طنز؛ آنچه یافت مینشود دلار ۴۲۰۰ تومانی است!
احمدرضا كاظمي در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: «دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر، گفت آنچه يافت مينشود، آنم آرزوست». گفتند شيخ چه ميگويي؟ به دنبال چيستي؟
احمدرضا كاظمي در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: «دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر، گفت آنچه يافت مينشود، آنم آرزوست». گفتند شيخ چه ميگويي؟ به دنبال چيستي؟
شيخ گفت به دنبال «جهت تامل در چيستي جهان هستي و چونيِ زندگاني، در پي سفري به تايلند و گذران اوقات در معابد بودايي اين كشور هستم و نياز به چند هزار دلاري ارز دارم، ليك اگرچه تمام صرافيهاي اين شهر را گشتهام، هيچيك مرا دلاري نداد». گفتندش: «خب اسكول ديگه چرا چراغ گرفتي دستت وسط روز روشن؟
اينجا ميدون فردوسيه نه مثنوي معنوي! مث بچه آدم دوتا پچ پچ كن بگو دلار ميخوام». در همين حين دلالي با كاپشن سياه چرمي و عينك ريبن و با دستهايي فرو رفته در جيب بر او وارد گشت و گفت: «شما دلار ميخواستي؟».
شيخ دستي بر ريش كشيد و تاييد كرد و نرخ پرسيد. دلال گفت: «تا ديروز ۵۶۰۰ بود ولي چون شمايي۵۵۰۰، چند هزارتا بدم؟!». شيخ گفت: «نميخواهم كه قيمت بسي بالاست»، دلال قيمت به پايين كشيد و گفت: «پنج و چارصد و پنجاه آخرش ديگه!» ليك شيخ همچنان از پذيرش قيمت خودداري كرد. دلال بر پايينكشي نرخ افزود و گفت: «پنج و چهارصد بهت ميدم، اونم بهخاطر اينكه با موهاي دم اسبي و ريشات حال كردم! اين قيمت هيچجا ديگه بهت نميدن». شيخ همچنان بر بالا بودن قيمت دلال اصرار ورزيد و پيشنهاد وي نپذيرفت.
دلال به تنگ آمد و گفت: «چقد مد نظرته؟!»، شيخ برخروشيد و گفت: «هرآنچه اخبار مرا گفته است؛ يعني ۴۲۰۰ تومان تك نرخي!».
دلال لبخندي تحقيرآميز زد و جواب داد: «هه! تو ۴۵۰۰ واس من بيار تا ۱۰۰ هزارتاشو بخرم ازت!». شيخ ملول گشت و زير لب چنين زمزمه كرد: «از ديو و دَل (مخفف دلال) ملولم و اسحاقم آرزوست!». دلال گفت: «خب برو از همون اسحاق جونت بگير!». شيخ چو اين بشنيد، دست دلال بگرفت و اشارتي به ماشين پليس تعزيرات كه آنسوي ميدان فردوسي بود، كرد. دلال چو اين صحنه را بديد، دست شيخ پس زد و قصد فرار كرد. ليكن ماشين گشت او را دور تا دور ميدان تعقيب كردي و بعد از درگيري نه چندان شديدي وي را به بند كشيده، دلار او ضبط كرده و خودش را نيز با دستبند سوار بر ماشين كرد.
شيخ چو اين صحنه را بديد، شگفت زده شد و گفت: «گشتي چُنين، كناره ميدانم آرزوست». سپس دوباره چراغ بر دست گرفت و تا پاسي از شب به دنبال دلار ۴۲۰۰ توماني گشت وليكن زير ۵۴۵۰ هيچ نيافت. شيخ از كرده خويش پشيمان شد و با خود گفت: «كاش از همون اولي ۵۴۰۰ خريده بودم»!
نظر کاربران
گوجه رو باید از در خونه احمدینژاد خرید دلار ۴۲۰۰ از در خونه جهانگیری. آدرس از این سر راست تر...