محسن يگانــه
خدايا كمك كن خــودم را گـم نكنــم
در سالي كه تعداد كنسرت هاي پاپ و آلبوم هاي منتشر شده در بازار موسيقي ، پيشرفت قابل توجهي را در مقايسه با همه سالهاي بعد از انقلاب به خود ديد، «رگ خواب» با اختلافي فاحش ، لقب پر فروشترين «آلبوم سال» را از آن خود كرد تا محسن يگانه خيلي زود خودش را به عنوان يك نابغه موسيقي به جامعه هنري كشور معرفي كند.
در خانه محسن يگانه مردسالاري حاكم است يا زنسالاري؟
كمي مردسالاري حاكم است. دروغ نميتوانم بگويم و اينكه ما با هم تفاهم داريم ولي آن طرف ماجرا هم هميشه هست كه من حرف همسرم را روي چشمم ميگذارم. خواستهاي همسرم از من، هميشه اولويت كارهاي من هستند.
بزرگترين ايراد آلبوم «رگ خواب» از نظر خودت چه بود؟
رگ خواب ايراد زياد داشت ولي در مقابل نكات مثبت آلبوم، حرفي براي گفتن نداشت. هر چقدر تو كار خوب ارائه بدهي، نگاهها و توجهات به ايرادهاي هر چند كوچك، بيشتر ميشود يعني آن قسمت خالي ليوان بيشتر ديده ميشود ولي شايد بزرگترين ايراد آلبوم من، صدا و آن حس خواندن من بود كه بهخاطر حساسيت و وسواس زياد ديگر چيزي از آن باقي نمانده بود. به هر حال وقتي يك كار را ۱۰ بار ميخواني، ديگر آن حس و حال اول را نخواهد داشت.
عجيبترين واكنشي كه در مورد آلبوم رگ خواب در طول سال ديدي چه بود؟
اين بود كه صبح روزي كه آلبوم پخش شده بود، براي خريد بيرون زدم و در همان لحظه يك تاكسي سبز كه يك پسر جوان پشت رل نشسته بود ترانه «بمون» آلبوم را با بلندترين صداي ممكن گوش ميكرد و آن لحظه براي من هيجانانگيزترين لحظه سال بود.
سقف آرزوهاي تو با ۷ سال پيش چه فرقي كرده؟ آن زمان بزرگترين آرزوي تو چه بود و حالا چيست؟
زياد اهل آرزو كردن نبودم و الان هم نيستم ولي هميشه من وقتي كه ميخواهم يك كاري را شروع كنم، بدترين حالت آن را ميبينم. در مورد ۷ سال پيش، ماجرا از اين قرار بود كه من در حال درس خواندن بودم و دوست داشتم در درسم موفق شوم و در كنار درس، موسيقياي را كه شروع كردهام را ادامه بدهم و به جايي برسانم. قرار نبود از اول سوپراستار بشوم ولي يكسري تخيلات در ذهنم داشتم كه آرزو نبود و فقط تخيل بود. خودم را روي استيج تصور ميكردم و جالب اينجا بود كه هرگز و هيچوقت تصور درست و نزديكي از آن لحظه نداشتم. نميتوانستم تصوير آن اتفاق را در ذهنم بسازم. بدترين حالت هم اين بود كه من در درسم موفق نميشوم و در يك كافي شاپ، نشستهام و از صبح تا شب ميخوانم و با ۵۰-۴۰ هزار تومان روزانه زندگي كنم. اين اعتراف تلخي است ولي بابت همين اعتراف تلخ هم بهخودم افتخار ميكنم. الان اتفاق غيرقابل تصوري براي من افتاده كه اصلا نميتوانستم در گذشته به آن فكر كنم. خيلي بالاتر از تخيلات من بود.
بزرگترين حسرت زندگي محسن يگانه در اين 25 سال زندگياش چه بوده؟
فقط زمان، چون اين زمان است كه همه اتفاقات را ايجاد ميكند. خود تو اگر به خاطرات خوب 6 سال پيش خودت فكر كني دلت نميگيرد؟ من هم چون توجهم به اين موضوع خيلي بيشتر از بقيه است، بيشتر اذيت ميشوم.
برسيم به ماجراي سوء تفاهمي كه پس از چاپ مصاحبه تو در «زندگي ايدهآل» و آن تيتر بهوجود آمد. در سايت هواداران تو اتفاق خوبي در مورد آن ماجرا نيفتاد. در مورد آن اتفاق بگو و همه حسهايي كه داشتي.
طرفدار من به كسي اجازه نميدهد كه به من توهين كند. همان طور كه من اجازه نميدهم كسي به طرفدار من توهين كند. آن حركت ايدهآل يك توهين به من بود حتي اگر آن اشتباه ناخواسته صورت گرفته باشد. من برخلاف تو اصلا حق را به شما نميدهم و خودم را كاملا محق ميبينم در اين مورد. بحثها و اتفاقاتي كه در سايتهاي هواداري من افتاده و حملههايي كه به زندگي ايدهآل شده را يك واكنش كاملا معمولي ميدانم. يك عكسالعمل در قبال يك عمل. اين چيز عجيبي نيست. ايدهآل اشتباه كرد اين اتفاق براي من افتاد و هواداران من هم كه جزئي از خانواده من هستند بهشان برخورد. من حق را به آنها ميدهم. چون اشتباه از سوي شما سرزده بود.
