حامد حدادی چرا ناگهان به ایران بازگشت؟
حامد حدادی خیلی ناگهانی به ایران برگشت. کسانی که روز جمعه او را در بازی تیم های فوتبال استقلال و داماش در استادیوم آزادی دیدند باورشان نمی شد که سنتر ایرانی تیم فینیکس سانز بعد از مدت ها برای تماشای مسابقه فوتبال به ورزشگاه آزادی رفته باشد.
او بلافاصله بعد از حضور در جشن قهرمانی تیم محبوبش به شهرش اهواز رفت تا استراحت کند. حدادی سرحال است و از اینکه برگشته ذوق زده شده. او می گوید فعلا می خواهد دستپخت مادرش را بخورد و درباره بسکتبال خیلی صحبت نمی کند.
چطور شد اینقدر ناگهانی برگشتی؟
- همان روزی که کارهایم درست شد، برگشتم. خودم هم نمی دانستم چه ساعتی پرواز دارم. کارم ساعت ۱۲ درست شد، ساعت ۶ به سمت ایران پرواز کردم.
چرا اینقدر برگشتنت پیچیده شده بود؟
- می خواستم وقتی می خواهم به آمریکا برگردم دیگر مشکل ویزا یا هر مشکل دیگری نداشته باشم. برای همین بیست روز طول کشید تا کارهایم انجام شود. وقت داشتم و می خواستم کارهایم را درست کنم که با خیال راحت برگردم ایران.
خیلی دلت تنگ شده بود؟ دو سال از ایران و خانواده ات دور بودی.
- واقعا دلم تنگ شده بود. برای همه چیز دلم تنگ شده بود. برای ایران، برای اهواز، برای دوستانم و به خصوص برای خانواده ام که خیلی وقت بود ندیده بودمشان. شبی که رسیدم اهواز همه خانواده، خانه ما جمع شده بودند. گیج شده بودم و واقعا نمی دانستم از خوشحالی چه کاری بکنم. خیلی خوشحال بودم. آنهایی که آمده بودند اینقدر زیاد بودند که نرسیدم با همه شان دست بدهم.
پس حسابی خوش می گذرد.
- حسابی، هوا عالی و خیلی گرم است. همه چیز اینجا عالی و خوشمزه است. دلم برای غذای محلی یک ذره شده بود.
بچیروویچ را هم دیدی؟
- با او هم صحبت کردم. به نظرم آدم خوب و جدی می رسد هنوز کارش را ندیده ام اما امیدوارم بتوانیم کنار هم دوباره قهرمان آسیا شویم.
به محض اینکه به ایران رسیدی رفتی استادیوم آزادی. انگار خیلی وقت بود منتظر این روز بودی.
- خیلی وقت بود برای تماشای فوتبال به استادیوم نرفته بودم. مدت ها بود دلم می خواست بروم و بازی استقلال را از نزدیک تماشا کنم. وقتی آمریکا بودم قهرمان شدیم و با خودم گفتم تا رسیدی می روی جشن را ببینی. می دانستم در این بازی تماشاچی هم زیاد می آید، دوست داشتم بروم بین تماشاچی های استقلالی بازی تیمم را ببینم.
خوش گذشت؟
- امسال که خیلی به ما خوش گذشت. همه اش می بردیم. فکر کنم بازی نکردند چون قهرمانی مان قطعی شده بود اما دیدن قهرمانی استقلال خیلی خوب بود.
دوست داشتی بین جمعیت بنشینی و مثل تیفوسی ها بازی را تماشا کنی؟
- من طرفدار استقلالم و با دیدن بازی این تیم هیجان زده می شوم اما خیلی هم اهل داد زدن نیستم.
تکلیف فصل آینده ات چه می شود؟
- این چندن روز نمی خواهم درباره بسکتبال خیلی صحبت کنم. آمده ام خانواده ام و دوستانم را ببینم و استراحت کنم. آمدم تهران مفصل درباره بسکتبال صحبت می کنیم. الان می خواهم از غذاهای مادرم لذت ببرم. مادرم برای ناهار قلیه ماهی درست کرده. نمی خواهم درباره بسکتبال حرف بزنم.
کی می آیی تهران؟
- هر وقت اردوها شروع شود، می آیم. فعلا که می خواهم استراحت کنم و کنار خانواده ام باشم. البته تمریناتم را هم اینجا ادامه می دهم. نمی گذارم بدنم از فرم خارج شود. خودم را در شرایط تمرین نگه می دارم تا هر زمانی که اردوی تیم ملی شروع شد بیایم.
انگار سالن آزادی هم رفته بودی؟
- بله رفتم بچه های تیم سه نفره را دیدم و چند تا هم شوت زدم. دلم برای آنجا هم تنگ شده بود. بچه ها را هم خیلی وقت بود ندیده بودم.
نظر کاربران
مرحبا حامد...