۸۷۶۲۷
۲ نظر
۵۰۰۳
۲ نظر
۵۰۰۳
پ

سيری در فضايل اخلاقی و معنوی پيامبر (ص)

خداوند به عيسي(ع) وحي كرد «اي عيسي! به محمد ايمان بياور و دستور بده كه هر كس از امت تو در دوران او حضور يافت به او ايمان آورد؛ پس به‌درستي كه اگر محمد نبود آدم را نمي‌آفريدم و اگر محمد نبود بهشت و دوزخ را نمي‌آفريدم...

روزنامه تهران امروز: خداوند به عيسي(ع) وحي كرد «اي عيسي! به محمد ايمان بياور و دستور بده كه هر كس از امت تو در دوران او حضور يافت به او ايمان آورد؛ پس به‌درستي كه اگر محمد نبود آدم را نمي‌آفريدم و اگر محمد نبود بهشت و دوزخ را نمي‌آفريدم...» پس عجيب نيست اگر بگوييم شروع دنيا، از زمان تولد ختم‌المرسلين است كه به همه پيامبرانش از آدم تا قبل محمد(ص)، تولدش را نويد داده است.

گويي از خلقت چنين دردانه‌اي خداوند به خود مي‌بالد.در حديث قدسي آمده است «لولاك لما خلقت الافلاك» يعني اگر محمد(ص) نبود نه دنيايي بود و نه جنبنده‌اي بر روي؛ آن پس ما زيستمان را مديون خاتم‌المرسلين هستيم. همه درباره تولد و زندگي آن حضرت بسيار شنيده و خوانده‌ايم. امامناسب ديديم بخشي از سيره اخلاقي و رفتاري آن حضرت را نيز تقديم خوانندگان روزنامه كنيم.

«من پسر زني هستم كه با دست‌هايش از بزها شير مي‌دوشيد.» اين را به عرب بياباني گفت. عرب بياباني از هيبت پيامبري كه همه قبايل به او ايمان آورده بودند، لكنت گرفته بود. آمده بود جمله‌اي بگويد و نتوانسته بود و كلماتش بريده بريده شده بود. رسول‌الله(ص) از جايش بلند شده بود. آمده بود نزديك و ناگهان او را در آغوش گرفته بود؛ تنگ تنگ. در گوشش گفته بود: «من برادر تو ام»، گفته بود فكر مي‌كني من چه كسي هستم؟ فكر مي‌كني پادشاهم؟ نه! من آن سلطان كه خيال مي‌كني نيستم. «من اصلا پادشاه نيستم»، من محمدم! پسر همان بيابان‌هايي هستم كه تو از آن آمده‌اي. «من پسر زني هستم كه با دست‌هايش از بزها شير مي‌دوشيد.» حتي نگفته بود كه پسر عبدالله و آمنه است. حرف دايه صحرانشينش را پيش كشيده بود كه مرد راحت باشد. آخرش هم دست گذاشته بود روي شانه او و گفته بود: «آسان بگير، من برادرتم.» مرد بياباني خنديد و صورت او را بوسيد: «عجب برادري دارم!»

سيری در فضايل اخلاقی و معنوی پيامبر (ص)

حضرت مهربان بودند؛ چون مادر

مهربان بود؛ آنقدر كه بيش از مادر براي فرزند. اصلا خدا درباره‌اش گفته: «پيامبري برايتان فرستاده شده كه به رنج افتادن‌تان بر او گران و دشوار است، به شما دلبسته و به مومنان دلسوز و مهربان است.»گرچه خوش خلقي در هر جا و هر زماني مورد ستايش و از سفارش‌هاي حضرت رسول(ص) است، اما رفتار نيكو در خانه و خوش رفتاري با اعضاي خانواده سفارش ويژه پيامبر اكرم(ص) بوده، به‌گونه‌اي كه يكي از شاخص‌هاي افراد نيك، برخورد مناسب و نيكو با خانواده است.

آن حضرت در روايتي فرمودند: «بهترين مردم از نظر ايمان، كسي است كه داراي نيكوترين اخلاق باشد و لطيف‌ترين رفتار را با خانواده‌اش داشته باشد و من لطيف‌ترين شما نسبت به خانواده‌ام هستم.» يكي از همسران پيامبر‌(ص) گفته است: «كسي خوش خلق‌تر از پيامبر(ص) نبود. هيچ‌كس از اصحاب و خانواده‌اش او را صدا نمي‌كرد، مگر اينكه آن حضرت در پاسخ او لبيك مي‌گفت.» جايي گفته‌اند هنگامي كه پيامبر(ص) با خانواده‌اش بود، شوخ‌ترين افراد به شمار مي‌آمد. احترام او به كودكان، مثال‌زدني است.

