۱۳ نکته در باب تدبّر در قرآن
در حقیقت ما در بدو تولد شخصیتى آرمانى نداشتهایم و تربیت ما نقاط منفى بسیارى را در خود دارد، پس مسۆول ما در دوران تکلیف و بلوغ کیست؟
و چه کسى زیان خواهد دید اگر به همین حال باقى بمانیم؟ حقیقتاً ما به تربیت نیازمندیم ولى چه کسى ما را تربیت مىکند؟ قرآن بهترین وسیله براى تربیت ماست لذا هر کس باید خود را بر قرآن عرضه دارد تا به انحرافاتش پى برد.
مانعى که بر سر راه تربیت انسان قرار دارد عدم پذیرش این حقیقت است که هدف هدایت اوست در حالى که هر فردى پیش خود مىپندارد دیگران به چنین هدایتى نیاز دارند و خود از تعلیم و تربیت بىنیاز است و از همین رو فرد باید با خود باورى و ایمان اینچنین اندیشه و فکر نادرستى را کنار بگذارد داستانهاى قرآن و تمثیلهاى آن را آیینهاى تمام نما براى خود فرض کند و خود و اعمال خود را در آن ببیند و با آیینه قرآن مطابقت دهد، و این که اگر عمل خیر انجام دهد به پاداش مىرسد و اگر گناهى مرتکب شود عقوبت و کیفر او را در بر خواهد گرفت و به این ترتیب خود را در معرض آیات قرآنى قرار دهد تا بتواند خود را تربیت کند و به تزکیهخویش بپردازد.
از همین روست که در حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام مىخوانیم که فرمود:
"هر یک از اصحاب محمّد صلى الله علیه و آله قرآن را در یک ماه یا کمتر مىخواندند ولى نباید قرآن را به سرعت خواند، بلکه باید به ترتیل خوانده شود و هرگاه به آیهاى برخوردید که در آن ذکر بهشت بود درآن توقّف و درنگ کنید و آن را از خداوند بطلبید و هرگاه به آیهاى برخوردید که در آن ذکر دوزخ بود توقّف کنید و از آن به خدا پناهبرید.(۴۰)" این درباره پاداش و عقاب است، امّا چگونه مىتوان با قصص قرآن نفس را تزکیه و از آلودگىها پاک کرد؟
امام صادق علیه السلام می فرماید: "بر شما باد تمسّک به قرآن، پسهرگاه آیهاى یافتید که پیشینیان با آن نجات یافتهاند آن را بگیرید و اگر آیهاى یافتید که پیشینیان با آن به هلاکت رسیدهاند از آن دورى کنید.(۴۱)"
بدین ترتیب مىتوانیم انحرافاتى که دل و درون ما را فراگرفته کشف کنیم و به وسیله قرآن به ارزیابى آنها بپردازیم همچنان که مىتوانیم آیات را به گونهاى فراگیرتر و عمیقتر درک کنیم، زیرا مقرون کردن قانون موجود در قرآن با تطبیق آنچه که ریشه در نفس دارد بهترین وسیله براى درک این هر دو امر است.
همانطور که قرآن دو بعد تزکیه و تعلیم را در بردارد شیوه تدبّر نیز چنین است، ولى ما آن دو را با یکدیگر ادغام مىکنیم تا بدینترتیب برنامهاى کامل تدارک دیده باشیم که شرح آن چنین است:
۱ - هدف از تدبّر، شکل دادن به شخصیّت خواننده و رسیدن به اهداف مشروع و شناخت حقّ و یافتن نیروى کافى براى اجراى آنمىباشد.
۲ - تدبّر یعنى تفکر منطقى در معناى حقیقى آیه در حالى که تفسیر به رأى یا جعل معنا براى آیه از این تفکر بىنیاز است و از سوى دیگرتدبّر واجب و تفسیر به رأى حرام است.
۳ - به محور تدبّر کند که پیرامون قوانین علمى است که آیات قرآن، آن را در بردارد و نیز جستجوى شیوههاى تربیتى که در آیات آمده است و در یک سخن شناخت ظاهر تربیت و باطن علم از قرآن.
۴ - محور تدبّر در حقایقى منحصر است که اندیشه متدبّر به آن راه مىیابد (که این محکم نامیده مىشود)، امّا آنچه را که متدبّر از درک آن عاجز است به کنارى مىنهد تا زمان درکش فرا رسد (و این همان متشابه است)
۵ - براى شناخت ظاهر لفظ قرآن باید به دو شرط به لغت رجوع شود:
الف - پاکسازى ذهن از رسوبات محیط محدود و تنگ و تکیه بر معناى زلال عربى آن.
ب - تفکر در ریشه اصلى که سایر معانى خاص از آن مشتق شدهاند و بدین ترتیب مىتوانیم موارد استعمال و کاربرد لفظ را جمع کنیم تامعناى مشترک میان آنها را بیابیم و آن را درک کنیم.
۶ - باید موارد استعمال لفظ قرآنى را جمع و مقایسه کنیم تا براساس سیاق هر یک به معناى مشترک میان آنها پى بریم.
۷ - هنگام تدبّر در هر آیه باید این سۆال را مطرح کنیم که چرا قرآن این کلمه را به کار گرفته و ویژگى این کلمه در میان کلمات مترادف چیست؟
۸ - باید در پى تفسیر صحیح باشیم و از منحصر کردن آیات قرآن در شأن نزول آن -یا تنها یک مورد تاریخى- بپرهیزیم و از مورد خاص آنبه نظایرش راه یابیم و درپى آن درخواهیم یافت که چه ویژگیهایىموجب نزول این آیه گشته است.
۹ - باید ظاهر قرآن را به هفت بخش) امر، تشویق، نهى، بیمدادن، قصص تاریخى، مثل هاى بیانى و جدل با دشمنان( تقسیم کنیمو پیش خود بیندیشیم که این آیه چند بخش آن را در بردارد؟
۱۰ - باید پیرامون ارتباط و پیوند دو جمله یا دو آیه یا مجموعه آیات با یکدیگر تدبّر و تفکر کنیم و درپى کشف دو نوع ارتباط باشیمکه عبارتند از:
الف - رابطه علمى به گونهاى که اوّلى سبب دومى یا هر دو مسبّب سبب سومى به شمار آیند.
ب - رابطه تربیتى به گونهاى که یکى مستوجب دیگرى شود تا این مجموعه شیوهاى کامل را براى تزکیه و تربیت فرد شکل دهد.
۱۱ - باید به صفات نفسانى و عقلى آراسته گردیم تا بتوانیم حقایق قرآنى را دریابیم، این حقایق عبارتند از:
الف - ایمان به وحى و این که آن سند میان ما و خداى ما و سخنى مستقیم است براى ما از سوى خالقمان.
ب - آمادگى بر اجراى تعالیم و تسلیم در برابر احکام آن حتّى درصورتى که مخالف منافع ما باشد یا با سنّتهاى گذشته و اندیشههاىجامعهمان تعارض داشته باشد.
ج - تکیه بر یک کانون در جستجوى حقیقت که آن را "تروّى" گویند -به مفهوم تدبّر عمیق- و در غیر این صورت مواد دیگر اینشیوه همچون پوست بدون مغز خواهد بود.
د - شجاعت توسّل به حقّ و اعتماد به اندیشه یا به واقعیّاتى که اندیشه به سوى آن هدایت مىکند.
۱۲ - باید حتّى در موضوعات قرآن کریم در پى تطبیق زنده آنباشیم و کسانى را جستجو کنیم که قرآن آنها را توصیف مىکند یااوضاعى که قرآن آن را تبیین مىدارد یا نتایجى که قرآن آن را بیانمىکند.
۱۳ - باید قرآن را درباره خود تطبیق کنیم تا هر آنچه را که کتاب خدا بیان داشته در خود بیابیم و از بلایایى که ممکن است به ما برسد بهراسیم .
ارسال نظر