آیتالله بهجت من را نمیشناختند
دایی: کاهش تورم، آرزوی من در سال ۹۲ است
میگوید از نظر اقتصادی در سال ۹۱ سختیهایی در کارش داشته است اما یکی از خوبیهای این سال این بوده که توانسته بالاخره خانه بخرد! شاید همین یک جمله جذابترین آغاز برای مصاحبه با " علی دایی" باشد.
آقای گل فوتبال جهان پیش از بازی با پرسپولیس ساعتی به گفتوگو نشست. بدون شک افتخارش در به ثمر رساندن ۱۰۹ گل ملی که حتی لیونل مسی هم برای شکستن آن کار سختی دارد تا مدتها بر تارک فوتبال ایران و آسیا میدرخشد. دایی در این مصاحبه از همه چیز گفت. صحبت با آیت الله بهجت که فکر میکرد علی دایی یک عرب است، سختیهای کسب و کارش در شرایط کنونی اقتصادی، شیرینی بخشیدن دخترش به زندگی و آرزوهای خود در دنیای مربیگری قسمتهایی از صحبتهای اوست.
* سال ۹۱ برای علی دایی چطور بود؟ بعد از یک سانحه رانندگی سخت خدا علی دایی را به فوتبال ایران بازگرداند.
سال ۹۱ هم از لحاظ ورزشی و هم از لحاظ کاری برای من خوب بود. آن تصادف هم اواخر سال ۹۰ رخ داد و امسال خدا را شکر همه چیز خوب بود. راهآهن نتایج خوبی را بعد از عید گرفت که فکر میکنم بیشترین امتیازهای فصل قبل را در آن مقطع گرفتیم. شاید بهترین اتفاق این بود که من بعد از چندین سال خانهدار شدم. یک مقدار مشکلات کاری در بیزینس خودم داشتم که آن هم به خاطر نوسانات بیش از اندازه ارز بود که کمی لطمه زد اما خوشبختانه سال خوبی بود و مشکل خاصی پیش نیامد. تیممان هم در فصل جدید با وجود اینکه شرایط خیلی سختی داشت و ۵ روز مانده به بازیها جمع شد، فکر میکنم تا اینجای کار خیلی امتیاز گرفته است. کسی از بازیکنان ما انتظار نداشت، آنها سعی و تلاش زیادی کردهاند.
* شاید باور اینکه علی دایی تازه صاحب خانه شده کمی سخت باشد!
تصمیم این را نداشتم که خانه بگیرم. من قبلا خانه داشتم و فروخته بودم و با پولم کار میکردم. امسال خوشبختانه یا متاسفانه در خانه ویلایی که زندگی میکردم دزد آمد. همین باعث شد که در یکی از برجهای تهران خانه بخرم که هم خیال خودم و هم خانوادهام راحت شود. متاسفانه شرایط ارزی خیلی به کسانی که واردات دارند و تجارت میکنند لطمه زد، ما هم با همین مشکل مواجه بودیم. خدا را شکر با وجود سختیهایی که امسال پیش آمد ما در تولیدیمان تعدیل نیرویی نداشتیم و با همان نفرات کارمان را ادامه دادیم. با این نوسانات زیادی که بود خدا دوستمان داشت و خوشبختانه کارمان را تعطیل نکردیم و کسی را هم بیکار نکردیم.
* مشغله ذهنی بیزینس در کنار فوتبال اذیتتان نمی کند؟
من دیگر خودم بیزینس را انجام نمیدهم. هم شریکهای خوبی دارم و هم مدیران باتجربهای که شاید باور نکنید در ماه فقط یک روز برای کارم وقت میگذارم. باقی زندگی من کاملا فوتبال است و تمام کارهایم مربوط به فوتبال است. در اوایل کار نیاز بود که حضور فیزیکی داشته باشم. الان با کامپیوتر و اینترنت کارمان راحت شده است.
* چند نفر زیر مجموعه تولیدی شما کار میکنند؟
دقیقا نمیدانم چند نفر هستند. شرکایم بهتر میدانند. همان طور که گفتم خیلی وقت است که زیاد وارد این مسائل نمیشوم.
