طنز؛ دیالکتیک من و جهانگیر کوثری!
طنزنویس روزنامه ایران به برخی پرسشهای بیجواب جهانگیر کوثری درباره ممنوعالتصویری خودش و همچنین دخترش، باران کوثری پاسخ داده است.
«ظاهراً امروز آقای جهانگیر کوثری (بنده همیشه ایشان را با آقای اسحاق جهانگیری اشتباه میگیرم!) مصاحبهای انجام داده و سؤالاتی پرسیده که بنده به آنها جواب میدهم. ممکن است با خودتان بگویید: «به تو چه!» که واقعاً بنده هم موافقم. «به من چه؟» اما چون معمولاً کسی در این گونه موارد جواب کسی را نمیدهد و مسئولان مربوطه سوت میزنند و به درختان نگاه میکنند، بنده جواب ایشان را دادم.
جهانگیر کوثری: این روزها هم ممنوعالتصویر هستم هم ممنوعالصدا!
من: پس الان چطوری داری حرف میزنی؟
جهانگیر کوثری: هیس! الان به گوششون میرسه «ممنوعالگوش» هم میشم.
من: راست میگی، خیلی هم ناراضی باشی، ممکنه «ممنوعالبو» و «ممنوعاللمس» هم بشی. مردمم که این روزها «ممنوعالشُش» هستن از بس که هوا آلوده است.
جهانگیر کوثری: کاش تو رو ممنوعالصدا کنن این قدر حرف نزنی.
من: دیگه چه خبر؟ زود حرفاتو بزن تا حامد همایون یه کنسرتم اینجا برگزار نکرده!
جهانگیر کوثری: چرا باران به صرف این که به کسی رأی داده که رئیسجمهوری مملکت است باید ممنوعالتصویر شود؟
من: خب چون باعث شده یک عده دیگه رئیسجمهوری نشن، جهان تازگیها دقتت اومده پایینها!
جهانگیر کوثری: چه کسی تصمیم میگیرد تصاویر باران حذف شود؟
من: مملکت رو خشکسالی برداشته و برده!
جهانگیر کوثری: منظورم باران کوثریه!
من: آهان! من تصمیم میگیرم. کسی که مسئولیتش رو به عهده نمیگیره، لااقل من از بیکاری دربیام، خب دیگه؟
جهانگیر کوثری: (ایز تایپینگ!)
من: جهان چی شد؟ چرا حرف نمیزنی؟
جهانگیر کوثری: ببخشید «ممنوعالتایپ» شدم. خداحافظ!
پروفسور سمیعی: سلام به ایران و ایرانی. من مجید سمیعی هستم. خواستم فرصت رو غنیمت شمرده و یه کانال بهتون معرفی کنم که خودمم عضوشم، خوراک «ممنوع الهمه چیز»هاست. خدانگهدار.»
نظر کاربران
مثلا طنز بود این؟ خوبه کانالهای طنز تلگرامی هستن که این مثلا روزنامه نگارها بر دارن چند تا جمله از هر کانال رو بچسبونن بهم به اسم طنز بدن بیرون یا بعضیا باهاش دیالوگ فیلم و سریال بسازن