به بهانه ناكامي شماره پيراهني كه روزي بر تن آقاي گل جهان بود
داستان غمانگيز "۱۰" پس از عصر دايي
«دايي» كجايي كه يادت به خير!" اين جملهاي است كه شايد اين روزها از زبان خيلي از فوتبال دوستان ايراني ميشنويم. دليلش هم روشن است؛ نبود يك تمام كنندهي شش دانگ در خط حمله تيم ملي ايران.
داستان شماره ۱۰ در فوتبال فارسي مثل ساير مسايلش با بقيه دنيا تفاوت دارد. همه جاي دنيا، مهاجم نوك كه در ايران به (Center forward) سانتر فوروارد معروف شده شماره ۹ ميپوشد، اما در ايران در عصر طلايي علي دايي و بعد از آن براي اين پست، شماره ۱۰ استفاده شد. شايد چون دايي با اين شماره توانست بهترين گلزن تاريخ شود، ديگران هم به همين اميد شماره ۱۰ رويايي را بر تن كردند.
وقتي در جام اكوي سال ۱۳۷۲ علي دايي براي اولين بار به تيم ملي ايران دعوت شد، شايد هيچ كس فكرش را هم نميكرد كه خط حمله ايران براي سالها بيمه شود و همين بيخيالي بود كه باعث شد بعد از خداحافظي پر حاشيه دايي از تيم ملي، فوتبال ايراني با معضل شماره «۱۰» مواجه شود.
از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۶ علي دايي پيشتاز گلزني در تيم ملي ايران بود. او آن قدر گل زد تا آقاي گل فوتبال ملي جهان شد. با يك ركورد باور نكردني و دست نيافتني؛ ۱۰۹ گل در ۱۴۹ بازي. برايش فرقي نميكرد مقابل چه تيمي بازي ميكند، از لائوس و مالديو گرفته تا عربستان و كره جنوبي.
دايي گل ميزد و راه و رسم گلزني را به خوبي ميدانست. او هيچ وقت از گل زدن اشباع نميشد. انگار زاده شده بود تا فقط گل بزند. تقريبا تمام آسياييها طعم گلها و شادي منحصر به فرد بعد از گلش را چشيده بودند. اما در فوتبال هيچ ستارهاي عمر جاويدان ندارد. دايي يك استثنا بود، اما قانون پايان عمر مفيد ستارهها، استثنا سرش نميشود. همه ستارهها روزي ظهور ميكنند، به اوج ميرسند و در آخر خداحافظي ميكنند. مثل معروفي است كه فوتباليست دوبار ميميرد. بار اولش زمان خداحافظي است.
اما طريقه خداحافظي هم مهم است. خداحافظي دايي با فوتبال ملي مهربانانه نبود. در ايران براي ناكاميها همه به دنبال مقصر ميگردند، مقصر "ناكامي" در جام جهاني ۲۰۰۶ هم از پيش تعيين شده بود؛ علي دايي.
همه با خوش خيالي توقع داشتند كه ايران از گروهي كه مكزيك و پرتغال در آن بودند صعود كند و تقصير اين عدم صعود را به گردن ديوار بلندي كه حالا كوتاه شده بود، مي انداختند. پس از جام جهاني فشار بسيار زيادي به دايي وارد شد و در نهايت دايي كه بدون شك پرافتخارترين بازيكن تاريخ فوتبال ايران به حساب ميآيد با همين فشار رسانهاي كه رگههايي از بي انصافي هم در آن ديده ميشد، از فوتبال ملي خداحافظي كرد.
بعد از جام جهاني ۲۰۰۶ بهترين گلزن تاريخ جام ملتهاي آسيا (۱۴ گل) براي جام ملتهاي ۲۰۰۷ به تيم ملي دعوت نشد و بدون جنجال با تيم ملي خداحافظي كرد. دايي سكوت كرد و انگار ميدانست كه بعد از رفتنش مشخص ميشود كه نبودش فاجعه است. حالا نوبت ديگراني بود كه هر وقت دليل گل نزدنشان براي تيم ملي از آنها پرسيده ميشد حضور چندين ساله دايي در خط حمله را عامل عدم موفقيتشان ميدانستند. دايي چند روز قبل پس از سالها سكوتش را شكست و تقصير را به گردن رسانهها انداخت و با لحن خاص خودش گفت كه شما چنان درباره مهاجمان بعد از من صحبت ميكرديد كه انگار حضور من باعث رو نشدن "رونالدو"ها شده بود!