* دعای خیر کارگران و کارمندان زیرمجموعهتان چقدر در موفقیتتان اثرگذار بوده است؟
مطمئنا دعای خیر مردم خیلی به آدم کمک میکند. آن تصادفی که من داشتم اگر دعای مردم پشتم نبود، الان دیگر میان شما نبودم. همه اینها خواست خداست. پیش آقای بهجت که میرفتم همیشه حرف خوبی میزد. همیشه این حرف را در ذهنم نگه داشتهام و دوست دارم به آن عمل کنم. آن هم این بود که آدم میآید که در این دنیا قیمت پیدا کند نه اینکه به هر قیمتی زندگی کند. خودم همیشه این را سرلوحه کارم قرار دادهام و شما در کارها و تیمهایم هم میبینید که من به هر قیمتی حاضر نیستم روی نیمکت هر تیمی بنشینم و یا به هر قیمتی بعضی از کارها را انجام دهم. خدا را شکر میکنم که راحتم و زندگی این جوری را خیلی دوست دارم.
* در سال ۹۱ چیزی بود که در زندگی فوتبالی یا کاریتان بخواهید و به آن نرسیده باشید؟
نه، فقط در سال ۹۱ دوست داشتم که موقعیت تیممان بهتر شود، اما متاسفانه در نیم فصل دوم نتایج خوبی نگرفتیم و وضعیتمان کمی بدتر شد.
* از رفتن پیش آیت الله بهجت بیشتر برایمان بگویید.
من همیشه دنبال کسی میگشتم که سیاسی نباشد و مردم دوستش داشته باشند. چندین بار نزد ایشان رفتم اما همان یک بار نماز خواندن پشت آقای بهجت همه چیز را به من نشان داد. بعد از آن هم دوست داشتم خیلی نزدشان بروم. قوت قلبی از حضور پیش ایشان میگرفتم. همیشه ایشان را در دالان کوچکی در مسجدش میدیدم که همان دیدار سه، چهار ماه من را شارژ میکرد.
* آقای بهجت شما را میشناختند؟
اصلا! ایشان نه من را میشناخت و نه میدانستند من چه کارهام. تازه قشنگی کار اینجا بود که روز اول با من عربی صحبت کردند که من به ایشان گفتم من فارسی صحبت میکنم و از دفترشان من را به او معرفی کردند. از آنجا که مراجعه کنندگان عرب به ایشان زیاد بودند و به هر کسی اجازه نمیدادند که نزد او بروند، فکر میکردند من عرب هستم.
* بعد از رحلت ایشان جایگزینی برای ایشان پیدا کرده اید؟
من الان بعضی اوقات پیش آیت الله وحید خراسانی میروم. ایشان هم جزو بزرگان هستند و همان حس را به من میدهند. فکر میکنم در این مسائل آدمها و راههایی که انتخاب کردم خیلی درست بودهاند. سعی کردهام همیشه دنبال کسی بروم که هم ارزش دنیوی داشته باشد و هم اخروی.
* چطور است که علی دایی با این همه افتخار در فوتبال ایران و جهان اینگونه زندگی می کند اما برخی فوتبالیستهای این نسل هنوز نمی دانند چه میخواهند؟
هر کسی اعتقاداتی در این دنیا دارد و آن طور که دلش میخواهد زندگی میکند. شما نمیتوانید به کسی ایراد بگیرید. هر کسی با یک چیزی در این دنیا ارضا شده و احساس خوبی پیدا میکند. کسی نمیتواند بگوید که کار من درست است و کار بقیه اشتباه. من آن کارهایی که در زندگی آرامشم را بیشتر میکند و اعتقادم را قوت میبخشد انجام میدهم. دنبال کسانی هستم که به من چیزی یاد دهند. شاید خیلیها تجربه من را نداشته باشند. سختیهایی که در زندگیام گذراندهام، اتفاقات زیادی که در فوتبال و خارج از فوتبال برای من افتاد. راحت میتوانم بگویم هفت، هشت بار در اتاق عمل خوابیدم. من در هیروشیما ۹ ساعت در اتاق عمل بودم و خدا را با تمام وجودم حس کردم. ما باید درباره زندگی خودمان صحبت کنیم و به دیگران ایراد نگیریم. هر کسی اعتقادش برای خودش محترم است.
