طنز؛ از ظلم های ما مردم به مسئولین
علیرضا لبش در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: چند نفر بعد از زلزله به کوچه پناه بردهاند و زیر یک درخت نشستهاند و با هم گفتوگو میکنند.
علیرضا لبش در ستون طنز روزنامه قانون نوشت:
چند نفر بعد از زلزله به کوچه پناه بردهاند و زیر یک درخت نشستهاند و با هم گفتوگو میکنند.
اولی: میگن تازه فعال شده. اولیش بود. خدا بعدی رو به خیر کنه.
دومی: نه مثل اینکه آخرین زورش بود، دیگه تموم شد.
سومی: همش تقصیر ما مردمه. هوا رو آلوده میکنیم، دولت هیچی نمیگه. زلزله درست میکنیم، بازم هیچی نمیگه، همه چیز رو گرون میکنیم، باز بندههای خدا صداشون درنمیاد. واقعا دولت نجیبی داریم.
چهارمی: میگن همه مسئولان توی اتوبانهای خروجی بودن، داشتن در میرفتن.
سومی: کی میگه؟ شایعه است.
اولی: پس چرا ابلاغیه اومده که هیچکدوم از مسئولان حق خروج از شهر رو ندارن؟
سومی: اشتباه شده بوده. مسئولان داشتن همه میرفتن به سمت مرکز زلزله. میخواستن زلزله رو آروم کنن. ما واقعا چجور مردمی هستیم. چرا قدر مسئولان رو نمیدونیم؟!
پنجمی: دوستان بهتره بریم خونههامون. اگه بیشتر توی خیابون بمونیم در اثر آلودگی هوا تلف میشیم.
دومی: از ترس زلزله بمیریم خوبه یا از آلودگی هوا؟
اولی: بذار من سکه میندازم. شیر، زلزله. خط، آلودگی. هر کدوم اومد، بر اثر همون بمیریم.
چهارمی: چرا شیر، آلودگی نباشه، خط، زلزله؟
اولی: چه فرقی داره؟
چهارمی: فرقش اینه که توی هوای آلوده، شیر میخوریم و زلزله رو هم با خطخطی نشون میدن.
اولی: کاملا قانع کننده بود. همون که ایشون فرمودن. حالا کسی سکه داره؟
ششمی: نه! سکه کجا بود. میدونی الان سکه چند شده؟ بعد از این زلزله هم قطعا کشیده بالا.
سومی: این هم یکی دیگه از ظلمهای ما مردم به مسئولان. مسئولان از اینکه قیمت ارز و سکه بالا بکشه، اوقاتشون تلخ میشه، بعد ما برای اینکه اوقات اونا رو تلخ کنیم، هی بالا میکشیم.
دومی: آقا حالا چیکار کنیم؟ ما بلاتکلیف شدیم. نميدونیم از زلزله بمیریم یا از آلودگی هوا؟
اولی: من که دارم از سرما میمیرم. من آنفولانزا گرفته بودم، حالا هم تب و لرز دارم.
چهارمی: آب نمک قرقره کن خوب میشی. شلغم و آویشن هم بخور دوای دردته. دکتر نری یه موقع. قرص و آمپول بهت میدن، بدنت خشک میشه.
اولی: من الان هم بدنم خشک شده.
سومی: حتما میخواهی این خشکی بدنت و آنفولانزات رو هم گردن مسئولان بندازی؟ چند دفعه مسئولان گفتن: مواظب خودتون باشید، سرما نخورید. اینها دیگه چجوری مواظب مردم باشن. هر کاری تونستن کردن. حالا دعا کنید یه بادی، بارونی، چیزی بیاد این آلودگی و زلزله رو بشوره ببره پایین.
هفتمی: من یه سکه پیدا کردم.
سومی: مال منه. هر سکهای که پیدا بشه مال منه.
هفتمی: نه مال خودمه. میخوام شیر یا خط کنیم.
اولی: بنداز.
هفتمی: اِ سکه کو؟ یکی توی هوا سکه رو زد و برد.
دومی: لااقل میذاشتید تکلیف ما روشن میشد، بعد سکه رو میبردید.
چند نفر بعد از زلزله به کوچه پناه بردهاند و زیر یک درخت نشستهاند و با هم گفتوگو میکنند.
اولی: میگن تازه فعال شده. اولیش بود. خدا بعدی رو به خیر کنه.
دومی: نه مثل اینکه آخرین زورش بود، دیگه تموم شد.
سومی: همش تقصیر ما مردمه. هوا رو آلوده میکنیم، دولت هیچی نمیگه. زلزله درست میکنیم، بازم هیچی نمیگه، همه چیز رو گرون میکنیم، باز بندههای خدا صداشون درنمیاد. واقعا دولت نجیبی داریم.
چهارمی: میگن همه مسئولان توی اتوبانهای خروجی بودن، داشتن در میرفتن.
سومی: کی میگه؟ شایعه است.
اولی: پس چرا ابلاغیه اومده که هیچکدوم از مسئولان حق خروج از شهر رو ندارن؟
سومی: اشتباه شده بوده. مسئولان داشتن همه میرفتن به سمت مرکز زلزله. میخواستن زلزله رو آروم کنن. ما واقعا چجور مردمی هستیم. چرا قدر مسئولان رو نمیدونیم؟!
پنجمی: دوستان بهتره بریم خونههامون. اگه بیشتر توی خیابون بمونیم در اثر آلودگی هوا تلف میشیم.
دومی: از ترس زلزله بمیریم خوبه یا از آلودگی هوا؟
اولی: بذار من سکه میندازم. شیر، زلزله. خط، آلودگی. هر کدوم اومد، بر اثر همون بمیریم.
چهارمی: چرا شیر، آلودگی نباشه، خط، زلزله؟
اولی: چه فرقی داره؟
چهارمی: فرقش اینه که توی هوای آلوده، شیر میخوریم و زلزله رو هم با خطخطی نشون میدن.
اولی: کاملا قانع کننده بود. همون که ایشون فرمودن. حالا کسی سکه داره؟
ششمی: نه! سکه کجا بود. میدونی الان سکه چند شده؟ بعد از این زلزله هم قطعا کشیده بالا.
سومی: این هم یکی دیگه از ظلمهای ما مردم به مسئولان. مسئولان از اینکه قیمت ارز و سکه بالا بکشه، اوقاتشون تلخ میشه، بعد ما برای اینکه اوقات اونا رو تلخ کنیم، هی بالا میکشیم.
دومی: آقا حالا چیکار کنیم؟ ما بلاتکلیف شدیم. نميدونیم از زلزله بمیریم یا از آلودگی هوا؟
اولی: من که دارم از سرما میمیرم. من آنفولانزا گرفته بودم، حالا هم تب و لرز دارم.
چهارمی: آب نمک قرقره کن خوب میشی. شلغم و آویشن هم بخور دوای دردته. دکتر نری یه موقع. قرص و آمپول بهت میدن، بدنت خشک میشه.
اولی: من الان هم بدنم خشک شده.
سومی: حتما میخواهی این خشکی بدنت و آنفولانزات رو هم گردن مسئولان بندازی؟ چند دفعه مسئولان گفتن: مواظب خودتون باشید، سرما نخورید. اینها دیگه چجوری مواظب مردم باشن. هر کاری تونستن کردن. حالا دعا کنید یه بادی، بارونی، چیزی بیاد این آلودگی و زلزله رو بشوره ببره پایین.
هفتمی: من یه سکه پیدا کردم.
سومی: مال منه. هر سکهای که پیدا بشه مال منه.
هفتمی: نه مال خودمه. میخوام شیر یا خط کنیم.
اولی: بنداز.
هفتمی: اِ سکه کو؟ یکی توی هوا سکه رو زد و برد.
دومی: لااقل میذاشتید تکلیف ما روشن میشد، بعد سکه رو میبردید.
پ
ارسال نظر