هواداران تو حق دارند كه از تو حمايت كنند ولي ميخواهم خطاب به هوادارانت چيزي بگويي كه آنها بفهمند كه ديگر دلخورياي نمانده و ما ميخواهيم جبران كنيم.
ميخواهيد جبران كنيد؟ عذرخواهي از اين اتفاق خيلي راحت است. من خودم وقتي احساس ميكنم كه اشتباه كردهام، وقتي به اين نتيجه برسم كه حق با طرف مقابل است، با تمام غروري كه داشتم خودم پيش قدم شدهام و عذرخواهي كردهام چون اعتقاد دارم كه قبول كردن اشتباه جرات ميخواهد ولي اگر شما ميدانيد كه اشتباهي از طرف «ايدهآل» صورت گرفته، من هنوز عذرخواهي رسمي شما را در مجلهتان نديدهام.
يك جمله عذرخواهي در ايدهآل هم باعث آرامتر شدن من و هوادارانم ميشود و هم سندي است براي تكرار نشدن يك چنين سوءتفاهمهايي. هم شك و شبهات براي تكرار نشدنش از بين ميرود. از دل طرفداران من هم در ميآيد.
ازدواج محسن يگانه چقدر در خوب بودن آلبومش نقش داشت؟
تمركز مرا در كار خيلي بالا برد. اگر شخص مناسبي را انتخاب كني، در زندگي و كار، انگيزههايت عوض ميشود. من وقتي همسرم وارد زندگيام شد، ماجرا برايم يك جور ديگر شد. براي كار كردن دوبله انرژي داشتم. با اينكه وقتي ازدواج ميكني دغدغههايت چند برابر ميشوند ولي جالب است با اينكه دغدغههايت زياد ميشود همانقدر هم صبر تو بالاتر ميرود. يك چيز مهم ديگر اينكه من به عشق، زياد در زندگي اعتقاد ندارم. بهنظرم دوست داشتن بيشتر از عشق ميتواند ماندگاري داشته باشد؛ در زندگياي كه صبح تا شب با آن درگيري. بعد از ازدواج نبايد آدمها سعي كنند كه شبيه هم شوند. تو در زندگيات خيلي وقتهاست كه از خودت خسته ميشوي. حالا به اين فكر كن كه اگر همسرت هم مثل تو باشد و شبيه تو شده باشد، آن وقت از همه چيز و از زندگي خسته ميشوي. ازدواج حس خانواده داشتن را در من پررنگتر كرد زيرا من درك متقابلمان تا حد زيادي كم شده بود ولي داشتن خانواده حس خوبي بود كه ازدواج دوباره آنرا در من زنده كرد.
داستان عاشق شدن محسن يگانه به كدام يك از ترانههايش نزديكتر است؟
اي كاش اين سوال را نميپرسيدي. نميتوانم به شما بگويم كه چند بار عاشق شدهام و چندبار حس تنفر از عشق به من دست داده ولي چند تراك دارم كه اين ماجرا را با عمق و حس بالايي عنوان ميكند، جوري كه خود من با هر بار شنيدن آن واقعا منقلب ميشوم. يكي از اين قطعات «بعد رفتنت» است كه كار را به علي لهراسبي واگذار كردم و او خوانده. يكي ديگر از اين كارها هم «اما چقدر ديره» است كه هنوز منتشر نشده. اين تراك از لحاظ مرتبط بودن با دنياي عاشقيهاي من، عجيب و غريب است.
كدام يكي از ترانههاي تو در لحظاتي متولد شدهاند كه محسن يگانه حال و روز خوبي نداشته و عاشق بوده و به هم ريخته؟
«بعد رفتنت» يكي از اين كارها بوده. «سال كبيسه» هم اين شرايط را داشته. يكي، دو تا از كارهاي من هم بودهاند كه در لحظه تولد آنها من اساسي در بحران بودم و حال و روز خوشي نداشتم. مثل «آخه دل من» و «نشكن دلمو». واقعا آن روزها از همه چيز بريده بودم. اوج اين بريدنها هم در «آيخدا» بود كه ربطي به عشق و عاشقي نداشت و كلا از همه چيز بريده بودم.
همسرت كدام يك از ترانههاي تو را دوست دارد و هميشه آن را گوش ميكند؟
بهنظرم «تابوت». چون يك جورهايي هم بهخودش مربوط است!