* علی دایی از اول این گونه بود یا اینکه بعد از اتفاقات سختی که برایش افتاد به این سمت رفت؟
مطمئنا در ذات هر آدمی این چیزها وجود دارد. نمیشود که این چیزها را آدم به دست بیاورد. ما از همان اول این طور بزرگ شدیم. شاید خود ما هم در زندگیمان خیلی اشتباه داشتهایم و کارهایی که نباید میکردیم را انجام دادهایم. اما هرچه سن آدم بالا میرود و بعد از ازدواج کردن بچهدار میشود شرایط فرد خیلی تغییر میکند. دیدگاههای آدم به همه چیز عوض میشود. من دوست ندارم همین طوری زندگی را سپری کنم بدون اینکه چیزی یاد بگیرم. شرایط افراد ممکن است تغییر کند اما ذات آدم هیچ وقت عوض نمیشود.
* در بایرن مونیخ که بودید خیلی راحت اعتقادات خود را نشان می دادید و یادمان میآید که ساموئل کوفور در مصاحبهای گفته بود دایی یک مسلمان واقعی است.
من افتخار میکنم که مسلمان هستم. چیزی ندارم که از آن شرم داشته باشم. از اولش هم همین طور بوده است و خدا را شکر میکنم. به نظر من خارجیها دیدشان خیلی بازتر است و به عقاید افراد احترام میگذارند. هیچ موقع نشد یک نفر از من چیزی بپرسد. فقط برای آنها جالب بود و دوست داشتند بدانند که مسلمانها چه میکنند. در غیر این صورت همیشه احترام میگذاشتند و به نظر من افکارشان خیلی بازتر است و آنجا هر کسی برای خودش زندگی میکند و با دیگران کاری ندارد. این ما هستیم که در ایران به دنبال نقاط ضعف یکدیگر میگردیم و دوست داریم بدانیم دیگران چه میکنند.
* یکی از مهمترین اتفاقاتی که در یکی، دو سال گذشته برای شما افتاد به دنیا آمدن دخترتان بود.
ببینید، به نظر من هر فرزندی برای پدر مادرش عزیزترین فرد است. شما نمی توانید فرزندی را پیدا کنید که پدر و مادرش او را دوست نداشته باشند. به دنیا آمدن دختر من، زندگیام را عوض کرد. شما باور نمیکنید اما اگر بدترین اتفاق هم برای من بیفتد فقط رفتن به خانه و بغل کردن دخترم همه چیز را حل می کند چرا که رنگ و بو و حس و حال دیگری به زندگیام داده است. وقتی با خودم دخترم را به تمرین میآورم با اینکه فقط دو سالش است همه جا با من میرود و میآید، همیشه دوست دارد با من باشد، همیشه از خدا خواسته ام که به من عمر باعزت دهد که بتوانم در خدمت خانواده ام باشم.
* علی دایی بچه داری هم می کند؟
مطمئنا عشقم این است که با بچهام باشم. چیزهایی که آدم شاید حتی فکرش را هم نکند با بچهاش انجام میدهد و خیلی هم احساس خوبی دارد. شستن بچه یکی از چیزهایی است که خیلی دوست دارم و علاقه دارم که با دخترم به حمام بروم و او را بشویم، یا اینکه او را عوض کنم. او هم اگر کاری داشته باشد میگوید "علی" انجام دهد (میخندد). او فقط به من علی میگوید. از اول به من علی گفته، اگر هم چیز خاصی از من بخواهد و نخواهد بخوابد آن موقع من "علی جان" میشوم!
