید، همانطور که میدانید از ابتدای فصل با توجه به نتایج درخشانی که قوچاننژاد سال گذشته در میزان گرفتهبود شاید همه از این تغییرات در کادرفنی میزان متعجب شدند.
من زیاد در جریان این ماجرا نیستم چون آن زمان در تهران بودم، تنها چیزی که من یادم هست این بود که هیات مدیره میزان اعلام کرد تصمیم گرفته است به جای قوچاننژاد برای سال آینده با مومنیمقدم همکاری کند. در تهران هم موقع مذاکرهمان نیز این موضوع را گفتند که برای قوچاننژاد نیز پست عضویت در هیات مدیره میزان را در نظر گرفتهایم، اما انگار دست آخر قوچاننژاد با این پیشنهاد مخالفت کرده و گفته بوده که دوست دارد همچنان به سرمربیگری ادامه دهد. ولی مطالبی که عنوان شده بود زیرآب قوچاننژاد را زدهاند به هیچ وجه درست نیست.
و بعد هم که مسائل حاشیهای که در بازی میزان و شهرداری زاهدان پیش آمد. در این رابطه هم توضیح میدهید؟
(در این لحظه فرهاد ظریف پیامکی را نشان میدهد که از طرف جبار قوچاننژاد برایش ارسال شده است.) ببینید واقعا من این موضوع را درک نمیکنم، چند وقت قبل از بازی از طرف ایشان این پیامک برایم ارسال شد که مضمونی از خیانت داشت، من تنها یک بازیکنم که اگر امسال قوچاننژاد هم سرمربی میزان بود و به من پیشنهاد میشد به خاطر شهرم قبول میکردم و اصلا این مسائل به من ارتباطی ندارد.
ولی شاید قوچاننژاد از اینکه نتایج خوبی گرفت ولی در آخر کار برکنار شد، ناراحت شد؟
ببینید تغییر در تیم که خیانت نیست، در تمام ورزشهای حرفهای که نگاه کنید این اتفاق رخ میدهد. چند سال پیش در فوتبال، یوپ هاینکس و بایرن مونیخ به تمام افتخارات ممکن در سطح آلمان و اروپا رسیدند اما دیدید که مسئولان بایرن اعلام کردند برای فصل آینده میخواهند از گواردیولا استفاده کنند، آیا شما شنیدید که یوپ هاینکس اعلام کند به من خیانت شده است؟
پس این سری مسائل هم از سری حواشی بازی میزان و شهرداری زاهدان بود.
از نظر فنی، من به هیچوجه در رابطه با قوچاننژاد صحبت نمیکنم، زیرا ایشان جایگاهی به مراتب بالاتر از من دارند. اما سوال من اینجاست که چرا در جامعه ورزش خراسان خود را با اینگونه مسائل درگیر میکنیم؟ قوچاننژادی که سال گذشته مشهد بود و امسال در زاهدان است، سال دیگر شاید دوباره در مشهد باشد، پس نباید چنین اتفاقاتی صورت بگیرد. من ۱۴ سال در والیبال این شهر نبودم، حالا میبینم که برخی که نام نمیبرم اصلا دوست نداشتند من برگردم.
گویا حواشی دیگری هم در انتهای بازی رقم خورده که به مذاق بازیکنان و مربیان میزان خوش نیامده است؟
به هر حال حرفهایی مطرح شد که اصلا زیبنده ورزش والیبال نبود، بعد از بازی در رختکن که بودیم حرفهایی زدند که مشخصا منظورشان به ما بود. به نظر من درست نیست و حیف است که به خاطر مسائل شخصی باشگاه دیگری را بخواهیم خراب کنیم.
به نظر شما دلیل اصلی شکست میزان به شهرداری زاهدان چه بود؟
ببینید ما میخواستیم بهتر بازی کنیم، همچنین بازیکنانی که سال گذشته هم در میزان حضور داشتند میخواستند جواب حواشی را بدهند و همین بالا رفتن حساسیت ضریب اشتباهات بازیکنان را بالا برد و زمینهساز شکست ما شد وگرنه تیم شهرداری زاهدان اصلا در حدی نبود که بخواهد در این بازی میزان را شکست دهد.
فکر میکنید رضا مومنیمقدم بتواند در اولین تجربهاش در سوپرلیگ والیبال ایران از پس کار در مجموعه میزان برآید؟
من مطمئنم که میتواند، مشکلات و شکستهای این چند وقت اخیر هم واقعا ارتباطی با مومنیمقدم ندارد، مهمترین موضوع در میزان این است که بازیکنان از وی حرفشنوی دارند. نباید فراموش کنید که ما تیم هستیم و چه در زمان شکست و چه در زمان پیروزی، همه ما شریک بودهایم. ضمن اینکه رزومه مومنیمقدم در تیمهای ملی را هم نباید فراموش کنید، در صنام هم ما در کنار هم بازی میکردیم. از نظر شخصیتی هم مومنیمقدم از مربیان تحصیلکرده است که دارای مدرک کارشناسی ارشد است. به نظر من اگر قرار بر این بود که سال گذشته سرمربی میزان عوض شود انتخاب مومنیمقدم بهترین کار ممکن بود.
در بحث ورود خانوادهها به سالنهای والیبال، به نظر شما سالن مهران مشهد پتانسیل چنین موضوعی را دارد؟
اولین شرط برای اجرای چنین موضوعی، این است که جایگاه مخصوص داشته باشیم. در مشهد و در سالن مهران اصلا جایگاهی نداریم که صندلی داشته باشد و سالن ۲ ساعت زودتر از آغاز بازی پر میشود. شاید در ارومیه بتوان این موضوع را اجرایی کرد زیرا سالن این شهر ۵، ۶ ورودی و خروجی مجزا دارد. موضوعی که مطرح میکنم بحث شعار نیست ولی تماشاچیان والیبال بسیار خوب برخورد میکنند اما متاسفانه سالنها استاندارد نیست.
نظر فرهاد ظریف در رابطه با ورود خانوادهها به سالنها چیست؟
همیشه گفتهام که باید شرایط طوری مهیا شود که بانوان هم بتوانند والیبال را از نزدیک ببینند. واقعا فرقی بین مرد و زن نیست، مگر چند سال پیش در تهران بانوان از نزدیک بازی تیم ملی را تماشا نمیکردند؟ آن زمان فرهنگ بود و الان نیست؟ اصلا چه ضد فرهنگی میخواهد باشد وقتی که ورود و خروج و همه مسائل مشخص است؟ درست نیست که با انتشار یک عکس و یک حاشیه کوچک، مشکلات و حواشی بزرگ به راه بیاندازیم، مگر این مسائل در خارج از سالنهای والیبال و در شهر اتفاق نمیافتد؟
پس به نظر شما باید شرایط به گونهای فراهم شود که خانوادهها بتوانند وارد سالنهای والیبال شوند.
بله قطعا! ببینید خانواده من در همه روزهای سخت دوری کنار من بودهاند و انواع و اقسام دلتنگیها را تحمل کردهاند، ولی در شادیهای من و در روز مسابقه نمیتوانند کنار من باشند. اتفاقا در بازیهای ملی با توجه به یک صدا بودن کل هواداران این موضوع راحتتر و بیحاشیهتر میشود. ضمن اینکه احتمال دارد به علت عدم حضور بانوان، میزبانیهای متعددی را هم از کشورمان بگیرند.
بحثی که این روزها مطرح است، بدون جایگزین بودن بازیکنانی مثل شما در تیم ملی است.
بله چند تن از کارشناسان نیز در رابطه با تیم ملی همین صحبت را داشتند که در برخی پستها پیدا کردن جایگزین واقعا سخت است. در پست من، سعید معروف، موسوی و ... کار سخت است. وقتی معروف بهترین پاسور دنیاست مشخصا جایگزینی در کل دنیا ندارد.
خود شما در میان دیگر بازیکنان، در پست خودتان کسی را دیدهاید که پتانسیل جایگزینی شما را داشتهباشد؟
خودم ندیدم، شاید هم تخصصی نگاه نکردهام. البته بازیهای تیمهای ملی پایه را هم ندیدهام اما شاید هم چنین استعدادی هنوز کشف نشده باشد. به هر حال با توجه به سن و سال من چه بخواهیم چه نخواهیم باید تا چند سال دیگر برای پست لیبرو هم جایگزین پیدا کنیم.
چرا والیبالیستهای ایرانی لژیونر نمیشوند؟ بحث عدم پیشنهاد مطرح است یا مسائلی مثل مسائل مالی در این تصمیم دخیل است؟
دلیل عمده و اصلی بحث مالی است که بازیکنان ایرانی ترجیح میدهند به خارج از کشور نروند. ببینید در لیگهای دنیا تنها در لیگ روسیه و ترکیه پول خوبی به بازیکنان میدهند. اتفاقا از این ۲ لیگ هم پیشنهاد زیاد داشتیم اما وقتی مقایسه میکنید که برای ۷، ۸ ماه باید از خانواده و زندگی خود دور باشید میبینید که تفاوت مبلغ پیشنهادیشان با لیگ ایران فرق آنچنانی ندارد که بخواهید این همه سختی را تحمل کنید. ایتالیا و سایر کشورهای دیگر هم به خاطر بحران اقتصادی حاکم بر کشورهای دنیا، پول زیادی خرج نمیکنند به همین دلیل والیبالیستهای ایرانی ترجیح میدهند لژیونر نشوند. حتی سرمربی تیم ایتالیا امسال به لیگ ترکیه رفت، یا زایتسف هم به روسیه رفت.
آخرین پیشنهادی که خود شما داشتید مربوط به کدام تیم میشود؟
پس از لیگ جهانی ۲۰۱۳ از تیم ویبو والنتینا پیشنهاد داشتم که با بهنام محمودی مشورت کردم و تصمیم گرفتم به این پیشنهاد پاسخ منفی بدهم. محمودی گفت تو از نظر شهرت و مسائل اینچنینی که دیگر نیازی به تغییر مکان و تیم نداری، از نظر مالی هم که فرق آنچنانی ندارد پس بهتر است در ایران به بازی ادامه دهی.
از نظر سطح کیفی چطور؟ آیا لیگهای اروپا با لیگ ایران فرق خاصی دارند؟
ببینید یک واقعیت مشخص است که وقتی ما در خاک ایتالیا این تیم را شکست میدهیم، آنها هستند که باید برای پیشرفت خود به لیگ ایران بیایند. لیگ ایران از نظر کیفی جزو ۳، ۴ لیگ برتر جهان است.
نظر شما در مورد ولاسکو چیست؟ به هر حال او کسی بود که انقلابی در والیبال کشورمان بر پا کرد.
ولاسکو در نوع خود یک اعجوبه بود، البته من هیچگاه کسی را مقایسه نمیکنم اما ولاسکو واقعا یک انسان خاص بود که والیبال ایران هرچه دارد از او دارد. آخرین حرکتش هم که در مسابقات جهانی بود که با آرژانتین، آمریکا را شکست داد تا به مرحله بعد برویم.
شما هم با یزدانیخرم کار کردید و هم با داورزنی. به نظر شما کدامیک عملکرد بهتری داشتند؟
واقعا باید بگویم که هر دو خوب بودند، باز هم تاکید میکنم که امکان مقایسه نیست. یزدانیخرم برای تیمهای ملی پایه خیلی وقت گذاشت و داورزنی هم آن نسل ساخته شده در تیمهای پایه را با مدیریت خوب خود به تیم ملی بزرگسالان وصل کرد.
در رابطه با بحث پاداشها، آیا از نحوه پرداخت پاداشها راضی بودهاید؟ به هر حال در مسابقات مختلف بینالمللی افتخارات بزرگی به دست آوردهاید.
شاید باور نکنید اما هنوز هیچ پاداشی نگرفتهایم. برای مثال برای بازیهای آسیایی اعلام شده بود که پاداش هر مدال طلا ۱۵۰ سکه است، تیم ملی والیبال که قهرمان شد اعلام کردند که در رشتههای تیمی هر نفر ۷۵ سکه طلا! نمیدانم با کدام منطق و معیار به این نتیجه رسیدند زیرا کسب موفقیت در رشتههای تیمی به مراتب سختتر است. ضمن اینکه همان ۷۵ سکه را هم ندادهاند.
هرچند که اصلا و ابدا بحث مسائل مالی نداشته باشیم اما همین قدرناشناسی و حس بیتفاوتی مسئولان مسلما ورزشکار را دلسرد میکند. ما به خاطر چهارم شدن در لیگ جهانی که آرزوی دست نیافتنی بسیاری از کشورهاست تنها ۱۰ سکه پاداش گرفتیم! اتفاقا در آن مراسم به دلیل کسالت همسرم حضور نداشتم، وگرنه قطعا همانجا هم به مسئولان هدیه را پس میدادم، اتفاقا آنقدر همان هدیه در فدراسیون مانده بود که همین چند وقت پیش از من خواستند که به فدراسیون بروم و هدیه را تحویل بگیرم!
باز هم تاکید میکنم شاید خرج روزمره زندگی همه ما بسیار بیشتر از آنی باشد که فدراسیون و یا دیگر مسئولان بخواهند با پاداش جبران کنند، اما بحث اصلی و مهم برای همه ما حس قدرشناسی است که متاسفانه انگار هیچیک از مسئولان ندارند. در همان بازیهای آسیایی به ملیپوشان هر رشته اگر به فرض ۵ هزار دلار میدادند به بازیکنان تیم ملی والیبال ۲ هزار و ۵۰۰ دلار دادند، این رفتارها تنها باعث میشود که حس دلزدگی و دلسردی در ورزشکار به وجود آید و مسلما در مسابقات سالهای بعد نتواند آن بازی درخشان مورد انتظار را از خود به نمایش بگذارد.
البته هنوز پاداش رقابتهای لیگ جهانی ۲ سال پیش نیز دریافت نکردهایم و ملی پوشان در این رقابتهای سخت و طاقت فرسا تنها به عشق مردم و لطفی که به ما دارند، به میدان میروند.
ارسال نظر