طنز؛ گزارش شاعرانه!
احمدرضا كاظمي در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: اگه بازی پرسپولیس در مقابل استقلال خوزستان رو دیده باشید، حتما در جریان جدیدترین دُرواژه استاد جواد خیابانی هم قرار دارید (دُرواژه= واژههایی که از دُر و گوهر ارزشمندتر هستند). جایی ایشون برای توصیف صحنه راه رفتن مربی استقلال خوزستان در زیر بارون میگه «ویسی به یاد شعر سهراب سپهری که زیر باران باید رفت، اومده اصلا زیر بارون وایساده».
احمدرضا كاظمي در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: اگه بازی پرسپولیس در مقابل استقلال خوزستان رو دیده باشید، حتما در جریان جدیدترین دُرواژه استاد جواد خیابانی هم قرار دارید (دُرواژه= واژههایی که از دُر و گوهر ارزشمندتر هستند). جایی ایشون برای توصیف صحنه راه رفتن مربی استقلال خوزستان در زیر بارون میگه «ویسی به یاد شعر سهراب سپهری که زیر باران باید رفت، اومده اصلا زیر بارون وایساده».
در حالیکه مرحوم سپهری این شعر رو برای کسی گفته که مثلا توی هوای دو نفره بارونی نشسته گوشه خونه پای تلویزیون. در واقع محتوای این اثر اصلا برای شرایط استادیوم و بازی فوتبالی که یهو وسطش بارون گرفته صدق نمیکنه، چون اونجا درواقع این شما نیستید که رفتید زیر بارون، این بارونه که اومده روی سر شما! حالا من کاری اصلا با درستی و نادرستی این تعبیر شاعرانه ندارم، فقط چیزی که نگرانم کرده اینه که آقای خیابانی از این روشهای شاعرانه نخواد برای بقیه گزارشهاش هم استفاده کنه.
مثلا توی یه صحنه که درگیری پیش میاد بین بازیکنان ایشونم لابد میزنه توی خط نبردهای حماسی شاهنامه! اینجوری که وقتی مدافع تکل خشن میزنه و مهاجم حریف رو چپ و راست میکنه و اونم از شدت درد صدای فریادش بلند میشه، آقا جواد میگه: «چو چپ راست کرد و خم آورد راست ... خروش از خم چرخ چاچی بخاست!». بعد جلوتر اگه بازیکنها برای رسیدگی به وضعیت بازیکن مصدوم Fairplay یا همون بازي جوانمردانه رو رعایت نکنن و توپ رو نزنن بیرون آقای خیابانی هم میگه: «من واقعا برای این حرکت زشت غیرفوتبالی متاسفم! تو کز مهنت دیگران بیغمی! نشاید که نامت نهند آدمی! تفو بر توی ای چرخ گردون! تفو! جا داره اینجا یه یادی هم بکنیم از شعر آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید نیما يوشيج!».
حالا این وسط کافیه که داور اون تکل خشن رو خطا اعلام نکرده باشه، قطعا اونجاست که صدای اعتراض تماشاگرها بلند میشه و خب با توجه به جو مثبت ۱۸ ورزشگاهها برای توصیف شعارهای تماشاچیها، آقای خیابانی دیگه سهراب سپهری و نیما یوشیج به کارش نمیاد و باید دست به دامن اشعار ایرج میرزا بشه! در همین راستا من به آقای خیابانی توصیه میکنم قبل گزارشهاش حتما یه مروری هم روی اشعار مرحوم «عبید زاکانی» داشته باشه. به هرحال فوتباله ديگه!
ارسال نظر