*در زندگی فوتبالی و غیر فوتبالیتان چیزی بوده که به آن نرسیده باشید؟
مطمئنا چیزهایی هست که آدم دوست دارد آنها را داشته باشد اما نتوانسته است به آن برسد. نمیشود آدم به همه چیز برسد. ما همیشه سعی میکنیم به چیزهای بهتر و بالاتر برسیم. در فوتبال هم خیلی چیزها بوده که به آنها دست پیدا نکردهام.
* مثلا قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا که با بایرن مونیخ تا آستانه فتح آن پیش رفتید؟
مطمئنا همین طور است. در دوران بازیگریام به چیزهایی میخواستم برسم که نشد و در مربیگریام هم آرزوهایی دارم.
* سقف آرزوهای شما در مربیگری چیست؟
خیلی دوست دارم همان طور که در دوران بازیگریام توانستم در اروپا باشم، در یک تیم مطرح اروپایی هم مربیگری کنم.
* اسمتان هم در این راه به شما کمک میکند.
اسم نیست. آن بالایی به ما کمک میکند و خودم هم باید تلاش کنم که تیمهایی که دارم را خوب هدایت کنم و نتایج خوبی بگیرم. هنوز در مربیگری خیلی جوانم و راه زیادی دارم که خیلی چیزها را نشان دهم.
* یک سوال تکراری که شاید چند بار دیگر هم از شما پرسیده شده باشد. چرا علی دایی با این همه اسم و رسم و افتخار و به عنوان سمبل فوتبال آسیا وارد مدیریت فوتبال نمیشود؟
من کاری نمیکنم که بخواهم در آن شکست بخورم. تا الان شرایط به گونهای نبوده که بخواهم به مدیریت وارد شوم، البته در ایران که به هیچ عنوان وارد مدیریت نخواهم شد چرا که هر مدیری که بخواهد کاری انجام دهد باید کمی فاکتورهای سیاسی داشته باشد. من همیشه سعی کردهام از سیاست فاصله بگیرم، این وصیت پدرم بوده و همیشه تا پایان عمرم آن را انجام میدهم. در خارج از کشور هم مدیریت به این سختیها نیست. همیشه گفتهام که باید یک عزم ملی وجود داشته باشد که کسی از ایران بخواهد حتی در آسیا نامزد شود و مدیریت سطح بالایی بگیرد و چون تا الان عزمی در کشور ندیدهام خودم را وارد این مسائل نکردهام.
* چرا بعد از شما دیگر بازیکن باتعصب چندان در فوتبال ایران دیده نشده است؟
به نظر من الان فوتبالیستهای بسیار خوب و با وجدانی در فوتبال ایران مشغول به بازی هستند. هیچ وقت نباید چنین حرفهایی را بزنیم. من مخالف این حرفها هستم. من همیشه سعی کردم آن چیزی که داشتم را در تیمهایی که بودم به کار گیرم. خودم را همیشه یک سرباز دانستم، اما یک سری اتفاقات هست که برای من افتاده است و شاید اگر برای بقیه هم پیش میآمد، چنین شرایطی در انتظار آنها بود. دوست ندارم کسی را با بقیه مقایسه کنیم و راجع به آن فاز منفی بدهیم. باید همیشه سعی کنیم کارهای مثبتی که دیگران انجام میدهند را مهم قلمداد کنیم. هستند افراد زیادی که خیلی بهتر از ما کار میکنند.
* از بین مربیانی که با آنها کار کرده اید، کدامیک تاثیر بیشتری بر شما گذاشت؟
یکی از آنها خدابیامرز ایویچ بود. کارش برای من خیلی قابل احترام بود. همین طور میاچ که در آن زمان دستیار ایویچ بود، دوست خوبی برای من است که از زمانی که مربیگری را شروع کردهام سعی کردهام از تجربیات او استفاده کنم. هیتسفلد را هم خیلی قبول داشتم و نکات فنی زیادی از او یاد گرفتم.
