طنز؛ چند بحث فلسفی درباره زیرساخت
رضا ساکی در پایگاه خبری گُلوَنی نوشت: حتما بارها شنیدهاید که برخی مسئولان میگویند برای فلان کار باید زیرساخت مناسب فراهم بشود.
رضا ساکی در پایگاه خبری گُلوَنی نوشت: حتما بارها شنیدهاید که برخی مسئولان میگویند برای فلان کار باید زیرساخت مناسب فراهم بشود.
این مسئولان ازقضا راست میگویند. زیرساخت مهم است و بدون زیرساخت نمیشود کاری از پیش برد.
زیرساخت چیست؟
زیرساخت همان زیرِ ساخت است. یعنی اگر زیرِ ساخت را نگاه کنید میبینید که زیرساخت وجود دارد. زیرساخت اگر نباشد ساخت فرو میریزد.
اما زیرساخت را باید چگونه بسازیم؟
مسئولان درست میگویند که زیرساخت نداریم یا زیرساخت کم داریم اما اغلب کاری برای زیرساخت نمیکنند.
اصولا مسئولان سه جور با زیرساخت برخورد میکنند که هر سه جور برخورد، به زیرساخت مناسب ختم نمیشود.
نوع اول: برخورد حرفی با زیرساخت
در نوع اول مسئول به محض رسیدن به صندلی مدیریت و یا ریاست شروع میکند به سخنرانی کردن درباره زیرساخت. او از همان روز اول تا روز آخری که بر صندلی مدیریت یا ریاست تکیه زده است درباره لزوم زیرساخت، اهمیت زیرساخت، کمبود زیرساخت، نبود زیرساخت، فرسودگی زیرساخت و… حرف میزند. این نوع مسئول اگر به جای حرف زدن از همان روز اول دست به کار میشد میتوانست کاری برای زیرساخت بکند.
نوع دوم: برخورد بتونی با زیرساخت
در این نوع مسئول از همان روز اول میگوید که من میخواهم زیرساخت درست کنم و شروع میکند به زیرساخت درست کردن. این نوع مسئول البته فکر میکند که زیرساخت فقط بتون و ماسه و آجر و آهک است و اصلا به فکر زیرساخت فرهنگی نیست. او بلافاصله شروع میکند به ساخت زیرساخت و آن قدر زیرساخت میسازند که زیرساختدان مردم پر میشود. معمولا بعد از این طور زیرساخت ساختن یک نوع از بدبختی گریبان مردم را میگیرد و تا سالها رهایشان نمیکند.
نوع سوم: زیرآبزنی و زیرساخت
در این نوع مسئول میداند که درست کردن زیرساخت فرهنگی کار یک سال و چهارسال نیست و نیاز به دهه دارد. پس او برنامههای ده ساله برای زیرساخت فرهنگی تدوین میکند اما چون پروژهای شروع نمیکند و پیمانکاران را بازی نمیدهد بعد از یک ماه با یک زیرآبزنی دقیق به خانه فرستاده میشود تا مدیری بیاید که به بحث بتون و ستون و زیرساخت علاقه داشته باشد.
چرا مسئولان زیرساخت نمیسازند؟
چون زیرساخت به چشم نمیآید. البته زیرساخت به چشم مردم میآید اما به چشم دیگر مسئولین نمیآید. مثلا اگر شما شهردار باشید و کل مشکل آبگرفتگی شهر را حل کنید اعضای شورای شهر از شما میپرسند برای شهر چه کردهای؟ اما اگر دائم در شهر ریسه بکشی و گلدان بگذاری و میدان فوری از چین وارد کنی به تو پاداش میدهد و تو را شهردار نمونه میدانند.
خاطره
همین پارسال وارد شهر کوچکی در گیلان شدم. شهری قدیمی و تاریخی با کوچهها و خیابانهای پر از چاله و دیوارهای کثیف که با یک نم باران تبدیل به ونیز میشود. در چنین شهری شهردار مشغول کار بود. به نظرتان چه میکرد شهردار؟
شهرداری این شهر مشغول ساختن آبنمای موزیکال بود و برای آن ۲ میلیارد تومان هزینه کرده بود. مسئولین شهر او را بزرگترین شهردار قرن و نجات دهنده شهر میدانستند و ستایش میکردند. درحالی که با آن پول میتوانست کلی زیرساخت در آن شهر بسازد.
این همه گفتم و نوشتم تا بگویم زیرساخت مهم است و اگر در منطقهتان داشتند کار زیرساختی میکردند از آن کار حمایت کنید. کارهای زیرساخت توی چشم نیستند اما برکتشان تا سالهای سال به مردم میرسد.
امیدوارم نسل مدیران بنری که با بنر میآیند و در طول مدیریتشان هم هی بنر میزنند و از خود تشکر میکنند روزی منقرض بشود و ما شاهد کارهای زیرساختی در مملکت باشیم.
باقی بقایتان
ارسال نظر