تفاوت حیرت انگیز فرزندان اول، وسط و آخر
فرزندان یک خانواده کاملا شبیه به یکدیگر نیستند و ممکن است دارای خصوصیات و روحیات منحصربفردی باشند.
والدین به واسطه تجربهای که برای بزرگ کردن و تربیت فرزند ارشد بدست میآورند، حساسیت کمتری نسبت به فرزندان بعدی از خود نشان داده و همین مسئله باعث می شود این فرزندان خلاقیت، آزادی و راحتی بیشتری در زندگیشان احساس کنند و بسیاری از فعالیت هایی که فرزند اول اجازه انجام آن را ندارد، برای فرزند دوم امکانپذیر و قابل دسترس باشد.
از طرفی فرزندان اول حتی با وجود اختلاف سنی کم با سایر فرزندان نوعی حس مراقبت، مسئولیت و سرپرستی از خواهر و برادر کوچکترشان از خود بروز میدهند. آنها معمولا به والدین در امر بزرگ کردن سایر فرزندان خانواده کمک می کنند و نگهداری از کودک را به نوعی می آموزند.
جالب است بدانید، فرزندان اول علاوه بر خصوصیات روحی به لحاظ فیزیکی و بهره هوشی نیز با سایر فرزندان تفاوت دارند.
فرزند اول به دلیل جوانتر بودن نسبی پدر و مادر، نگرانی مادر از سلامت جنین و اهمیت دادن به تغذیه حین بارداری در صورت نداشتن بیماری زمینه ای خاص، معمولاً از سلامت جسمی و روحی بهتر برخوردارند.
فرزندان آتی نیز چنانچه در سنین جوانی والدین خود به دنیا بیایند از سلامت روحی و جسمی خوبی برخوردار می شوند اما هرچه والدین به سنین میانسالی و مادر به اواخر دوران باروری خود نزدیک شود، احتمال ابتلا به انواع بیماری ها به ویژه بیماری های ژنتیکی در کودکان بیشتر می شود.
تکفرزندی یا چندفرزندی؛ کدام بهتر است؟
دانشمندان بر این باورند که تک فرزندی یا چند فرزندی همگی بر خصوصیات روحی و جسمی کودکان اثر می گذارد.
بر اساس تحقیقات، چنانچه تنها یک کودک در خانواده بدنیا بیاید، معمولاٌ با وجود تغذیه مناسب و امکانات عالی که خانواده در اختیار او قرار می دهد، اما به لحاظ شرکت در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی، آشنایی با دوستان و فعالیت های گروهی با نوعی ضعف و عدم اعتماد به نفس مواجه می شود.
تک فرزندان معمولاً حالت انزوا داشته و حتی در برخی موارد در دوران کودکی دوست خیالی برای خود انتخاب میکنند، چرا که فاقد دوست و همبازی واقعی در قالب برادر و خواهر هستند.
از سوی دیگر، کودکانی که دارای خواهر و برادر هستند اجتماعی تر بوده به شرکت در جمع های گروهی و انجام فعالیت های تیمی بیشتر علاقه نشان می دهند و اعتماد به نفس بالاتری دارند.
البته نباید نقش ژنتیک را در رفتار فرزندان نادیده گرفت و بررسی دقیق نقش تولد کودکان در رفتار آنان منوط به انجام تحقیقات گستردهتری و شناسایی سایر عوامل است.
نظر کاربران
ای برآورد ها نسبی است ونمیتوان آن را یک قانون در نظر بگیریم .برای مثال یک مرد یا زن میتواند ازدواج دومش باشه وبراش فرزند سوم باشه و برای زن فرزند اول و اینکه بر عکس و یا اینکه هر دو قبلا ازدواج کرده باشند و هر دو ازدواج دومشان باشه و خر دو فرزند سومشان باشه انوقت این تئوری چه حاکمیتی داره .بعد شما چرا حداقل اسم موسسه تحقیقاتی را مینوشتید . و ای مطلب بنظرم دیگه نخ نماست و میدانند من خودم اینهارا میدانستم چون از ازدواج اول پنج فرزند دارم .
من دوستی 40 ساله دارم، که هر چه خانوادش و دوستاش بهش میگن ازدواج رو باید 15 سال پیش شما میکردی، تا دیر نشده ازدواج کن، هر روز شرایط بدتر میشه، بهتر که نمیشه، چون درآمد ماهیانش 1/200 میلیون تومان هست و آینده شغلی نامشخصی داره، جرات نمی کنه ازدواج کنه. باید بستر جامعه رو چه از لحاظ شغل ثابتی که با هزینه ماهیانه یک خانواده 4 نفره رو جواب بده، چه از لحاظ مسکن و آموزشی و پزشکی و... تا جوانان رغبتی به ازدواج داشته باشند
همش چرت و پرت بود.
خوب فرزند آخر چی شد؟!
اینم بگین بچه های اول همیشه درمعرض استرس ودغدغه خانواده هستن.خیلی هم بد خدانکنه اگه مشکل اعتیاد واینجور چیزا هم باشهبیشتر درمعرض افکار خراب هستن تابقیه فرزندان