* کمی از وضعیت کنونی فوتبال ایران صحبت کنید. آینده را برای فوتبال چطور میبینید؟
جایگاه فوتبال ما با توجه به امکاناتی که دارد، خیلی خوب است. با توجه به مسائل سخت افزاری و ورزشگاههایی که داریم، جایگاه فوتبال ما بالاتر از حد موجود است، اما اگر به استعدادهایی که در فوتبال مان هست، نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که جایگاه ما باید بالاتر از این حرفها باشد. به نظر من باید باشگاههایی مثل راهآهن که وارد عرصهی توجه به فوتبال پایه شدهاند را حمایت کنیم. مطمئنا خیلیها دوست دارند وارد فوتبال شوند. مجلس هم باید در بحث حمایت از باشگاههای خصوصی مخصوصا در بخش مالیات همفکری کند تا ما بتوانیم خصوصی سازی را درست انجام دهیم. شما اگر نگاه کنید میبینید ۹۰ درصد باشگاههای ما دولتی هستند. چقدر الان باشگاه وابسته به نفت داریم؟ ما اگر باشگاههای خصوصی را تقویت کنیم و خود مجلس هم قوانینی را تصویب کند، یک سری تسهیلات در اختیار این گونه باشگاهها قرار گیرد و امکان درآمدزایی را برای آنها فراهم کند، مطمئنا خیلی افراد هستند که به این کار وارد میشوند. خدا را شکر مسئولان باشگاه راهآهن هم به فکر توسعه فوتبال باشگاه هستند و برنامهریزی کرده اند که برای تیم یک کمپ تاسیس کنند. وقتی اول فصل با مدیران باشگاه صحبت کردم، متوجه شدم که نمیخواهند کار مقطعی انجام دهند و دوست دارند در این عرصه موفق باشند، من هم قبول مسئولیت کردم. همانطور که گفتم همه باید به پیشرفت باشگاههای خصوصی کمک کنند و به نظر من مجلس در این زمینه نقش پررنگی بازی میکند.
* فکر میکنید میتوانیم به جام جهانی برویم؟ بعد از باخت به ازبکستان کارمان سخت شده است.
کار نشدنی وجود ندارد. ما همیشه کارهای نشدنی را خوب انجام میدهیم. فکر میکنم جام جهانی هم میتوانیم برویم.
* احتمال دارد که در انتخابات ریاست جمهوری، فعالیت سیاسی انجام دهید؟
هیچوقت خودم را وارد مسائل سیاسی نمیکنم که مردم به خاطر علی دایی به یک کاندیدای خاص رای دهند. مردم باید با شناخت رای دهند. رای دادن به صرف اینکه علی دایی این نامزد را حمایت کرده درست نیست.
* در سال ۹۲ برای خودتان و مردم چه میخواهید؟
امیدوارم که وضعیت اقتصادی مردم بهتر شود. چراکه اگر وضعیت اقتصادی خراب باشد بر روی همه چیز تاثیر میگذارد. حالا من ریز نمیشوم. انشاالله تورم کمتر شود و مردم کمتر اذیت شوند و حداقل راحتتر زندگی کنند و زیر فشار نباشند. متاسفانه خیلیها هر روز به من مراجعه میکنند که من علی دایی هم اگر زندگی ام را بفروشم، کفاف یک هفتهی این درخواستها را هم نمیدهد. انشاالله این مسائل کمتر شود و ما این همه مراجعه کننده نداشته باشیم. چراکه ما کاری نمیتوانیم انجام دهیم. من فقط دعا میکنم که وضعیت اقتصادی کشورمان بهتر شود. ما در کشورمان همه چیز داریم و امیدوارم با یک مدیریت درست همه این مسائل حل شود.
* شکایتتان از شرکت تویوتا به کجا رسید؟
ببینید من اصلا شکایت نکرده بودم. چیزهایی که اصلا صحت ندارد در رسانهها مطرح میشود. من خودم یک لحظه خوابم برده بود و تصادف کردم. درست است که ایربکهای ماشین باز نشده بود، اما من وقت اضافه ندارم که دنبال این مسائل بروم. این مسائلی است که رسانهها مطرح کردند، در حالی که کسی از من نپرسید که اصلا شکایت کردهام یا نه.
* بعد از آن اتفاق باز هم با سرعت رانندگی کردید؟
من آنجا هم تند نمیرفتم. به خاطر شربت سرماخوردگی که مصرف کرده بودم، یک لحظه خوابم برد.