در روايتي از انس نقل شده است: «گاهي من با برادر كوچكم به نزد پيامبر شرفياب مي‌شديم. آن حضرت در برخورد با آن كودك، مزاح مي‌كرد و مي‌فرمود: «يا ابا عمير ما فعل النُّغَير» (ابوطلحه انصاري كودكي به نام اباعمير داشته كه پرنده كوچكي همانند گنجشك داشته و اين پرنده كه براي او عزيز بوده مي‌ميرد و پيامبر براي مزاح با او چنين مي‌فرمودند.» خود پيامبر(ص) تعريف كرده‌اند كه: «شخصي در صحراي سوزان دچار تشنگي شديدي شد. براي رفع عطش، به درون چاهي رفت و با استفاده از آب چاه خود را سيراب كرد، در همان وقت ديد سگي از شدت تشنگي بي‌تاب و توان شده و پوزه به خاك مي‌مالد، براي آن مرد اين انديشه پيش آمد كه حيوان بيچاره مثل او داراي احساس تشنگي است و به خاطر نيافتن آب در رنج و عذاب افتاده است.

احساس ترحم و مهرباني در وجودش به جوش آمده، لذا تصميم گرفت حيوان تشنه را با مقداري آب سيراب سازد. در پي اين تصميم دوباره آن شخص داخل چاه رفت و كفش‌هايش را پر از آب كرد و پيش روي حيواني كه از سوز تشنگي جانش به لب رسيده بود گذاشت، خداي بزرگ به پاداش همين كردار نيك، آن مرد را مورد عفو و بخشش و عنايت خود قرار داد. ياران آن حضرت عرض كردند، آيا ما هم مي‌توانيم در مورد حيوانات نيز از خداوند كسب پاداش كنيم؟ حضرت فرمودند: آري و به خاطر هر حيوان زنده‌اي كه موفق به انجام خدمتي شويد، نزد خداوند مأجور(داراي اجر) خواهيد بود.»

پيامبر(ص) خاشع و متواضع بودند

شخصي از بني‌اميه، با مرد نابينايي از سر خودبرتربيني برخورد مي‌كند و چهره از او برمي‌گرداند، اين آيه را نازل مي‌كند: «چهره درهم كشيد و روي گردانيد كه آن مرد نابينا پيش او آمد. و تو چه داني، شايد او به پاكي گرايد.» خداوند با نازل كردن اين آيه، بر رفتار متكبرانه و مغرورانه فرد هشدار مي‌دهد. رفتار پيامبر(ص)، به‌گونه‌اي بود كه از زماني كه يتيم و بي‌كس بود تا زماني كه پيامبري، راهنمايي و رهبري همه مسلمانان را بر عهده گرفت، هيچ تغييري نكرد.

از امام باقر(ع) روايت شده است كه پيامبر اعظم(ص)فرمود: «پنچ چيز است كه تا زمان مرگ آنها را ترك نخواهم كرد: غذا خوردن با بندگان روي زمين، سوار شدن بر الاغ به صورت برهنه، دوشيدن بزها با دستان خود، پوشيدن پشمينه و در اختيار كودكان بودن. همه اينها بدان روست كه اين كارها به يك سنت تبديل شود.»

در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است: رسول خدا غالبا رو به قبله و روي زمين مي‌نشست و غذا مي‌خورد و مي‌فرمود: من بنده‌اي بيش نيستم همان‌گونه كه يك بنده غذا مي‌خورد، غذا مي‌خورم و مانند بندگان مي‌نشينم. آن حضرت ضمن آنكه خود از هر كاري كه موجب تكبر شود، دوري مي‌كرد، پيروان خويش را هم از آن بر حذر مي‌داشت و مي‌فرمود: «هركس با تكبر و خودخواهي روي زمين راه برود زمين و آنچه در زير آنست و آنچه روي آنست، او را لعن و نفرين مي‌كنند.»

