طنز؛ پوشاندن گرگ ماده و جنون موسیقی
شهرام شهيدي در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: بالاخره فهمیدم نه لئونارد کوهن کانادایی و نه غلامحسین بنان خودمان هیچیک به ترانههای خودشان گوش نمیدادهاند. از کجا به این کشف مهم نایل شدم؟ از طریق برهان خلف.
شهرام شهيدي در ستون طنز روزنامه شهروند نوشت: بالاخره فهمیدم نه لئونارد کوهن کانادایی و نه غلامحسین بنان خودمان هیچیک به ترانههای خودشان گوش نمیدادهاند. از کجا به این کشف مهم نایل شدم؟ از طریق برهان خلف. یعنی اول که خبر را خواندم حدس زدم بهزودی جایزه نوبل پزشکی را میآورند جنوب ایران و تقدیم یکی از آقایان مقیم در استان بوشهر میکنند. بعد با خودم گفتم بگذار تا دیر نشده و همه راهش را یاد نگرفتهاند از روی تحقیقات متقن علمی ایشان دست برخی هنرمندان را رو کنم.
چه کسی دستش از دنیا کوتاه بود که نتواند از ما شکایت کند؟ کوهن و بنان. مگر این جناب چی گفته بود که من از رو حرف ایشان فهمیدم این دو خواننده خدابیامرز خودشان هم به ترانههای خودشان گوش نمیدادهاند؟ ایشان گفته «جنون، نابینایی و مرگ ناگهانی، از عوارض گوش دادن موسیقی است» خب بالاغیرتا شما بفرمایید، کوهن یا بنان کدامشان دچار جنون شدند؟ نابینا شدند یا با بیش از هفتاد هشتادسال عمر باعزت دچار مرگ ناگهانی شدند؟ چرا نشدند؟ حتما چون خودشان پنبه میگذاشتهاند توی گوش مبارک. والا در این مملکت کسی حرف بیپایه و اساس میزند؟ حاشا و کلا. نفرمایید. محال است.
در این کشور هرکس، بهویژه اگر از بین مقامات باشد، هر حرفی بزند سند است و مو لای درزش نمیرود. من با کمک همین اسناد مهم کشفیات دیگری هم دارم . مثلا میدانم وقتی میگویند یک ساختمان ریزش کرد یعنی یک آجر ناقابل از بدنه اصلی ساختمان جدا شده و افتاده پایین و کلیت ساختمان پابرجاست. این کشف عظیم را هم مدیون بانک مرکزی هستم که واژه ریزش را برایم تعریفی دوباره کرد. من قبلا فکر میکردم ریزش ساختمان یعنی منهدم شدن آن و هشتپلکو شدن هرچه در آن سازه است، اما وقتی فهمیدم بانک مرکزی هنگام موفقیت شکوهمندش در کنترل نرخ ارز اعلام کرد: « نرخ رسمی ٢٦ ارز ریزش کرد» و خواندم که دلار یک ریال و پوند ٣٧ ریال ریزش داشته ضمن احساسی سرشار از غرور و افتخار فهمیدم «ریزش» واژهای نیست که ما فکرش را میکردیم. بنابراین بنا به همین اصل ریزش نرخ ارز، ریزش ساختمان هم میشود افتادن یک آجر.
فکر کردید تمام شد؟ نخیر. این کشور همهاش مدرسه است. من همین تازگیها بود که باز هم از صداوسیما یاد گرفتم که گرگ اصلا حیوان ترسناکی نیست و وقتی گرگ دیدید لازم نیست فرار کنید. البته اگر گرگ نر بود فرار کنید اما اگر گرگ ماده بود سعی کنید پارچهای همراه داشته باشید که یا او را بپوشانید یا چشم خودتان و همراهانتان را. با فرار که چیزی درست نمیشود. البته یادتان باشد گرگ نر هم کم روی زوجش حساسیت ندارد. بنابراین بهتر است به جای اینکه از مسئولان برنامههای ورزشی تبعیت و حیوان زبان بسته را سانسور کنید چشم خودتان را ببندید. این طوری بهتر است. حیوان هم اذیت نمیشود.
هرچند در کشور ما اذیت کردن حیوانات خیلی هم کار بدی محسوب نمیشود و اصلا اذهان عمومی با مثلا سگ آزاری دچار تشویش نمیشود که نمیشود. نمونهاش همین مرد سگ آزاری که با حمایت مردم خوب خوزستان دستگیر شد. اگر خیلی زود آزاد نشد شما بیایید شهرونگ دکوراسیون مرا تغییر دهید.
فقط نمیدانم چرا مطمئن هستم این سگ آزار نه کوهن گوش میداده نه بنان. پس چرا مجنون شده وقتی از موسیقی به دور بوده؟
ارسال نظر