چه عوامل خارجياي به يك زندگي عاشقانه آسيب ميزند؟
من قبل از جواب دادن به سوالت تاكيد ميكنم كه زندگي من خيلي هم عاشقانه نيست و بيشتر يك زندگي منطقي دارم تا عاشقانه. در كنار اين منطق، عشق هم وجود دارد. فقط حرفهاي بيرون ميتواند يك زندگي خوب را خراب كند. خيلي بد است كه زندگيات تحتتاثير حرفهايي باشد كه از بيرون وارد زندگيات ميشود. يكي از اشتباههايي كه انجام دادم اين بود كه محيط كارم را در خانه داير كردم. اين ماجرا لطمه بزرگي به زندگي من وارد كرد چون به هر حال 2 سطح كاملا صاف هم اگر صبح تا شب با هم در تماس باشند بالاخره اصطكاك بهوجود ميآيد و مشكلات شروع ميشود.
محسن يگانه چقدر به بچه و فرزند فكر كرده و چقدر دوست دارد پدر شود؟
انشاالله ۷ سال بعد. دختر و پسر هم فرقي نميكند. فقط سالم بودنش مهم است. بعد از سالم بودن، كمي «پسر» را بيشتر دوست دارم. اسم «محمدرضا» را هم از همين حالا برايش انتخاب كردهام. اگر هم دختر شد اسمش را ميگذارم «نگاه».
يك ايراد بزرگ از خودت بگو. به قول «معروف» بهخودتگير بده!
من كلا اين روزها خيلي به فكر سلامت خودم نيستم. خيلي مضحك است كه خودم آن را عنوان ميكنم. ميدانم اين طور است و خودم زياد به آن اهميت نميدهم. بيش از حد خيلي چيزها را در خودم ميريزم ولي به مرور كينهاي بودنم در حال از بين رفتن است. خوشحالم بابت اين ماجرا.
روح محسن يگانه با كسب چه موفقيتهايي آرام ميگيرد و به قولي ارضا ميشود؟
چوب خط انداختن را دوست ندارم ولي اين را هم به شما و هم به طرفدارانم ميگويم كه موسيقي را زماني كنار ميگذارم كه از خودم راضي باشم. در راهي كه شروع كردهام و به عشق موسيقي بهترين دوران زندگيام را از دست دادهام، دوست دارم تا ته خط را بروم و تجربه كنم و به قولي منفجر كنم. تا جايي كه زورم ميرسد و توانش را دارم. من فكر ميكنم كه زورم زياد است و اهل حرف هم نيستم. دوست دارم بهترين بودن مطلق را تجربه كنم. جوري كه كسي جرات نكند سمتم بيايد و بخواهد به مقايسه كارها بپردازد. روح من فقط در آن نقطه است كه آرام ميگيرد.
تو به آرزوهايت در عشق رسيدي. چيزي كه در كارهاي قبلي اولويت تو بوده و فضاي كارهايت سرشار از تمي عاشقانه و حسي بوده. در كارهاي بعدي منتظر چه فضاهايي در ترانههاي تو خواهيم بود؟
اولا كه تو از كجا ميداني كه من به آرزوهايم در عشق رسيدهام؟! دوما فرض كنيم كه رسيده باشم؛ تو فكر ميكني كه خاطراتش مرده و تمام شده؟ نه اصلا اين طور نيست چون هميشه آن خاطرات حضور دارند و براي همين هم هست كه قدرت تخيل قوياي هميشه داشتهام.
تو حافظه بلندمدت خوبي داري، هر چند ميدانم حافظه نزديكت چندان قوي نيست. دوست دارم بهترين و بدترين خاطره همه عيدهايي را كه تا به حال داشته و تجربه كردياي را تعريف كني.
بدترين خاطره در همه زندگي من فوت يكي از خالههايم است كه واقعا نابود شدم. در 16سالگي واقعا اين نابود شدن و تخريب را حس كردم. با احترام به مادرم بايد اعتراف كنم كه با فوت خالهام، مهربانترين آدم زندگيام رفت. بهترين خاطره هم مربوط به همان خالهام ميشود كه عيد يكي از سالها براي من توپ فوتبال هديه آورده بود كه دقيقا همان روزي كه آورده بود پنچر شد!
بزرگترين آرزويي كه امسال در لحظه تحويل سال از خدا ميخواهي چيست؟
اين را نبايد بگويم ولي من هميشه بزرگترين عشقم اين بوده كه لحظه تحويل سال را در جمكران باشم. بزرگترين دعاي من هم هر سال اين است كه خدايا كاري كن كه تا سال بعد همين موقع بتوانم با قاطعيت بگويم كه عوض نشدهام. دوست ندارم دلم حتي يك درصد هم سياه شده باشد. يادم نرود گذشتهام. هنوز همان محسن يگانهاي بمانم كه در ليست كلاسهاي مدرسه هميشه نفر آخر بود! اگر قرار باشد خودم را گم كنم خدايا كاري كن كه امسال، سالش نباشد. سال تحويل تنها لحظهاي است كه واقعا از تهدل دعا ميكنم. از عميقترين جاي قلبم.
منبع : مجله زندگی ایده آل
نظر کاربران
just mohsen yeganeh...