ورود شبانه فرزاد حسني به استوديو ۱۴
تفاوت من با ديگر دوستان پشت صحنه
ميگويد نميتواند بين راديو و تلويزيون يكي را انتخاب كند، بنابراين نميتواند بينشان فرق بگذارد! او از جمله مجريان باسابقه و البته با دانش صداوسيماست كه هم بازيگري ميكند، هم اجرا، هم ترانه ميگويد و هم فيلمهاي سينمايي را نقد ميكند.
- سال 89 سال بسيار خوب و پرباري براي من بود، چراكه نخستين سال سينمايي من به حساب ميآمد و از نيمه دوم آن، درگير كارهاي سينماييام بودم. ممكن است مخاطباني كه اجراهاي مرا در تلويزيون ديدهاند، وقتي با من در قالب يك نقش سينمايي روبهرو شوند، برايشان قابل هضم نباشد كه فرزاد حسني بازيگر را هم بپذيرند، درحاليكه كار اصلي من بازيگري است اما چون 4-3 سال پيش اجراهاي زيادي در تلويزيون داشتم و حضورم در بازيگري كمرنگ بوده، بيشتر با اجراهايم من را ميشناسند تا بازيگري.
- در اين 4-3 سالي كه از تلويزيون دور بودم، خودم را بيشتر در بازيگري محك زدم كه ماحصلش حضور در چند تلهفيلم، تلهتئاتر و نمايشهاي راديويي بود و سال 89 هم كه به حضور در فيلم سينمايي «آمين خواهيم گفت» به كارگرداني سامان سالور منجر شد.
- وقتي يكي مثل سامان سالور پيشنهادي به من ميدهد، به نظرم بسيار عاقلانه و هنرمندانه است چون فكر ميكنم در كارش بسيار متبحر است و نه در سطح داخلي بلكه در سطح جهاني امتحان پس داده بههمين دليل احساس كردم ارزشش را دارد موهاي سرم را بتراشم و با وجود اينكه 3-2 پيشنهاد ديگرم را به دليل اين كار از دست دادم اما از اينكه در «آمين خواهيم گفت» ايفاي نقش كردهام، بسيار خوشحالم. قسمتهايي از اين كار را ديدهام و مطمئنم كار بسيار خوبي خواهد شد و مردم دربارهاش قضاوت خواهند كرد.
- احساس كردم بايد زماني وارد سينما شوم كه كمي آمادگي در خودم احساس كنم و فكر ميكنم اين آمادگي تا حدودي براي برداشتن گامهاي اولم در اين عرصه، بهوجود آمده است.
- بهنظرم سينماي ما به همه نوع فيلمي نياز دارد، يعني هم فيلم تجاري بايد ساخته شود، هم فيلم معناگرا (كه بين مخاطبان عام جديدالولاده است!) و هم فيلم فرهنگي. فقط با اين شرط كه اگر قرار است فيلم تجاري ساخته شود، فيلم «خوب تجاري» ساخته شود، بقيه حوزهها نيز همينطور. اگر قرار باشد در فيلمي بازي كنم، حتما بايد خوب باشد تا پيشنهاد بازي در آن را قبول كنم.
- بازيگري يعني بازي كردن. تمام جوايز، سيمرغها، نخلهاي طلا، خرسها و شيرهاي نقرهاي و...، اينها همه بهوجود آمدهاند كه ما به درست بازي كردنمان فكر كنيم، آنها مشوق درست بازي كردن ما هستند. نبايد هدفمان باشند بلكه بايد انگيزهمان باشند براي درست بازي كردن، اينها توشه راه هستند، نه مقصد.
- براي سومينبار است كه ويژهبرنامه سال تحويل را من اجرا ميكنم. مسلما ترجيح اول من هنگام سال تحويل، در كنار خانواده بودن است اما كار ما هم مانند خيلي از مشاغل ديگر، مقتضيات خاص خودش را دارد و ديگر به آن عادت كردهايم. اكثر كساني كه در اين استوديو حضور دارند، از دوستان قديميام هستند كه بارها در برنامههاي مختلف تلويزيوني با يكديگر همكاري كردهايم و خاطرات خوبي با هم داريم. فرق من با دوستان پشتصحنهمان در اين است كه حداقل خانواده من به واسطه تلويزيون، ميتوانند من را ببينند اما خانواده اين دوستان، نه! به همين دليل فكر ميكنم هنر اينها از من بيشتر است و كارشان هم از من سختتر.
- بهنظرم جامعه، اخلاقها و رفتارهاي اجتماعي امروز ما به صراحت احتياج دارند، البته اين صراحت يا رك بودن، نبايد با ركيك بودن اشتباه گرفته شود! صراحت يك مجري يا منتقد بايد در حد عريانكردن حقايقي باشد كه احتياج به عريان شدن دارند، صراحت براي تبيين مناسب يك موضوع است. وقتي خود من مثلا در برنامه راديويي «نماي نزديك» جشنواره فيلم فجر قصد دارم با كمك ديگر اساتيد يك فيلم را در حضور كارگردانش نقد كنيم، بهعنوان يك منتقد، نبايد از انجام آن اِبا داشته باشم يا بترسم! در كل، همواره سعي كردهام آنچه حقيقت است را براي مردم بازگو كنم و انعكاس دهم و احساس ميكنم هم مردم اين شيوه را ميپسندند، هم مسئولان دوست دارند حقيقت به خاطر حقيقت بودنش بيان شود و از اين شيوه استقبال ميكنند.
- حضور در راديو و تلويزيون را تقريبا همزمان شروع كردم، راديو و تلويزيون مثل پدر و مادرم هستند، بنابراين نميتوانم بين آنها فرقي بگذارم و بگويم اين يكي را از آن يكي بيشتر دوست دارم چون نميتواني بگويي پدرت را بيشتر دوست داري يا مادرت را. اما جفت اينها را از سينما بيشتر دوست دارم، حتي فضاي سريالهاي تلويزيوني را به سينما ترجيح ميدهم.
- همواره معتقدم يك مصاحبهكننده خوب و يك موضوع جذاب بايد وجود داشته باشد كه آدم بخواهد مصاحبه كند، شايد بد نباشد گاهي اوقات آدم براي مدتي صحبت نكند، به همين دليل زياد اهل مصاحبه نيستم.
منبع : مجله زندگی ایده آل
ارسال نظر