سيری در فضايل اخلاقی و معنوی پيامبر (ص)

بسيار ساده‌زيست بودند

از نظر مفهومي، ساده زيستي و زهد عبارت است از: «دل برداشتن از دنيا و آستين فشاندن بر آن و اكتفا كردن به قدر ضرورت از براي حفظ بدن» كه تجلي عملي آن در زندگي، ساده‌زيستي و قناعت خواهد بود. انسان‌ها‎ي زاهد اگرچه خود مي‌توانند با استفاده‎ از نعمت‌هاي پروردگار زندگي بهتري را براي خويش فراهم سازند، اما از آنجا كه دلبستگي به زخارف دنيوي ندارند، ديگران را بر خود مقدم مي‌دارند و خود به اندكي از مال دنيا اكتفا مي‌كنند. زندگي رسول‌اكرم(ص) به شكلي بود كه در سطح پايين‌تر از طبقه متوسط جامعه آن روز قرار داشت، به‌گونه‌اي كه بر اساس برخي از روايات، آن حضرت براي همساني با طبقه كم درآمد و فقير امت اسلامي، حتي از خوردن نان گندم نيز پرهيز مي‌كرد.

در روايتي از امام صادق(ع) سوال شد: «آيا روايتي كه از پدر بزرگوار شما نقل شده است كه پيامبر هيچ‌گاه از نان گندم سير نخورد، درست است يا خير؟ فرمود: نه، پيامبر هيچ‌گاه نان گندم نخورد و از نان جو نيز هيچ‌گاه سير نخورد.» غذاي متعارف حضرت نان جو و خرما بود. كفش و لباس‌هايش را با دست خويش وصله مي‌كردند. در عين سادگي، طرفدار فقر نبودند و مال و ثروت را به سود جامعه و براي صرف نمودن در راه‌هاي مشروع و مناسب، لازم مي‌شمردند.

همچنان‌كه مي‌فرمودند: «چه نيكوست ثروتي كه از راه مشروع به‌دست‌آيد، براي آدمي كه شايسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف كند.» همچنين آن حضرت مي‌فرمودند: «مال و ثروت كمك خوبي است براي تقوا.» از ديگر جنبه‌هاي ديدگاه و منش ساده زيستي رسول گرامي اسلام(ص) اين است كه ايشان هرگز اجازه نمي‌دادند كه مجلس‌شان صدر و ذيل و بالا و پايين داشته باشد، ايشان پيوسته مي‌فرمودند: «اصحاب و ياران حلقه و دايره‌وار بنشينند تا مجلس بالا و پايين نداشته باشد.»

خداوند، خلق را بي‌نياز مي‌كند

يكي از صحابه رسول‌اكرم(ص) خيلي فقير بود. يك‏ روز كه حس كرد ديگر كارد به استخوانش رسيده، با مشورت و پيشنهاد زنش‏ تصميم گرفت برود و وضع را براي رسول خدا(ص) شرح دهد و از آن حضرت‏ كمك بخواهد ولي قبل از آنكه حاجت خود را بگويد اين جمله از زبان‏ پيامبر(ص) به گوشش خورد: «هركس از ما كمكي بخواهد ما به او كمك مي‏كنيم، ولي‏ اگر كسي بي‏نيازي بورزد و دست حاجت پيش مخلوقي دراز نكند خداوند او را بي‏نياز مي‌كند.» آن روز چيزي نگفت و به خانه‌اش برگشت. اما همچنان فقر به او فشار مي‌آورد. ناچار روز ديگر به همان نيت به‏ مجلس رسول‌اكرم(ص) رفت.

آن روز هم همان جمله را از رسول‌اكرم(ص) شنيد: «هر كس از ما كمكي بخواهد ما به او كمك مي‏كنيم ولي اگر كسي بي‏نيازي بورزد خداوند او را بي‏نياز مي‌كند.» اين‌بار نيز بدون اينكه حاجت خود را بگويد به خانه برگشت اما باز هم با فقر دست به گريبان بود. براي سومين بار به همان نيت به مجلس رسول‌اكرم(ص) رفت. باز هم لب‌هاي‏ رسول‌اكرم(ص) به حركت آمد و با همان آهنگ همان جمله را تكرار كرد. اين بار كه آن جمله را شنيد، اطمينان بيشتري در قلب خود احساس كرد، حس‏ كرد كليد مشكلش را در همين جمله پيدا كرده. وقتي كه خارج شد با قدم‌هاي مطمئن‌تري راه مي‏رفت.