* در آلمان هم مثل اینکه یک بار تصادف کرده بودید.
بله، یک بار تصادف کردم اما آن شب در آلمان بعد از ۳۰ - ۴۰ سال یخبندان بی سابقه ای شده بود و شاید باورتان نشود، خودشان گفتند که ۱۰-۱۵ هزار تصادف همان شب اتفاق افتاده بود.
* نظر شما درباره خبرنگاران و رسانه ها چیست؟
من احترام خاصی برای قشر خبرنگار قائلم. اما متاسفانه برخی رسانهها بعضی اطلاعات ناقص و غلط را به مردم میرسانند. دوست دارم اطلاعات رسانه ها کامل باشد. رسانه نباید به خاطر اینکه بازدیدکننده و مخاطب بیشتری داشته باشد مطالبی را چاپ کند که حقیقت ندارد. رسالت یک خبرنگار این است که اخبار واقعی را به مردم برساند و شفاف سازی کند. شما نقش بزرگی در همین ورزش دارید. اخبار درست شما می تواند به مردم ما آگاهی دهد. تنها چیزی که من انتظار دارم یک روز اتفاق بیفتد، این است که اخبار درست منتشر شود. مثلا یک رسانه چیزی درباره من میشنود، اما چرا نمی آید از خود من سوال کند که اصل قضیه چه بوده است. بعضی مواقع رسانه ها یک طرفه عمل می کنند در حالی که بهتر است نظر طرف مقابل را هم بپرسند.
* با حبیب کاشانی هم آشتی کردید.
ببینید من در مسائل فنی و فوتبالی با کاشانی مشکل داشتم و بیرون از فوتبال هم با او مشکلی نداشتم و کدورتی هم با کسی ندارم. من آن موقع حرف حق را زدم و با آقای کاشانی یا افراد دیگر مشکلی ندارم. با سیستمی که اینگونه با من برخورد کرد مشکل داشتم. در آن برنامه ۹۰ هم با سند و مدرک صحبت کردم و اصلا حرفی نمی زنم که بعدا مجبور شوم عذرخواهی کنم. همیشه مشکل من سر حقم بوده است نه افراد. در آن زمان هم به خاطر مسائل فوتبالی با کاشانی کار نکردم. شاید جای دیگر با هم کار کنیم.
* موضوع شکایت شما از پرسپولیس به کجا رسید؟
ما چند روز پیش جلسه ای داشتیم و همه اسناد و مدارک من مشخص است. در کمیته انضباطی هم گفتم که اگر کاشانی بگوید من یک ریال هم طلب ندارم، قبول دارم. بحث ما بر سر پاداشمان بود که کاشانی هم آن را تایید کرد.
* البته الان پرسپولیس درگیر پرونده شکایت وینگادا است.
به نظر من مدیرانی که به پرسپولیس می آیند نباید فقط به فکر خودشان باشند بلکه به فکر پرسپولیس باشند. اگر به فکر آینده باشگاه باشیم این مشکلات به وجود نمی آید. هر مدیری ممکن است بگوید اگر این مربی شکایت کند من دیگر نیستم اما پرسپولیس که هست. آن موقع کسی مدیرعامل بوده که الان نیست. اما اکنون مشکل برای کیست؟ پرسپولیس. از مدیران می خواهم که در زمان مدیریت شان به مشکلات باشگاه اضافه نکنند. چرا که عمر مدیریتی در ورزش و به ویژه فوتبال ما خیلی کم شده است.
* موضوع طلبتان از فدراسیون چطور؟
به خاطر نگاه ملی که داشتم دیگر دنبال آن نرفتم. در غیر این صورت اگر پیگیری کنم در عرض دو ماه رای پرونده ام را از فیفا می گیرم چرا که حق طبیعی من بود و مدارک آن مشخص است.
ممنون از وقتی که به ما دادید.
من هم از شما متشکرم.
نظر کاربران
درود بردایی بزرگ
الهی فدات شم درد و بلات بخوره تو سره من......