داستانک
کوتاه ترین داستان عشقی جهان
عصرایران:
روزی مردی از یک دختر پرسید:
آیا با من ازدواج میکنی؟
دختر جواب داد: نه
و از آن پس مرد شاد زیست، به ماهیگیری و شکار رفت، کلی گلف بازی کرد،تمام مسابقات فوتبال را دید و با هرکه دلش خواست رقصید.
پ
نظر کاربران
بخندیم؟؟؟
پاسخ ها
آره دیگه
بخش دوم داستان: بعد از مدتی دوباره مرد به سوی زن برگشت و گفت : بامن ازدواج میکنی ..زن گفت : نه. مرد رفت دوباره ازاد بودگردش کرد تفریح کرد ولی دیگر نمیتوانست بدون زن زندگی کرد ، لذا خودش را داخل آب دریاانداخت و برای همیشه مرد تا دیگر فکر زن آزارش ندهد.
پاسخ ها
ZERESHK
بخش دوم ی در کار نیست
دم مرد گرم،که رفت پی عشق و حال خودش
هیچ چیزی زیباتر از مجردی نیست
پاسخ ها
تا کی؟ شما مردها همیشه لنگ یه زن هستین چه مامانتون چه زنتون....
مجله جونم قربون شکل ماهت بشم خوشت میاد همه رو به جون هم میندازی ؟
پاسخ ها
چی میگی!!!!!!!!!!!!
ااااااااااا کاربر با مامان لیلا درست صحبت کن....
جالب بود
بعد از رنسانس حقوقي خانمها طي سالهاي اخير. عصر، عصره مظلوميت مردهاست
H A H
چه جالب و رومانتیستیک بود من خیلی گریه کردم واقیعا احساسات های منرا جریهه دار نمودید
اگه تو دنيا زني نباشه مرد مفهمومي نداره مرد بدون زن،مرد نيست زن نگين مرده و نگين زن همون حلقه ازدواجه و نگين اون حلقه همان نگين واقعيه