فریور خراباتی در ستون طنز روزنامه آرمان امروز نوشت: تقصیر مسئولان نیست که ما خودمان یک هورمونی در بدنمان داریم که ترشح میشود تا به یکسری چیزها حساسیت پیدا کرده و مشکلاتمان را به گردن مدیران بیندازیم. اینبار مثل سهراب سپهری چشمها را شسته و جور دیگر میبینیم.
فریور خراباتی در ستون طنز روزنامه آرمان امروز نوشت:
تقصیر مسئولان نیست که ما خودمان یک هورمونی در بدنمان داریم که ترشح میشود تا به یکسری چیزها حساسیت پیدا کرده و مشکلاتمان را به گردن مدیران بیندازیم. اینبار مثل سهراب سپهری چشمها را شسته و جور دیگر میبینیم. اصلا چرا راه دور برویم، از خودم شروع میکنم. شاید با خواندن این متن، شما از خودتان شروع کرده و مشکلات را از زاویه دیگری نگاه کنید! من از بچگی که به دنیا آمدم کلا حساسیت داشتم، مردم بیماریهای باکلاس مثل «پنیک اتک» و «میگرن» و اینها دارند، من «حساسیت» داشتم. مثلا به پوشک درجهیک حساسیت داشتم و با کهنه بخشهایی از بدنم را میپوشاندند.
همینطوری بزرگ شدیم دیگر، بزرگ که شدیم به تلویزیون رنگی و ضبط و آتاری حساسیت داشتم، یک تلویزیون پارس سیاهوسفید داشتیم و امیدمان این بود که آقای شفیع یا بهروان بگویند امروز تیمی که پیراهن روشن به تن دارد، کدام تیم است، چون پدرم در این حد به فوتبال مسلط بود که هشت سال بعد از رفتن عابدزاده به پرسپولیس، هنوز فکر میکرد که عابدزاده دروازهبان استقلال است و در بازی دربی ما همچنان به عابدزاده حرفهای ناپسند میزدیم و بعدا که پولدار شدیم و حساسیت من به تلویزیون رنگی از بین رفت، متوجه شدیم که عابدزاده دروازهبان پرسپولیس شده است. بزرگتر هم که شدیم به مدرسه غیرانتفاعی حساسیت داشتیم، کلاسها خیلی خلوت بودند، آدم کهیر میزد.
رفتیم مدرسه دولتی و چون حساسیت ما ارثی بود، پدرم هم وقتی ناظم مدرسه میگفت: «پنجهزار تومن برای نقاشی کلاس بیار!»، پدرم حساسیت خود را در قالب کلماتی خاص بروز میداد. همین شد که در دوران دانشگاه هم پدرم نسبت به دانشگاه آزاد حساسیت داشت و گفت: «یا میری دانشگاه سراسری یا سربازی!» بزرگتر هم که شدیم نسبت به پیداکردن شغل مناسب حساسیت داشتیم، بهزور هم که ما را به یک شرکت یا اداره میفرستادند، آنجا نسبت به فارغالتحصیل بدون سفارش و بدون سابقه کار و بدون ظاهری آراسته حساسیت داشتند و استخداممان نمیکردند.
حالا که نگاه میکنم، میبینم این حساسیت واقعا زیاد بوده و من خبر نداشتم. نسبت به مسافرت به خارج از کشور حساسیت داشتم و نهایتا تا سد چادگان میتوانستیم برویم تا بر اثر حساسیت آبریزش بینی نگیریم. بعد هم که به سربازی رفتیم، نسبت به امریه و سفارش حساسیت داشتیم و یکراست ما را فرستادند پادگان عجبشیر که حساسیتمان برطرف شود. خلاصه امروز که سیساله شدهام فهمیدهام که نوددرصد بدنم را بهجای آب، حساسیت تشکیل میدهد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر