طنز؛ آخرین شیرینکاری آموزش و پرورش
پوریا عالمی در ستون طنز روزنامه شرق نوشت: بعد از اینکه اعلام شد آموزش زبان انگلیسی در مدارس ابتدایی ممنوع است، در آخرین شیرینکاری، اعلام شد نام وزارت آموزشوپرورش به «وزارت تربیت رسمی و عمومی» تغییر خواهد کرد. ما واقعا از ته دل موافق این تصمیم هستیم و به همین مناسبت با یک مقام مسئول مصاحبه کردیم.
ما: چرا این تصمیم را گرفتید؟
م م: (مقام مسئول): ما درواقع قصد داریم بچههای مردم را طوری تربیت کنیم که یادشان نرود. پس بهتر نیست اسم وزارتخانه را هم به اسم وزارت تربیت تغییر دهیم؟
ما: احسنت. لطفا کمی بیشتر توضیح بدهید.
م م: ببینید مشکلی که در جامعه داریم این است که بچهها عین هم تربیت نشدهاند و شما الان میبینید که هرکسی یکطوری برای خودش لباس میپوشد یا حرف میزند یا از اینها بدتر جوانهای ما الان هرکدام برای خودشان فکر میکنند. درحالیکه همه اینها باید شبیه هم باشند؛ یعنی یکطور بپوشند، یکطور ببینند، یکطور راه بروند، یکطور بخورند و یکطور هم فکر کنند. متأسفانه الان در آموزشوپرورش تمرکز روی آموزش ریاضیات و علوم و تاریخ است و این خیلی بد است.
ما: احسنت. شما گفتید در مدارس باید روی «تربیت اخلاقی» تمرکز کرد. سؤال من این است که اگر قرار است مدرسه بچه را تربیت کند پس نقش خانواده چیست؟
م م: خانواده؟ همین که ما اجازه میدهیم خانواده تصمیم بگیرد اسم بچهشان چی باشد یا بچه کی بخوابد و کی بیدار بشود باید قدردان باشند.
ما: احسنت. چشمانداز بلندمدت شما چیست؟
م م: اگر بشود در ١٠ سال آینده همین که بچه به دنیا آمد، او را بدهند ما تربیت کنیم و اسم برایش بگذاریم عالی میشود. الان مسئله شیردادن به بچه و تروخشککردنش وجود دارد که متأسفانه در آموزشوپرورش نیروی کافی برای این کار نیست وگرنه این طرح را از فردا شروع میکردیم.
ما: احسنت. با اجازه من بروم پی کارم.
م م: کجا؟ شما درست تربیت نشدی. اول از همه میروی کلهات را با نمره چهار میزنی. بعد از فردا روپوش و لباس فرم خاکستری تنت میکنی و میآیی سر کار. صبحبهصبح ساعت هفت بیدار میشوی و حق نداری به چیزی فکر کنی، جز اینکه چهکار کنی که برای جامعهات مفید باشی. بعد یک تکه نان و یک تکه پنیر برمیداری و سهتا لقمه برای خودت میگیری... (در این لحظه بنده از ترس قالب تهی میکنم و پس میافتم و تالاپی میخورم زمین) هووووی... چی شد؟ چرا غش کردی؟ تو اگر درست تربیت شده بودی الان خبردار میایستادی و به دستورات من توجه میکردی...
ارسال نظر