با خود فكر مي‏كرد كه ديگر هرگز به‌دنبال كمك و مساعدت بندگان خدا نخواهم رفت، به خدا تكيه مي‏كنم. با خودش فكر كرد كه از من چه كاري ساخته است؟به نظرش رسيد به صحرا برود و هيزمي جمع كند و بياورد و بفروشد. رفت و تيشه‏اي عاريه كرد و به صحرا رفت. هيزمي جمع كرد و فروخت. روزهاي ديگر به اين كار ادامه داد تا كم‌كم توانست از همين پول، تيشه و حيوان و ساير لوازم كار را بخرد. باز هم به‏ كار خود ادامه داد تا صاحب سرمايه و غلاماني شد. روزي رسول‌اكرم(ص) به او رسيد و با تبسم گفت: «نگفتم، هركس از ما كمكي‏ بخواهد ما به او كمك مي‏دهيم، ولي اگر بي‏نيازي بورزد خداوند او را بي‏نياز مي‌كند!»

پيامبر(ص) به نماز عشق مي‌ورزيدند

وقتي نماز مي‌خواند مانند پارچه‌اي مي‌شد كه در گوشه‌اي افتاده باشد. آنچنان از خوف خداوند رنگش مي‌پريد كه انگار با ترسناك‌ترين حاكمان روبه‌رو شده. گفته‌اند: «آن حضرت وقتي به نماز مي‌ايستاد از ترس خدا رنگ از رخسارش مي‌پريد و از درون دل و قفسه سينه‌اش صدايي نظير صداي اشخاص خائف و وحشت زده شنيده مي‌شد.» عايشه گفته است: «هنگامي كه با رسول خدا(ص) صحبت مي‌كرديم، همين كه موقع نماز مي‌شد حالتي به خود مي‌گرفت كه گويي نه او ما را مي‌شناخته و نه ما او را مي‌شناخته‌ايم.»

حضرت علي (ع) زماني كه ولايت مصر را به محمدبن ابي‌بكر داد، دستورالعملي برايش تدوين كرد و در ضمن آن فرمود: «مواظب ركوع و سجود خودت باش، زيرا؛ رسول خدا(ص) از همه مردم نمازش كامل‌تر و در عين حال اعمالش در نماز از همه سبك‌تر و كمتر بود.» در ميان انواع عبادت‌هاي رسول‌اكرم(ص)، هيچ‌يك با نماز يكسان نبودند. نماز محبوب‌ترين عبادت آن حضرت و نور چشمانش بود. پيامبر(ص) به ابوذر گفته‌اند: «اي ابوذر، خداوند نور چشم مرا در نماز قرار داده و آن را آنچنان محبوب من ساخته كه غذا را براي گرسنه و آب را براي تشنه؛ جرآنكه گرسنه با خوردن غذا و تشنه با نوشيدن آب سير و سيراب مي‌شوند اما من از نماز سير نمي‌شوم.»

ترحم و مهرباني بر حيوانات

مرحوم شيخ طوسي و علامه مجلسي از امام صادق(ع) نقل مي‌كنند كه: روزي رسول خدا(ص) عبورش بر آهويي افتاد كه با طناب به ميخ چادر و خيمه‌اي بسته شده بود، آهو با مشاهده آن حضرت به سخن آمد و گفت: يا رسول‌الله! من مادر دو نوزاد هستم كه تشنه و گرسنه‌اند، مرا آزاد كن تا بروم بچه‌هايم را شير بدهم و وقتي سير شدند دوباره برمي‌گردم و با همين طناب مرا ببند. رسول خدا(ص) فرمود چگونه تو را آزاد كنم در حالي كه شكار اين خانواده هستي؟ آهو در جواب گفت: يا رسول‌الله! من برمي‌گردم و با دست خودت مرا به همين شكل ببند.

پس رسول خدا(ص) پيمان و ميثاق از آهو گرفت كه سريع بازگردد، بعد از آن حيوان را آزاد كرد. آهو رفت و پس از مدتي برگشت و حضرت آن را به همان حالت اول بست و سپس از چند نفر سو ال كرد: اين آهو از كيست و چه كسي آن را شكار كرده؟ صاحب شكار را نشان دادند و حضرت پيش آنها رفت. در حالي كه شكارچي از منافقين بود، با ديدن چنين صحنه‌اي و شنيدن تمام جريان دست از نفاق خود برداشتند و آهو را آزاد كردند. بعد از آن، آنها يكي از ياران باوفاي رسول خدا شدند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • فرشید

    سلام و درود خدا بر محمد صلی الله علیه و اله و سلم و به امید ظهور آخرین ذخیره الهی...

  • مصطفي

    السلام عليك يا رسول الله

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج