چرا تجربه موفق ولاسکو در سایر رشتهها موفق نمیشود؟
ولاسکو رفت، ولاسکوهای دیگر را دریابید!
تصور اینکه در رقابتهای معتبر المپیک، که به دست آوردن مدال، آرزوی هر ملتی است، در رشتههایی نظیر دوچرخهسواری بیامایکس و شلیک به اهداف پروازی نیز مدال تعلق میشود و این وسوسه را برمیانگیزد که چرا برای صید مدال از این اقیانوس هیچ تدبیری اندیشیده نمیشود؟ یعنی تیمی که در رده نهم جهانی است، سهمی از سی مدال شمشیربازی المپیک نخواهد داشت؟
ولاسکو رفت، ولاسکوهای دیگر را دریابید!چند روزی از خداحافظی خولیو ولاسکو با والیبال ایران میگذرد و هنوز هم طرفداران این مربی موفق و سرشناس والیبال، از رفتن او ناراحت است. تأثیر ولاسکو در جهش جهانی والیبال ایران به گونهای بود که حالا همه نگران جانشین او هستند. تجربه حضور یک مربی موفق و در کلاس جهانی در ورزش ایران چنان بازخورد مثبتی داشته که این پرسش مطرح میشود که چرا در سایر رشتهها، این کار را نکنیم.
موفقیت این روزهای والیبال ایران، یک حرکت تدریجی بود که در سایه تدبیر چندین و چند مدیر دلسوز این فدراسیون و از ردههای پایه آغاز شده بود؛ اما جهش یکباره آن در سطح جهانی، حاصل انتخاب درست مدیران این رشته ورزشی بود که بعد چند سال کار با مربیان داخلی و چند مربی متوسط خارجی به یکباره پای معروفترین مربی جهان در این رشته را به ایران باز کردند و حاصل آن این شد که هماکنون ایران در جمع قدرتهای برتر والیبال جهان جای دارد و حضورش در گروهبندی لیگ جهانی، نام گروه مرگ را برای آن به همراه دارد و از بختهای حضور در المپیک است.
اما چرا این تجربه در سایر رشتهها تکرار نمیشود؟!
بیگمان نخستین مشکلی که از آن سخن به میان میآید، بحث مالی است. استخدام چند ساله یک مربی خارجی تراز اول در یک رشته ورزشی، نیاز به تأمین مالی بالایی دارد که بسیاری از فدراسیونها از تأمین آن عاجزند. همین فوتبال که پرهزینهترین رشته ورزشی ماست و گردش مالی بالایی در آن جریان دارد و همه به قراردادهای میلیاردی آن معترضند، برای تأمین دستمزد ماهانه کارلوس کیروش درمانده است و چشم امیدش به جیب وزارت ورزش و جوانان دوخته است.
اما اگر بخواهیم همین دلیل نخست را به عنوان مشکل مطرح کنیم و دست از تلاش بکشیم، نباید انتظار پیشرفت در ورزش را داشته باشیم و موفقیتهای تیم والیبال و مدالآوریهای فرنگیکاران المپیکی را باید وابسته به شخص بدانیم و نه توسعه سیستم ورزش ایران. چه اینکه مشکل مالی همیشه بوده و همیشه هم مدیران از کمبود بودجه نالیدهاند. اما اگر در همین دخل و خرج ورزش کشومان به خوبی دقت کنیم، میبینیم که میتوان با مدیریت درست، هزینه پتانسیل ایجاد چندین و چند مدال را در المپیکهای آینده فراهم کرد.
به دو گزاره خبری که در چند روز گذشته روی خروجی خبرگزاریها رفت، دقت کنید؛ «بازیهای غرب آسیا در ایران لغو شد»، «رتبه نهم جهانی در اسلحه سابر برای ایران»!
چند وقتی است که قرار است بازیهای آسیایی غرب آسیا در ایران برگزار شود و جزیره کیش میزبان هشت رشته ورزشی باشد که در چهارمین دوره این رقابتها حاضر میشوند. روشن بود که با تغییر و تحولات کشدار مدیریت ورزش در ایران، این مسابقات در زمان مقرر برگزار نمیشود، ولی اینجا سخن از علت لغو این مسابقات نیست، بلکه آنچه اهمیت بیشتری دارد، چرایی میزبانی ایران در مسابقاتی در این سطح است؟
همه میدانیم که به دلایل خاص، میزبانی مسابقات ورزشی در ایران، آن گردش مالی که در دیگر کشورها صورت میگیرد، شامل نمیشود؛ بنابراین، پروژه میزبانی به صرف درآمدزایی در ایران، شکست خورده است. نمایش چهرهای متفاوت از ایران به دنیا هم البته از دیگر انگیزههایی است که ممکن است مسئولان را به میزبانی رقابتهای ورزشی ترغیب کند که اساسا برای مسابقات محدودی در سطح غرب آسیا و با شرکت چند کشور همسایه چندان مطرح نیست. استفاده از امتیاز میزبانی برای کسب مدال بیشتر هم با توجه به کیفیت و سطح مسابقات چندان توجیهپذیر نیست؛ پس چرا ما میزبان رقابتهایی در این سطح شدیم و باید برای آن هزینه کنیم؛ آن هم در حالی که برای توسعه بسیاری از رشتههای ورزشیمان درماندهایم؟!
اکنون به خبر دوم توجه کنیم؛ ایران در مسابقات جامجهانی شمشیربازی ایتالیا و در اسلحه سابر به رتبه نهم دست یافت. شمشیربازی از رقابتهای پر مدال المپیکی است که در المپیک لندن سی مدال در موارد مختلف آن توزیع شد. چنانکه ایتالیا در المپیک گذشته، هفت مدال تنها در این رشته به دست آورد و این را بگذارید کنار این موضوع که به دلیل نحوه پوشش ورزشکاران در این رشته، امکان حضور راحت و بیدغدغه بانوان هم در این رشته وجود دارد و میتوان روی مدال آنها هم با قدرت حساب باز کرد.
رتبه جهانی ایران هم نشان میدهد که ایران چندان تازهکار هم نیست و دستی از دور بر آتش دارد؛ اما برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی بزرگ نیاز به یک جهش جهانی دارد؛ جهشی از جنس آنچه در والیبال رخ داد.
کنار گذاشتن همه این موارد بالا، نشان میدهد، هرچند روند توسعه ورزش ایران بسیار کند و آهسته پیش میرود، میتوان با مدیریت درست منابع، شرایط توسعه برخی رشتهها را فراهم آورد. تصور اینکه در رقابتهای معتبر المپیک، که به دست آوردن مدال، آرزوی هر ملتی است، در رشتههایی نظیر دوچرخهسواری بیامایکس و شلیک به اهداف پروازی نیز مدال تعلق میشود و این وسوسه را برمیانگیزد که چرا برای صید مدال از این اقیانوس هیچ تدبیری اندیشیده نمیشود؟ یعنی تیمی که در رده نهم جهانی است، سهمی از سی مدال شمشیربازی المپیک نخواهد داشت؟
ارسال نظر