شماره «۱۰» تيم ملي در جام ۲۰۰۷ اين بار رسول خطيبي بود. ايران در آن بازيها چهار مسابقه انجام داد و شماره ۱۰ جديد حتي يك گل هم نزد. اما هنوز جو غالب عليه دايي بود و كسي دليل ناكامي تيم ملي را عدم حضور او نميدانست.
برخورد با امير قلعه نويي كه دايي را كنار گذاشته بود هم به سبك ساير مسايل فوتبال ايراني نامهربانانه بود. در مقدماتي جام جهاني ۲۰۱۰ پيراهن شماره ۱۰ دست به دست ميچرخيد. از غلامرضا رضايي گرفته تا سيد مهدي سيد صالحي و ... . اين بار دايي خودش سرمربي تيم ملي بود، ولي پيراهني كه انگار تنها براي قامت او دوخته شده بود بر تن سايرين اندازه نبود. هيچ كدام از آنها كه از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ پيراهن شماره ۱۰ را پوشيدند موفق نبودند. شايد دليلش خود دايي بود. او آنقدر خوب گلزده بود كه توقعات از آن پيراهن خيلي بالا رفته بود. مطمئنا وقتي شماره ۱۰ سابق آمار ۰/۷ گل در هر بازي را به ثبت رسانده گل زدنهاي پراكنده بعد از چند بازي توسط جانشينانش توقعات مردمي را كه هنوز خاطره گلهاي دايي را فراموش نكرده بودند، برآورده نميكرد.
ايران در رقابتهاي مقدماتي جام جهاني ۲۰۱۰ با مربيگري دايي و بعد از آن با قطبي حذف شد و تورنمنت بعدي جام ملتهاي ۲۰۱۱ بود. حالا همه از پديدهاي جديد سخن ميگفتند؛ كريم انصاري فرد.
ميراث دايي اين بار به همشهري جوانش رسيد. خيليها او را «دايي آينده» فوتبال ايران ميدانستند، اما در جام ۲۰۱۱ انصاري فرد در چهار بازي ايران تنها يك گل زد و بعد از آن در ساير بازيهاي تيم ملي فروغ چنداني نداشت. او پس از يكي، دو فصل جنجالي ناخواسته در روزهاي نقل و انتقالات، با رقمي نجومي پيراهن پرسپوليس را پوشيد اما ناكامياش تا هفته هشتم همچنان ادامه دارد. انصاريفرد در شرايطي بايد "دايي" جديد فوتبال ايران باشد كه هنوز به اندازه كافي بزرگ نشده است.
امير حاج رضايي در گفتوگو با ايسنا ميگويد: فيزيك و قدرت جواني انصاري فرد تشابههايي با دايي دارد، اما بعضي وقتها بازيكناني خلق ميشوند و اتفاقهايي ميافتد كه تكرار نشدني هستند. دايي از آن دست بازيكنان بود و ما بايد منتظر بازيكناني باشيم كه خصوصيات ذاتي داشته باشند. همان چيزي كه با تمرين به دست نميآيد.
اين كارشناس فوتبال در پاسخ به اين پرسش كه چرا بعد از دايي شماره ۱۰ مناسبي براي تيم ملي پيدا نشد تصريح ميكند: مگر براي ساير شمارهها جايگزين مناسب پيدا كرديم؟ در فوتبال خيلي چيزها را تمرين ميدهند، ولي خلاقيت و شجاعت تمرين داده نميشود. دايي همواره روحيه جنگندگي و مبارزه داشت اما بعضي ها فاقد اين روحيات هستند. در بين بازيكنان حال حاضر جايگزين مناسب براي دايي نميبينم. بايد صبور باشيم تا آن چهره پيدا شود.
مجيد جلالي هم نظري نزديك به حاج رضايي دارد و معقتد است كه ما علاوه بر دايي براي عزيزي، باقري، مهدوي كيا، استيلي و .... هم جايگزين مناسب پيدا نكرديم.
او ميگويد: درست است كه اينها استثناهايي بودند كه كسي جايشان را پر نميكند، اما ما هم هيچ پروسه سازندگي انجام نداديم و پشتوانه سازي نكرديم و وقتي استعدادهاي جديد در روند تيمها و واسطهها و حاشيهها غرق ميشوند، ديگر روي پيشرفت متمركز نميشوند . يك فوتباليست علاوه بر استعداد بايد خيلي از جنبههاي ذهني و جنگندگي را دارا باشد تا علي دايي شود.
تيم ملي ايران امروز در كوران رقابتهاي مقدماتي جام جهاني ۲۰۱۴ قرار دارد، اما هنوز خلا شماره ۱۰ احساس ميشود. با توجه به روند ظهور و افول بازيكنان ايراني بعد از دايي اين سوال براي علاقمندان به فوتبال به وجود ميآيد كه براي آينده چه بايد كرد؟ آيا همچنان بايد منتظر ظهور تك ستارههاي ذاتي براي فوتبال ايران باشيم؟ آيا در ميان بازيكناني كه قرار است جاي دايي را پر كنند، كسي هست كه شجاعت، پشتكار و غيرت مثالزدني آقاي گل فوتبال ملي جهان را داشته باشد؟
نظر کاربران
هر کسی ممکن یک نظری در مورد علی دایی داشته باشه ولی من معتقدم فوتبال ایران همیشه مدیون این ابر مرد هستش
به نظر من ، ما بازیکنی که با تمام وجود برای برای تیم ملی بازی کنه رو نداریم.همه درگیر حاشیه های خودشون و باشگاهاشون هستن.اینکه بگیم بازیکن با تکنیک و یه تمام کننده نداریم اشتباهه.
گذشت اون زمانی که بازیکنا بخاطر تیم و کشورشون با غیرررررررررررررت میرفتن تو زیمن.الان فقط فکر پوووووول در آوردن هستن.
همه دوسش دارن و خواهند داشت. او یک اسطوره یک افسانه و یک جاودانه است . من استقلالی ام اما عاشق علی دایی هستم. ما دهه شصتی ها فقط از علی دایی یک بغض برامون مونده...
ان شاا... همیشه سالم و موفق باشه
همه دوسش دارن و خواهند داشت. او یک اسطوره یک افسانه و یک جاودانه است . من استقلالی ام اما عاشق علی دایی هستم. ما دهه شصتی ها فقط از علی دایی یک بغض برامون مونده...
ان شاا... همیشه سالم و موفق باشه
میخوام یه چیزی بگم مطمئنم همتون منفی میدین!ولی مهم نیست!این هم نظر منه!
آقای دایی وقتی که به قدرت رسید و رفت مربی تیم ملی شد همه چیز رو فراموش کرد...
بقیه بازیکنان هم تا چشمشون به پول رسید بازی رو بی خیال شدند و قرار داد های میلیاردی رو بستن!هر چی پول بود دادند به این فوتبالی هایی که تا به حال باعث سرافرازی ما نشدن.
اون وقت کسایی که تو پارالملیک با هزار زحمت دست پیدا کردند رو هم حتی نمیشناسیم.کجا رفته عدالت؟
یادمه تو یه بازی که ایران به پیروزی نیاز داشت علی دایی در یه شرایط نامتعادل باضربه سر توپ رو وارد دروازه کرد و بعد از زدن ضربه روی گردنش افتاد که تو اون حرکت احتمال ضربه شدید به مهره های گردنش میرفت. اون خطر رو به جان خرید و دل 70 میلیون ایرانی رو شاد کرد. یا یه زمانی با بانداژ روی سر ودر حالی که قطره قطره خون از سرش جاری بود برای کشورش افتخار می آفریدو پا عقب نمی کشید. دایی اسطوره تکرار نشدنی فوتبال ایرانی است. او بدون شک بی نظیر و بی همتاست . اما... صد حیف که چنان با بی مهری از فوتبال ملی کنار گذاشته شد که هنوز هم بغض گلوی دوستداران بی شمارش را میفشارد....